سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
مجله ویستا

فرهنگ شنیداری در رهگذر ۳ جشنواره موسیقی


فرهنگ شنیداری در رهگذر ۳ جشنواره موسیقی

تحلیلی بر جشنواره های بین المللی موسیقی فجر

شکی نیست که جشنواره موسیقی فجر به عنوان تنها جشنواره موسیقی هنری، فراگیر و علمی بسیار مهم و تأثیرگذار در شکل‌گیری روند فرهنگ موسیقایی و شنیداری جامعه می‌باشد.

شکی نیست که جشنواره موسیقی فجر می‌تواند محل شناسایی چهره‌‌های جوان باشد که نبوغ خاصی دارند و هم محل کشف استعدادهای نهفته در شهرستان‌ها باشد.

و شکی نیست اضافه شدن بخش رقابتی و بخش موسیقی پاپ مثبت، مفید و اثرگذار خواهد بود .

یکی از دلایل فرهنگ‌ساز بودن جشنواره، داشتن جایگاه ویژه مردمی هم در میان اکثریت عامه وهم نخبگان جامعه است که البته به دقت باید به این نکته توجه کرد این اعتبار را بخش سینمای جشنواره به ارمغان آورده است آن هم به دلیل کیفیت. بخش سینمای فجر از سالها پیش رقابتی بوده و به دلیل خروجی‌های معمولاً هنری و با ارزش به لحاظ فنی در بین مردم اینگونه اعتبار یافته که جشنواره فیلم فجر محل معرفی سینماگران نخبه و آثار فاخر است.

این پتانسیل آماده می‌توانست در بخش رقابتی جشنواره موسیقی فجر و بخش پاپ که مدنظر ماست نیز جاری گردد و جشنواره موسیقی فجر بشود محل معرفی گروه‌های پاپ هنری، متفاوت، فاخر و تفکر برانگیز که هیچ‌گاه مخاطبان ما نداشته‌اند و بایستی بگویم بسیاری از تماشاگران و مخاطبان موسیقی با این پیش فرض از سال۸۶ در جشنواره حاضر گردیدند ولی متأسفانه خروجی‌ها و منتخبین غیرهنری در طول دو سال گذشته به شدت به این جایگاه و فرصت طلایی ضربه زد. دلزدگی فراوان موجود از بازار موسیقی پاپ و از موسیقی پاپ صدا و سیمایی به جشنواره فجر نیز بسط داده شد موسیقی‌هایی که به دلیل تکرار مکررات، تقلید، عدم احترام به شعور مخاطب، کیفیت‌های نازل در بخش‌های مختلف و... جایگاه خود را در بین معمولی‌ترین مخاطبان نیز از دست داده است به تأیید آمار فروش و وضعیت کنسرت‌ها و...

در ادامه سعی می‌نمایم گزارش گونه‌ای از جشنواره رقابتی سال۸۶ و سال۸۷ ارائه دهم تا دیدی روشن از اتفاقات این دو سال به دست آید و دلیل اینکه جشنواره با سرعت بسیار کمی به سمت آن هدف والا و جایگاه ویژه حرکت می‌کند را استخراج نمایم. به عنوان یک کارشناس ارشد موسیقی و آهنگساز با هجده سال فعالیت حرفه‌ای و شرکت کننده در جشنواره ۸۶ و ۸۷ و ۸۸.

در سال اول هشت گروه در بخش رقابتی پذیرفته شدند. قبل از جشنواره در جلسه‌ای با حضور دکتر کامبیز روشن روان دبیر جشنواره ضوابطی مکتوب در رابطه با ارزش‌گذاری و امتیازدهی بخش رقابتی به شرکت‌کنندگان ارائه شد که بسیار دلگرم کننده بود زیرا کاملاً فنی بودن و نوید یک رقابت فنی و هنری و نهایتاً یک خروجی قابل قبول و ارائه و افتخار را می‌داد ضوابط به شرح ذیل بود:

خوانندگی شامل:

(۱) وسعت، رنگ و نو بودن صدا

۲) تکنیک خوانندگی

۳) تسلط بر اجرا

۴) ریتم و کوک صحیح)

نوازندگی شامل:

(۱) تکنیک و خلاقیت

۲) ریتم و کوک

۳) تسلط بر اجرا

۴) هماهنگی با گروه)

آهنگسازی و تنظیم:

(۱) انتخاب موسیقی مناسب براساس شعر

۲) تلفیق و تقطیع صحیح شعر و موسیقی

۳) زیبایی و خلاقیت

۴) ارکستراسیون و تنظیم مناسب)

گروه نوازی (هماهنگی اعضای گروه)

(الگوی انتخاب)

الف) خوانندگی

۱) تقلیدی نباشد

۲) رنگ صدایی مناسب

۳) وسعت مناسب

۴) کیفیت و تکنیک اجرا

۵) کوک مناسب

۶) تکنیک خوانندگی

ب) موسیقی

۱) بازخوانی نباشد

۲) ساختار منطقی داشته باشد

ج) تعداد اعضای گروه بیشتر از ۸ نفر نباشد.

