چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
تلقی پسامدرن از هاکوپیان بدون مارک
![تلقی پسامدرن از هاکوپیان بدون مارک](/web/imgs/16/141/nqdli1.jpeg)
گرمی خانواده با پسته مانی، بزرگترین قرارداد زندگی با بیامو، آرامش زندگی با ماکارونی مانا، لذت کنار هم بودن با کولرگازی اوجنرال، رؤیای واقعی با مایع دستشویی کرمی، کیمیا کردن هنر با کاشی سینا و گلزار در کنار کت و شلوار اورکات، بخشی از تبلیغات اتوبان «شهید» همت و بزرگراه «شهید» صدر و میدان «ولی عصر» و خیابان «انقلاب» است. اولین سؤالی که ایجاد میشود، ارتباط نوع و نحوه تبلیغات با کارکرد واقعی این کالاها است. به تعبیر دیگر، اگر فلسفه تبلیغ آگاهی است، این جملات چه میزان بهفرد، در نحوه و نوع مصرفش کمک میکند. امروزه صاحبان بیلبوردهای تبلیغاتی متوجه شدهاند که مردم مضطرب شهری با این سطح از دلمشغولی و استرس، رغبت خواندن و آگاهی کسب کردن از تابلوهای تبلیغاتی را ندارند. بنابراین تبلیغات بهشیوه پارتیزانی، ناخودآگاه ذهن را هدف گرفته است. خیرهکنندگی بیلبورد، بیش از میزان آگاهیرسانی آن اهمیت دارد. اصلا خود کالا و کیفیت آن مطرح نیست، قرار است نام و یا برند شرکت خاطره شود. این نوع تبلیغ تنها در سطح یک شگرد تبلیغاتی خلاصه نمیشود. موضوع پیچیدهتر و عمیقتر از تحول در صنعت تبلیغات است. روشهای جدید تبلیغاتی لایهای سطحی از دگرگونی در انسان مصرفی جدید است. نمادین شدن تبلیغات، بهدنبال کارکرد پسامدرن مصرف است.
در سرمایهداری جدید، کالا باید بهخاطر ارزش نمادین آن یعنی معنایی که برای خریدار دارد، مصرف شود و نه صرفا برای ارزش مصرفی آن. طبیعی است که در این چارچوب، تبلیغات روی خود کالا متمرکز نیست، بلکه خاصیت نمادین مصرف را هدف گرفته است. در مصرفگرایی پسامدرن، شکلات واقعی و خودرو و موبایل و خانه خواسته نمیشود، بلکه کارکرد نمادین و نشانهای آنها است که تقاضا میشود. در این شرایط، افراد میخورند و میپوشند و زندگی میکنند تا متفاوت باشند و یا در مواردی هم شباهت کسب کنند و یکی باشند. کالا و مصرف در شرایط جدید کارکرد نمایشی دارد تا مصرفی. از این رو ارزش مصرفی کالا، با ارزش مبادلاتی آن فاصله معناداری دارد. امروز تکههای پارچه و لباس به یک نشانه تبدیل شدهاند و ارزش دلالتی دارند. در عصر سلطه «نشانه کالا» جنبه بهرهوری و کارکردی اجناس دیگر محلی ندارد و اکنون کالاها بیش از بهرهوری، شأن اجتماعی و نشانه پیدا کردهاند. رقابت در مصرف کالا باعث، میشود هر روز کالای مصرفی جدیدتری به بازار عرضه شود. اما این همه ماجرا نیست. روزگاری مصرف کالا، فرد را در طبقه خاصی قرار میداد. زمانی بستن کراوات در سالهای ۵۴ و ۵۵ نشان طبقه متوسط بود. بعد از انقلاب، بر ضدانقلاب، لیبرال و طرفدار غرب بودن دلالت میکند.
بعد از مدتی بهتدریج تغییر کرد و نشان برخی گروههای اجتماعی مثل پزشکان وکلا و بعدها شاگرد بوتیکها و... شد. مصرف انبوه کراوات توسط افراد در طبقات مختلف، باعث شد کارکرد تظاهری این تکه پارچه نیز از بین برود. از اینجا به بعد موضوعی به نام برند نیز جای خود را باز کرد. برند را میتوان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد، اما آن چه در این یادداشت مورد توجه است، نقش تظاهری برند در اصلاح و تکامل مصرف نمایشی است. هر کراواتی خواص نمایشی و طبقاتی ندارد. امروز تنها کراوات ۵۰۰ هزار تومانی بیژن در بوتیکهای میدان مادر است که فاخر است و موجب انگشت بهلب ماندن میشود. تمایز طبقاتی از طریق مصرف، در جامعهای که رقابت و چشموهم چشمی بر آن تسلط دارد، تنها درصورتی ممکن است که دیگران از مصرف آن عاجر باشند و اینکار از عهده برند بر میآید. در این شرایط است که برند خواص جدیدی پیدا کرده است. امروزه برخلاف تلقی سادهانگارانه، برند به معنای خوشنامی در عرصه تولید کالای با کیفیت نیست. روزگاری برند منشأ خوشنامی و نشان کیفیت بود. حضور و تأثیر برندها در حوزه کیفیت باعث شد تا به امروز هر دستمال کاغذی «کلینکس» باشد و هر پودر لباسشویی «تاید» و هر مایع ظرفشویی «ریکا» و هر سفیدکنندهای «وایتکس» و هر کیکی «تی تاپ». اما نقش جدید برند شخصیتسازی است و این کاملا با کارکرد سنتی برند متفاوت است.
امروز کسی حاضر نیست برای کت و شلوار هاکوپیان و یا کراوات بیژن بدون مارک، پولی پرداخت کند. پژو ۲۰۶ تیپ پنج علیرغم کیفیت بالاترش، اما به دلیل شباهت ظاهری با تیپ دو متقاضی کمتری دارد. در چنین بستری است که مسئله برند جایگاه نشانه شناختی پیدا میکند و بهدنبال آن برندهای تقلبی، وارد عرصه میشوند. پژوی آردی کمتر از پژو ۴۰۵ نیست، اگر آرم پشت صندوق آن تغییر کند. اگرچه مصرفکننده میداند برندی که انتخاب کرده اصل نیست و تقلبی است، اما چون در نظام تولید شأنهای اجتماعی، مفهوم برند وارد شده است، برند تقلبی جایگاه نشانه شناختی فقدان مارک را پر میکند و تاناکورا هم در این بازار شهره میشود. افراد با شخصیت حاضرند لباس دست دوم، اما مارکدار بپوشند. چون قبل از اینکه اصل یا تقلبی بودن یا دست دوم بودن کالا مطرح باشد، خود مفهوم مارک و مارکدار بودن مهم است. غذا خوردن در رستوران «مکدونالد»، سوار شدن بر «بیامو»، پوشیدن شلوار «لی وایز»، بهدست بستن ساعت «سواچ»، بر چشمزدن عینک «ورساچه»، تن کردن تیشرت «نایک»، خوردن قهوه استارباکس و بهدست گرفتن مجله «پلی بوی» و غیره فقط برای رسیدن به کالای با کیفیت نیست؛ شاید هم در مواردی مصرفکننده بداند که این کالا در مقایسه با کالای مشابه بیکیفیتتر است. کالای برنددار در تبلیغاتش از کیفیت و خدماتش نمیگوید. تنها بهدنبال محسور کردن است. مرسدس بنز میگوید؛ اگر میخواهید پرستیژ داشته باشید و خوب زندگی کنید، مرسدس برانید. بی. ام. و از «لذت رانندگی» حرف میزند. لکسوز از لوکس و مدرن بودن حرف میزند.
کوین کلر، مؤلف کتاب پرآوازه «جهانی با نام مدیریت استراتژیک برند» که از آن بهعنوان «کتاب مقدس برند» نیز یاد میکنند، در توضیح طرح تبلیغاتی خود میگوید: «برندهای قوی و موفق دارای دو وجه شاخص انسانی هستند: قلب و عقل. برندهای قوی و موفق قادرند قلب و عقل مردم یا مصرفکنندگان را تحت تأثیر خود قرار دهند. در این شرایط، دیگر تبلیغات در چارچوب بازاریابی تحلیل نمیشود. برند موضوع اصلی جلسات هیئتمدیره است و آنجا در مورد آن تصمیمگیری میشود. هزینه زمانی و مادی ساخت و توسعه برند از تولید کالا بیشتر است. مارتین رول، نویسنده کتاب استراتژی برند آسیایی، که رهبری برنامههای موفق برندسازی را برای برندهای مطرحی از جمله موبایل اریکسون، تایم وارنر موزیک، تله دانمارک، مکدونالد و... در کارنامه خود دارد، در این رابطه میگوید: «برندها یعنی آینده کسب و کارها. از این رو برندها باید در هیئتمدیره «مدیریت» شوند. نمیتوان آن را به واحد بازاریابی ارجاع داد. کلیدیترین فعالیت هیئتمدیرهها، مدیریت برندهاست. از اینرو، نحوه تولید نیز تغییر کرده است. دیگر کالا موضوعیت ندارد، این مارک است که میان مردم و در بازارها خرید و فروش میشود. در بسیاری موارد، کمپانیهای بزرگ و چندملیتی فقط نشان میفروشند، مثلا NEC اصلا جایی کارخانه ندارد و تنها امتیاز استفاده از نشانش را میفروشد و یا محصولات نایک نیز به همین شکل در ویتنام تولید میشود. از همینرو، چین وقتی متوجه میشود ۶۶ درصد بازارش در دست برندها است، بهجای تولید کالای با کیفیت، بهسمت تولید کالای همنام و مشابه و تقلبی برندهای معروف میرود.
برند جای کیفیت را گرفته است و اگر لازم باشد از کیفیت نیز عبور میکند. نماد «M» مکدونالد امروز از صلیب مسیح در غرب هم معروفتر است. اما همین مکدونالد زمانیکه بهدلیل عوارض بهداشتی محصولاتش، دریافت که شهرت و محبوبیتش در خطر است، از طریق تبیلغات برندی جدید، مشکل پیش آمده را به یک فرصت تبدیل کرد. مکدونالد با راهاندازی مبارزات تبلیغاتی گسترده در سراسر جهان با شعار «Im loving it» تلاش کرد تا ذهنیت گذشته مردم را نسبت به محصولاتش تغییر دهد و از جنبههای احساسی برای ترغیب مشتریان استفاده نماید. این تبلیغات یکسان جهانی جایگزین ۲۰ تبلیغ مختلف و متمایز مکدونالد در گوشه و کنار شد. در سال ۲۰۰۴ مدیر بازاریابی مکدونالد، لری لایت، عنوان کرد: «موفقیت رویکرد ایجاد برند جهانی مشترک فراتر از سطح انتظارات ما بود. مکدونالدی که به تولید غذای بیکیفیت و مغایر با بهداشت و سلامت فردی متهم شده بود، بدون هرگونه تغییر ساختاری در تولیدات خود، تلاش نمود تا مباحثی نظیر توجه به سلامتی را با شعار Go Active در بسیاری از بازارهای خود فرهنگسازی نماید. این تبلیغات باعث شد مکدونالدی که بهخاطر تولید کالای غیربهداشتی از جانب مردم تحریم شده بود، بعد از مدتی مدیرعامل آن بهعنوان «افسر ارشد سلامتی» شناخته شود.
بنابراین وجهه یک کمپانی فاسد، بدون تغییر و افزایش در کیفیت، تنها با ابتکار و خلاقیت ابزاری در برندسازی اصلاح میشود. در دنیای مصرفی پسامدرن، کالای برنددار بیش از آنکه در خدمت کیفیت و مصرف واقعی قرار گیرد، شأن خودنمایی و شخصیتسازی طبقاتی دارد. بهدنبال این کارکرد جدید است که انحصارات جدید اقتصادی نیز در قالب تولید برند شکل میگیرد. اما نگران کنندهتر این است که مسئولین اقتصادی کشور ما بیآنکه به آثار فرهنگی و اجتماعی برند در اقتصاد توجه کنند، تلاش دارند نسخه ناقص و شبیهسازی شده برند در اقتصاد غرب را در کشور پیاده کنند؛ حال آنکه حداقل مقدمات آن نیز در کشور مهیا نیست. در شرایط نبود بازار رقابتی در اقتصاد و بیتعهدی نسبت به تولید کالای با کیفیت، صحبت از برند، یعنی زیرزمینی کردن تولید هرچه بیشتر کالای بیکیفیت. این در حالی است که کشور ما دچار مصرفزدگی دیوانهوار است و سریعا نسبت به برندی شدن بازار واکنش مثبت نشان میدهد.
نویسنده: محسن - مهدیان
منبع: ماهنامه - پنجره - ۱۳۸۸ - شماره ۷
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست