یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

جهان اسلام و جهانی شدن


جهان اسلام و جهانی شدن

«تاریخ بشر گورستان فرهنگهای بزرگی است که پایان فاجعه آمیز آنها بدان سبب بوده که نتوانسته اند در برابر چالشها, واکنش برنامه ریزی شده , بخردانه و ارادی بروز دهند »

«تاریخ‌ بشر گورستان‌ فرهنگهای‌ بزرگی‌ است‌ که‌ پایان‌ فاجعه‌آمیز آنها بدان‌ سبب‌ بوده‌ که‌ نتوانسته‌اند در برابر چالشها، واکنش‌ برنامه‌ریزی‌ شده‌، بخردانه‌ و ارادی‌ بروز دهند.» اریش‌ فروم‌

جهان‌ سیاست‌ همواره‌ با مفاهیم‌ و پدیده‌های‌ گوناگونی‌ روبه‌رو می‌گردد که‌ ذهن‌ اندیشمندان‌، دولتمردان‌ و دیگر افراد را به‌ خود معطوف‌ می‌سازد. اهمیت‌ برخی‌ از این‌ پدیده‌ها به‌ اندازه‌ای‌ است‌ که‌ گویی‌ همة‌ ابعاد زندگی‌ افراد را تحت‌ تأثیر خود قرار می‌دهد؛ و شاید ترسها و نگرانیهای‌ فراوانی‌ را برای‌ برخی‌ ملتها و نویدها و کامیابیها و امتیازهایی‌ را برای‌ دیگر ملتها به‌ ارمغان‌ بیاورد. مفاهیمی‌ مانند جنگ‌ سرد، پردة‌ آهنین‌، موازنة‌ وحشت‌ و تروریسم‌، که‌ ریشه‌ در واقعیتهای‌ ملموس‌ دنیای‌ سیاست‌ داشته‌ و دارند، از جملة‌ این‌ پدیده‌ها هستند. یکی‌ دیگر از این‌ مفاهیم‌ جهانی‌ شدن‌ است؛‌ که‌ تقریباً از آغاز دهة‌ ۱۹۹۰ به‌ موضوع‌ بحث‌ محافل‌ دانشگاهی‌ و سیاسی‌ جهان‌ تبدیل‌ شده‌ و همچنان‌ یکی‌ از عمده‌ترین‌ موضوعات‌ بحث‌ این‌ محافل‌ به‌ شمار می‌آید. هدف‌ این‌ نوشتار نیز تعریف‌ و تبیین‌ جهانی‌ شدن‌ از دیدگاههای‌ گوناگون‌ و تأثیر آن‌ بر دنیای‌ امروز بویژه‌ جهان‌ اسلام‌ است‌.

● تعریف‌ جهانی‌ شدن‌

جهانی‌ شدن‌ از مفاهیمی‌ است‌ که‌ تعریفی‌ دقیق‌ از آن‌ نمی‌توان‌ ارائه‌ داد. در نوشته‌های‌ گوناگون‌ در زمینه‌های‌ اقتصاد و سیاست‌ و فرهنگ‌، تعریفهای‌ متعدد و گاه‌ متضادی از این‌ فرایند عرضه‌ شده‌ است‌. این‌ تفاوتها در تعریف‌ جهانی‌ شدن‌، از چندوجهی‌ بودن‌ این‌ پدیده‌ ریشه‌ می‌گیرد؛ و جنبه‌های‌ متعدد سیاسی‌، فرهنگی‌ و اقتصادی‌ جهانی‌ شدن‌ به‌ تعاریف‌ گوناگون‌ انجامیده‌ که‌ هر کدام‌ براساس‌ رویکرد ویژة‌ خود، به‌ تبیین‌ این‌ مفهوم‌ پرداخته‌اند: «وابسته‌تر شدن‌ بخشهای‌ گوناگون‌ جهان‌، فشردگی‌ جهان‌، افزایش‌ وابستگی‌ و درهم‌ تنیدگی‌ جهانی‌، فرایند غربی‌ کردن‌ و همگون‌سازی‌ جهان‌، ادغام‌ همة‌ جنبه‌های‌ اقتصادی‌ در گسترة‌ جهانی‌، پهناور شدن‌ گسترة‌ تأثیرگذاری‌ و تأثیرپذیری‌ کنشهای‌ اجتماعی‌، کاهش‌ هزینه‌های‌ تحمیل‌ شده‌ توسط‌ فضا و زمان‌ و غیره‌، از جمله‌ تعریفهای‌ عرضه‌ شده‌ از جهانی‌ شدن‌ هستند.»

در بسیاری‌ از تعاریف‌ ارائه‌ شده‌، جهانی‌ شدن‌ همانند فرایندی‌ تدریجی‌ و پایدار تعریف‌ می‌شود که‌ از گذشتة‌ دور یا نزدیک‌ آغاز شده‌ است‌ و همچنان ادامه‌ دارد. با این‌ تفاوت‌ که‌ هرچه‌ بر عمر آن‌ افزوده‌ می‌شود، شتاب‌ و گسترة‌ آن‌ هم‌ بسیار افزایش‌ می‌یابد. به‌ عبارت‌ دیگر، با آنکه‌ بسیاری‌ از نظریه‌پردازان‌، جدید بودن‌ پدیدة‌ جهانی‌ شدن‌ را نمی‌پذیرند و پیشینه‌ای‌ چندین‌ ساله‌ برای‌ آن‌ در نظر می‌گیرند، اما بر سر تشدید بسیار چشمگیر آن‌ در دهه‌های‌ اخیر اتفاق‌ نظر دارند و حتی‌ معتقدند که‌ نسلهای‌ آینده‌، این‌ فرایند را به‌ صورتی‌ گسترده‌تر و پرشتاب‌تر تجربه‌ خواهند کرد.

برخی‌ از اندیشمندان‌ همانند آنتونی‌ گیدنز، بر‌ کمرنگ‌ شدن‌ نقش‌ زمان‌ و فضا در تعاملات‌ و روابط‌ اجتماعی‌ در عصر جهانی‌ شدن‌ تأکید دارند و می‌گویند: فرایند فشرده‌ شدن‌ زمان‌ و مکان‌ موجب‌ شده‌ است‌ که‌ حاضر و غایب‌ به‌ لحاظ‌ زمانی‌ و مکانی‌ به‌ یکدیگر نزدیک‌ شوند. فواصل‌ در حال‌ کم‌ شدن‌ است‌ و روابط‌ اجتماعی‌ از محیطی‌ به‌ محیط‌ دیگر منتقل‌ می‌شوند. در این‌ میان،‌ تعریف‌ والترز و رابرتسون‌ از جهانی‌ شدن‌ قابل‌ توجه‌ است‌. طبق‌ تعریف‌ والترز، جهانی‌ شدن‌ فرایندی‌ اجتماعی‌ است‌ که‌ در آن‌ قید و بندهای‌ جغرافیایی‌ که‌ بر روابط‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ سایه‌ افکنده‌ است‌ از بین‌ می‌رود، و مردم‌ رفته‌ رفته‌ از کاهش‌ این‌ قید و بندها آگاه‌ می‌شوند.

بر اساس‌ تعریف‌ رابرتسون‌، جهانی‌ شدن‌ و سیاره‌ای‌ شدن‌ جهان‌ مفهومی‌ است‌ که‌ هم‌ به‌ تراکم‌ جهان‌ و هم‌ به‌ تشدید آگاهی‌ دربارة‌ جهان‌ به‌ مثابة‌ یک‌ کل‌، هم‌ به‌ وابستگی‌ متقابل‌ در قلمرو جهانی‌ و هم‌آگاهی‌ از یکپارچگی‌ جهانی‌ در سدة‌ بیستم‌ اشاره‌ دارد. بنابراین‌، از ویژگیهای‌ تعریف‌ رابرتسون‌، تأکید بر نگاه‌ به‌ جهان‌ به‌ مثابه‌ یک‌ کل‌ و وابستگی‌ متقابل‌ در سطح‌ جهانی‌ است‌.

مارتین‌ آلبرو در تعریف‌ جهانی‌ شدن‌ می‌نویسد: «جهانی‌ شدن‌ به‌ همة‌ روندهایی‌ اشاره‌ دارد که‌ به‌ واسطة‌ آن،‌ مردم‌ دنیا در جهانی‌ یگانه‌ یا جامعة‌ واحد جهانی‌ وارد شده‌اند و در آن‌ ترکیب‌ یافته‌اند.

امانوئل‌ ریشتر، جهانی‌ شدن‌ را شبکه‌ای‌ جهانی‌ می‌داند که‌ جوامعی‌ را که‌ در گذشته‌ جدا و منزوی‌ از هم‌ به‌ سر می‌بردند، از طریق‌ وابستگی‌ متقابل‌، به‌ یکدیگر پیوند می‌زند. رابرت‌ کاکس‌، از اندیشمندان‌ نئومارکسیست،‌ می‌نویسد: ویژگیهای‌ روند جهانی‌ شدن‌ عبارت‌ است‌ از بین‌المللی‌ کردن‌ تولید، تقسیم‌ کار جدید بین‌المللی‌، حرکتهای‌ جدید مهاجرت‌ از جنوب‌ به‌ شمال‌، و محیط‌ رقابتی‌ جدید که‌ در جریان‌ جهانی‌ شدن‌ پیدا می‌شود.

از دیگر ویژگیهای‌ مهم‌ این‌ پدیده‌، بین‌المللی‌ کردن‌ دولت‌ وتبدیل‌ دولتها به‌ عوامل‌ و کارگزاران‌ دنیای‌ جهانی‌ شده‌ است‌. روزا بث‌ موس‌کانتر معتقد است‌: جهان‌ در پدیدة‌ جهانی‌ شدن‌ به‌ فروشگاههای‌ زنجیره‌ای‌ تبدیل‌ می‌شود که‌ در آن‌، نظریات‌ و تولیدات‌، همزمان‌ و در هر لحظه‌ در دسترس‌ همگان‌ قرار دارد. جان‌ آرت‌ شولت‌، در تعریف‌ جهانی‌ شدن‌ می‌نویسد: «جهانی‌ شدن‌ به‌ روندی‌ گفته‌ می‌شود که‌ به‌ واسطة‌ آن‌، روابط‌ اجتماعی‌، تقریباً ویژگی‌ بی‌فاصله‌ بودن‌ و بی‌مرز بودن‌ را به‌ خود می‌گیرد. به‌ گونه‌ای‌ که‌ زندگی‌ انسان‌ به‌ گونه‌ای‌ روزافزون‌، در جهان‌، چونان‌ مکانی‌ یگانه‌ محسوب‌ می‌شود و تحقق‌ می‌یابد.» او با یک‌ بررسی‌ کلی‌ بیان‌ می‌کند که‌ در مجموع‌ پنج‌ دسته‌ تعریفی‌ کلی‌ را می‌توان‌ از جهانی‌ شدن‌ عرضه‌ کرد:

۱) جهانی‌ شدن‌ به‌ مثابة‌ بین‌المللی‌ شدن‌؛

۲) جهانی‌ شدن‌ به‌ مثابة‌ فرایند آزادسازی‌ (لیبرالیزاسیون‌)؛

۳) جهانی‌ شدن‌ به‌ مثابة‌ جانشمولی‌ (براساس‌ این‌ تعریف‌، جهانی‌شدن‌ روندی‌ است‌ که‌ در قالب‌ آن‌، روابط‌ در زمین‌ گسترش‌ می‌یابد؛ و ابزار این‌ گسترش‌، رسانه‌های‌ گروهی‌ است‌)؛

۴) جهانی‌ شدن‌ به‌ مثابة‌ غربی‌سازی‌ یا نوسازی‌، بویژه‌ در شکل‌ امریکایی‌ شدة‌ آن‌ (در این‌ تعریف‌، جهانی‌ شدن‌ به‌ مثابة‌ نیرویی‌ است‌ که‌ به‌ موجب‌ آن‌، ساختار اجتماعی‌ مدرنیته‌ (سرمایه‌داری‌، عقلگرایی‌، صنعتی‌ شدن‌، دیوانسالاری‌ و غیره‌)در سراسر جهان‌ گسترش‌ می‌یابد. این‌ روند به‌ طور طبیعی‌ فرهنگهای‌ موجود و خودمختار محلی‌ را ویران‌ می‌سازد)؛

۵) جهانی‌ شدن‌ به‌ مثابة‌ از بین‌ بردن‌ مرزهای‌ جغرافیایی‌ یا گسترش‌ فرایند فرامنطقه‌ای‌.

● جهانی‌ شدن‌: فرایند، طرح‌ یا پدیده‌؟

آنچه‌ از تعاریف‌ مجمل‌ فوق‌ برمی‌آید این‌ است‌ که‌ جهانی‌ شدن‌، از دیدگاه‌ صاحبنظران‌، به صورتهای‌ متفاوت‌ تفسیر شده‌ است‌. برخی‌ از اندیشمندان‌، جهانی‌ شدن‌ را نوعی‌ فرایند (پروسه‌) تعریف کرده‌اند. در چنین‌ فضایی‌، جهانی‌ شدن‌ یک‌ پدیدة‌ متعارف‌ و طبیعی‌ و مفهومی‌ است‌ که‌ پدیدآورندة‌ آن‌ مشخص‌ نیست‌. درواقع‌، سیر طبیعی‌ جوامع‌ بشری‌ آن‌ را پدید آورده‌ است‌. فرایند جهانی‌ شدن‌ یک‌ واقعیت‌ است‌.

جیمز روزنا، بر این‌ باور است‌ که‌ جهانی‌ شدن‌ به‌ عنوان‌ یک‌ فرایند، زمینه‌ساز شکلی‌ متفاوت‌ از یکپارچگی‌ جهانی‌ است‌.۹ این‌ دیدگاه‌ مبتنی‌ بر نوعی‌ خوشبینی‌ نسبت‌ به‌ فرایند جهانی‌ شدن‌ است‌.

از این‌ دیدگاه‌، جهانی‌ شدن‌ فرایندی‌ به‌ شمار می‌آید که‌ در اثر توسعة‌ فناوری‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ الکترونیک‌، موجب‌ فشردگی‌ و تراکم‌ جهانی‌ و تقویت‌ خودآگاهی‌ جمعی‌ در میان‌ ابنای‌ بشر می‌گردد. بر این‌ مبنا، جهانی‌ شدن‌ امری‌ برآمده‌ از تاریخ‌، فرایندی‌ ریشه‌ای‌ و فراگردی‌ وسیع‌، گسترده‌ و همه‌ جانبه‌ در عرصه‌های‌ گوناگون‌ سیاسی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ است‌، که‌ مرزهای‌ ملی‌ را درمی‌نوردد و به‌ عنوان‌ واقعیتی‌ در حال‌ تکوین‌ و تکامل‌ و همچون‌ رودی‌ خروشان‌ و در حال‌ حرکت‌، پرشتاب‌ می‌گذرد و زمان‌ و مکان‌ را می‌فشرد و به‌ یکدیگر نزدیک‌ می‌سازد.

در رویکرد مزبور، جهانی‌ شدن‌ِ‌ فرهنگی‌ متضمن‌ جریان‌ آزاد اندیشه‌ها، اطلاعات‌، و دانشهاست‌، که‌ با دربرگرفتن‌ همة‌ ابعاد زندگی‌، ذهنیتها و عینیتها را تحول‌ می‌بخشد وبا انسجام‌ ارگانیکی‌ جهان‌، در اثر وابستگی‌ اجزای‌ جهانی‌ ناشی‌ از ارتباطات‌ شبکه‌ای‌، بازشدن‌ روابط‌ فرهنگی‌ و تمایل‌ فرهنگها به‌ اقتباس‌ از یکدیگر را به‌ ارمغان‌ می‌آورد.

در مقابل‌، برخی‌ دیگر از اندیشمندان‌، جهانی‌ شدن‌ را یک‌ طرح‌ (پروژه‌) از پیش‌ تدوین‌ شده‌ می‌دانند که‌ برای‌ استیلای‌ هرچه‌ بیشتر جهان‌ غرب‌ بر جهان‌ سوم‌ شکل‌ گرفته‌ است‌. در چنین‌ دیدگاهی‌، جهانی‌سازی‌ یا جهانگرایی‌، طرح‌ و مهندسی‌ اجتماعی‌ در سطح‌ کلان‌ نظامی‌ است‌ که‌ ایدئولوژی‌ هژمونیک‌ غرب‌ را افاده‌ می‌کند و باتکیه‌ بر بنیادهای‌ نئولیبرالیسم‌ و پست‌ مدرنیسم‌، درصدد فراگیر کردن‌ شیوة‌ زندگی‌ امریکایی‌ و غربی‌سازی‌ انسانها و توزیع‌ فرهنگ‌ مصرف‌ و جنسیت‌ است‌. براساس‌ رویکرد مذکور، غرب‌ می‌کوشد با بهره‌گیری‌ از فناوری‌ و ارتباطات‌ ماهواره‌ای‌ و رسانه‌های‌ گروهی‌ و از رهگذر یکسان‌ سازی‌ فرهنگی‌ و یکپارچه‌سازی‌ ارزشی‌، فرهنگ‌ جهانی‌ و استیلایی‌ غرب‌ را تحمیل‌، و تک‌ محوری‌ امریکا را در سلطة‌ جهانی‌ قطعی‌ کند.

از این‌ دیدگاه‌، جهانی‌سازی‌ مفهومی‌ است‌ که‌ فاعل‌ آن‌ مشخص‌ است‌؛ و آن‌، برنامه‌ای‌ است‌ از پیش‌ طراحی‌ شده‌ برای‌ سلطة‌ قدرتهای‌ برتر، که‌ به‌ آن‌، طرح‌ (پروژه‌) اطلاق‌ می‌شود. بنابراین‌، این‌ دیدگاه‌، نگاهی‌ توطئه‌ محور به‌ این‌ پدیده‌ دارد.

طرح‌ جهانی‌سازی‌، حاکی‌ از ایدئولوژی‌ و راهبرد برخورد با فرایند جهانی‌ شدن‌ است‌. در واقع‌ پاسخی‌ ارادی‌ و مهندسی‌ شده‌ برای‌ برخورد با این‌ فرایند و واقعیت‌ موجود است‌. به‌ نظر می‌رسد طرح‌ جهانی‌سازی‌ حاصل‌ برخورد ایدئولوژیک‌، جهتدار و فاعلانه‌ با فرایند جهانی‌ شدن‌ است‌. بنابراین‌، دو نوع‌ طرح‌ (پروژه‌) قابل‌ تمایز است‌:

الف‌) طرح‌ جهانی‌ سازی‌ که‌ امریکا آن‌ را دنبال‌ می‌کند و جهانی‌ شدن‌ را همان‌ امریکایی‌ شدن‌ می‌داند. جهانی‌ سازی‌ نفی‌ دیگران‌ و نفوذ در فرهنگهای‌ دیگر است‌. درواقع‌، جهانی‌ شدن‌ در راستای‌ تداوم‌ غربی‌سازی‌ جهان‌ است‌.

ب‌) شکل‌ دوم‌ طرح‌ را جهان‌ اسلام‌ دنبال‌ می‌کند که‌ می‌کوشد یا باید بکوشد با فرایند یا طرح‌ جهانی‌ شدن‌ به‌ مثابة‌ یک‌ طرح‌ برخورد کند، و با طرح‌ بومی‌ خود می‌کوشد تا به‌ تأثیرگذاری‌های‌ جهانی‌ شدن‌ در اشکال‌ گوناگون‌، جهت‌ بدهد.

سرانجام‌ آنکه‌، برخی‌ دیگر از اندیشمندان‌، به‌ جهانی‌ شدن‌ به‌ عنوان‌ یک‌ پدیده‌ نگریسته‌اند و آن‌ را فرایند و طرح‌ درنظر نگرفته‌اند. واژة‌ پدیده‌، نوعی‌ واژة‌ بی‌بار و خنثی‌ است‌. ممکن‌ است‌ ترکیبی‌ از هر دو (طرح‌ و فرایند) باشد.

هریک‌ از دو دیدگاه‌ طرح‌ و فرایند، آسیب‌شناختی‌ خاص‌ خود را دارد.

اگر جهانی‌ شدن‌ را صرفاً به‌ صورت‌ فرایند در نظر بگیریم‌، آنگاه‌ کوشش‌ ابرقدرتهایی‌ مانند امریکا و دیگر بازیگران‌ جهانی‌سازی‌، مانند شرکتهای‌ فراملیتی‌، در جهت‌ «مدیریت‌ جهانی‌ شدن‌»، نادیده‌ گرفته‌ می‌شود. نگاه‌ فرایند بودن‌، جهانی‌ شدن‌ را به‌ عنوان‌ واقعیتی‌ محقق‌ یا واقعیتی‌ اجتناب‌ناپذیر به‌ تصویر می‌کشد که‌ انسان‌ را دست‌ بسته‌ تسلیم‌ سرنوشت‌ محتوم‌ آن‌ می‌کند و او را از اقدام‌ سازنده‌ و فعال‌ در جهت‌ تأثیرگذاری‌ بر جهانی‌ شدن‌ باز می‌دارد.

همچنین‌، دیدگاه‌ طرح‌ بودن‌ و توطئه‌ آلود بودن‌ آن‌ نیز حاکی‌ از نوعی‌ شیوة‌ فکری‌ است‌ که‌ معلول‌ تنبلی‌ ذهنی‌ و ساده‌اندیشی‌ و ساده‌سازی‌ مسائل‌ پیچیده‌ است‌. به‌ همین‌ سبب‌، نظریه‌ها و دیدگاههای‌ توطئه‌ محور، از فهم‌ تبیین‌ فرایند جهانی‌ شدن‌ و پیامدهای‌ آن‌ ناتوان‌اند. این‌ دیدگاه‌ نوعی‌ تغافل‌ عامدانه‌ از بخشی‌ از واقعیتهایی‌ است‌ که‌ در حال‌ شدن‌ است‌، و غفلت‌ از این‌ واقعیت‌ زیانهای‌ بزرگ‌ و جبران‌ناپذیری‌ به‌ دنبال‌ دارد و ما را از بازاندیشی‌ در فهم‌ سنتی‌ خود در مسائل‌ جهانی‌، بازخواهد داشت‌. شاید غلبة‌ همین‌ رویکرد موجب‌ شده‌ است‌ که‌ تلاشهای‌ درخور توجهی‌ برای‌ درک‌ عملکرد نظام‌ جهانی‌ و پیامدهای‌ آن‌ صورت‌ نگیرد، و تناسب‌ معقولی‌ میان‌ اهمیت‌ این‌ پدیده‌ و میزان‌ توجه‌ به‌ آن‌، برقرار نباشد.

به‌ هر حال‌، پذیرش‌ هریک‌ از این‌ دیدگاهها، مفروضات‌ خاصی‌ دارد، که‌ در شیوة‌ عملکرد و واکنش‌ ما در قبال‌ جهانی‌ شدن‌ و راهکارهای‌ احتمالی‌، تأثیر خواهد داشت‌.

● مراحل‌ و علل‌ ظهور جهانی‌ شدن‌

پرسش‌ مهمی‌ که‌ در اینجا مطرح‌ می‌شود این‌ است‌ که‌ چه‌ عواملی‌ موجب‌ ظهور جهانی‌ شدن‌ بود، و این‌ عوامل‌ چه‌ مراحلی‌ را طی‌ کرد تا جهانی‌ شدن‌ به‌ شکل‌ فعلی‌ خود نمایان‌ شد؟

برخی‌ از اندیشمندان‌، عوامل‌ اقتصادی‌ را موجب‌ پیدایش‌ جهانی‌ شدن‌ می‌دانند. برخی‌ دیگر پیشرفت‌ فناوری‌ اطلاعات‌ و به‌ طور کلی‌ توسعة‌ علمی‌ را به‌ عنوان‌ عامل‌ ظهور جهانی‌ شدن‌ معرفی‌ می‌کنند. در مجموع‌، می‌توان‌ چندین‌ عامل‌ را در پیدایش‌ جهانی‌ شدن‌ برشمرد. یکی‌ از این‌ عوامل‌، رشد بازار مالی‌ جهانی‌ است‌. اخیراً حجم‌ بازارهای‌ مالی‌ در مقایسه‌ با حجم‌ تجارت‌ جهانی‌ رشد شتابانی‌ کرده‌ و به‌ عامل‌ مهم‌ و نیروی‌ پیش‌برندة‌ جریان‌ یکپارچگی‌ جهانی‌ تبدیل‌ شده‌ است‌.

دومین‌ عاملی‌ که‌ موجب‌ تقویت‌ یکپارچگی‌ اقتصاد جهانی‌ شد، فروپاشی‌ نظام‌ سوسیالیستی‌ و پایان‌ جنگ‌ سرد بود. فروپاشی‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ و پایان‌ جنگ‌ سرد موجب‌ گسترش‌ بازار جهانی‌ و تعمیق‌ روابط‌ اقتصادی‌ شد. امروزه‌، تقریباً همة‌ کشورهای‌ جهان‌، در بازار جهانی‌ ادغام‌ و به‌ بخشی‌ از آن‌ تبدیل‌ شده‌اند. حتی‌ کشور کوبا، تا اندازه‌ای‌ اجازه‌ داده‌ است‌ که‌ سرمایه‌گذاری‌ خارجی‌ نقش‌ مهمی‌ در اقتصادش‌ ایفا کند. در نتیجه‌، دیگر جهان‌ امروز به‌ دو اردوگاه‌ سیاسی‌ ـ به‌ گونه‌ای‌ که‌ در دوران‌ جنگ‌ سرد تقسیم‌ شده‌ بود و ایالات‌ متحده‌ و شوروی‌ برای‌ نفوذ ایدئولوژیک‌ در آن‌ به‌ رقابت‌ با هم‌ می‌پرداختند ـ تقسیم‌ نشده‌ است‌. امروز دیگر رقابت‌ در بین‌ ملتها برای‌ سلطة‌ ایدئولوژیک‌ نیست‌، بلکه‌ رقابت‌ بر سر بازار و منابع‌ کمیاب‌ است‌.

عامل‌ سوم‌ جهانی‌ شدن‌، رشد فعالیت‌ شرکتهای‌ فراملیتی‌ است‌. ادغام‌ جهانی‌، دستاورد رشد فعالیت‌ شرکتهای‌ فراملیتی‌ است‌. امروزه‌، شمار این‌ شرکتها و حوزة‌ نفوذ آنها گسترش‌ یافته‌ است‌. شرکتهای‌ فراملیتی‌ برای‌ کاهش‌ هزینة‌ تولید و بیشینه‌ کردن‌ سود، و برای‌ برخورداری‌ از مزیت‌ رقابتی‌ در برابر دیگران‌ در جهت‌ فتح‌ بازارها، به‌ فراسوی‌ مرزهای‌ ملی‌ روی‌ آورده‌اند و در دیگر کشورها سرمایه‌گذاری‌ می‌کنند؛ که‌ بعداً به‌ طور‌ مفصل‌تری‌ به‌ آنها خواهیم‌ پرداخت‌.

چهارمین‌ و شاید مهم‌ترین‌ نیروی‌ پیش‌ برندة‌ جهانی‌ شدن‌، انقلاب‌ در فناوری‌ اطلاعات‌، ارتباطات‌ و حمل‌ و نقل‌ است‌، که‌ هزینه‌های‌ ارتباط‌ از راه‌ دور و ترابری‌ را کاهش‌ داده،‌ و از این‌ رو، اهمیت‌ فاصله‌ را در فعالیتهای‌ اقتصادی‌ به‌ حداقل‌ رسانده‌ است‌.

پنجمین‌ عاملی‌ که‌ به‌ جهانی‌ شدن‌ انجامیده‌، موضوع‌ بین‌المللی‌ شدن‌ مسائل‌ زیست‌ محیطی‌، مانند گرم‌ شدن‌ زمین‌ و وجود بارانهای‌ اسیدی‌ است‌. این‌ مسائل‌ زیست‌ محیطی‌ جهانی‌، به‌ راه‌حل‌های‌ جهانی‌ نیاز دارد. به‌ این‌ معنی‌ که‌، برای‌ برطرف‌ ساختن‌ آنها، همکاریهای‌ بین‌المللی‌ و هماهنگی‌ سیاستها نه‌ تنها مهم‌، بلکه‌ حیاتی‌ است‌.

در مورد مراحل‌ پیدایش‌ جهانی‌ شدن‌، در میان‌ نظریه‌پردازان‌، بحثهای‌ گوناگونی‌ وجود دارد. برخی‌ جهانی‌ شدن‌ را پدیده‌ای‌ باسابقة‌ تاریخی‌ می‌دانند و برخی‌ دیگر آن‌ را پدیده‌ای‌ نوین‌ در دنیای‌ امروز قلمداد می‌کنند. برای‌ نمونه‌، رابرتسون‌ بر این‌ باور است‌ که‌ تاریخ‌ جهانی‌ شدن‌ به‌ ظهور سرمایه‌داری‌ برمی‌گردد؛ و به‌ طور کلی‌، مسیر جهانی‌ شدن‌ را به‌ صورت‌ رشتة‌ پنج‌ مرحله‌ای‌ ذیل ترسیم‌ می‌کند:

۱) مرحلة‌ بدوی‌ یا اولیه‌ (اروپای‌ ۱۴۰۰ـ۱۷۵۰). در این‌ مرحله‌، با تجزیة‌ کلیسا و ظهور جوامع‌ دولتمدار، کلیسای‌ جهانی‌ کاتولیک‌، تعمیمهایی‌ دربارة‌ پیشرفت‌ و فرد، نخستین‌ نقشه‌های‌ کرة‌ زمین‌، تقویم‌ جهانی‌ در غرب‌، اکتشافات‌ جهانی‌ و پدیدة‌ استعمار روبه‌رو هستیم‌.

۲) مرحلة‌ نخستین‌ (۱۷۵۰-۱۸۷۵). در این‌ مرحله‌، با پدیدة‌ ظهور دولت‌ ـ ملت‌، دیپلماسی‌ رسمی‌ بین‌ دولتها، مسئلة‌ شهروندی‌، نمایشگاههای‌ بین‌المللی‌ و موافقتنامه‌های‌ مربوط‌ به‌ ارتباطات‌، پیمانهای‌ حقوقی‌ بین‌المللی‌، ظهور ملتهای‌ غیراروپایی‌ و جوانه‌ زدن‌ نخستین‌ عقاید در مورد بین‌المللی‌گرایی‌ و جهانگرایی‌ روبه‌ رو هستیم‌.

۳) مرحلة‌ جهش‌ (۱۸۷۵-۱۹۲۵). در این‌ مرحله‌، با تعبیر مفهومی‌ جهان‌ در قالب‌ چهار عامل‌ جهانی‌کنندة‌ دولت‌ ـ ملت‌، فرد، جامعه‌، واحد بین‌الملل‌ و بشریتِ واحد، ارتباطات‌ بین‌الملل‌، ورزش‌ و روابط‌ فرهنگی‌، تقویم‌ جهانی‌، نخستین‌ جنگ‌ جهانی‌، مهاجرتهای‌ وسیع‌ بین‌المللی‌ و محدودیتهای‌ آن‌ و افزایش‌ شمار غیراروپاییان‌ در باشگاه‌ بین‌المللی‌ دولت‌ ـ ملت‌ها روبه‌رو هستیم‌.

۴) مرحلة‌ کوشش‌ برای‌ کسب‌ سلطه‌ (۱۹۲۵ - ۱۹۶۹). در این‌ مرحله‌، با شکل‌گیری‌ جامعة‌ ملل‌ و سازمان‌ ملل‌ متحد، جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ و جنگ‌ سرد، مفهوم‌ جنایات‌ جنگی‌ و جنایت‌ علیه‌ بشریت‌، تهدید جهان‌ با بمب‌ اتمی‌ و ظهور جهان‌ سوم‌ به‌ عنوان‌ بخشی‌ از جهان‌ روبه‌رو هستیم‌.

۵) مرحلة‌ عدم‌ قطعیت‌ (۱۹۶۹-۱۹۹۲). در این‌ مرحله‌، با کشف‌ فضا، ارزشهای‌ فرامادی‌ و گفتمان‌ حقوقی‌، جوامع‌ جهانی‌ بر مبنای‌ تبعیض‌ جنسی‌، قومیت‌ و نژاد، سیال‌ و پیچیده‌ شدن‌ روابط‌ بین‌الملل‌، شناخت‌ مسائل‌ زیست‌ محیطی‌ جهانی‌ و رسانه‌های‌ گروهی‌ جهانی‌ از طریق‌ دستیابی‌ به‌ فناوریهای‌ فضایی‌ و ماهواره‌ای‌ روبه‌رو هستیم‌.

مشاهده‌ می‌شود که‌ تقسیم‌بندی‌ و مرحله‌بندی‌ رابرتسون‌، هرگونه‌ تحول‌ بین‌المللی‌ و جهانی‌ را در عرصه‌های‌ گوناگون‌ دربرمی‌گیرد، و دربردارندة‌ هیچ‌گونه‌ ارزشهایی‌ و اولویتی‌ نیست‌. هر چند وی‌ ظهور جهانی‌ شدن‌ متداول‌ را با ظهور سرمایه‌داری‌ عجین‌ می‌داند، اما ارتباط‌ مفاهیم‌ مطرح‌ شده‌ در مرحله‌ بندی‌ پنجگانه‌ با نظام‌ سرمایه‌داری‌، در طرح‌ وی‌ معلوم‌ نیست‌.

اما دیوید هلد، تقسیم‌بندی‌ جامع‌تر و واقعی‌تری را ارائه‌ داده‌، که‌ با واقعیات‌ و تحولات‌ کنونی‌ جهان‌ سرمایه‌داری‌ به‌ رهبری‌ امریکا سازگارتر است‌. وی‌ مراحل‌ زیر را در شکل‌گیری‌ و ظهور جهانی‌ شدن‌ برمی‌شمارد:

▪ افزایش‌ روابط‌ اقتصادی‌ و فرهنگی‌ موجب‌ کاهش‌ قدرت‌ و کارایی‌ حکومتها در سطح‌ دولت‌ ـ ملت‌ می‌شود. حکومتها دیگر کنترلی‌ بر نفوذ اندیشه‌ها و کالاهای‌ اقتصادی‌ از ورای‌ مرزهای‌ خود ندارند. از این‌ رو، ابزارهای‌ سیاست‌ داخلی‌ آنها، کارایی‌ خود را از دست می‌دهند.

▪ قدرت دولتها باز هم کاهش می‌یابد. زیرا فرایندهای فراملی، هم‌ از لحاظ‌ وسعت‌ و هم‌ از لحاظ‌ تعداد افزایش‌ می‌یابند. برای‌ نمونه‌، شرکتهای‌ فراملی‌ غالباً از بسیاری‌ از حکومتها بزرگ‌تر و مقتدرتر می‌شوند.

