یکشنبه, ۱۶ دی, ۱۴۰۳ / 5 January, 2025
خوب و بد بروز احساسات
پنهان داشتن احساسات و عواطف در بسیاری از جوامع مدرن به عنوان مشخصهای منفی تلقی میشود.
در برخی دیگر از جوامع جلوگیری از بروز احساسات و حفظ خونسردی رفتاری مثبت به حساب میآید. این تلقیها تا چه حد بر مبانی علمی استوارند؟
نظرات رایج درباره تظاهر بیرونی احساسات
تقریبا اغلب روانشناسان بر این عقیدهاند که تجربه و دریافت احساسات در زندگی آدمی بسیار مهم است. حتی برخی از کارشناسان فراتر از این رفته و اصالت فرد را در گرو بروز احساسات میدانند، و انسانهای تودار و یا خویشنتدار را افرادی خونسرد، بی تفاوت و غیراصیل قلمداد میکنند.
مسلما این بینش در گذشته حاکم نبوده است. بطور مثال، تا چندی پیش بروز احساسات برای مردان نشانه ضعف به حساب می آمد. اما این پدیده نیز دچار تحول گشته است.
در پس این مد رایج سوءتفاهمی بزرگ نهفته است. این فرض که رفتار احساساتی نشانهای از اصالت است، متکی به این تصور است که احساسات و بروز احساسات از یکدیگر جدایی ناپذیرند و در رابطهای محکم و مستقیم با یکدیگر قرار دارند.
بنا به نظرات رایج ، هر کس که به نوعی بروز احساسات خود را تحت کنترل در آورد و یا آن را سرکوب کند، سرانجام به خود احساسات نیز آسیب خواهد رساند. این نظر را می توان بدین نحو بیان داشت که تجلی عواطف و بروز واکنشهای حسی نشانهای از وجود واقعی و اصیل احساسات در درون آدمی است.
اما چندی است که این نظرات رایج و کلیشهای از سوی برخی پژوهشگران بطور جدی زیر سوال رفته است. مانفرد هولودینسکی از دانشگاه مونستر در آلمان به همراه ولفگانگ فریدل مایر از دانشگاه میشیگان در امریکا عنوان می کنند که تجلی وبروز احساسات در پیوند مستقیم با خود احساسات نیستند. به نظر آنان یکی از نشانه های بلوغ دقیقاً همین جدایی میان ایندو است. فرد بالغ قادر است که بروز احساسات را تحت کنترل داشته باشد، بی آنکه به سرکوب احساسات در درون خود دست زند.
هماهنگی میان احساسات و بروز آن در کودکان
پژوهشگران بر این باورند که تنها در نزد کودکان وحدتی میان احساس و بیان و یا بروز آن وجود دارد. برای کودک گرسنگی و جیغ زدن اموری یکسانند. تنها در سنین بالاتر کودکان قادر به تمایز میان احساس و اشکال بروز آن می شوند. آدمی سرانجام در دوران بلوغ قادر می شود که میان تجربه های درونی و رفتار بیرونی خود بطور قطعی تمایز گذارد واین به معنای خیانت به احساس درونی نیست و تنها پس از این تفاوت گذاری انسان قادر به مشارکت فعال در زندگی پیچیده اجتماعی میشود.
از زمانی که کودک قادر به تامین نیازهای خود می شود، بروز و یا نشان دادن احساسات جنبه درخواستی خود را از دست می دهد و به مرور زمان، هر چه بیشتر خصلت ارتباطی آن بر جسته میشود. روانشناسان با آزمایش های مختلف این موضوع را بررسی کرده اند. برای مثال کودکان تا پنج و یا شش سالگی بدون حضور شخصی دیگر نیز احساسات خود را نشان میدهند، اما این رفتار در دوران مدرسه بتدریج محو می شود.
فطری و یا اکتسابی
پاول اکمن روانشناس امریکایی، یکی از طرفدارن نظریه هماهنگی میان احساس و بیان آن، با جمع آوری و تحلیل تعداد بیشماری ازحرکات و حالات صورت انسانی بر این نظر است که برخی از حالات و حرکات چهره فرای مشخصات خاص فرهنگی برای همه انسان ها یکسان اند. این حالات چهره نشانگر احساسات پایه ای وفطری انسان نظیر ترس، خشم، غم، شادی و انزجار هستند.
اما کلاوس شرر، روانشناس سوییسی، بر خلاف اکمن بر این باور است که حالات چهره برای بیان احساسات پایه ای همیشه و در همه جوامع یکسان نیستند و در زندگی روزمره کمتر قابل مشاهده میباشند. و تنوع و تفاوت در تظاهر احساسات پایه ای یکی از ویژگی های زندگی انسانی می باشد.
گرچه نوزدان برای برآوردن نیازهای خود برخی رفتارهای یکسان از خود نشان می دهند، اما این موارد با نمونه های اکمن از حالات روحی تفاوت دارند. به نظر روانشناسانی نظیر شرر، هولودینسکی و فریدل مایر احساسات فطری و مادرزاد نیستند و حتی نوزدان باید آنرا نخست فرا گیرند.
به نظر هولودینسکی هسته اصلی هر احساسی ارتباط و یا مراوده است. کودک جیغ می زند و مادر او را بغل می کند. کودک از همان آغاز می آموزد که چگونه می توان با بیان احساس محیط خود را تحت تاثیر قرار داد. بدین معنا احساسات، دریافت های آشفته و ناروشن جسمی هستند وتنها پس از مبادله با جهان بیرون کودک می آموزد چگونه احساسات خود را به طور مشخص و دقیق بروز دهد.
گریستن و شادی بر صحنه تئاترنشانگر اصالت احساسات نیستند. اما کنترل ماهرانه احساسات نیز به معنای وجود احساس ژرف، بلوغ و پختگی آدمی نیست. خویشتنداری تنها بدین معناست که در ظاهر و در سطح احساس زیادی وجود ندارد.
کارشناسان بر این نظرند که احساس بخشی از سیستم ارتباطی است که از سوی امیال انسانی همراهی می شود. نشان دادن احساسات در خدمت دستیابی انسان به آرزوها و اهداف خود است. بروز احساس بیش از همه بیانگر اینست که شخص علاقه و امیال خود را بجا می داند و در این زمینه به خود حق می دهد. احساس محق بودن نتیجه روند اکتساب ارزش های اخلاقی است که در زندگی اجتماعی جای دارند.
انسانها در قبال بسیاری ازحوادث و موضوعات با بروز احساسات از خود واکنش نشان می دهند، اما این حوادث وموضوعات بیش از آنکه بیانگر خصوصیت افراد باشد، خبر از اجتماعی می دهند که انسانها در آن زندگی می کنند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست