چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است


گل در بر و می در کف و معشوق به کام است

لسان الغیب, شمس الدین محمد حافظ شیرازی بلند مرتبه ترین شاعر غزلسرای ایرانی است که دیوانش قرنهاست همراه فارسی زبانها است و اشعارش, گویی آینه ای صادق است که هر روح ایرانی را مجذوب می سازد و همدم لحظات تنهایی و شیدایی و خلوت و جمع همگان است

لسان الغیب، شمس الدین محمد حافظ شیرازی بلند مرتبه ترین شاعر غزلسرای ایرانی است که دیوانش قرنهاست همراه فارسی زبانها است و اشعارش، گویی آینه ای صادق است که هر روح ایرانی را مجذوب می سازد و همدم لحظات تنهایی و شیدایی و خلوت و جمع همگان است.حافظ در کنار بیان شیوا و دلربا و همگون با روح و روحیه ایرانی که از هنرمندی و ایرانی بودنش سرچشمه گرفته ، اشارات عمیق و دقیقی به مفاهیم و مختصات دینی و قرآنی نیز دارد که بیان کننده مسلمانی و عمق اعتقاد اوست.حافظ نه تنها به آشنایی با قرآن در اشعارش اشاره دارد ، بلکه خود را وامدار این کتاب آسمانی هم می داند و اذعان می کند که هر چه دارد از دولت قرآن است. به این ترتیب است که شعر حافظ را شعری رمزی می دانند که مفاهیم بلند دینی و عرفانی را بیان می کند.

طبیعی است که روزه به عنوان یکی از دو عبادت اصلی مسلمانان و عید فطر به عنوان یکی از دو عید بزرگ مسلمانان در دیوان حافظ حضوری پررنگ دارد که مسلما باید آنها را براساس زبان و ذهن حافظ فهمید و تشریح کرد.یکی از معروفترین این غزلیات این گونه آغاز می شود:

بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد

هلال عید به دور قدح اشارت کرد

ثواب روزه وحج قبول آن کس برد

که خاک میکده عشق را زیارت کرد

حافظ، روزگار را به کسی که بی محابا حمله می برد و غارت می کند تشبیه کرده که سفره میهمانی ماه مبارک را پایان داده و ماه نو که نوید آمدن عید فطر را می دهد ، به نوشیدن شراب دوستی الهی و شادی حاصل از آن اشاره می کند;اما این اشارت را همه در نمی یابند و در واقع کسانی روزه واقعی داشته اند و بعد از یک ماه روزه داری به برکات آن رسیده اند که راهی به میکده عشق الهی پیدا کرده اند. به عبارت ساده تر فقط به ظاهر روزه یعنی امساک از خوردن و آشامیدن نپرداخته اند و به معنویت و معنای این قبیل عبادات هم توجه دارند.

یکی از مهمترین تذکرات حافظ در غزل هایش همواره پرهیز دادن از ظاهر پرستی و قشریگری و ریاکاری است و دینداری را با وجود این قبیل عادات و حالات پسندیده و مقبول نمی داند.رندی که حافظ خودش را مفتخر به چنین صفتی می داند درشعر حافظ به کسی اطلاق می شود که مهمترین ویژگی اش پرهیز از ریا است و در این وادی تا به آنجا می رود که به ملامتی گری می رسد. یعنی در ظاهر چنان جلوه می کند که همه در مسلمانی اش هم شک کنند اما حقیقتی که بین او و خدای اوست امر دیگری است. به این ترتیب می توان گفت که در ابیات بالا، حافظ با زبان رمزی و سرشار از طنز خویش می گوید که روزه فقط نمایش روزه داری نیست بلکه مهم تر آن است که در باطن بتوانی درمقابل نفس خویش بایستی .حافظ در غزلی دیگر به صراحت می گوید که کسانی که تنها به ظاهر دین چسبیده اند یا ریاکارانه ظاهری دیندار دارند، نمی توانند به حال معنوی دست یابند:

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست

در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود

خود فروشان را به کوی می فروشان راه نیست

میخانه رفتن در شعر حافظ، البته معنای عبادت بی رنگ وریا را می یابد و قدح گرفتن و باده نوشیدن، هر عبادت خالصانه ای است که در خلوت و تنهایی انجام می پذیرد . اما ماه رمضان با همه ماهها فرق دارد و عبادات در این ماه از نوع دیگری است; رمضان ماه ویژه ای است که در آن خواب هم عبادت است و احتیاجی به قدح برگرفتن نیست بلکه ماه میهمانی خداست و در این میهمانی، شراب معنویت مثل باران بر سر و روی همه می بارد و بر این اساس است که حافظ می گوید:

ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید

از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد

البته هستند بزرگانی که در این ماه علاوه بر بهره مندی از باران شرابی که بر همه می بارد به جامهای ویژه ای هم دست می یابند که پختگی می آورد:

زان می عشق کزو پخته شود هر خامی

گر چه ماه رمضان است بیاور جامی

نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که حافظ این تذکر را هم می دهد که برای رسیدن به فیض ویژه ماه رمضان باید خود را آماده کرد و ماه شعبان آخرین فرصت و بهترین فرصت برای این کار است. ماه رمضان می گذرد و خوشا به حال آنها که از ایام آن بهره می گیرند، ایامی که به تعبیر حافظ " موسم ناموس و نام " است و پس از آن دوباره باید شراب الهی را طلب کرد:

ساقی بیار باده که ماه صیام رفت

در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت

وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم

عمری که بی حضور صراحی و جام رفت

با همه این اوصاف نباید از برکاتی که پس از یک ماه روزه داری و ضیافت الهی نصیب انسان می شود و عید فطر روزی است که این برکات به طور کامل نصیب انسان می شود، غافل بود :

روزه یکسو شد و عید آمد و دلها برخاست

می زخمخانه به جوش آمد و می باید خواست

بعد از این ماه ، انسان دیگری می تواند متولد شود که طالب شراب وصل است. انسان، انسان دیگری است اما این وضعیت این گونه جلوه می کند که شرابها در خمخانه به جوش آمده و وقت خوردنشان شده است و مظهر تولد این انسان و آماده شدن او برای باده نوشی (یا همان آماده شدن شرابها برای نوشیدن) عید فطر است ، عیدی که حافظ آنرا در یکی از بهترین غزلیاتش به زیباترین شکل وصف می کند:

گل در بر ومی در کف و معشوق به کام است

سلطان جهانم به چنین روز غلام است

گو شمع میارید در این جمع که امشب

در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است

چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است

در مجلس ما عطر میامیز که ما را

هر لحظه ز گیسوی تو خوشبوی مشام است

از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر

زآنرو که مرا از لب شیرین تو کام است

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است

همواره مرا کوی خرابات مقام است

از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است

وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است

میخواره و سرگشته و رندیم و نظر باز

وانکس که چو ما نیست در این شهر کدام است

حافظ منشین بی می و معشوق زمانی

کایام گل و یاسمن و عید صیام است

توصیفی زیباتر از این برای عید صیام (عید فطر) سراغ دارید؟ توصیفی که حافظ از حال و روزش در عید فطر دارد شباهت زیادی به توصیفات قرآن از بهشت جاوید و وضعیت ابرار در آن بهشت، دارد. گویی به نظر حافظ، ورود به عید صیام، ورود با پاکی به بهشت است و این مهمترین ویژگی عید فطر است که مومنان پس از یک ماه عبادت و نشستن بر خوان رحمت الهی ، در این روز چنین حال مبارکی دارند.

نویسنده : محمد حسین روانبخش