جمعه, ۱۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 7 March, 2025
نیوتن دنیای زیست شناسی

«چارلز رابرت داروین» ۱۲ فوریه ۱۸۰۹ در «شروزبری» انگلستان به دنیا آمد و در ۱۹ آوریل ۱۸۸۲ در ۷۳ سالگی در روستای کوچک «داون» (در استان کنت) در ۲۵ کیلومتری جنوب لندن درگذشت. حاصل ۷۳سال زندگی پربار او انقلابی عظیم، نهتنها در دانش تکامل بلکه در تمامی بینشهای بشری است. توفانی که او با انتشار کتاب «منشاء انواع» برانگیخت، پس از گذشت ۲۰۰سال، هنوز فروکش نکرده است. خود او نیز به عظمت کارش آگاهی داشت، به همین دلیل در سپتامبر ۱۸۷۱ خطاب به دوست و همرزمش چنین نوشت. «هاکسلی عزیزم، نبرد بسیار طولانی است، حتی پس از مرگ من و تو نیز سالیان دراز ادامه خواهد یافت.»
«چارلز داروین» یکی از بزرگترین مردان علم است که با ارایه نظریه تحول و تکامل انواع جانداران، زیستشناسی و پزشکی را برای همیشه تغییر داد و تاثیر عظیمی بر دانش و فلسفه گذاشت. بسیاری او را همشأن «نیوتن» میدانند زیرا به عقیده آنان، کاری که «داروین» در زیستشناسی انجام داد همسنگ کار «نیوتن» در فیزیک است. «داروین» در سال ١٨٠٩ در خانوادهای اشرافی دیده به جهان گشود. پدر و پدربزرگش هر دو پزشک بودند اما او علاقهای به خواندن پزشکی نداشت و به مطالعه الهیات پرداخت. چند ماه پس از پایان تحصیلات به عنوان طبیعیدان عازم سفری پژوهشی به آمریکایجنوبی شد که پنج سال طول کشید. او طی این سفر، پژوهشهای زیادی انجام داد و حاصل این پژوهشها را در انگلستان منتشر کرد، به طوری که در پایان سفر وقتی به انگلیس بازگشت شخص مشهوری شده بود. طی ۲۱سال بعد از آن نیز انبوهی از مدارک و شواهد را در مورد نظریه علمی خود مبنی بر تغییرپذیری گونههای جانداران گردآوری کرد. «داروین» نظریه تکامل و تحول جانداران را در کتاب خود با نام «منشاء گونه» منتشر کرد. وی در این کتاب (که هنوز هم در سراسر جهان منتشر میشود)، شیوه تغییر جانداران سادهتر به موجودات پیچیدهتر را طی تاریخ زیستشناسی توضیح میدهد.
طبق این نظریه، گونههای جانداران پیوسته تغییر پیدا میکنند و با محیط خویش سازگاری مییابند. عامل این تغییر نیز انتخاب طبیعی است. هنگامی که «داروین» نظریهاش را در قرن نوزدهم ارایه کرد، کشیشان مسیحی واکنش شدیدی نسبت به آن نشان دادند و آن را ضدانجیل خواندند زیرا آنها معتقد بودند که طبق کتاب مقدس، گونههای گیاهان و جانوران ثابت و تغییرناپذیرند. این کشیشان پیش از این نیز با بسیاری از دانشمندان دیگر مانند «گالیله»، «تیکوبراهه»، «کپلر» و «نیوتن» مخالفت کرده بودند و کروی بودن، حرکت زمین و ماده بودن ماه را برخلاف تعلیمات انجیل میدانستند. مبنای نظریه تکامل آنقدر بدیهی است که وقتی «داروین» آن را در کتابش توضیح داد، بسیاری از زیستشناسان زمانش با تعجب از خود پرسیدند «پس چرا ما متوجه آن نشده بودیم»! این پرسش نیز بدیهی بود زیرا همه به تجربه دیده بودند که وقتی دانه گیاهی مانند سیب را میکارند، پس از مدتی به نهال کوچکی تبدیل میشود، سپس طی زمان رشد کرده و به درخت بزرگی تغییر شکل میدهد، سپس شکوفه داده و شکوفه تبدیل به میوه سبز کوچکی شده و آن میوه نیز بزرگتر شده و به سیب سرخی تبدیل میشود و به این ترتیب حیات درخت ادامه مییابد. در جهان جانوران نیز این تغییر و تحول را دیده بودند مانند تغییر و تحول دایمی از کرم ابریشم به پروانه.
کمتر نظریه علمی است که تا این حد دچار بدفهمی شده باشد، از آن سوءاستفاده سیاسی و فلسفی کرده باشد و جنجالبرانگیز شود. پس از انتشار «منشاء گونهها»، کشیشان و متعصبان مسیحی، سیاستمداران، فلاسفه، ایدئولوگها و گروههای مختلف اجتماعی، سوءتعبیرهای زیادی از نظریه تکامل کردهاند، همانطور که از همه فلسفهها، مذاهب و ایدئولوژیها کردهاند. بعضیها به اشتباه آن را ابزاری مفید در مبارزه طبقاتی دانستند، بعضیها خواستند تنازع بقا را در جوامع انسانی بهکار گیرند که هیچ پایهای ندارد، اما «داروین» هیچگاه آن را تایید نکرد. کتابهایی هم که ضد نظریه تکامل منتشر میشود، بیشتر از سوی بنیادگرایان مسیحی است که آن را برخلاف کتاب مقدس میدانند. البته «پاپ جان پل دوم» در سال ١٩٩۶ به طور رسمی نظریه تکامل را پذیرفت. در طول تاریخ، افراد زیادی چه در اروپا و چه در جهان اسلامی به تغییرپذیری جاندارن اشاراتی کرده بودند، ولی هیچکدام آزمایشهای عملی انجام ندادند، مکانیسمی برای علت تغییر جانداران طی چهار میلیارد سال تاریخ حیات ارایه نکردند و مدارک مستند و انبوهی در زمینههای مختلف زیستشناسی در تایید این تغییر فراهم نکردند.
از دانشمندان مسلمان که کتابهایشان، مباحثی را در مورد تکامل، انتخاب طبیعی و تنازع بقا دارد، میتوان رسایل اخوانالصفا، کتاب الفوضالاصغر «ابن مسکویه» و کتاب الحیوان «جاحظ» را نام برد. نظریه «داروین» همانند نظریه «نیوتن» جهانی بسیار شگفتتر، پیچیدهتر و زیباتر از جهان «بطلمیوسی» و «ارسطویی» به ما نشان میدهد که تا زمان «داروین» و «نیوتن» بر افکار فلاسفه و دانشمندان سلطه داشت. اینکه جهان زنده نیز تغییر و تحول مییابد، تغییر عظیمی در دیدگاه بشر داد که همانندسازی و دستکاری سلولهای بنیادی و ایجاد گیاهان و جانداران جدید، حاصل آن است. باید گفت که واژه «تکامل» در زبان فارسی معادل مناسبی برای مجموعه نظریههای «داروین» نیست زیرا «تکامل» چنین معنی میدهد که چیزی رو به کمال است، چه طبیعی و چه اخلاقی. در حالیکه منظور «داروین» تغییر شکل طبیعی جانداران و پیچیدهتر شدن آنها در مدت طولانی بود. شاید بهتر باشد به جای «تکامل»، واژه «تطور»، «تحول»، «برشدن» یا «فرگشت» را به کار برد.
دکتر محمدرضا توکلیصابری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست