سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
پارامترهای یک قدرت نمایی

این روزها، روزهایی است که گیشه از آن حالت خمودگی دو ماهه خود خارج شده و شلوغی نرمی را احساس میکند. اما با این وجود،ما باز هم با آن گیشه متوسط فاصله داریم. اگرچه در این روزها «ملک سلیمان» و «سن پطرزبورگ» خوب میفروشند اما با توجه به انتظاراتی که از آنها میرفت،ما باز هم شاهد حضور متوسط مردم هستیم بهگونهای که در بسیاری از روزها، فروش این دو فیلم از مرز ۱۰ میلیون تومان فراتر نمیرود و این برای فیلمهایی که به تشخیص کارشناسان،قرار بود میلیاردی باشند، اصلا اتفاق خوبی نیست.فروش خیلی پایین فیلمها در ماه رمضان و بعد از آن، سبب شد تا ما به این فروش زیر متوسط فیلمها به چشم گیشههایی شلوغ نگاه کنیم، در حالی که در سال ۸۹ فیلمهایی نظیر «پوپک و مش ماشاالله»،«پسر آدم،دختر حوا» و «افراطی ها» فروشهای روزانه خیلی بهتری نسبت به این دو فیلم داشتند. با این حال،چهار فیلم دیگر نیز به گردونه اکران قبلی اضافه شدند که بهجز « آسمان آبی»،سه فیلم دیگر در حوزههای داستانی و با حضور بازیگران مشهور فراوانی ساخته شدهاند که فقط به تنوع گونه کمک میکنند و بهلحاظ فروش در جایگاه خوبی قرار ندارند.با هم گذری کوتاه خواهیم انداخت به این سه فیلم تازه به اکران درآمده سینماها.
● لطفا مزاحم نشوید/ فیلمی بر مدار ابهام محوری
باید خیلی صریح عنوان کرد که انتظارات از اولین ساخته بلند و البته مستقل سینمایی «محسن عبدالوهاب» خیلی بیشتر از آن چیزی بود که بر پرده دیدیم.البته این کارگردان سعی کرده در این فیلم،رگههای مستند سازی خود را نیز به تصویر بکشد اما اشکال کار مربوط به جایی دیگر است.«لطفا مزاحم نشوید» در سه اپیزود مستقل، داستان آدمهای متفاوتی را به تصویر میکشد که در جدال، برای رسیدن به وضعیت اولیه خود (و نه وضعیت آرمانی) قرار دارند.فرم داستان خیلی زیباست و سوژه هم تازگی خاص خود را دارد اما چارچوب سناریو حد و مرزی ندارد و خیلی بیپروا به دل فاجعه میرود.خوب طبیعی است که در اینگونه از روایت،قدرت شخصیتپردازیها به حداقل ممکن خود میرسد و هدف، فقط پیشبرد داستان است. با دقت در سه اپیزود فیلم،متوجه میشویم که تمام تلاش فیلم فقط به نشان دادن چند ساعت از زندگی شخصیتها معطوف است که از یک روز صبح تا شب اتفاق میافتد.نه هدفی و نه آرمانی.
هر اپیزود با نوعی سردرگمی مفهومی شروع میشود و بدون نتیجهگیری خاصی پایان مییابد.نقطه فانتزی کار هم شخصیت مشترک در انتهای هر اپیزود است که میخواهد نقش حلقه واسط را ایفا کند. مطمئنا کارگردان در تعریف داستانهای اپیزودیک و جریان عارض بر آنها که خط سیری مشترک دارند، به عمق مفهومی نرسیده و تنها به نشان دادن ظاهری نسبتا آراسته، بسنده کرده است آن هم کارگردانی که تجربه دو کار مشترک با «رخشان بنیاعتماد» را دارد،به همین دلیل عنوان میشود که انتظارات از «حسن عبدالوهاب» بالاتر از این فیلم است. «لطفا مزاحم نشوید» تنها توانست برای دقایقی آن هم در نقطه اوج هر اپیزود،مخاطب را با خود همراه سازد و گرنه ذهن تماشاگر همواره درگیر ابهاماتی بود که در تمام قسمتهای فیلم به چشم میخورد.
● دردسر بزرگ/ ادامه روند توهین به مخاطب
متاسفانه این جریان در سینمای ما کمکم دارد به یک سنت بد تبدیل میشود که با آغاز هر اکران جدیدی،باید حتما یک فیلم سخیف نیز به نمایش درآید.«دردسر بزرگ» دقیقا این انزجار را در مخاطب ایجاد میکند.فیلمی بدون قصه ساختن البته در نوع خود هنر است.گرچه انتظار میرود فیلمهای رقص و آوازی پورمخبر که با «یک جیب پرپول» شکست خورد،این بار نیز شکست بخورد. ساختن این فیلم و اکران گسترده آن، واقعا جز توهین به مخاطب چه هدفی را میتواند داشته باشد؟اینکه موسسهای معتبر و پر اسم و رسمی چون «پویا فیلم» بخواهد با آواز و رقص و کف بازی داخل حمام و کلیپ سوسن خانم،برای گیشه فیلمش مشتری جمع کند، آیا حقیقتا نفس سینما را به سیرک نزدیک نمیکند؟فارغ از حال و هوای سیرک که تمام تلاشش را برای آفرینش لحظاتی خوش برای مردم صرف میکند،این فیلم حتی نتوانسته با این بازیگران مشهورش حداقل با یک جریان منطقی،مخاطب را بخنداند.کار از آسمان و ریسمان بافتن فراتر رفته و سازندگان بنام این فیلم،از هر دیالوگ و عمل غیرقابل تصوری برای توجه تماشاگر به فیلم استفاده میکنند و جالب اینجاست که اگر هم در محفلهای سینمایی اعتراضی ببینند، فیلم خود را تا اندازههای یک اثر فاخر بالا میبرند. باز هم آرزو میکنیم که ما حداکثر بتوانیم در سال شاهد یکی از این فیلمها باشیم نه ماهی یکی.
● هر چی خدا بخواد/ تلاش برای رسیدن به طنز موقعیت
آنقدر داستان فیلمهای کمیک در این روزها با بیمنطقی و سطحی نگری همراه است که تماشاگر دیگر رغبت چندانی به این سینما از خود نشان نمیدهد.
«هر چی خدا بخواد» اما دارای طنزی منعطف است که تلاش کرده با پیوند عناصر، داستان خود را محکم روایت کند.خیلی واضح است که سوژه داستان در ذهن نویسنده،دچار فعل و انفعالات آنچنانی نشده،گویی در همان لحظه فکری به ذهن نویسنده خطور کرده و وی آن را روی کاغذ آورده است.مخصوصا با آن شروع غیرمنطقی فیلم، میتوان بهراحتی به این فرض،اطمینان آورد.اگرچه شروع فیلم کمی ناباورانه بود اما حقیقتا داستان میانه فیلم خیلی خوب نوشته شده بود و پایانبندی شلوغی که خیلی سرسری تعریف شد و بدینترتیب در مغز مخاطب فقط،آن نقطه ثقل میانی فیلم بهجا ماند.علاوه بر این، ما در «هر چی خدا بخواد» با یک تیم بازیگری متوازن مواجهیم که توانسته بالانس گفتاری و رفتاری کمیک را در فیلم در بیاورد.
ما در «هر چی خدا بخواد» در مقابل طنازیهای افراطی رضا عطاران،بازیهای خیلی ملایم سعید آقاخانی، حامد کمیلی و پوریا پورسرخ را داریم؛از طرفی دیگر نیز طنزهای پنهان اما ملموس فرهاد اصلانی یک توازن ساختاری را با جدیت بازی ترانه علیدوستی به وجود آورده است و از اینرو بازیها در این فیلم،خیلی بهجا و دوستداشتنی به چشم میخورد.
البته داستان، سردرگمیهای مخصوص به خود را نیز دارد؛بهخصوص در زمینه اقامت چند روزه ونداد و پارمیدا در کیش و نبود فعالیتی چشمگیر از طرف آنها برای پیدا کردن زنده یا مرده پدر و مادرشان؛گویی این دو کاراکتر آماده ورود شخصیتهای دیگر به فیلم بودند تا داستان روال دیگری را برای آنها رقم بزند.با تمام این تفاسیر «هر چی خدا بخواد» از طنزی عامیانه و محبوب برخوردار است که به زبانی خیلی ساده تعریف شده و بسیار تلاش کرده تا به طنز موقعیت برسد اما بر نوعی تیپسازی ضعیف استوار ماند و ارتقا نیافت.
باید اذعان داشت که این سه فیلم در گیشه خیلی افتان و خیزان عمل میکنند و فروششان کمتر از حد متوسط است. در این سه فیلم بازیگران مشهور بسیاری حضور دارند که گمان برده میشد به نعمت حضور این ستارگان،گیشهها با یک تکان خوب رو به جلو مواجه باشند اما در عمل این اتفاق به وقوع نپیوست.
در حال حاضر ما ۹ فیلم سرگروه را بر پرده داریم که در نوع خود رکورد جالبتوجهی محسوب میشود.البته ۹ فیلمی که نسبتا از تعدد ژانر برخوردارند و بههمین جهت، مخاطب، قدرت انتخاب دارد.همچنین این وضعیت بهنوعی،نشاندهنده قدرتنمایی نیز هست.این تعداد بالای فیلم در گردونه اکران در حالی که تعداد بسیار زیادی از بازیگران کلیدی سینمای ایران را به خدمت گرفتهاند، میتواند محک نسبی خوبی برای سنجیدن عیار سینما و سینمادوستان در این برهه زمانی باشد. حال با این شرایط،تلفیق ساختارگرایی فیلمها در برابر میزان استقبال تماشاگران،آیا میتواند سینمای ایران را از این آزمون سربلند بیرون بیاورد؟
مجتبی اردشیری

ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست