یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
نگریستن به بغداد , اندیشیدن به سایگون
در مباحث جاری در عراق چنین به نظر می رسد كه پیش فرض تمام طرفین این است كه ایالات متحده برای موفق شدن بایست یك بار دیگر جنگ ویتنام را، اما این بار به شیوه ای صحیح، تكرار كند. مدافعان جنگ استدلال می كنند كه واشینگتن بایست رویكردی تدافعی نسبت به شورش های موجود در پیش گیرد، رویكردی كه آنها معتقدند اگر در ویتنام در پیش گرفته می شد، نتیجه مناسبی به دست می آمد. از منظر جنبش مخالف جنگ نیز مانند ویتنام جنگ به پایان رسیده است و واشینگتن قلوب و اذهان را در عراق از دست داده است و در نتیجه بایست از آن كشور خارج شود.
اما جنگ جاری در عراق همانند مبارزه خلقی مائوئیستی در ویتنام نیست كه یك جنگ آزادیبخش ملی بود. جنگ جاری در عراق یك جنگ قومی مذهبی با دینامیكی كاملا متفاوت است. اگرچه مقیاس جنگ در حال حاضر محدود است اما در صورتی كه آمریكایی ها و عراقی ها گزینه هایی غلط را برگزینند می تواند بسیار گسترده شود.
متٲسفانه بسیاری از خط مشی های حاكم بر این مناقشه دچار ضعف های جدی هستند. به خصوص واگذار كردن مسئولیت جنگ با شورشیان به مقامات محلی بدترین اشتباه ممكن است. چنین خط مشی ای ممكن بود در ویتنام جواب دهد اما در عراق خطر تشدید تنش های قومی، مذهبی كه شالوده این منازعات هستند و نیز خطر تضعیف مذاكرات طرفین درگیری را به منظور تقسیم قدرت كه برای خاتمه این منازعات ضروری است، در پی دارد. واشینگتن بایست سیاست تفویض مسئولیت امنیت كشور به دیگران را متوقف كند و به جای آن با تهدید به تغییر موازنه قدرت در میان سنی ها، شیعیان، و كردها، آنها را مجبور به مصالحه ای پایدار كند. تنها پس از رسیدن به چنین توافقی است كه واشینگتن می تواند قدرت نظامی و اقتدار خود را به مقامات محلی واگذار كند.
در سال ۱۹۶۹ نیز همچون سال ۲۰۰۶، راهبرد واشینگتن حول فتح قلوب و اذهان دیگران بود، در همان حالی كه هر چه بیشتر در حال باختن جنگ به نیروهای بومی بود. از همان آغاز جنگ ویتنام، تلاش برای دور كردن مردم ویتنام از كمونیست ها و جلب حمایت آنها به سمت حكومت طرفدار آمریكا در سایگون بخش مهمی از سیاست آمریكا بود. ایالات متحده در خلال سال های ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۸، دو میلیارد و نهصد میلیون دلار كمك اقتصادی به ویتنام جنوبی تزریق كرد. در سال ۱۹۶۷ نیروهای ائتلاف بیش از نیم میلیون قالب صابون در آنجا توزیع كردند و برای بیش از ۲۰۰هزار ویتنامی كلاس های بهداشت فردی برگزار كردند. در آن هنگام با فشار آمریكا در تمام سطوح حكومتی در ویتنام جنوبی انتخابات به عمل آمد. نقشه آنها از پای درآوردن ویت كنگ ها از طریق بهبود زندگی مردم در ویتنام جنوبی به كمك توسعه اقتصادی و اصلاحات سیاسی بود.
البته عملیات ضدشورش تنها به ربودن قلوب و اذهان منحصر نمی شد و عملیات نظامی را نیز دربرمی گرفت. نخست با تصمیم كنگره در سال ۱۹۶۵ مبنی بر حضور گسترده سربازان آمریكایی در ویتنام، این كشور درگیر دفاع از ویتنام جنوبی شد. اما در سال ۱۹۶۹ دولت نیكسون تغییر موضع داد و تصمیم به تفویض عملیات نظامی زمینی به دولت ویتنام جنوبی گرفت. راهبرد خروج نیروهای زمینی آمریكا از ویتنام كه نام «ویتنامیزاسیون» را به خود گرفت با خروج كامل نیروهای آمریكایی از ویتنام در سال ۱۹۷۳ تكمیل شد. از آن پس سربازان ویتنامی كه توسط آمریكایی ها آموزش دیده و تجهیز شده بودند، تمام عملیات زمینی را به عهده گرفتند.
راهبرد آمریكا در عراق نیز به طور قابل توجهی مشابه است. برای پیروز شدن در جنگ بوش از سه مسیر موازی در سیاست، اقتصاد و امنیت هواداری می كند. دو مسیر نخست شامل اصلاحات دموكراتیك و بازسازی اقتصادی به منظور مجاب كردن عراقی ها به همكاری با حكومت جدید بغداد و مخالفت با شورشی ها می شود. هدف سومین مسیر دولت بوش ایجاد ارتش ملی عراق و نیروی پلیس عراق می شود كه بار مقابله با شورش ها را بر عهده خواهند داشت. این طرح را بسیاری در تشابه با نمونه ویتنام «عراقیزاسیون» می نامند. جزئیات اجرای طرح ممكن است با نمونه ویتنام متفاوت باشد اما هر دو این طرح ها به شدت با یكدیگر مشابه اند. حتی زبان مورد استفاده در این دو طرح نیز مشابه است. در همین اثنا برخی از منتقدان همچون اندرو كرپنویچ معتقدند كه واشینگتن جنگ ویتنام را به طور مناسبی تكرار نمی كند. كرپنویچ راهبرد كنونی آمریكا را تكرار ماموریت های شكست خورده جست وجو و تخریب در اوایل جنگ ویتنام می بیند و از واشینگتن می خواهد كه به جای آن از راهبرد دفاع منطقه ای كه در اواخر جنگ ویتنام مورد استفاده قرار گرفت، استفاده كند.
اما متٲسفانه تشابهی وجود ندارد. یك جنگ خلقی مائوئیستی پیش از هر چیز جنگی برای به دست آوردن حكومتی مناسب توسط طغیانی طبقاتی بود كه ادعای نمایندگی منافع عموم ستمدیدگان را داشت و رژیم حاكم توسط شورشیان به عنوان مدافعان طبقات ممتاز و ثروتمند تصویر می شدند. شورشیان و حكومت با استفاده از آمیزه ای از تشویق و تنبیه، بر سر كسب هواداری در میان شهروندان در رقابت بودند. یك الزام مهم در موفقیت شورشیان، برنامه ای ایدئولوژیك بود و ملی گرایی در قلب این برنامه بود. شورشیان مقاومت خود را بیان اراده مردم برای سرنگونی یك رژیم غیرقانونی تصویر می كردند كه تنها منافع طبقات محدودی را نمایندگی می كرد و در خدمت یك حكومت بیگانه بود.
در عوض جنگ های داخلی قومی مذهبی نمایانگر گروه های مخالفی در درون یك ملت اند كه از طریق مرزهای قومی و فرقه ای تقسیم شده اند. این جنگ ها حول منافع طبقاتی عمومی و یا احساسات ملی گرایانه نیستند. در چنین موقعیت هایی، حتی حكومت خود ابزاری در دست یك گروه است و مخالفان آن از حقوق گروه خود در برابر گروه قومی مذهبی حاكم دفاع می كند. این جنگ ها حول اندیشه ها حركت نمی كنند چرا كه جماعتی از شهروندان بی طرف وجود ندارند كه از طریق ایدئولوژی ها جذب شوند. برای مثال آلبانی تبار های كوزوو، مسلمانان بوسنی و توتیست های روآندا به خوبی می دانستند كه به كدام جبهه تعلق دارند. این جنگ ها به بقای گروه ها مرتبط اند و نه به كسب برتری ایدئولوژیك حزبی و یا توانایی حكومت بهتر توسط طرفین.
موضوع اصلی بسیاری از مخاصمات قومی مذهبی، مسئله امنیت است كه ناشی از هراس متقابل است. به خصوص در كشورهایی كه فاقد یك دولت مركزی نیرومند هستند، گروه های قومی مذهبی نگران تصفیه حساب گروه های ناراضی اند. خطر وجود دارد و نسل كشی هر لحظه ممكن است.
در حالی كه جنگ ویتنام یك جنگ خلقی مائوئیستی بود، جنگ عراق یك جنگ داخلی قومی مذهبی است. این مسئله را می توان در الگوی خشونت در عراق مشاهده كرد كه به شدت با وابستگی های قومی مذهبی رابطه دارد. چهار ایالت سنی نشین عراق محل ۸۵ درصد عملیات های شورشیان است و ۱۴ ایالت دیگر عراق كه تقریبا ۶۰ درصد جمعیت عراق را در خود جای داده اند تنها شاهد ۱۵ درصد خشونت ها بوده اند. اكثریت شورشیان عراق سنی های بومی و نیز اقلیت محدودی از اعضای غیرعراقی القاعده اند كه تنها به واسطه حمایت سنی های عراق قادر به انجام عملیات اند. بخش اعظم خشونت ها ارتش و پلیس عراق را هدف قرار داده است كه به طور نامتناسبی از شیعیان و كردها تشكیل شده است. بیشتر بمب گذاری های انتحاری محلات شیعه نشین را هدف قرار داده اند به خصوص در مناطقی كه به لحاظ قومیتی آمیخته است. مكان هایی مانند بغداد، دیاله، یا بابیل شمالی كه دسترسی بمب گذاران سنی به اهداف غیرسنی نسبتا آسان است.
استفن بیدل
ترجمه و تلخیص: تهمینه رستاخیز
منبع: مارسآوریل ۲۰۰۶، foreign Affairs
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست