چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آخرین شورشی


آخرین شورشی

نگاهی به شیث رضایی

«خطا می‌کند، درگیر می‌شود، اخطار می‌گیرد و اخراج می‌شود،... کری می‌خواند و حتی با مربی و بازیکن خودی هم گاهی مشکل پیدا می‌کند...» با این تفاصیل و با توجه به شکل ظاهر و رفتار و گفتار می‌شود شیث رضایی را میراث‌دار بازیکنانی مثل مجتبی محرمی و مهدی هاشمی‌نسب و بهروز رهبری‌فرد و علی انصاریان در پرسپولیس دانست، اما خود شیث سعی می‌کند در حرف زدن به جای «یاغی» بودن «موجه» باشد و حتی «مثبت»، اما واقعیت این است که لابه‌لای حرف‌های او می‌توان اعتماد به نفس غریب و شخصیت تهاجمی او را حس کرد. همان چیزی که باعث می‌شود آدم را یک آدم غد مطلق بدانند. شیث رضایی که امسال مدت‌ها خوراک رسانه‌های ورزشی را تأمین کرد، مجموعه‌ای پیچیده از صفات متفاوت و گاه متضاد است، اما دست آخر تنها چیزی که در مورد او یقین پیدا می‌کنی این است که او به مثبتی حرف‌هایش نیست.

▪ پرسپولیس این فصل در خیلی بازی‌ها در آخرین دقایق گل زده و پیروز شده، این گل زدن در دقایق آخر بازی تاکتیکی است؟

ـ نه بابا، به هرحال شانس می‌آوریم، در بعضی از بازی‌ها که به دقایق آخر کشید مثل بازی با سایپا، استقلال اهواز آنها هم می‌توانستند برنده باشند، اما ما بهتر از موقعیت‌ها استفاده کردیم و پیروز شدیم.

▪ این‌که در دقایق پایانی گل می‌زنید لذت‌بخش است؟

ـ خیلی، برای همه همین‌طور است. در چند بازی ناامید شدم و گفتم با تساوی بازی تمام می‌شود، اما هر بار خدا به ما کمک کرد و بازی را بردیم ما تا دقیقه آخر دنبال پیروزی هستیم و حریفان ما که از پرسپولیس از دقیقه ۹۰ به بعد خیلی‌ ترس دارند، برای همین به دفاع می‌روند و بعد ما به گل می‌رسیم.

▪ پرسپولیس که خوب نتیجه می‌گیرد، پس چرا در تیم اختلاف وجود دارد؟

ـ در خانواده چهار نفره هم اختلاف وجود دارد، شما هم با برادر و خواهرتان با مشکل مواجه می‌شوید، چه برسد به پرسپولیس که حدود ۳۵ نفر در آن با هم زندگی می‌‌کنند. مطمئن باشید اختلاف هست، اما مهم این است که چگونه به یک تصمیم‌گیری خوب برسیم. اگر حمید استیلی با قطبی اختلاف نداشته باشد این نشان‌دهنده مشکل است، اختلاف نظر در بین بازیکنان هم هست، اما سعی می‌کنیم مشکل را برطرف کنیم.

▪ راست است که یکی از عوامل مشکلات پرسپولیس شیث رضایی است؟

ـ من در این مدت پنج سال که بازیکن پرسپولیس هستم هیچ گاه با این موضوع روبه‌رو نشده بودم که یک مربی کاملاً تفکر حرفه‌ای داشته باشد. مربیان قبلی پرسپولیس اصلاً مثل قطبی فکر و عمل حرفه‌ای نداشتند.

▪ دقیقاً این یعنی چی؟ توضیح می‌دهی؟

ـ بعد از بازی با فجر سپاسی به شدت از تعویضم عصبانی بودم و خیلی زود هم خبرنگارها آمدند از من درباره تعویض شدنم پرسیدند. من هم حرف‌هایی زدم که اگر شاید دو ساعت از بازی می‌گذشت آن حرف‌ها را نمی‌زدم.

▪ شما گفتید مربیان قبلی تفکر حرفه‌ای نداشتند یعنی دنیزلی و آری هان؟

ـ هر مربی دیدگاه خودش را نسبت به حرفه‌ای بودن دارد، اما قطبی به نظر من از آنها حرفه‌ای‌تر است. در تفکر قطبی هر بازیکنی یک مقدار ضعیف بازی کند، حتی اگر بزرگ‌ترین بازیکن دنیا هم باشد، باید از ترکیب بیرون بماند. در حالی که در بین مربیان ایرانی این ناآمادگی باید خیلی فاحش باشد تا مربی دست به تعویض بزند.

▪ پس مربیان ایرانی بازیکن‌سالار هستند؟

ـ نه، اما احترام بزرگ‌ترهای تیم را بیشتر حفظ می‌کنند. وقتی احترام بازیکن بزرگ تیمت را حفظ می‌کنی، یعنی شخصیت یک تیم را حفظ کردی، اما خوب همه مربیان این گونه نیستند، به خصوص مربیانی که از خارج می‌آیند، مثل دنیزلی، آری‌هان و قطبی. البته این یک تجربه بسیار خوب برایم بود.

▪ قبول داری اشتباه کردی؟

ـ بله صددرصد، من اصلاً نباید آن حرف‌ها را می‌زدم، باعث شدم تمرکز تیمم به هم بخورد و اگر مربی مدت‌ها هم مرا روی نیمکت بنشاند (به دلایل منطقی) قبول می‌کنم، زیرا ظلم به هواداران است که تیم به خاطر شیث برای نتیجه گرفتن تمرکز نداشته باشد.

▪ قبل از این‌که این مشکل به وجود آید، کم‌انگیزه تمرین نمی‌کردی؟

ـ شاید در تمرینات این گونه بود، خب وقتی رقیبی ندارم، کم‌انگیزه بودم. اما در مسابقات این‌گونه نبود، چون هدفم قهرمان شدن تیم است و خوشحال کردن هواداران میلیونی تیم است و با تمام وجود بازی می‌کنم. اما آقای قطبی از این کار راضی نبود و برای همین بهادر عبدی را که یک هافبک نفوذی و مهاجم است به سمت راست آورد تا برای من یک جانشین درست کند. البته هیچ کس نمی‌تواند جانشین من شود، نه عبدی و نه هیچ بازیکن دیگری قابلیت جانشینی را ندارد. شاید بتوانند جایگزین شوند، ولی جانشین نه، همین عامل آمدن عبدی در این پست باعث شده انگیزه بیشتری داشته باشم. پرسپولیس در اکثر پست‌ها دو یا حتی سه بازیکن خوب دارد.

▪ وضعیت خط دفاعی و دروازه آنها چطور است؟

ـ ما چهار دروازه‌بان آماده داریم، که علت این‌ را که چرا ما باید چهار دروازه‌بان داشته باشیم، نمی‌دانم و اصلاً به من مربوط نمی‌شود. اما دفاع پرسپولیس با این‌که گل زیاد خورده است، اما بیشتر به دلیل هجومی بودن تیم ما است. متأسفانه تیم‌های ایرانی موقعی که ۴-۲ پیروز می‌شوند، هیچ وقت نمی‌آیند مشکلات دفاعی‌شان را بررسی کنند که چرا دو گل خوردند، اما همین که ۲-۰ می‌بازند، آن موقع همه مشکلات دفاعی را بیان می‌کنند، اما به طور کلی ما یکی از بهترین نفرات دفاعی و خط دفاعی را داریم.

▪ وقتی ابتدای فصل قطبی قول قهرمانی داد شما به این موضوع باور داشتید؟

ـ نه اصلاً. نمی‌دانم چرا قطبی هنوز وارد ایران نشده قول قهرمانی داد و خودم باور نمی‌کردم یک مربی بتواند با این اطمینان صحبت کند. راستش خودم اعتقادی نداشتم، اما وقتی سه یا چهار هفته گذشت و پرسپولیس خوب برد، این حرف‌ها را کم‌کم باور کردم. حالا هم که مدت‌هاست خوب بازی می‌کنیم و می‌بریم، اعتقاد زیادی به قطبی و حرف‌هایش پیدا کردم. حالا برای این‌که حرف‌های قطبی به همه مردم ثابت شود، بازیکنان پرسپولیس با تمام وجود برای این تیم بازی می‌کنند.

▪ خودتان را چقدر به قهرمانی نزدیک می‌بینید؟

ـ وقتی در تیمی رفاقت، رقابت و صداقت باشد، این تیم ۹۰ درصد راه قهرمانی را رفته است، اما اگر این عوامل وجود نداشته باشد، اگر بهترین بازیکنان دنیا را نیز داشته باشی، قهرمان بشو نیستی. ما هر روز و هر شب به قهرمانی فکر می‌کنیم. مثل یک بچه درس‌خوان که به ۲۰ فکر می‌کند تا ۱۸ بگیرد و اگر به ۱۸ فکر کند ممکن است ۱۰ هم نگیرد. ما هم اگر به فکر این باشیم که در هیچ بازی امتیاز را از دست ندهیم، حتماً قهرمان می‌شویم، اما هنوز با قهرمان شدن فاصله داریم.

▪ شیث رضایی خیلی زود کاپیتان پرسپولیس نشد؟

ـ نه، اصلاً این گونه نیست. پنج سال در این تیم زحمت کشیدم و با همه مشکلات کنار آمدم. تنها آقا کریم سابقه‌اش از من بیشتر است، پس چرا نباید بازوبند را به دستانم ببندم؟ گناه من چیست که در عرض دو سال دایی، گل‌محمدی، رهبری‌فر، پیروانی و انصاریان از این تیم رفته‌اند. من با این‌که تنها ۲۳ سال دارم اما تجربه دارم که بتوانم از حق تیمم در زمین دفاع کنم.

▪ خیلی از پیشکسوتان پرسپولیس اعتقاد دارند که یک کاپیتان علاوه بر پرسابقه بودن باید شخصیت کاپیتانی را داشته باشد و شیث فاقد این اصل است؟

ـ من وظیفه کاپیتانی را به طور کامل می‌دانم. کاپیتن باید باعث آرامش تیم در زمین باشد و رابط بین سرمربی و بازیکنان. با پنج سال حضور در پرسپولیس به این تجربه رسیدم که چگونه رفتار کنم تا مربیان تیم کاپیتانی را به من بسپارند، شاید از نظر سنی خیلی کوچک باشم اما تجربه زیادی دارم. من می‌دانم کاپیتان یک تیم نباید موهای زیاد بلندی داشته باشد!

▪ شما خودتان را به یاغی بودن نزدیک می‌بینید؟

ـ برای مربیان و بازیکنان خودمان یاغی نیستم، اما برای بازیکنان حریف چرا. آن یک بار که آن مشکل اتفاق افتاد بالاخره انسان جایزالخطاست، اما اصلاً یاغی‌گری را دوست ندارم. من خیلی به دنبال این مسائل نیستم و هر وقت مشکلی برایم به وجود می‌آید، به نظر خودم یک تجربه جدید است.

▪ اما خیلی‌ها شما را هم‌قطار محرمی، هاشمی‌نسب، رهبری‌فر و انصاریان می‌دانند.

ـ این بازیکنانی که نام بردید، همه افتخارات باشگاه پرسپولیس هستند و برای این تیم زحمات زیادی کشیدند، اما من هیچ مناسبتی با آنها ندارم. کارهایی که آنها کردند، اصلاً انجام نمی‌دهم و کلاً از این مقایسه خوشم نمی‌آید. اما به همه این پیشکسوتان احترام می‌گذارم، زیرا خودم هم یک روزی پیشکسوت می‌شوم و انتظار دارم جوانان به من احترام بگذارند.

▪ بازی داربی با استقلال با تعویض فاصله خیلی کمی داشتی.

ـ بله، خودم بعداً در فیلم دیدم که عبدی می‌خواست به جای من وارد زمین شود، اما من همیشه از خدا خواستم بزرگی و عزت من را در بازی‌های داربی حفظ کند که تا الان هم همین‌طور بوده است. اگر ۱۰ بار دیگر در تمرین بخواهم آن سانتری را که در بازی با استقلال انجام دادم انجام دهم نمی‌توانم.

▪ به بازی برابر استقلال چقدر اهمیت می‌دهی؟

ـ من در کنار بازیکنان بزرگی مثل رهبری‌فر و انصاریان در بازی‌های داربی وارد زمین شدم و دیدم که چه مقدار متعصبانه فوتبال بازی می‌کنند. از آنها یاد گرفتم که این بازی برای هواداران با همه بازی‌ها فرق دارد. در این بازی آخر واقعاً سکوت ۶۰ هزار پرسپولیسی برایم مرگ‌بار بود و از خدا خواستم کمک کند تا دل هواداران پرسپولیس را شاد کنم.

▪ قضیه لژیونر شدن شما به کجا رسید؟

ـ بعد از مسابقات غرب آسیا چند تیم آلمانی خواهان من بودند، اسم تیم‌ها را نمی‌گویم. شاید فصل بعد به همان تیم‌ها بروم، چون هنوز خواهان من هستند و وقتی نرفتم تعجب کردند.

▪ چرا نرفتی؟

ـ همان موقع آقای کاشانی با من صحبت کرد و از هدف‌ها و برنامه‌هایی که داشت گفت. احساس کردم جا دارد یک سال دیگر در پرسپولیس بمانم و با این تیم قهرمان لیگ شوم و سال بعد در جام باشگاه‌های آسیا حضور داشته باشم.

▪ عقب نمی‌افتید؟

ـ نه، تازه ۲۳ سالم است، هنوز خیلی راه مانده، فکر نکنم یک یا دو سال فرق زیادی داشته باشد. اما واقعاً جدا شدن از هواداران پرسپولیس برایم سخت است.

▪ دوست داری مثل کدام لژیونر شوی؟

ـ لژیونرهای موفق زیادی داریم، اما دوست دارم از همه آنها بالاتر و بهتر شوم. فکر می‌کنم بتوانم این کار را انجام دهم، وقتی رفتم می‌خواهم فوتبال را یاد بگیرم، وگرنه می‌توانستم به لیگ امارات و قطر بروم و فوتبالم را حرام کنم. بالاخره من یکی از باهوش‌ترین مدافعان تاریخ فوتبال ایران هستم.

▪ چه شد که از پست دفاع وسط به دفاع راست تبدیل شدی؟

ـ زمان آری‌هان بود که وقتی سرمربی متوجه شد قابلیت این را دارم که در دفاع راست بهتر بازی کنم، تغییر پست دادم. البته آقای استیلی خیلی به من در این مدت کمک کرده است و هر مشکلی داشتم با او درمیان گذاشتم و به نوعی مدیون ایشان و همین طور آقای پروین هستم. این دو نفر همیشه می‌گویند تو توانایی داری که بهترین بازیکن ایرانی شوی!

▪ با حاشیه‌ها چگونه کنار می‌آیی؟

ـ پیش خودم می‌گویم هر کاری هم که بکنم باید در داخل زمین فوتبال بازی کنم تا به چشم بیایم. من در تیم ملی نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان بازی کردم و کاملاً با مسائل حاشیه‌ای کنار آمدم. حالا دوره‌ای نیست که جلوی دوربین حرکاتی انجام دهم که من را نشان دهد، یا این‌که عکسم روی جلد مطبوعات باشد. کاپیتان پرسپولیس باید شخصیت بزرگی داشته باشد.

▪ رابطه‌تان با روزنامه‌ها چطور است؟

ـ من اصلاً روزنامه نمی‌خوانم.

▪ اما خودم بارها دیدم که روزنامه می‌خوانید.

ـ راستش یک روز بعد از بازی روزنامه می‌خواندم تا ببینم درباره بازی چه نظری دارند، اما نه این‌که ۲۰ تا روزنامه بخرم. فقط موقعی که برایم این مشکل به وجود آمده، می‌خریدم تا اگر حرفی از طرف من زده شده تأیید یا تکذیب کنم.