▪ براین‌ اساس‌، بیشتر حوزه‌های‌ سنتی‌ مسئولیت‌ دولت‌، مانند دفاع‌، ارتباطات‌ و مدیریت‌ اقتصادی‌، باید با اصول‌ بین‌المللی‌ یا بین‌‌حکومتی‌ متناسب‌ شود.

▪ از این‌ رو، دولتها ناگزیرند که‌ حاکمیت‌ خود را در قالب‌ واحدهای‌ سیاسی‌ بزرگ‌تر، مانند جامعة‌ اروپا، آسه‌آن‌ یا پیمانهای‌ چندجانبه‌ مانند ناتو و اوپک‌ و یا سازمانهای‌ بین‌المللی‌ مانند سازمان‌ ملل‌ متحد، سازمان‌ تجارت‌ جهانی‌ و صندوق‌ بین‌المللی‌ پول‌، محدود کنند.

▪ بنابراین‌، یک‌ نظام‌ «حاکمیت‌ جهانی‌» با نظام‌ سیاستگذاری‌ و مدیریت‌ ویژة‌ خود، که‌ بیشتر باعث‌ کاهش‌ قدرت‌ دولت‌ می‌شود، در حال‌ ظهور است‌.

▪ این‌ نظام‌، یعنی‌ حاکمیت‌ جهانی‌، پایه‌ و اساسی‌ را برای‌ ظهور دولت‌ فراملی‌ با قدرت‌ مسلط‌ نظامی‌ و قانونگذاری‌ فراهم‌ می‌کند.

مراحل‌ مورنظر دیوید هلد، با تلاشهای‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ و هژمون‌ و نیروی‌ مسلط‌ آن‌، یعنی‌ امریکا، کاملاً منطبق‌ است‌. یعنی‌ اینکه‌ این‌ دولت‌، در تلاش‌ برای‌ ایجاد دولتی‌ فراملی‌ با قدرت‌ مسلط‌ نظامی‌، برای‌ تحقق‌ نظام‌ حاکمیت‌ جهانی‌ است‌.

● ابعاد جهانی‌ شدن‌

بر اساس‌ مباحث‌ ارائه‌ شده‌، می‌توان‌ به‌ این‌ نتیجه‌ رسید که‌ جهانی‌ شدن‌ پدیده‌ای‌ چند بعدی‌ است‌؛ و برهمان‌ اساس‌، ابعاد متعدد زندگی‌ بشری‌ را تحت‌تأثیر خود قرار می‌دهد. همان‌گونه‌ که‌ گفته‌ شد، تعریفهای‌ عرضه‌ شده‌ از جهانی‌ شدن‌، بر چند محور کلی‌ استوار بودند؛ و فارغ‌ از وجوه‌ مشترک‌ در بین‌ این‌ تعریفها، باید گفت‌ که‌ تعریفهای‌ به‌ عمل‌ آمده‌ از جهانی‌ شدن‌، بر سه‌ ب‍ُعد اقتصادی‌، سیاسی‌ و فرهنگی‌ مبتنی‌ هستند. یعنی‌ هر کدام‌ از صاحبنظران‌، از قالب‌ این‌ سه‌ ب‍ُعد به‌ جهانی‌ شدن‌ نگریسته‌اند:

▪ ب‍ُعد اقتصادی‌ جهانی‌ شدن‌

عنصر اقتصاد در فرایند جهانی‌ شدن‌ مورد توجه‌ بسیاری‌ از نظریه‌پردازان‌ بوده‌ است‌. به‌ گونه‌ای‌ که‌ برخی‌ از آنها، ب‍ُعد اقتصادی‌ را بر دیگر ابعاد (سیاسی‌، فرهنگی‌)جهانی‌ شدن‌ مقدم‌ می‌دانند. طبق‌ نظر آنها، اگرچه‌ فرایند جهانی‌ شدن‌ فراگیر بوده‌ و بر همة‌ ابعاد زندگی‌ اجتماعی‌ تأثیرگذار است‌، اما بارزترین‌ مصداقها و نمودهای‌ این‌ فرایند، به‌ حوزة‌ اقتصاد اختصاص‌ دارد. به‌ باور آنها، عرصة‌ اقتصاد گسترده‌ترین‌ عرصة‌ فعالیت‌ اجتماعی‌ است‌؛ و با گسترده‌ شدن‌ اقتصاد جهانی‌، اقتصاد محلی‌ و منطقه‌ای‌ برچیده‌ شده‌ است‌. به‌ عبارتی‌، ما در دورانی‌ زندگی‌ می‌کنیم‌ که‌ در آن‌، عصر اقتصادهای‌ ملی‌ به‌ پایان‌ رسیده‌ است‌.

به‌ هر حال‌، باید گفت‌ که‌ جهانی‌ شدن‌ اقتصادی‌ در مقایسه‌ با دیگر ابعاد آن‌ (فرهنگی‌، سیاسی‌) از تقدم‌ برخوردار است‌؛ و بسیاری‌ از صاحبنظران‌، پیشینة‌ جهانی‌ شدن‌ اقتصادی‌ را به‌ چند دهه‌ پیش‌ و حتی‌ سدة‌ شانزدهم‌ برمی‌گردانند.

همان‌گونه‌ که‌ گفته‌ شد، برخی‌ از اندیشمندان‌ همانند رابرتسون‌، ظهور جهانی‌ شدن‌ را به‌ پیدایش‌ و رشد سرمایه‌داری‌ مربوط‌ می‌دانند. آنها بر این‌ باورند که‌ با افزایش‌ همگرایی‌ اقتصادی‌ در عرصة‌ جهانی‌، ظهور نظام‌ اجتماعی‌ ـ اقتصادی‌ سرمایه‌داری‌، از سرعت‌ و شتاب‌ فزاینده‌ای‌ برخوردار شد. پیشرفتهای‌ عظیم‌ در حوزة‌ فناوری‌ و ارتباطات‌، به‌ تدریج‌ همگرایی‌ اقتصادهای‌ ملی‌ و محلی‌ را با اقتصاد جهانی‌ تسهیل‌ ساخت‌ و بسیاری‌ از فعالیتهای‌ اقتصادی‌ به‌ شبکة‌ اقتصاد جهانی‌ اتصال‌ یافتند. این‌ پیشرفتها، بویژه‌ پس‌ از بحرانهای‌ اقتصادی‌ ناشی‌ از دو جنگ‌ جهانی‌ و از دهة‌ ۱۹۵۰ به‌ بعد، موجب‌ کاهش‌ شدید هزینه‌های‌ حمل‌ و نقل‌ و مکالمات‌ تلفنی‌ و غیره‌ شد، و ادغام‌ جهانی‌ اقتصاد کشورها را تشدید ساخت‌. امروزه‌ با پیشرفت‌ خیره‌کننده‌ فناوری‌ ماهواره‌ای‌، عملیات‌ خرید و فروش‌، سرعت‌ روزافزونی‌ یافته‌ است‌. به‌ گونه‌ای‌ که‌ برنامة‌ تولیدی‌ و عملیات‌ مالی‌ شرکتها، به‌ صورت‌ همزمان‌ در چندین‌ کشور گوناگون‌ صورت‌ می‌گیرد، که‌ با دهة‌ گذشته‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ قابل‌ مقایسه‌ نیست‌.

http://glo۱۱۰.blogfa.com/

علی اکبر ولایتی

پی‌نوشت‌ها:

۱. فرهنگ‌ رجایی‌ (پدیدة‌ جهانی‌ شدن‌ وضعیت‌ بشری‌ و تمدن‌ اطلاعاتی‌)؛ ترجمة‌ عبدالحسین‌ آذرنگ‌؛ تهران‌: نشر آگاه‌؛ ۱۳۷۹؛ ص‌ ۱۴۷.

۲. احمد گل‌محمدی‌؛ جهانی‌ شدن‌ فرهنگ‌، هوی‍ّت‌؛ تهران‌: نشر نی‌؛ ۱۳۸۱؛ ص‌ ۱۹.

۳. همان‌.

۴. عماد افروغ‌؛ فضا و نابرابری‌ اجتماعی‌؛ تهران‌: انتشارات‌ دانشگاه‌ تربیت‌ مدرس‌؛ ۱۳۷۷؛ ص‌ ۶۰ - ۶۹.

۵. مالکوم‌ واترز؛ جهانی‌شدن‌؛ ترجمة‌ اسماعیل‌ گیوی‌ و سیاوش‌ مریدی‌؛ تهران‌: سازمان‌ مدیریت‌ صنعتی‌؛ ۱۳۷۹؛ ص‌ ۱۲.

۶. همان‌؛ ص‌ ۶۶.

John Baylis & Steve Smith, The Globalization of World Politics: An Inrtoduction to Intemational Redutions, Oxford Universtiy Press, Second Edition ۲۰۰۰. pp ۱۵-۱۷.

Ibid.

۹. جیمز روزنا؛ «پیچیدگیها و تناقضهای‌ جهانی‌ شدن‌» (فصلنامة‌ سیاست‌ خارجی‌؛ سال‌ ۱۳، زمستان‌ ۱۳۷۸؛ ص‌ ۳۲ - ۱۰۲۶).

۱۰. محمدرضا دهشیری‌؛ «جهانی‌ شدن‌ و هوی‍ّت‌ ملی‌» (فصلنامة‌ مطالعات‌ ملی‌؛ ش‌ ۵، پاییز ۱۳۷۹؛ ص‌ ۷۲ـ۷۳).

۱۱. پیشین‌؛ ص‌ ۷۳.

۱۲. «گفت‌ وگو با فوکویاما» ؛ روزنامة‌ جام‌ جم‌؛ ۷ مهر ۱۳۸۱؛ ص‌ ۸ .

۱۳. برای‌ آگاهی‌ بیشتر، نک‌: سرژلاتوش‌؛ غربی‌سازی‌ جهان‌؛ ترجمة‌ فرهاد مشتاق‌ صفت‌؛ تهران‌: سمت‌؛ ۱۳۷۹.

۱۴. سیدحسین‌ سیف‌زاده‌ ؛ راهبرد؛ ش‌ ۱۸، زمستان‌ ۱۳۷۹؛ ص‌ ۲۴۲.

۱۵. ابراهیم‌ برزگر؛ «ابعاد سیاسی‌ جهانی‌ شدن‌ و جهان‌ اسلام‌» (جهانشمولی‌ اسلام‌ و جهانی‌ سازی‌(۲): مجموعه‌ مقالات‌، به‌ کوشش‌ سیدطه‌ مرقاتی‌؛ تهران‌: مجمع‌ جهانی‌ تقریب‌ مذاهب‌ اسلامی‌؛ ۱۳۸۲؛ ص‌ ۱۴۳).

۱۶. آس‌ فاوکامسا؛ «جهانی‌ شدن‌ و منطقه‌گرایی‌ و تأثیر آن‌ بر کشورهای‌ در حال‌ توسعه‌»؛ ترجمة‌ اسماعیل‌ مردانی‌ گیو (اطلاعات‌ سیاسی‌ ـ اقتصادی‌، ش‌ ۱۴۸ – ۱۴۷؛ ص‌ ۱۸۳).

۱۷. مالکوم‌ واترز؛ پیشین‌؛ ص‌ ۷۱ - ۶۹.

۱۸. همان‌؛ ص‌ ۵ - ۱۴۴.

۱۹. D.Baker, et. al (eds), Globalization and Progressive E conomic Policy, Cambridge University Press, ۱۹۹۸, p.۱.

۲۰.F.Webster, Theories of the Information Seciety, London: Routledge, ۱۹۹۵. p. ۱۴۴.

۲۱. لیبرالهای‌ اقتصادی‌ معتقدند که‌ اقتصاد بازار، بخش‌ خودمختار جامعه‌ است‌، و بر اساس‌ قوانین‌ اقتصادی‌ خود عمل‌ می‌کند. تبادل‌ اقتصادی‌، بازی‌ با حاصل‌ جمع‌ مثبت‌ است‌. بازار، منابع‌ را برای‌ افراد، خانواده‌ها و شرکتها به‌ حداکثر می‌رساند. اقتصاد فراهم‌ آورندة‌ محیط‌ همکاری‌ با منافع‌ دوجانبه‌، بین‌ دولتها و افراد است‌.

۲۲. مرکانتلیسم‌، اقتصاد را تابع‌ سیاست‌ می‌داند. فعالیت‌ اقتصادی‌ در بستر گسترده‌تری‌ از قدرت‌ فزایندة‌ دولت‌ دیده‌ می‌شود. یعنی‌ منافع‌ ملی‌ بر بازار حاکم‌ است‌. ثروت‌ و قدرت‌ مکمل‌ یکدیگرند و در رقابت‌ با یکدیگر به‌ سر نمی‌برند. اما از وابستگی‌ شدید اقتصادی‌ به‌ دیگر دولتها باید دوری‌ شود. هنگامی‌ که‌ منافع‌ اقتصادی‌ و امنیتی‌ با هم‌ برخورد کند، اولویت‌ با منافع‌ امنیتی‌ است‌.

۲۳. براساس‌ رویکرد مارکسیستی‌، اقتصاد دربرگیرندة‌ بخش‌ استثمار و نابرابری‌ بین‌ طبقات‌ اجتماعی‌، بویژه‌ بورژوازی‌ و پرولتاریاست‌. سیاست‌ تا اندازة‌ بسیار زیادی‌ در بستر اجتماعی‌ ـ اقتصادی‌ تعیین‌ می‌شود. طبقه‌ای‌ که‌ از لحاظ‌ اقتصادی‌ حاکم‌ است‌، از لحاظ‌ سیاسی‌ نیز حاکم‌ خواهد بود. اقتصاد سیاسی‌ بین‌الملل‌، در مورد تاریخ‌ توسعة‌ سرمایه‌داری‌ جهانی‌ و مبارزه‌ بین‌ طبقات‌ و دولتهایی‌ است‌ که‌ آن‌ را به‌ وجود آورده‌ است‌. توسعة‌ سرمایه‌داری‌ ناهمگون‌ است‌، و ممکن‌ است‌ بحرانها و تناقضهای‌ جدیدی‌ را، هم‌ بین‌ دولتها و هم‌ طبقات‌ اجتماعی‌ به‌ وجود آورد.

۲۴. برای‌ آگاهی‌ بیشتر در این‌ زمینه‌، نکـ : رابرت‌ جکسون‌، جرج‌ سورنسن‌؛ درآمدی‌ بر روابط‌ بین‌الملل‌ ؛ ترجمة‌ مهدی‌ ذاکریان‌؛ تهران‌: نشر میزان‌؛ ۱۳۸۳.

۲۵. همان‌؛ ص‌ ۲۶۵.

۲۶. همان‌؛ ص‌ ۲۶۷.

۲۷. همان‌؛ ص‌ ۲۶۸.

۲۸. همان‌؛ ص‌ ۲۶۹.

۲۹. D. Baker, et. al .op.cit.,p.۱۴۹.

۳۰. P.Hirst and G. Thompson. Globalization in Question, Oxford: Polity, ۱۹۹۹, p. ۶۸.

۳۱. D. Held, et. al. (eds). Re-imaging Political Community, Oxford: Polity, ۱۹۹۸. p. ۱۷.

۳۲. ری‌ کیلی‌ و فیل‌ مارفیلت‌؛ جهانی‌ شدن‌ و جهان‌ سوم‌؛ ترجمة‌ حسن‌ نروائی‌ بیدخت‌ و محمدعلی‌ شیخ‌ علیان‌؛ تهران‌: دفتر مطالعات‌ سیاسی‌ و بین‌المللی‌؛ ۱۳۸۰؛ ص‌ ۳۱.

۳۳. همان‌.

۳۴. جک‌ سی‌. پلینو، روی‌ آلتون‌؛ فرهنگ‌ روابط‌ بین‌الملل‌؛ ترجمه‌ و تحقیق‌ حسن‌ پستا؛ تهران‌: فرهنگ‌ معاصر؛ ۱۳۷۵؛ ص‌ ۱۵۴.

۳۵. احمد ساعی‌؛ مسائل‌ سیاسی‌ ـ اقتصادی‌ جهان‌ سوم‌؛ تهران‌: سمت‌؛ ۱۳۷۷؛ ص‌ ۱۴۰.

۳۶. ری‌ کیلی‌ و فیل‌ مارفیست‌؛ پیشین‌؛ ص‌ ۵۱ - ۵۰.

۳۷. جک‌ سی‌. پلینو، روی‌ آلتون‌؛ پیشین‌؛ ص‌ ۱۵۵.

۳۸. رابرت‌ جکسون‌، جرج‌ سورنسن‌؛ پیشین‌؛ ص‌ ۲۶۸.

۳۹. احمد سیف ‌(گردآوری‌ و ترجمه‌)؛ جهانی‌ کردن‌ فقر و فلاکت،‌ استراتژی‌ تعدیل‌ ساختاری‌ در عمل‌؛ تهران‌: نشر آگه‌؛ ۱۳۸۰؛ ص‌ ۶۰.

۴۰. جک‌ سی‌. پلینو، روی‌ آلتون‌؛ پیشین‌؛ ص‌ ۲۲۰.

۴۱. علی‌ رضا ثقفی‌ خراسانی‌؛ سیر تحولات‌ استعمار در ایران‌؛ مشهد: نشر نیکا؛ ۱۳۷۵؛ ص‌ ۲۰۷.

۴۲. همان‌ ؛ ص‌ ۲۰۹ - ۲۰۸.

۴۳. احمد سیف‌؛ پیشین‌؛ ص‌ ۶۲.

۴۴. همان‌؛ ص‌ ۶۳.

۴۵. رضا پاکدامن‌؛ رفتار ویژه‌ با کشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ در نظام‌ حقوقی‌ سازمان‌ جهانی‌ تجارت‌ (WTO) ؛ تهران‌: مؤسسة‌ مطالعات‌ و پژوهشهای‌ بازرگانی‌؛ ۱۳۷۹؛ ص‌ ۱ـ۳.

۴۶. احمد گل‌محمدی‌؛ پیشین‌؛ ص‌ ۸۲ .

۴۷. همان‌؛ ص‌ ۸۳ .

۴۸. همان‌؛ ص‌ ۸۴ .

۴۹. رابرت‌ جکسون‌، جرج‌ سورنسن‌؛ پیشین‌؛ ص‌ ۳۲۴.

۵۰. تصور و واقعیت‌؛ تهران‌: مرکز اطلاعات‌ سازمان‌ ملل‌ متحد در تهران‌؛ ۱۳۷۸؛ ص‌ ۶.

۵۱. همان‌؛ ص‌ ۷.

۵۲. احمد گل‌محمدی‌؛ پیشین‌؛ ص‌ ۱۰۲.

۵۳. همان‌؛ ص‌ ۱۰۳.

۵۴. همان‌؛ ص‌ ۱۰۴.

۵۵. کیلی‌ و مارفلیت‌؛ پیشین‌؛ ص‌ ۵۷ - ۵۶.

۵۶. همان‌؛ ص‌ ۲۰۳ - ۲۰۲.

۵۷. اصغر افتخاری؛ «ناامنی‌ محدود، بررسی‌ تهدیدهای‌ جهانی‌ شدن‌ برای‌ جهان‌ اسلام‌» (در: جهانشمولی‌ اسلام‌ و جهانی‌سازی‌ (۲): مجموعه‌ مقالات‌؛ ۱۳۸۲؛ ص‌ ۲۲۰).

۵۸. الیاس‌ نادران‌؛ «جهانی‌ شدن‌؛ چه‌ باید کرد» (جهانشمولی‌ اسلام‌ و جهانی‌سازی‌ (۲): مجموعه‌ مقالات‌؛ ص‌ ۳۳).

۵۹. سیدرضا عاملی‌؛ «جهانی‌ شدن‌ها: غربی‌ شدن‌ و اسلامی‌ شدن‌ جهان‌، اسلام‌ هراسی‌ و مدرنیتة‌ بزرگ‌ شده‌» (جهانشمولی‌ اسلام‌ و جهانی‌سازی‌ (۲): مجموعه‌ مقالات‌؛ ص‌ ۲۹۲).

۶۰. همان‌؛ ص‌ ۲۹۳.

۶۱. «ارزشهای‌ فرهنگی‌ و جهانی‌ شدن‌» (گفتگوی‌ مریل‌ لینج‌ با فرانسیس‌ فوکویاما)؛ ترجمة‌ رضا استاد رحیمی‌؛ روزنامة‌ همشهری‌؛ ۱۸ مهر ۱۳۸۰.

۶۲. سید سعید لواسانی‌؛ «جهانی‌سازی‌:تهدیدها و فرصتها در عرصة‌ فرهنگ‌ و دین‌» (جهانشمولی‌ اسلام‌ و جهانی‌سازی‌ (۲): مجموعه‌ مقالات‌؛ ص‌ ۴۰۴).

به نقل از: http://www.iricap.com/magentry.asp?id=۴۴۶۹


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.