پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
واژگان بافتی
![واژگان بافتی](/web/imgs/16/147/lljzw1.jpeg)
منظور از واژگان بافتی یا خلقالساعه چیست؟ آیا واژگان بافتی با نو واژهها یكی است؟ تئوری نامگذاری اشتقاقی برچه اساسی پایهریزی شده است و آیا فرآیند ساخت واژگان بافتی در چارچوب این نظریه قابل توصیف است و سرانجام اینكه آیا واژگان بافتی در زبان فارسی نهادینه میشوند؟ اینها سؤالاتی هستند كه نگارنده قصد دارد در این بحث به آنها بپردازد. این مقاله چكیدهای از پایان نامه كارشناسی ارشد در رشته زبانشناسی تحت عنوان "توصیف فرآیند واژگان بافتی در زبان فارسی" است كه در تاریخ سوم مرداد ماه ۸۳ در دانشگاه اصفهان دفاع شد.
●بیان مسأله پژوهش
همانطور كه یك دستورنویس جملههایی را مورد بررسی قرار میدهد كه براساس اصول نحو ساخته شدهاند - صرفنظر از اینكه در زبان فارسی به صورت واقعی مورد استفاده عموم زبانشناسان قرار گیرد یا خیر، یك لغتشناس نیز نباید صرفا به بررسی و تجزیه و تحلیل واژگانی بپردازد كه در زبان موجود و عموم گویشوران مورد استفاده قرار میگیرد، چرا كه واژگانی هم وجود دارند كه فیالبداهه ساخته میشوند و امكان دارد در سیستم زبان وارد نشوند و سخنوران فقط یك بار در موقعیتهای خاص آنها را به كار برند كه ما آنها را واژههای بافتی، موقتی یا خلقالساعه مینامیم. توانایی تولید این دسته از واژگان در حیطه قدرت زبانشناسان است، هرچند ممكن است خود كمتر از آن استفاده كنند. واژگان بافتی یا موقتی ابتدا در سطح سیستم زبان به وجود میآیند و سپس در گفتار مورد استفاده قرار میگیرند. پاول اشتاكر یكی از اولین زبانشناسانی است كه در زمینه واژهسازی بافتی یا موقتی در زبان انگلیسی كار كرده است. وی اعتقاد دارد هنگام به وجود آمدن یك واژه و "نامگذاری" در ذهن زبانمند، پنج مرحله اتفاق میافتد:
۱ - تجزیه و تحلیل مفهوم، ۲ - سطح معنایی، ۳ - نامگذاری در سطح انتزاعی، ۴ - نامگذاری در سطح واقعی، (انتخاب واژكها)، ۵ - سطح واژكی.
در زبان فارسی تا آنجایی كه نگارنده تحقیق كرده است هیچ مقاله یا كتابی در مورد واژگان موقتی یا بافتی منتشر نشده است بهطوری كه برای یافتن معادل فارسی برای تركیب Formation - Nonce فرهنگهای موجود زبانشناسی انگلیسی به فارسی كمكی نكردند. بنا به اذعان بسیاری از اساتید زبانشناسی و زبان انگلیسی، این اولین پایاننامه در مورد واژگان موقتی یا بافتی در زبان فارسی بهشمار میرود.
برای واژههای موقتی یا بافتی تعریفهای متعددی ارائه شده است. از جمله اشتاكر (۲۹ / ص ۹۸) میگوید: "واژههای موقتی یا خلقالساعه كلمات جدید و واحدهای توصیفی گفتار هستند كه با پیروی از اصول و قواعد واژهسازی اختراع میشوند و همانند هر واحد نامگذاری دیگر در مجموعه واژگان زبان قرار میگیرند".
دیوید كریستال زبانشناس نامی در فرهنگ معروف خود، تعریف زیر را برای واژگان خلقالساعه آورده است:
یك صورت زبانی كه زبانمند، بهطور آگاهانه یا تصادفی در یك موقعیت خاص به كار میبرد كه گاهی ممكن است بزرگتر از یك كلمه باشد و عوامل متعدد سبب اختراع این عبارات شده باشد (مثلا ممكن است زبانمند واژه مخصوصی را كه میخواهد به كار ببرد فراموش كرده باشد بنابراین واژهای را كه نزدیك به واژه موردنظر است، تولید میكند) گاهی این صورتهای تولید شده در جامعه زبانی به كارگرفته میشوند. در این مبحث بررسی واژههای موقتی یا بافتی براساس تعریف بالا انجام شده است.
