سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
عفت کلام
عمران بن نعمان نقل کرده است: حضرت صادق(ع) دوستی داشت که همیشه همراه حضرت بود. روزی در رکاب امام در بازار کفاش ها می رفتند و غلام این شخص که اهل «سند» بود، به دنبالش می رفت، همین طور که می رفتند، آن شخص به عقب سرش نگاه کرد و غلام خویش را ندید. چند بار برگشت و نگاه کرد، باز او را نیافت. خیلی عصبانی و ناراحت شده بود، ناگهان مشاهده نمود که غلام با سرعت می آید (گویا مغازه یکی از کفاش ها نظر غلام را جلب کرده و مدتی در آنجا به نظارت ایستاده بود). وقتی غلام نزدیک شد، یار امام به آن غلام گفت: کجا بودی مادر فلان؟ حضرت تا این کلام را شنید از تعجب دست به پیشانی زد و فرمود: سبحان الله مادرش را به زنا متهم می کنی؟ من خیال می کردم تو خوددار و پارسایی! و اکنون می بینم که ورع و پارسایی نداری!
عرض کرد: قربانت گردم مادرش زنی است از اهل «سند» و مشرک است. حضرت فرمود: مگر نمی دانی که هر ملتی برای خود ازدواجی دارد؟ از من دور شو دیگر نمی خواهم با تو باشم. حضرت این را فرمود و از آن مرد دور شد.
عمران بن نعمان به نقل از این داستان می گوید: «دیگر هرگز حضرت را با آن مرد ندیدم که راه برود و همنشین باشد.»(۱)
۱) اصول کافی، ج ۴، ص ۱۶
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست