یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

توقیف یا رفع توقیف, مسئله این نیست


توقیف یا رفع توقیف, مسئله این نیست

این روزها اخبار مربوط به رفع توقیف برخی فیلم های سینمایی, تیتر یک روزنامه ها و نقل محافل هنری و سینمایی است چراکه در فضای هنری کشور هر اتفاقی تامل برانگیز و قابل بحث و بررسی بیشتر قلمداد می شود

● سکانس اول – برداشت یک:

این روزها اخبار مربوط به رفع توقیف برخی فیلم‎های سینمایی، تیتر یک روزنامه‎ها و نقل محافل هنری و سینمایی است؛ چراکه در فضای هنری کشور هر اتفاقی تامل برانگیز و قابل بحث و بررسی بیشتر قلمداد می‎شود. انصافا شنیدن خبر اکران یک فیلم سینمایی برای تهیه کننده و کارگردان آن شیرین و دلنشین است، چه آن که فرزند عزیزی را می‎ماند که پس از سال‎ها انتظار، هماکنون به دنیای اکران آمده و دل می‎برد و طنازی می‎کند و برای اهالی فرهنگ و هنر نیز امیدآفرین و زیباست اگر نشانی از بالندگی سینمای ملی باشد.

ارزیابی توفیق این رفع توقیفِ معاونت سینمایی وزارت ارشاد را به زمان دیگری که بتوان به تفصیل از سینمای ملی و عوامل رشد و افول آن صحبت کرد و فضای دیگری که پرده از اقدام‎های فرهنگی دولت محترم برگرفته باشیم، وامیگذارم و می‎گذرم، اما تنها به این نکته اشارت می‎کنم که در این نوع اقدام‎ها، اتفاقا نیات سیاستگذاران و مدیران ارشد فرهنگی را باید به دقت به سنجه نقد آورد تا غایت بگیر و ببندهای ارشاد نهم و آزادسازی‎های ارشاد دهم، بیشتر آشکار گردد وگرنه سینماگر ما، گمگشته راه مقصود، جز حیرتش نمی‎افزاید و کوکب هدایتی دراین بیابان بی نهایت نمی‎یابد! بنابراین آن‎چه در این نوشته بیشتر منظور نظر است، نه اصل اقدام رفع توقیف که بررسی نیات سیاسی و شاید فرهنگی ارشاد است و جلب توجه خوانندگان گرامی به بلایی که از این نیات سیاسی بر سر فرهنگ می‎آید.

هرچند خداوند متعال به همه نیات خیر و شر بندگان خویش آگاه است، اما قرائن بسیاری دلالت بر این امر دارند که به احتمال قوی، این اقدام معاونت سینمایی ارشاد، حاوی یک پیام به همه اصحاب فرهنگ و هنر باشد و آن این‎که دوران بگیر و ببند به سر آمده و هم اکنون فضای باز فرهنگی، جزو دستورالعمل‎های ارشاد قرار گرفته است. به عبارت دیگر، ژست سیاسی گشایش فضای فرهنگی که با رفت و آمدهای گاه و بی گاه مسئولان دولتی به تئاترشهر، خانه هنرمندان و... تکمیل شده، حاوی پیام صلح و دوستی به طایفه‎ای است که در انتخابات ریاست‎جمهوری دهم، غالبا طرفدار رقیب رییس‎جمهور محترم بودند و البته در عرصه هنری کشور اشخاص مهم و تاثیرگذاری به شمار می‎روند.

من هرچند آلودن هنر به سیاست را اقدامی غیر اخلاقی می‎دانم و همیشه خطر ورود سیاستمداران به فرهنگ را جدی دانسته‎ام و اساسا تا جایی که با هنرمندان ارتباط داشته‎ام آن‎ها را غیر سیاسی یافته ام؛ اما فراتر از این امر، نگران تبعات این روش‎های سیاست زده در عرصه فرهنگ و هنر هستم و تصور می‎کنم، این رفتارها منتهی به چند آسیب عمده دراین حوزه خواهد شد.

- نخست آنکه در بازی سیاسی هنر و فرهنگ، طبیعتا دست سیاسیون به شاخه‎های بلند درخت تناور فرهنگ نمی‎رسد و بنابراین با آدم‎های دست چندم معامله می‎کنند و محصولات نارسِ آفتاب ندیده را می‎چینند و به همین سبب، فضای رشد ابتذال و هنر فرومایه را بهخوبی فراهم می‎آورند. چه آن که با این رویکرد و با این نیت دیر نیست روزگار تجدید حیات فیلمفارسی و فردین و آبگوشت و....

- و دیگر آنکه فضای باز فرهنگی که سیاسیون تعریف می‎کنند، همواره در دایره منافع سیاسی آن‎ها می‎گنجد و بنابراین تعریف روشن فرهنگی نخواهد داشت. ایجاد این فضا که در مدار سیاست حرکت می‎کند نه تنها مشکلی را حل نمی‎کند که بر مشکل‎ها خواهد افزود و فضای بلاتکلیفی را تشدید خواهد کرد و چراغ حیات فرهنگ و هنر را آن به آن در جریان تندباد سیاست قرار خواهد داد و نتیجه آنکه اهل سیاست چه غم خورند گر میرد چراغ فرهنگ!

- و سوم آنکه اعمال روش‎های سیاسی یعنی موردی و دم دستی عمل کردن و این یعنی افزودن بر بینظمی‎ها و دخالت دادن سلیقه‎های سیاسی در حوزه فرهنگ و هنر؛ چنانکه در همین اتفاق رفع توفیق‎ها این فضا مشهود است و ملاکی که بر آن اساس بسته شد و مبنایی که با آن باز شد، گفته نشد و هر چه دم دست بود و آب و تاب سیاسی‎اش بیشتر بود، لاجرم بیشتر مورد توجه قرار گرفت و زودتر رفع توقیف شد؛ بیآنکه ارزش هنری آن مورد مداقه اهل نظر قرارگیرد.به هر روی، من که نیت خیر و منطق استواری در پس این آزادی‎های بی مبنا و آشفته نمی‎بینم، طبعا آینده خوبی را هم پیش‎بینی نمی‎کنم و باز هم تصور می‎کنم عزیزان وزارت ارشاد مسئله اصلی سینما را نفهمیده‎اند و به قول خواجه حُقه مِهر بدان مُهر و نشان است که بود!

● سکانس دوم – برداشت یک:

آیا واقعا مسئله اصلی فرهنگ و هنر در کشور ما و وظیفه اصلی وزارت ارشاد، رفع توقیف چند فیلم سینمایی است؟

● سکانس دوم – برداشت دو:

من این موضوع را می‎پذیرم که در نظام فرهنگی ما متاسفانه گاهی اوقات ریسک سرمایهگذاری بالاست و به همین علت، هرکسی شهامت ورود به این عرصه را ندارد؛ اما آیا این مشکل با برخورد‎های موردی و سلیقه‎ای قابل حل است؟ آیا راه نجات سینما از این وضع، تدوین نظام فرهنگی بایدها و نبایدها نیست؟ و چه خوش گفت رییس رسانه ملی که: «من به دلیل مشخص نبودن خط قرمزها، مکررا کارت زرد می‎گیرم!»

● سکانس سوم – برداشت یک:

کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا حدودا چهل سال است که با مسئله کنترل فرهنگ رو در رو هستند و اساسا نظام فرهنگی خویش را بر پایه کنترل محصولات و فعالیت‎های فرهنگی شکل داده‎اند. منابع معتبر و بسیاری در این زمینه وجود دارند که نقش دولت و بنیادهای عامالمنفعه در کنترل و گسترش فرهنگ آمریکایی در نقاط مختلف جهان را بحث کرده‎اند و آن را اصلیترین موضوع نظام فرهنگی آمریکا دانسته‎اند. واقعیت آن است که خواننده این منابع – که لابد بخش کوچکی از اسرار فرهنگی ایالات متحده است- با شگفتی متوجه ابعاد و عمق موضوع کنترل فرهنگ در این نظام می‎شود و با همه وجود درمییابد که همه ابزارهای سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی آمریکا در خدمت این هدف قرار دارند و از آن حمایت می‎کنند. و جالب‎تر آن‎که روش عمومی این نظام فرهنگی به هیچ وجه بر بگیر و ببند و توقیف و رفع توقیف استوار نشده بلکه ضمن صیانت از چهره آزادی خواهانه آمریکا با ابزارهای بسیار و در یک بستر کاملا طبیعی از کسانی و محصولاتی حمایت می‎کند که در خدمت این فرهنگ باشند. این امر البته به معنای ساختن محصولات یک دست فرهنگی نیست، بلکه در یک روند طبیعی و با دستکاری ذائقه مخاطب به‎گونه‎ای عمل می‎کند که فرد یا محصول نامتجانس توسط مصرف کنندگان پس زده می‎شوند و از چرخه ارائه و عرضه باز می‎مانند. در این مجال اندک از این بحث می‎گذرم، اما غرض آن بود که تنها و تنها دوستان عزیز فرهنگی دولت را به امر مهم کنترل فرهنگ و ظرافت‎های آن توجه دهم.

● سکانس چهارم- برداشت یک:

به اعتقاد من، دولت باید بر اصحاب فرهنگ و هنر سهل بگیرد اما نباید و نمی‎تواند کار فرهنگ و هنر را سهل بگیرد و با ساده لوحی و ساده انگاری در فضای پیچیده جهان معاصر تدبیر کار عظیم فرهنگ را به چند اقدام نمایشی و سمبلیک ختم کند که نه زیبنده نظام اسلامی است و نه شایسته اصول‎گرایان مطیع امر رهبر! ان‎شاء‎ا... که این‎گونه نباشد.

علی عسگری



همچنین مشاهده کنید