چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

فقط لبخند بزنید


فقط لبخند بزنید

نگاهی به قهوه تلخ

نویسنده : المیرا کاظمی

حضرت والا دیشب خوابی دیدم. عقابی تیز چنگال از پی من می دوید. حین فرار از او در چاهی افتادم و از خواب برخاستم. تعبیر خواب تو این است که عقابی از پی تو خواهد آمد و تو فرار خواهی کرد. اما باید بسیار مراقب باشی چرا که چاهی بر سر راه توست.

کمدی یا تاریخیه؟هان؟

تاریخیه شاید؟هان؟

کمدی تاریخیه فکر کنم!

دیالوگ بالا در قسمت سوم قهوه تلخ یاد آور سخن ارسطو است. ارسطو در کتاب بوطیقا می گوید: کمدی، تقلید رفتار پست انسان هاست. و نظریه پردازان جدید می گویند: کمدی، تقلید حرکات احمقانه انسانهاست که از این تقلید ضرری به ما نمی رسد و ما به فرو رفتن آنها در باتلاق حماقتشان می خندیم. با رشد عقل گرایی و جزیی تر شدن همه علوم، تقسیم بندی های هنر نمایش نیز جزیی تر شد .تا قبل از آن کمدی یک ژانر مستقل بود و سپس به دسته های جزیی تری تقسیم بندی شد.

۱) کمدی فارس: هدف این نوع کمدی خنداندن محض است و در شرایط بسیار متعادل و ایده ال اجتماعی به اجرا در می آید. تا حدی که برای خنداندن مخاطب از هر وسیله و حرکتی استفاده می شود. این نوع کمدی مخصوص مدینه فاضله است که مخاطبان نمی گویند: دل خوش سیری چند؟

۲) طنز: در این نوع کمدی مسائل جدی با لحنی طنز گونه بیان می شوند و جامعه ای که بستر چنین آثاری است دارد از حالت تعادل خارج می شود. شرایط اجتماعی کمی به هم ریخته است و هنرمند دغدغه هایش را در پوشش طنز بیان می کند.

۳) مطایبه: این نوع کمدی زمانی در جامعه رواج می یابد که وضعیت اجتماعی بسیار وخیم شده است و هنرمند دارد با اثرش هشدار می دهد که باید تغییر داد و تغییر کرد. شیوه بیان در این نوع آثار بر عکس گونه طنز است. یعنی مسائل پست و خنده آور به شکلی جدی مطرح می شود. گویا همه چیز به شکلی طبیعی احمقانه است و کاملا پذیرفته شده.

۴) هزل: هنرمند با مضحکه کردن شرایط اجتماعی هدف اصلاح را در سر دارد و به شکلی آشکارا انتقاد می کند و گویا آب از سر خودش و مخاطبانش گذشته است.

۵) هجو: این نوع کمدی زمانی باب می شود که جامعه در حال انفجار و انقلاب است. این آثار ویرانگر هستند و دیگر امیدی به اصلاح ندارند. خنده ای که این نوع کمدی بر لبان مخاطبانش می نشاند خنده ای تلخ و خوفناک است.

با این مقدمه باید این سوال را پرسید که طنز مهران مدیری و سبکش در کدام دسته جای دارد؟

او که آرام و در صلح انتقاد می کند آیا قصد اصلاح دارد یا خنداندن؟ قهوه تلخ کام مخاطبان را تلخ می کند یا شیرین؟ قهوه تلخ با سخنان مهران مدیری و ابراز نگرانی اش آغاز می شود. نگرانی از امری که صد در صد انجام می شود حتی اگر شش دستگاه آپارتمان مبله برای جلوگیری از وقوع آن در نظر بگیرند. گرچه حربه قابل تحسینی است و بسیاری از مخاطبین به آن دل خوشند. مهران مدیری و تیمش قهوه تلخ را با نگاهی متفاوت ساخته اند اما باز هم سایه مهران مدیری بر سر آن سنگینی می کند. او و سبکش باز هم تکرار شده اند. به این تکرار می توان از منظر دیگری هم نگاه کرد. اینکه او می خواهد تیم و سبکش را حفظ کند زیرا این کشش را در مخاطبانش دیده است. از این منظر تکرار همیشه چیز بدی نیست. شاید فقط تعداد محدودی کاراکتر متفاوت در این اثر باشد که برای مثال در شبهای برره خلق نشده اند. مثل برزو خان با لهجه مشهدیش که بچه درخونگاه است و لهجه اش در ارتباط و درگیری با دولت فرانسه تغییر کرده است. در این سریال آقای مدیری هم، روشنفکری تبعید می شود اما فقط روش انتقال متفاوت است. انتقال با قهوه تلخ. در این دست آثار، فردی در فضایی نا آشنا قرار می گیرد. با هوشمندی یا با اشتباهاتش، که منجر به اتفاقاتی خوشایند می شود، خود را از دام می رهاند. نیما زند کریمی، استاد تاریخ، پر از دغدغه و علم، بی پول و خراب، از کعبه آمالش تهران رانده می شود و قصد دارد به شهرش داراب باز گردد. او با صفحات سفید تاریخی پنج ساله رو به رو می شود و ناخواسته به ورطه ای هولناک کشانده می شود. از سال ۱۳۸۸ به ۱۲۰۱ منتقل می شود و از او می پرسند:

کیستی؟از کجا آمدی؟ به چه قصدی آمدی؟ برای نجات جانش دزد و قاتل و جاسوس و بعد مستشارالملک تهران می شود. او سعی کرده است از تاریخ عبرت بگیرد و حالا که فرصتش پیش آمده می خواهد تاریخ را عوض کند. تفسیر عناصری که در یک اثر طنز به کار برده می شوند چندان کار آسانی نیست زیرا بسیاری از آنها از حالت نماد خارج شده و کاربردی فراتر می یابند. زیرا با طعنه و طنز همراه می شوند. بنابر این نه با ترس و نه با قطعیت نمی توان گفت مو به موی گزاره های موجود در این اثر با جامعه ما مطابقت دارد. نیما زند کریمی با تمام افکار برترش در مطبخ با مردانی ابله به شورا می نشیند. جهانگیر خان حتی توانایی نگه داشتن شمشیر در دستانش را ندارد. صدر اعظم می تواند در ازای یک ظرف باقلوا قزوین را به عثمانی بدهد. زنان با ابروهای گره کرده اشان و حسادت های تاریخیشان در کنار لودگی همسرانشان در محضر شاه می ایستند. شاه خوشگذران است و برای خنده گردن می زند. همه چیز سر جایش است. نگران نباشید و فقط لبخند بزنید.