یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
هنرمند کیست
شرط مردان نیست با یک دل دو دلبر داشتن
یا ز دلبر یا ز دل بایست دل برداشتن (نیما)
برای بررسی این موضوع، از ارزش گذاری روی آثار میپرهیزم چرا که از این زاویه به دشواری بتوان تعریفی یافت و در واقع، این موضوع، به فلسفهی هنر مربوط است. در این نوشته، نه روی اثر که روی پدید آورنده یا مؤثر بحث میکنیم. شاخصههای هنرمند بودن را از ارزیابی آثار به کلیاتی میبرم که در کشورهایی نظیر ما موضوعیت دارند: کشورهایی که دولت با حضور همه جانبهاش از اقتصاد و سیاست گرفته تا تاریخ نگاری و هنر همه چیز را متأثر کرده است. هنرمند وجود دارد چه من بخواهم و بررسیاش بکنم و چه نخواهم. باید سره را از ناسره روشن کرد تا درگیر مشکلات نباشیم. بی این کار، همه چیز رنگ یکنواخت و خاکستری به خود میگیرد.
معیارهای انتخاب در بین مدیران هنری چنان ساده و ذوقیست که با تغییر مدیر هنرمند هم در به در میشود. این یکی از شاخصههای هنر نامعتبر است؛ هنری که بین دولتمردان معتبر بوده ولی بین خواهانشان بیفروغ است. مردم نیز که هنر را از دستان ناتوان دولت دریافت میکنند نه هنرمند، هیچ درک درستی از هنر و هنرمند نمییابند. این گونه فاصله بین هنر و مردم پدید آمده است. هر سازمان و نهاد فرهنگی یک فهرست بلند بالایی از هنرمندان را تهیه کرده که در بیشتر مواقع همخوان نیستند. اگر این همه هنرمند در شهر ما وجود دارد، چرا تولید کم است؟ و اگر تولید زیاد است چرا مردم بیتفاوتاند؟ تالارها و گالریهای ما غالبا خالی از مردماند. پس یک خلایی بین هنر و مردم وجود دارد. از هنر همیشه پیش کسوتها مد نظر است حال آن که، قضیه برعکس این است. نوآوری در ایدههای تازه و انرژیِ زیاد نهفته است. هنرمندان کهنه کار یا همان طور که میپسندید پیشکسوت، به یک سبک ثابت و مداوم رسیدهاند. اگر چشمها مدام بر کهنهکارها خیره مانده باشد به این معنی خواهد بود که، جای پای تازه و سبک نو را تجربه نخواهیم کرد.
در حالت کلی، هنرمند کسیست که از هنرش درآمد کند نه از درآمدش هنر. هیچ تقدسی در کار نیست تا ما را مجاب کند که هنر تجارت و کسب و کار نیست. آیا ما کسب و کار میکنیم که هنر کنیم یا برعکس، هنر میکنیم که کسب و کار کنیم؟ شق دوم درست است در حالی که غالبا شق نخست مد نظر بوده. این است که میگویم، با روی آوردن به درآمد از راه هنر تقدس فرهنگی ما را آلوده نمیکند. در حالت کلی، کارمند، استاد دانشگاه، بازاری و الخ، در پای هنر لنگاند گرچه اثر خوبی تولید کنند. و در حالت جزیی، هنرمند باید مدام تولید کند. هم و غم او روی اندیشهها و تصورات خود است و از این رو، اثر تصادفی نمیآفریند. هنرمند در واقع، خواب و بیداریاش را صرف جان کندن برای آرایش تصاویر و خیالات خود میکند. زندگی، سخن گفتن و آداب و معاشرتاش تحت تأثیر تخیلات هنرمندانهاش است. پس هر لحظهی او سودی برای جامعهاش دارد تا زمانی که قلب تپندهاش آکنده از گفتنیهاست. چنان که اخوان گفته است: «ابدا نمیشود که نمیشود. هم زندگی معقول عادی سر به راه داشت، وزیر و وکیل و تاجر و کاسب و فلان و بهمان بود ضمنا شاعری و زندگی شعری یدک کشید. این اصلا شدنی نیست. چون شاعر نمیتواند و نباید کار دیگری جز شعر و زندگی دیگری جز زندگی شعری داشته باشد.»
خبرنگاری که وابسته به اداره و نهادی شد و حقوقی ثابت دریافت کرد، حرفهی خود را از تعهد کاریاش خالی میکند. برخلاف کارمند و دانشگاهی، بازنشستهگی در هنر وجود ندارد. کسانی که تولید کردهاند و امروزه به انزوا خزیدهاند از کسوت هنر باز میمانند. اگر هنرمند از درآمدش کنده شود و یا به نوعی تحت حمایت سازمانی یا ارگانی قرار گیرد، راهی به مردماش نخواهد داشت و هنر او فقط تزیین طاقچهها و آلبومها خواهد بود: هنر تزیین و آرایش بیمصرف نیست. دولت تا جایی باید از هنر پشتیبانی کند که هنر به رونق برسد تا حدی که هنرمند پای استقلال و تفکراتاش بایستد و نه این که کساد و تنبلی را وارد کند.
هنر از مردم است برای مردم با چاشنی تصورات و خیالات فردی،- با جان کندنهای فردی برای جا باز کردن در بین مردم. مردم اگر ارزش هنری او را نفهمند هرگز پولی از بابت آن نخواهند پرداخت. این که مردم شهر ما هزینه بابت هنر نمیکنند هزینهایست که از روشن نشدن هنر از ناهنر بوده است. روشن است که هنر وجهی از نبوغ لازم دارد و مردم هرگز از چنین وجهی بهرهای ندارند و از این رو، منتقدین و متخصصین هنری که کارشان تجزیه و تحلیل آثار هنریست واسطهای بین مردم و هنرمند شمرده میشوند. بدین دلیل است که، هنرمند نیازی به طرح و معرفی خود ندارد و صرف این کار بر عهدهی منتقدین است.
معیار من در این جا نام هنرمند نیست. و نه کسانی که از قضای روزگار در دامن دولت پرورده شدهاند و بیخ ریش آن باقی ماندهاند. هنرمند نان هنرش را میخورد نه نان ناماش را. او اگر از شهرتاش بخواهد درآمدی دست و پا کند، ناکام خواهد ماند. چنین تجربهها و نمونههایی را در ایران بسیار سراغ داریم که پس از سالها از تب هنر افتادهاند. او باید هر لحظه احساس و هیجان مردم و مخاطبیناش را بسنجد. مدام باید سخن تازه بگوید تا دو جهان تازه شود. به اندازهای که مردم توجهی به اثر میکنند خود او نیز باید به اثرش دقت کند. این بدین معنی نیست که، تولیدات هنری در راستای خواستهای بازاری باقی میماند. هنر بیتوجه و خوانش مردم رشد نمیکند. مردم که از هنر کنده میشوند، هنرمند منزوی میشود و بازار مکاره برای دولت باز میشود و جایگزینی برای او تولید میکند.
هنرمندی چون عکاس باید چندی تلاش کند تا در بین دیگران جایی برای خود باز کند. این تلاش است که او را در متن قرار میدهد. او اجزا و کلیات اثرش را از بین اوراق تاریخ و فرهنگ جامعهاش به دست میآورد با رویکردی از هنر جهانی. هنر زبانی جهانی دارد که هر هنرمند باید بتواند در این زبان مشترک چیزی برای گفتن داشته باشد. در واقع، هنرمند فرهنگ خود را به زبانی جهانی و بین المللی ارایه میدهد. بیتوجه به این زبان مشترک، ماندن در سطح و ژرفای هنر متعارف و رشد نکرده است. گفت و گوی بینامتنی موجب کنده شدن از گفتارهای خصوصی و دلگرایانه است و موجب رشد در نبوغ عام. شعر، عکاسی، نقاشی، فیلم و... به هم دیگر نیازمندند تا از حرکت و رشد تک بعدی رها شوند. این همه توجه به دایرهی هنر فقط از دست کسی برمیآید که شب و روزش بر مدار آن میچرخد و نه کسی که اوقات فراغتاش را صرف آن میکند.
موضوعات فراوانی در عکاسی مطرح است و هر کدام از آنها اهمیت و جایگاه ویژهی خود را دارد. یکی عکاس جنگ است و دیگری طبیعت، یکی زوایای پنهان میگیرد و دیگری کارهای مستند. تا زمانی که میآفریند و حرکت میکند چشمهای زیادی او را میبینند. او تأثیر میگیرد و تأثیر میگذارد. او هم بازیگر است و هم تماشاگر. این اساس هنر است. خیره شدن بر یکی از این ژانرهای عکاسی از دست دادن فرصت برای خلق و تولید است. هیچ عکاس برجستهای خود را پایان راه نمیانگارد. او خود منتظر فرصتهای نوییست که توسط جوانان تازه کار ثبت و ضبط میشود ولی در فرصت محدود او نیست.
در پایان نوشته، آغاز نوشته را دوباره مطرح میکنم که وظیفهی ما هر کدام نشان دادن سره از ناسره است. در جامعهای که تشخیص و تمیز دچار مشکلاتی شده، در حق کسانی که چنین اندیشیدند و آفریدند و سر بر بالین گذاشتند، کوتاهی کردهایم و در حق جوانانی که جویای جسارت و عملاند اجحاف فراوان بردهایم.
خلیل غلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست