دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

تملق و چاپلوسی آفت جامعه


تملق و چاپلوسی آفت جامعه

نگاهی به پدیده چاپلوسی در سطوح مختلف و بررسی آثار زیانبار ناشی از آن

درفرهنگها و مناسبات اجتماعی که در آنها ارتباطات بر پایه ضوابط اخلاقی درستی پایه گذاری نشده است ، تملق گوئی یا چاپلوسی بصورت یک ابزار پیشرفت قرار می گیرد . کمبود واقع بینی و شایسته سالاری در سیستمهای اداری و عوالم قدرت و سیاست بعلاوه ، بی نصیب بودن از ما حصل ابتکارات و خلاقییتهای منتج از تعقل گرائی ، برخی افراد را بسوی ستایش گرائی و یا ایجاد رابطه عاطفی مرید و مرادی با مسئولان سیاسی و مدیران دستگاههای مختلف هدایت مینماید . درعرف جامعه ، تملق به معنای اظهار دوستی ظاهری و زبانی است . بعبارت دیگر تملق ، گفتاری زیبا و دلنشین است که در طرفداری از دیگری اظهار میگردد .

از این رو میتوان گفت که شخص متملق به آنچه در ضمیر خویش ندارد ، تظاهر میکند . در واکاوی عوامل پیدایش رفتار تملق آمیز باید دو دسته را مد نظر داشت ، عده ای که ستایش طلب بوده و توقع تمجید کاذب را داشته و گروهی که هراسی از ریاکاری و ثنای بیش از اندازه دیگران ندارند . نیازبه موقعیت های اجتماعی بهتر و حرص به تزاید مالی گروههای یاد شده ، سرنوشت آنان را بهم گره زده و محتاج یکدیگر می سازد . ثناگوئی و ثناخواهی در حقیقت لازم و ملزوم هم میباشند . یکی بدلیل نیاز به کسب شهرت و قدرت و دیگری بدلیل رسیدن به سود و منفعت ، پس میتوان در کنار هر قدرت طلبی ، تملق گوئی را رصد نمود . چاپلوسی نیز عبارت است از خوشامدگوئی همراه با چرب زبانی و فریب کاری . بنابراین چاپلوس به کسی گفته میشود که با ظاهری متوسل به فروتنی میکوشد تا مخاطب خویش را جذب نموده و فریب دهد . دو عامل عمده باعث پیدایش چاپلوسان در هر زمان و مکانی می شود ، نخست طمع ورزی و زیاده خواهی در به چنگ آوردن امتیازات مادی و در پی آن تضمین منافع شخصی ، دوم ستایش طلبانی که همواره توسط زبان و تبلیغ چاپلوسان کسب اعتبار کرده ، به کمک آنان مبادرت به تثبیت قدرت و موقعیت خود میکنند .

در حقیقت ستایش خواهان ، چاپلوسان را دوست داشته ، آنان را اطراف خود جمع می کنند ، چرا که ایشان از شنیدن تعریف و تمجیدهای بی اساس لذت می برند و از اظهار نظرهای انتقاد آمیز سازنده نگران و هراسان میشوند . از جمله ویژگیهای شخصیتی قدرت طلبان ، خودبزرگ بینی ، خودپسندی و دست آخر خودگامگی میباشند . در واقع کسانی دچارخودبزرگ بینی می شوند که به قدرت ، ثروت ، موقعیت و مقام خویش دل خوش می باشند . در مقابل نیز ستایش کنندگان به دلیل ویژگی های شخصیتی خویش همچون خود کم بینی ، فرصت طلبی و منفعت اندیشی زمینه های لازم را برای چاپلوسی و تملق گوئی فراهم می آورند . در نتیجه اشخاص خود بزرگ بین و خود پسند نیز به تدریج رویکرد خودکامگی پیدا کرده و اسیر خواسته های غیر اصولی و نفسانی خود میشوند .

آنها از دوراندیشی ، تفکر و مشورت خیرخواهانه بدورند ، برای درایت و تجربه دیگران حرمت و جایگاهی قائل نبوده و با پرونده سازیهای گوناگون آنان را از چرخه تصمیم گیریها خارج میسازند . سطح توقع خودپسندها از نزدیکان بویژه زیر دستان خود ، بطور روزافزون افزایش یافته و کوچکترین ناهماهنگی را ، توطئه تلقی کرده و ایشان را مستحق غضب و مجازات میدانند . آنها معمولاً از واقعیت گریزانند ، به کسانی که ایشان را در مسیر اشتباه بیهوده می ستایند گرایش پیدا می کنند . در حقیقت متملقین زبان باز همواره به سراغ مسئولینی میروند که توانائی و تخصص اندکی در امر مدیریت معقولانه و واقع بینانه داشته و از تعریف و تمجید های دیگران لذت می برند . ویژگی بارز اینگونه مدیران ناشایسته عدم انتقاد پذیری است . آنان اگر چه در درون به کاستی های اخلاقی و مدیریتی خویش واقفند ، اما تمایل ندارند که صدای اعتراض آمیزی از زیر مجموعه مدیریتی و یا خارج از حیطه مسئولیتشان شنیده شود .

تصورشان این است که انتقاد کننده قصد تضعیف موقعیت و تخریب شخصیت شان را دارد . به این دلیل ، متوسل به کسانی می شوند که بدون هیچ دلیلی از آنها تجلیل و تعریف کرده ، به بزرگ نمائی تصمیمات و نظراتشان میپردازند . بنابراین خودپسندی و خودخواهی انسان را از دستیابی به واقعییات ملموس محیط اطراف و جامعه باز میدارد و او را به خودستائی و جذب چاپلوسان سوق میدهد . بدون شک حفظ موقعیت های ناسالم چه به لحاظ زمینه سازی و چه به لجاظ تداوم ، ستودن های ناروا و بی پایه را می طلبد . اگر در ریشه های روانی و اجتماعی پدیده تملق تأمل شود دانسته میشود که ماهیتاً چاپلوسان و صاحبان زر و زور یک نوع همراهی با هم دارند . یعنی کسی که دوست دارد او را گاه و بی گاه و حتی بی جهت بستایند همانند کسی است که بی پروا دیگری را می ستاید و او را بیشتر از آنچه هست می شناساند . گاهی اشخاص در ستایش دیگران ، بویژه بزرگان حد و مرزی قائل نیستند و معمولاً از مسیر اعتدال و انصاف خارج می شوند . این گروه از ستایش گران ، در حقیقت اهل لفاظی و چرب زبانی هستند و کم ترین ارادت و علاقه ای به ستایش شونده نداشته بلکه می کوشند افراد شایسته و با سابقه را با ستایش های بی مورد خویش دچار غرور و خودپسندی ساخته و از حرکت در مسیر معقولانه بازدارند . حضرت امام رحمت اله علیه بارها در زمان حیاتشان یادآور میشدند که فرصت طلبان از این دست همواره اهل تقدس و تظاهر بوده و تزویر پیشه اند . ایشان میفرمودند ، شما مطمئن باشید که این منحرفین و منافقین و آنهائی که دستشان از این کشور کوتاه شده است ، با هر حیله ای که شده میخواهند در همه جای کشور نفوذ کنند و چه بسا اشخاصی با ظاهر بسیار صالح در حضور شماها ، بیش تر از شماها در قید و بند اسلام بوده و فریاد واسلاما می زنند .

حکومت ها از طریق متملقین جهان سیاست و مناصب حاکمیتی آسیب پذیرند . نمی توان تلاش اینگونه چاپلوسان را در مرز تملق گرائی محض و اظهار عبارت ها و واژه های خوشایند محدود ساخت . آنها در حقیقت با ترفندهای مختلف زمام امور کشور را در دست می گیرند و مسئولان رده بالای جامعه را وسیله ای برای رسیدن به خواسته ها و مقاصد سیاسی شان می دانند . بنابراین تملق را باید پوشش زیبا و فریبنده ای تلقی نمود که تملق گو ذات خود و سلطه طلبی اش را زیر آن پنهان میکند . در واقع شخص متملق بازیگردان صفحه ها بوده و ستایش شدگان از هر دسته و گروهی همچون مهره های شطرنج در دست او میباشند . بعبارتی ستایش گران در زیر مجموعه مدیریت ها ، اساساً اهل حیله و فریب بوده ، فرد ستایش طلب را به دلیل احساس نیاز به قدرت و موقعیت برتر یا حفظ منافع به بازی می گیرند . آنها هیچ گونه اعتقاد و پای بندی به اصول نداشته ، به راحتی گروهی را ترک کرده و وارد گروه دیگری می شوند . در حقیقت اینگونه تملق گویان به دنبال فرصت های مناسب و موثر در رسیدن به منافع اقتصادی و سیاسی خود میباشند . پس اگر ناچار به ورود در عرصه مذهب باشند ، در مقدس نمائی و جانب داری از ارزش های دینی ، بیش از مومنان واقعی حساسیت نشان داده و فریاد خواهند زد . تحریک مرموزانه جامعه بر ضد مسئولین و نخبگان شایسته و معتدل ، از جمله طرفند هائی است که فرصت طلبان تملق گو به کار می گیرند . در مراکز قدرت ، غالباً چنین کسانی بطور زیرکانه فعالیت می کنند و بیشتر از مسئولین دلسوز واقعی خودنمائی میکنند .

آنها چنان در چاپلوسی تخصص داشته که در زمانی کوتاه میتوانند از افرادی گم نام بتی ساخته و در مسیر پیشرفت و سازندگی کشور خلل های جدی وارد کرده ، جامعه را از تحول گرائی در جهت تعقل باز بدارند . ظهور اینگونه منافقان در تاریخ را باید پدیده ای اجتناب ناپذیر دانست ، زیرا هر گاه قدرتی شکل گیرد ، آنها از حاشیه به متن قدرت ها وارد میشوند ، بطوریکه تشخیص آنها از افراد سالم و شایسته بسیار دشوار است . حداقل میتوان گفت که جامعه و قدرت طلبان ستایش گرا نیز به آسانی نمی توانند آنان را از مراکز تصمیم سازی بیرون برانند . در نتیجه همانطوریکه عرض شد ، افراد فهیم و توانا آرام آرام به حاشیه حاکمیت رانده شده و چه بسا هدف دشمنی و اتهام اینگونه چاپلوسان قرار می گیرند ، زیرا چنین اشخاص با کفایتی هیچ گونه نیازی به تظاهر و تمجید غیر منطقی از دیگران نداشته و اساساً از هر گونه تملق گوئی بیزارند . شاید ظاهر افراد چاپلوس این نکته را در افکار سطوح مختلف اجتماعی متبادر سازد که آنان هیچ خطری ندارند ، چون کارشان فقط خوشامد گوئی و کرنش کردن است ، اما با بررسی برخی از مقاطع خطیر تاریخی خواسته در دوران پادشاهان و سلاطین گذشته ، نشان میدهد که افراد متملق و چاپلوس ، چه بسیار زمینه ساز تغییرات بغرنجی در سرنوشت ملت شده اند که قابل پیش بینی نبوده است . در حقیقت چاپلوسان را باید صیادانی دانست که همیشه در کمینند تا شکار خود را صید نمایند . داستان میرزا آغا خان های نوری و امیرکبیران ناصرالدین شاهی ادوار مختلف مملکت همواره ورد کلام خیر خواهان کشور بوده که جامعه را از ابتلای مکرر به سرنوشت شوم ناشی از رفتار اینگونه متملقین بر حذر میدارند . دورود خدا به روح پاک شهدائیکه بخاطر حفظ امنیت و اعتلای سرزمین همیشه سربلند ایران جان با ارزششان را فدا نمودند .

هوشنگ پورخزائی