▪ درباره مشکل با قطبی روزنامه‌ها طرف شما را نگرفتند؟

ـ در هیچ جای دنیا مرسوم نیست وقتی بازیکنی با سرمربی دعوایش شود، طرف بازیکنان را بگیرند. این بار هم همین طور بود، به غیر از روزنامه‌ای که من با آنها مصاحبه کردم و حتی موقعی که زیر فشار مسئولان پرسپولیس بودم، حاضر به تکذیب نشدم، بقیه روزنامه‌ها طرف قطبی را گرفتند.

▪ شما پارسال هم سر کاپیتانی با اولادی مشکل داشتید؟

ـ آن هم تجربه جالبی بود، ولی مشکلی بود که خیلی زود برطرف شد و بیشتر از پنج روز طول نکشید.

▪ روزشماری کردید که کی زودتر به پرسپولیس آمده، نه؟

ـ مجبور بودیم، ولی خب من یک سال زودتر آمده بودم، این گونه سوءتفاهم‌ها به وجود می‌آید. یک بار درباره سنم با فردوسی‌پور به مشکل برخوردم که آن هم زود برطرف شد.

▪ یکی از این سوءتفاهم‌ها را هم با علی دایی داشتی؟

ـ آقای دایی بزرگ فوتبال ایران و پرسپولیس است، من همیشه احترام زیادی برای ایشان قائل هستم. هر چه بود مال گذشته است و تمام شده. حتی بازی با سایپا من برای ایشان گل بردم و ایشان می‌گفت خودت گلی داداش. فوتبال تمام می‌شود اما رفاقت‌ها می‌ماند.

▪ چرا شما که در تمام پایه‌های ملی بازی کردید در بزرگسالان نتوانستید درخشش داشته باشید؟

ـ هنوز فرصت زیاد است، من شش بازی ملی انجام دادم، یک گل زدم و یک پاس گل‌ دادم. ولی رقیبان بزرگی مثل کعبی و مهدوی‌کیا دارم. اما راستش اولین هدفم قهرمانی با پرسپولیس است و بعد دوست دارم برای تیم کشورم بازی کنم. لذت بازی‌ها خیلی زیاد است، اما دوست دارم این راه آهسته و همیشگی باشد.

▪ چرا شماره ۱۳ می‌پوشی؟

ـ من متولد ۱۳/۱/۶۳ هستم و چون روز سیزده به در دنیا آمدم این شماره را انتخاب کردم.

▪ شما به شوخ‌طبعی بین بازیکنان معروف هستید.

بله با همه شوخی می‌کنم، همیشه در هواپیما و در اتوبوس همه بازیکنان دور من جمع می‌شوند. همه در تیم خاطرخواه من هستند که من کنارشان باشم و با همه گرم می‌گیرم، چه بازیکنان جوان چه بزرگ‌ترها. البته به قدر کافی رک هم هستم و هر چه در دل دارم می‌گویم. حتی با الونگ هم کلی رفیق هستم.

▪ این‌که می‌گویند شما کارهای خیرخواهانه انجام می‌دهید درست است؟

ـ اصلاً من درباره این صحبت نکردم، بلکه روزنامه‌ها از خودشان نوشتند که مثلاً من سرپرستی ۱۰ بچه یتیم را بر عهده گرفتم. من کارهای دیگر هم کردم که اصلاً لازم نیست گفته شود، این‌که چه کارهای خیرخواهانه انجام می‌دهم فقط پیش خودم می‌ماند.

▪ رقص ترکی را کجا یاد گرفتی؟

ـ (می‌خندد) این عکاس‌ها کار ما را خراب می‌کنند. ما در داخل رختکن برای خودمان جشن می‌گیریم، اما عکاس‌ها داخل می‌آیند و زحمت می‌کشند اما خوب آبروی ما را برده‌اند. رقص ترکی را از حاجی‌زاده یاد گرفتم و هر وقت می‌بریم، در رختکن حسابی شلوغ می‌کنیم، البته من تنها نیستم، مامانی هم هست.