از تعریف دیوید كریستال در مورد واژگان بافتی چنین استنباط میشود كه زبانمندان این واژگان را در موقعیت خاص (بافت كلامی معین) تولید و اختراع میكنند. این اختراع هم بهصورت آگاهانه و هم بهصورت تصادفی خواهد بود و سرنوشت این واژگان نیز بستگی به جامعه زبانی دارد. گروهی از این كلمات كه اعتبار اجتماعی كسب میكنند و در جامعه زبانی پذیرفته میشوند در زبان نهادینه شده و بخشی از سیستم زبان قلمداد میشوند و تعدادی از آنها نیز به فراموشی سپرده میشوند. از دیدگاه نظریه نامگذاری، تمام واحدهای نامگذاری، از طریق اصول و قواعد واژهسازی فعال در پاسخ به تقاضای بخشی از جامعه زبانی یا كل جامعه به فهرست واژگان اضافه میگردد.
در میان جامعه فارسی زبان، در فاصله زمانی نه چندان دور، از صورت زبانی "ساندویچ"، برای سرعتگیرهای تعبیه شده از سوی شهرداری در خیابانها استفاده میشد یا عبارت "تابلو ماژیكی" برای وایتبرد، كه هنوز هم برخی كودكان به كار میبرند. نگارنده خود زمانی تركیب "منطقانه" را از یك سخنران استماع كرد. نمونه دیگر كاربرد واحدهای زبانی "زرد" برای نوشابههای زرد رنگ كه سابقا كانادادرای نامیده میشدند و "سیاه" برای نوشابههای سیاه رنگ پپسی است. بنا به تعریفی كه دیوید كریستال از واژگان موقتی یا بافتی ارائه كرده است این واژگان وقتی استفاده میشوند كه زبانمند قادر نیست از كلمه صحیح مورد نظر استفاده كند و یا آنها را فراموش كرده باشد.
●در زبان انگلیسی صورتهای بافتی
از جمله واژگان بافتی بهحساب میآیند. برای تولید این گونه واژگان حداقل دو دلیل وجود دارد: یكی دخالت دانش كاربردشناسی و تجربه زبانمندان و دیگری عامل روانشناسی زبان. با عنایت به توضیح مختصر بالا، نگارنده در پی آن است كه با توجه به تئوری نامگذاری اشتقاقی، واژگان بافتی و خلقالساعه را توصیف و با ذكر نمونههایی از زبانهای انگلیسی و فارسی به تجزیه و تحلیل آنها بپردازد و میزان كاربری آنها را در زبان فارسی بسنجد.
●اهمیت و ضرورت پژوهش
در بررسی پدیدههای اجتماعی و طبیعی به كمتر پدیدهای برمیخوریم كه به اندازه زبان انعطافپذیر و تحول طلب باشد. كشانی (۱۵ / ص۷ ) بر این باور است كه زبان مانند هر پدیده اجتماعی دیگر در حال تحول است و بر اساس قوانینی كه بیشتر آنها بر ما پوشیده است خود را با تحولات زمان هم سو و هماهنگ میكند و به سرعت بافت بیرونی یعنی واژگان و بافت درونی یعنی ساختار خود را متحول میكند تا با تغییرات پیش آمده در سایر پدیدهها خود را هماهنگ سازد.
در این میان بهوجود آمدن واژگان جدید بافتی یا موقتی در زبان تحولی است كه هیچ كس منكر آن نیست. گاهی همگام با تحولات اجتماعی و طبیعی و پیشرفتهای تكنولوژیك، مراكز رسمی، دانشمندان در نهادهای معینی گردهم میآیند و براساس اصول و قواعد ساخت واژه، برای معادلیابی به اختراع واژگان جدید میپردازند كه ما این دسته از واژگان را نوواژه مینامیم و زمانی اختراع واژگان نه صرفا بهوسیله متخصصان زبان، بلكه به وسیله توده اجتماع زبانی كه گاه از اصول زبانشناسی هم هیچ اطلاعی ندارند صورت میگیرد كه این دسته از واژگان چنانچه فیالبداهه و به صورت ناآگاهانه اختراع شوند، واژگان بافتی یا موقتی نامیده میشوند.
ساخت نوواژهها و واژههای بافتی یا موقتی در زبان فارسی و البته در كلیه زبانها، از سوی هر فرد یا گروهی كه صورت گیرد، نشان از این واقعیت دارد كه زبان از نیروی زایایی بسیار برخوردار است و اختراع چنین واژگانی به غنا و توانمندی زبان كمك میكند.
