پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

سیری در حیات سیاسی میرزا حسن مجتهد تبریزی قدس سره


نوشتار حاضر, ضمن تشریح جایگاه مردمی و محبوبیّت و نفوذ اجتماعی مجتهد تبریزی, به مبارزات سیاسی ـ اجتماعی ایشان با استبداد, استعمار, فرق ضالّه و بدعت ها می پردازد و در این راستا به پاسخ اتهام هایی چون استبدادخواهی و همكاری ایشان با كشور استعمارگری مانند روسیه می پردازد

میرزا حسن مجتهد تبریزی از شخصیت های تاریخی است كه از زمان خویش تاكنون به خاطر مواضع اصولی و ارزش گرایانه خود، اتهام هایی به او نسبت داده شده است; در عین حال، شخصیت او چنان بوده است كه تاریخ نتوانسته نكات مثبت مربوط به وی را از دیده آیندگان حذف نماید. او از مؤسسّان و بنیان گذاران مشروطه تبریز بود; اما تندروی های برخی مشروطه خواهان، او را به موضع مخالفت با آنان سوق داد. نوشتار حاضر، ضمن تشریح جایگاه مردمی و محبوبیّت و نفوذ اجتماعی مجتهد تبریزی، به مبارزات سیاسی ـ اجتماعی ایشان با استبداد، استعمار، فرق ضالّه و بدعت ها می پردازد و در این راستا به پاسخ اتهام هایی چون استبدادخواهی و همكاری ایشان با كشور استعمارگری مانند روسیه می پردازد. در این میان عنایت ثقة الاسلام تبریزی ـ كه در مشروطه خواهی او تردید وجود ندارد ـ نسبت به مجتهد تبریزی، از نكات جالب تاریخی است.

مقدّمه

در نهضت مشروطه، چهار عنصر روحانیان، مردم، روشنفكران غرب زده و دربار، نقش آفریدند. در این میان، سهم روحانیان، بیش تر در «تكوین و راه اندازی» و «هدایت و رهبری» نهضت،۱ سهم مردم، در همراهی و پیروی از رهبری نهضت و بدین وسیله آماده ساختن بستر رشد و تكامل آن تا مرز توفیق و پیروزی، سهم روشنفكران غرب زده، بیش تر در سوق دادن نهضت به مشروطه غربی و انحراف از اصول آرمانی و نخستین آن (كه مورد نظر علمای شیعه بود) و سهم دربار، بیش تر در حفظ منافع شخصی كه مستلزم مخالفت با مشروطه بود،۲ مشهود است.

میان ولایات و ایالات آن روز ایران، هر چهار عنصر یاد شده در ایالت آذربایجان و به ویژه شهر تبریز، فعّالیّت چشمگیری در مقایسه با دیگر ولایات داشته اند;۳ به گونه ای كه تأثیر فعّالیّت این چهار عنصر در تبریز، كم تر از تأثیر فعّالیّت آن ها در تهران نبوده است. به عبارت دیگر، شهر تبریز (اگر نه در نطفه و تكوین نهضت مشروطه)، به یقین، یكی از مراكز ثقل و مهمّ رشد و سرعت گیری نهضت مشروطه ایران است تا جایی كه می توان ادّعا كرد: مشروطه تبریز، نمایی كوچك از مشروطه ایران با همه شاخصه های آن است; از این رو شناخت و آگاهی از نقش و سهم عناصر چهارگانه تبریزی در كلّ جریان و نهضت مشروطه، ما را به شناخت دقیق تری از این نهضت عظیم دینی رهنمون می سازد و در نتیجه، آیینه شفّاف تری از تاریخ گذشته برای بازتاب عبرت ها و پندها در افق ها و ساحات حال و آینده در اختیار ما قرار می دهد; به همین علّت، نوشته حاضر در صدد است تا از زاویه نگاهی اجمالی به زندگی و اندیشه سیاسی حاجی میرزا حسن آقا مجتهد (مشهورترین مجتهد تبریز در عصر مشروطه) به ارزیابی و تبیین تأثیر و نقش آن در روند این نهضت بپردازد. متون تاریخی درباره نامبرده، به داوری های گوناگونی پرداخته اند. برخی مثل كسروی، ملك زاده، امیرخیزی، تقی زاده و... وی را در زمره مخالفان مشروطه نام برده، و وی را به حمایت از استبداد، جاسوسی روس، رشوه خواری و رباخواری و... متّهم كرده اند و در مقابل، برخی مثل ثقة الاسلام تبریزی، سیّدین طباطبایی و بهبهانی و... نه تنها وی مخالف مشروطه نمی شمرند و او را از این گونه اتّهامات بریء می دانند، بلكه او را «مؤسّس و مصحّح مشروطه تبریز»۴ معرّفی كرده اند. این نوشته نیز در سیر تحقیقی خود به دیدگاه دوم رسیده، از آن دفاع می كند.

۱. تبار و خاندان

آیت اللّه حاجی میرزا حسن آقا مجتهد تبریزی، فرزند حاجی میرزا محمّدباقر مجتهد امام جمعه، برادرزاده حاجی میرزا جواد آقا مجتهد، و عموی حاجی میرزا عبدالكریم آقا، امام جمعه تبریز است. وی از خاندان علم و فقاهت بوده; به طوری كه بسیاری از افراد این خاندان، از بزرگان علمی ـ فقهی عصر خود به شمار می رفته، و همه آن ها دارای پایگاه اجتماعی قوی و گسترده ای بوده اند. افزون بر این، برخی از اهل علم این خاندان، مثل آیت اللّه، حاجی میرزا جواد آقا مجتهد (م ۱۳۱۳ ق) كه در عصر خود، مرجعی پرنفوذ بوده است، از پیشروان مبارزه ضدّ استعمار انگلیس،۵ و برخی مثل آیت اللّه شهید، حاجی میرزا عبدالكریم آقا مجتهد (م ۱۳۳۶ ق) از پیشگامان مبارزه ضدّ بدعت های نوظهور بوده و در این راه، به درجه رفیع شهادت رسیده اند.

شهرت مجتهد و خاندان وی، از مرزهای ایران فراتر رفته بود; چنان كه عبدالرّحمن كواكبی، نویسنده مشهور عرب، در كتاب ام القری۶، نمایندگی ایران شیعه را در مجلس منعقده در مكّه، به مجتهد تبریزی داده است.۷

۲. تحصیلات و موقعیّت علمی

مجتهد تبریزی، تحصیلات عالیه خود را در محضر بزرگانی چون حاج میرزا محمد حسن شیرازی (معروف به میرزای بزرگ شیرازی، پرچمدار نهضت تحریم) سیّد حسین كوه كمری، آخوند ملاّعلی نهاوندی، شیخ حسن مامقانی و... گذرانده است. وی در سنین جوانی به درجه اجتهاد نایل شد. تشریح الاصول، كتاب الطهاره، و رساله ای در مقدّمه واجب، برخی از تألیفات او است. وی در عصر خود، مقام علمی بالا و مشهوری داشته است. چند نقل تاریخی ذیل، به راحتی می تواند این ادّعا را اثبات كند:

۱. آیت اللّه مامقانی، استاد مجتهد در مورد او می گوید: عجب دارم از همشهری های خود كه با وجود مردی مثل او، به نجف توجّه دارند.۸

۲. پس از آشوب ذی حجه ۱۳۲۴ قمری تبریز در مخالفت با محمّدعلی شاه برای أخذ مشروطه تامّه، قرار شد بین مجلس شورای تهران و حكومت تبریز مذاكراتی صورت گیرد. ثقة الاسلام پیشنهاد كرد كه نماینده حكومت تبریز، مجتهد تبریزی باشد. برخی گفتند: «تنها مجتهد نباشد; بلكه تمامی علما باشند». ثقة الاسلام در پاسخ گفت: «جناب مجتهد، تمام علما است».۹

۳. نویسنده كتاب زندگی نامه شهید نیكنام ثقة الاسلام تبریزی می نویسد: «ایشان در زمان خود، اعلم و اسنّ مجتهدین عهد خود بوده و قضاوت و فتاوای فقهی عمیق و وسیع داشته و در معضلات شرعی و فقهی چیره دست تر از دیگران به شمار می رفته است».۱۰

۳. پایگاه اجتماعی

یكی از بارزترین وجوه تفاوت عالمان حقیقی و واقعی از عالم نماها و نیز از روشنفكران، گستره ارتباط آن ها با مردم است. عالمان حقیقی همواره با توده مردم بوده اند و نوع حكومت آن ها بر مردم، حكومت بر قلب ها بوده است; یعنی برخورداری از نوعی سلطه باطنی. مجتهد تبریزی از آن نوع عالمانی است كه پس از عمری زیستن میان مردم و نزدیك به دو دهه مبارزه با دولت وقت و یك دهه با مشروطه خواهان مخالف خود، همچنان وجاهت بالایی داشته است. استنادهای تاریخی ذیل كه گزینشی از مقاطع گوناگون حیات اجتماعی ـ سیاسی مجتهد است، این امر را تأیید می كند:

۱. در اوایل مشروطه (۱۳۲۴ ق) كه آزادی خواهان تبریز جمع شدند تا اعتراضشان را به برخی اعمال مخالف مشروطه كه از سوی دربار صورت گرفته بود، اعلان كنند، تلگرافی تهیه شد تا برای شاه و نیز برای عالمان تهران ارسال شود. میان این مجتمعان، مجتهد تبریزی نبود. این امر باعث شد تا ثقة الاسلام، تلگراف را تا زمان حضور وی مخابره نكند. او معتقد بود كه اگر مجتهد و امام جمعه (میرزا عبدالكریم) در جمع مجتمعان نباشند، در نظر تهرانیان اثر سوء خواهد داشت.۱۱

۲. در سال های ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶ قمری كه مجتهد در تهران تبعید بود، مردم آذربایجان مكرّر از مقامات مربوطه، بازگرداندن او را به تبریز تقاضا می كردند و این امر، به خوبی از سخنان سیّد عبداللّه بهبهانی (پیشوای مشهور مشروطه) نمایان است:

در باب جناب حجت الاسلام، آقای حاجی میرزا حسن آقا، اهالی آذربایجان استدعا كرده و استغاثه نموده اند كه تشریف ببرند; چون در واقع، پیشوا و آقای مملكت هستند و خوب نیست مردم آن ایالت بیش از این بی پیشوا باشند.۱۲


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 10 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.