▪ رابطه‌تان با هواداران چگونه است؟

ـ باور کنید خیلی موقع‌ها شده که آنها زنگ خانه من را زده‌اند. آمده‌اند در داخل خانه و با من در مورد مسائل فوتبال صحبت کرده‌اند. خیلی موقع‌ها بچه‌هایی که در محله سعادت‌آباد مدرسه می‌روند، آمده‌اند در خانه و کلی با هم وقت گذراندیم. آنها کاپیتان و شماره ۱۳ تیمشان را دوست دارند، برای همین من هم سعی می‌کنم خیلی راحت با آنها برخورد کنم و حتی موقعی که خیلی خسته بودم تحمل کردم، زیرا همیشه پیش خودم گفتم، شیث پنج سال پیش هیچ کس تو را نمی‌شناخت، حالا باید قدر بدانی.

▪ این‌که پنج سال پیش شما را هیچ کس نمی‌شناخت و حالا معروف هستید باعث غرور نمی‌شود؟

ـ وقتی وضع مالی خوبی نداشته باشی و بابات ماشین درست و حسابی نداشته باشد و خیلی چیزها، بالاخره شاهد خیلی چیزها می‌شوی. حالا وضع خوبی دارم، به پدر و مادرم کمک می‌کنم، ماشین سبز سوار می‌شوم. اما نه تنها احساس غرور نمی‌کنم، بلکه همیشه نماز شکر می‌خوانم. اما از یک چیز غرور، دارم وقتی می‌بینم که جوان‌های دیگر کارهایی می‌کنند که من انجام نمی‌دهم و جلوی نفس خودم را می‌گیرم، احساس غرور می‌کنم!

▪ در مدرسه همیشه مبصر بودی؟ یعنی همیشه بچه مثبت بودی؟

ـ نه اصلاً این‌طور نبود. من به خاطر این‌که هیکل بزرگی داشتم همیشه سردسته و مدیر و مبصر بودم و همه به حرف‌هایم گوش می‌دادند، سردسته بودن در ذات من است!

▪ رقیبتان برای قهرمانی چه تیمی است؟

ـ تیم‌های خوب زیاد داریم، فاصله تیم‌ها خیلی کم شده است، اما فکر کنم بازی با سپاهان سخت‌ترین بازی این فصل ما باشد. ولی ما این توانایی را در بازی با استقلال اهواز نشان دادیم که می‌توانیم حتی ۱۰ نفره پیروز شویم.

▪ جام حذفی را هم که جدی گرفتید؟

ـ بله، اما می‌خواهیم تلافی چند سال ناکامی در جام حذفی را یک دفعه دربیاوریم، باور کنید. ما امسال می‌خواهیم به عنوان بهترین تیم آسیا معرفی شویم.

▪ شما خیلی سعی می‌کنید خودتان را موجه و مثبت نشان دهید؟

ـ آدم موجهی هستم، اما خوب وقتی در جمع دوستانه هستم خیلی کارها را انجام می‌دهم که مطمئن باشید جلوی خبرنگاران و دوربین‌ها انجام نمی‌دهم. الان که تمرینات تیم صبح‌ها انجام می‌شود، صبح تمرین، بعد ناهار و خواب و عصرها را هم با دوستانم بیرون گردش می‌کنم، اما هر روز با پدر و مادرم صحبت می‌کنم. دلم همیشه برایشان تنگ است.

▪ بهترین خاطره؟

ـ گلی که به استقلال زدم با این‌که بازی را ۳ بر ۲ باختیم، اما تا چهار روز باور نمی‌کردم، به استقلال گل زدم، همیشه بهترین خاطره من بوده.

▪ بدترین خاطره؟

ـ باخت چهار بر یک مقابل سپاهان در جام حذفی، واقعاً وحشتناک بود. تا یک مدت گیج بودم، هیچ وقت دوست نداشتم فیلم بازی را ببینم. وقتی یک بر صفر جلو بودیم، واقعاً فکر کردیم کار تمام شده، نه تنها بازیکنان، بلکه هواداران و مربیان هم این‌گونه بودند.

▪ ازدواج کردید؟

ـ نه، دوست دارم اول به هدف‌های بزرگی که دارم برسم بعد به ازدواج فکر کنم. زیرا اگر الان ازدواج کنم طرف مقابلم خیلی عذاب می‌کشد، چون مجبور هستم به خاطر هدف‌هایم از خیلی مسائل بگذرم.

نویسنده: پویان امیری



همچنین مشاهده کنید