تمام نکات در نظر گرفته شده فنی و علمی و اساساً تا پیش از جشنواره فجر در هیچ ممیزی تا این حد کارشناسانه ضوابطی اعلام نگردیده بود. جشنواره سال۸۶ برگزار و نهایتاً منتخبان معرفی شدند.جشنواره سال ۸۷ با پذیرش۱۰ گروه آغاز شد که ناگهان در آخرین روزهای جشنواره ۲ گروه نیز به گروه‌ها افزوده شد.

همان ضوابط دوباره توسط روشن روان دبیر جشنواره اعلام شد. ترکیب داوران به لحاظ فنی و تخصصی و هم به لحاظ هنری به طرز معنی داری کاملاً متحول و متکامل شده بود و این موضوع نوید اتفاقات خوب را می‌داد، جشنواره اجرا و نهایتاً نتایج اعلام شد، باز متأسفانه برای بسیاری منطق دریافت داوران از ضوابط فایل متر و اندازه‌گیری موسیقایی اعلام شده نامشخص بود و نهایتاً همین امر موجب جنجال در مراسم اختتامیه و حرکات زشتی بود که اتفاق افتاد.

▪ گروه اول- گروه آقای علی تفرشی، از موزیسین‌های باسابقه و یکی از نهادهای فعال در صدا و سیما با مشخصه‌ها و استانداردهای گروه موسیقی آن سازمان و البته بدون شک به لحاظ فنی از بهترین‌های آن جنس موسیقی.

▪ گروه دوم- دو گروه مشترکاً دوم شدند که موسیقی بدون کلام اجرا می‌کردند. هر دو گروه به لحاظ فنی و نوازندگی گروه‌های خوب ولی به لحاظ آهنگسازی بسیارضعیف کاملاً تقلیدی و اثرگرفته از گروه‌های مختلف خارجی ازجمله آقای الدی میولا بود.

ایراد کار آنجا بود که این گروه‌ها بدون ذکر مأخذ و منبع موسیقی خود را به اجرا گذاشتند.

▪ گروه سوم- گروه بیات- با نوازندگان خوب و آهنگسازان بسیار خوب و خواننده ضعیف به اجرا پرداخت.

براساس ضوابط تنها انتخاب منطقی قابل فهم همین انتخاب بود. به نظر کارشناسان حاضر در اجراها و... گروه‌هایی غیرتقلیدی و متفاوت با امتیاز بالا بر طبق ضوابط وجود داشتند که بدون فکر و به راحتی می‌توانستند حائزمقام‌های اول تا سوم باشند که متأسفانه این اتفاق پیش نیامد و به صورت خوشبینانه سلیقه‌ای کارشناسی شد. ولی درمجموع حرکت جشنواره رو به جلو بود.

حال به این می‌پردازیم که چرا اینگونه شد و آیا واقعاً باید چندسال طول بکشد تا جشنواره به آن هدف پیش گفته به لحاظ جایگاه برسد.

دلیل اصلی این اتفاقات، نبود کارشناسان واقعی و مطلع این نوع موسیقی است که نتیجه آن شایع شدن اطلاعات و یک الگو و استاندارد ضعیف به لحاظ علمی و فنی است که متأسفانه همین پروسه موجب نهادینه شدن این پارامترهای غلط ارزش‌گذاری می‌گردد و این دیوار همچنان کج خواهد رفت.

اولین مشکل در اولین و بدیهی‌ترین اطلاعات موسیقی پاپ و اساساً پاپ آرت به لحاظ بیانی و زیبایی شناختی و جامعه شناختی آن است.

هرجا صحبت از موسیقی پاپ می‌شود اولین توضیح این بوده که موسیقی عامه پسند، مصرفی و... که اشتباه از همین نکته آغاز می‌گردد.

بدیهی است و هم علمی است که هر سبکی از موسیقی کلاسیک، سنتی، پاپ و... دو نوع عرضه و نگاه و تولید موسیقایی در جهان دارد.

۱) تجاری (مصرفی)

۲) هنری (ماندگار)

تنها نوع موسیقی پاپ (با تمام زیرشاخه‌ها) شناخته شده در ایران نوع تجاری آن است در صورتی‌که این جنس از موسیقی نوع متفاوت، خاص و فاخر نیزدارد که در اقصی نقاط جهان یا با زبان بومی خود و یا با زبان انگلیسی اجرا و عرضه می‌گردد و مخاطبان خاص و عام خود را دارد.

موسیقی پاپ یک فرم و یک مجموعه ابزار بین‌المللی و جهانی است که دیگر هیچ منشأ و مأخذی را نمی‌توان برای آن ذکر کرد و براساس توان تبحر، خلاقیت و سواد موسیقایی و... می‌تواند سطوح مختلف داشته باشد و اساساً یکی از بازوهای فرهنگی و فرهنگ سازی در جوامع امروزی است.

نوعی که ما در ایران می‌توان گفت نداشته‌ایم به‌جز بعضی اتفاقات که به دلیل عدم حمایت و عدم وجود رسانه و... خاموش گردیده است اولین و مهمترین مشخصه این نوع متعالی از موسیقی وجود یک گروه مؤلف، نو و متمرکز است.

مؤلف بودن (به این معنا که کلام، موسیقی، تنظیم، نوازندگی، آواز و... توسط خود اعضا و یا یکی از اعضا به عنوان مغز متفکر انجام شود)

نو بودن (به این معنا که لحن، سبک و بیان ویژه گروه باشد و غیرتقلیدی و غیرتکراری باشد)

تمرکز (به این معنا که افراد گروه به صورت ثابت مدت زمانی کنار هم بوده باشند و در خلق آثار با هم همکاری کرده باشند نه صرف یک اجرا و برای زمان کوتاهی)

به لحاظ فنی و البته با زبان ساده گروه‌های فاخر و مؤلف که دارای فاکتورهای بدیهی و لازم فوق می‌باشند کاری که انجام می‌دهند به این شرح است:

۱) تکنیک‌های والای موسیقی علمی به لحاظ هارمونی، ارکستراسیون و فرم و... را با استفاده از ادوات و سازهای مورد استفاده در موسیقی پاپ (و کلیه زیر شاخه‌هایش) وارد این جنس موسیقی می‌نمایند و با استفاده از تبحر، تجربه و سواد موسیقایی با تعداد سازها و نفرات محدود و اندک مفهوم موسیقایی با ارزشی را برای مردم در ساده‌ترین شرایط قابل دریافت می کنند.

۲) با کلمات ساده و محاوره‌ای به روش‌های مختلف و در عین حضور لطافت شاعرانگی در یک تلفیق متفاوت و نواز کلام و موسیقی، مفاهیم عمیق اجتماعی و انسانی و عرفانی و... را مطرح می‌کنند.

به گونه‌ای که می‌تواند هم با نخبگان و هم عامه مردم ارتباط بگیرد. این خلاصه‌ای بود از شرایطی که یک هنرمند احتیاج دارد تا به یک هنرمند پاپ هنری و جدی تبدیل گردد. بعد از این مرحله هرچه سقف تکنیک، خلاقیت، ابتکار و از همه مهمتر استعدادخدادادی و غریزی و سواد موسیقایی و... بلندتر باشد اثر خلق شده با ارزش‌تر، متفاوت‌تر و نهایتاً ماندگارتر خواهد بود.

گونه‌ای از موسیقی پاپ که در کشور ما به صورت شناخته شده وجود ندارد و اساساً اکثریت قریب به اتفاق سرشناسان موسیقی پاپ در کاتاگوری موسیقی تجاری و تفننی قرار می‌گیرند. عدم وجود نقد و کارشناسان واقعی در پشت تریبون‌هایی که موقعیت رساندن صدای نقادانه را دارند و عدم وجود یک رسانه که به صورت طبقه‌بندی شده آثار را پخش نماید تا مورد داوری عام و خاص قرار گیرد و دوغ از دوشاب بازشناخته شود، دلایل اصلی وضعیت فعلی است.

من به دلیل عشق و احساس مسئولیتی که نسبت به هموطنانم و فرهنگ جامعه‌ام داشته‌ام با آگاهی از اثر فوق‌العاده‌ای که کلام و موسیقی پاپ دارد بر خود وظیفه داشته‌ام که این دین را با ایجاد و خلق یک نوع فاخر از موسیقی جدی و تفکربرانگیز و با استفاده از ابزار و ساختارهای موسیقی علمی ادا کنم. من با تعهد همیشگی‌ام برای ایجاد و ارائه گونه‌ای فاخر موسیقی با شعار (موسیقی ما تفننی نیست) این افتخار را داشته‌ام که تأثیر بزرگترین اساتید این مرز و بوم را در ژانرها و سبک‌های مختلف کسب کنم. اساتید نام آشنایی چون آقایان پورتراب، فخرالدینی، ضرابی، مشایخی، ساهاکیان، صاحب نسق، شمس نیکنام، سرکار خانم آذرهاشمی و...

در انتها روی سخنم به تمام متولیان و اثرگذاران سیاست‌های جشنواره موسیقی فجر است که لطفاً بکوشید بخش موسیقی فجر هم بتواند اعتباری چون بخش فیلم جشنواره را در میان مردم پیدا کند، زیرا این جشنواره تنها فرصت و مجال برای معرفی گروه‌های جدی‌تر و علمی‌تر موسیقی در برابر گروه‌های تجاری و سطحی‌تر است که صدها جا و مکان و رسانه دارند فرصتی برای ارائه آثاری متفاوت از آنچه هزاران باردیده و شنیده‌ایم که حتی عادی‌ترین مخاطبان را نیز دلزده کرده است، فرصتی برای گونه‌ای فاخرتر و متفاوت‌تر از موسیقی، گونه تفکر برانگیز آن. به امید آن روز

علی شمس