یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

افکار عمومی در دو نگاه


افکار عمومی در دو نگاه

خوزه اورتگا می گوید «هرگز کسی در عالم خاکی فرمانروایی نکرده است مگر اینکه فرمانروایی خود را بر افکار عمومی مبتنی کرده باشد» ماکیاولی نیز صدای مردم را صدای خدا می داند

خوزه اورتگا می گوید «هرگز کسی در عالم خاکی فرمانروایی نکرده است مگر اینکه فرمانروایی خود را بر افکار عمومی مبتنی کرده باشد». ماکیاولی نیز صدای مردم را صدای خدا می داند. اما سیاستمداران اروپایی افکار عمومی را به عنوان عامل محدودکننده سیاست عمومی پذیرفتند و به کار بردند. از لحاظ افکار عمومی در وضعیت و عملکرد حکومت های دمکراتیک و غیردمکراتیک تفاوت عمده ای وجود دارد. در حکومت های غیردمکراتیک هر چه حکومت بگوید باید مورد رضایت مردم باشد، اما در حکومت دمکراتیک همه آنچه مردم می گویند باید مورد رضایت حکومت باشدو تفاوت در این است که در اولی مردم فرمانبردار حکومتند و در دومی حکومت فرمانبردار مردم. هرگاه در جامعه ای اعتقادی آشکارا قوی ترین اعتقاد باشد، آن را افکار عمومی می نامند. پس در واقع افکار عمومی اعتقادی است که مردم برای حداکثر کردن منافع عمومی دارند و برآیند خواست عمومی مردم است که می تواند عامل فشار بر حکومت ها در جریان مناسبات و تصمیم گیری هایشان باشد.

اما این واقع بینانه نیست که افکار عمومی را تنها محصول ذهنیت و منافع مردم بدانیم. در بسیاری از حکومت ها، حکومت منافع و خواسته های خود را با استفاده از تبلیغات به گوش مردم می رساند و مردم نیز که به خاطر نیازهای روز مره زندگی دیگر فراغتی ندارند تا به مسائل عمومی فکر کنند، افکار حاضر و آماده را از دیگران می گیرند و حجم و کمیت آن فکر را در جامعه افزایش می دهند نه کیفیت آن را و تنها عده معدودی از افراد خارج از ساختار حکومت که آن هم روزنامه نگاران، دانشجویان، سیاستمداران و نمایندگان اقلیت هستند، توانایی تولید افکار عمومی را دارند و اینان نیز به سختی می توانند این افکار را به مردم برسانند چون تمام رسانه های عمومی در اختیار حکومت است. اما در جوامع دمکراتیک که با پلورالیسم فکری مواجه هستیم احزاب و گروه های مختلف افکار و آرای مختلف را راجع به مسائل روز جامعه وارد زندگی عمومی مردم کرده و با استفاده از رسانه های شخصی خود این افکار را تبلیغ می کنند و حاصل آن علاوه بر ایجاد امواج فکری متفاوت در جامعه مساله مهمتری نیزاست و آن تحریک توده کم توجه جامعه به مسائل مهم است.

وقتی در جامعه ای توده مردم نسبت به مسائل حساس بوده و تفکرات مختلف برای مباحثه وجود داشته باشد، مردم با بحث های پیرامون تفکرات خود که نشات گرفته از رسانه های حکومت یا رسانه های احزاب و گروه هاست، سطح آگاهی خود را افزایش داده و با تکمیل اطلاعات خود درباره هر موضوع تصمیم صحیح را خواهند گرفت و در این شرایط است که افکار عمومی نیز همچون تشکل های سازمان یافته ای مثل احزاب در روند تصمیم گیری در کشور تاثیر گذاشته و در برابر هیچ یک از تصمیمات که به نظرشان خلاف مصالح مردم است سکوت نمی کنند و در نتیجه تقویت تفکرات گوناگون، مردم توانایی انتقاد و پیگیری های آگاهانه را پیدا کرده و دستخوش شعارهای پر شور و وعده های بی عمل نخواهند شد، این گونه حتما مردم انتخابی آگاهانه تر نیز خواهند داشت.

نویسنده : مهدیه گلرو