این واژگان از رهگذر دگرگونی در ساختهای گوناگون زندگی امروزی پدید آمده و در گفتار و نوشتار، خود را نشان میدهند. اگر روزگاری تركیب كنایی "آبها از آسیاب افتاد" ساخته شده است قطعا نشأت گرفته از محیطی بوده كه آب و آسیاب و رابطه آنها با هم آنچنان آشكار بوده كه برای فهم آن هیچنیازی به توضیح درباره عناصر موجود در آن نبوده است. همچنانكه امروز در عصر اینترنت و كامپیوتر تركیبهای كنایی "فایلش بسته شده"، "روی كسی كلیك كردن"، و "به عرش ایمیل زدن" برگرفته از محیطی است كه در آن به سر میبریم. بنابراین از آنجا كه زبان حاصل نوعی تعامل میان گوینده و شنونده است و زمانی این ارتباط معنی و مفهوم پیدا میكند كه طرفین یكدیگر را درك كنند، قطعا وقتی زبانمندان واژههای "خلقالساعه" و یا نو واژهها را به كار میگیرند ارتباط حاصل میشود. از سوی دیگر به واسطه اینكه زبان یك پدیده تحولگراست و به ویژه در زمینه واژهسازی به سبب ایجاد زمینههای كاری جدید و توسعه تكنولوژی - به خصوص در ارتباطات - دائما واژههای جدیدی به آن افزوده میشود، زبانمندان به ویژه صاحبان قلم و كلام به خاطر حفظ غنای واژگانی سیستم زبان، باید به فرآیندهای تولید واژگان جدید و تئوریهای مربوط به آن آگاهی داشته باشند.
اكنون كه دانش زبانشناسی قلمرو خود را بیش از پیش به جنبههای گوناگون زندگی بشری گسترش داده است، آگاهی از آخرین یافتههای این دانش با ارزش و مطابقه و تعمیم آن به زبان فارسی امری اجتنابناپذیر به نظر میرسد. از سوی دیگر، نگارنده بر این باور است كه در فرآیند واژهسازی موقتی یا بافتی و ساخت نوواژهها، اغلب واژههای اختراع شده جزء سیستم زبان استاندارد به حساب آمده و به غنای آن میافزاید، لذا مطالعه و توصیف آن ضروری به نظر میرسد.
اهداف پژوهش
این پژوهش یك هدف اصلی و دو هدف فرعی را دنبال میكند. هدف اصلی این تحقیق عبارت است از معرفی و تجزیه و تحلیل واژگان موقتی یا بافتی در زبان فارسی و هدفهای فرعی آن بررسی تفاوت بین فرآیندهای تولید "نوواژهها" و "واژگان بافتی" و همچنین بررسی و معرفی "تئوری نامگذاری اشتقاقی" و میزان انطباق آن با واژگان بافتی در زبان فارسی است.
●روش تحقیق و گردآوری دادهها
در حوزه زبانشناسی، تحقیق، فرآیندی است كه طی آن یك جنبه از جنبههای متفاوت زبانآموزی، برنامهریزی زبان، معناشناسی، آواشناسی، ساخت واژه و غیره مورد بررسی قرار میگیرد و سؤال یا مسألهای مطرح و پاسخی برای آن یافت میشود.
انتخاب روش تحقیق بستگی به هدف و ماهیت موضوع پژوهش و امكانات موجود دارد، در این پژوهش نگارنده روش تحقیق خود را براساس تئوری نامگذاری اشتقاقی بنا نهاده و در چارچوب این نظریه دادههایی را كه از طریق مطالعه متون داستانی، ضبط مكالمات رادیویی و تلویزیونی و مصاحبه با دانشآموزان و دانشجویان به دست آورده، در جدولی تنظیم كرده و آنها را بهلحاظ داشتن یا نداشتن پایه نامگذاری، نشانهگذاری و تعیین رابطه معنایی مورد بررسی قرار داده است. برای آزمون فرضیه اول پژوهش، مبنی بر نهادینه شدن واژگان بافتی در سیستم زبان یا بقا و ماندگاری این واژگان، از معیارهای زیر استفاده شده است:
الف) براساس نظریه چامسكی (۲۱/ ص۲۹ ) اهل زبان، دانشی ناخودآگاه دارند كه صورتهای خوش ساخت را از صورتهای بد ساخت تشخیص میدهند، بنابراین براساس شمزبانی، واژگانی كه صورتهای خوش ساخت دارند شانس بقا و ماندگاری بیشتری دارند.
ب) بر طبق گفته طباطبایی (۱۲/ ص۱۲ ) "نیاز" و "نامپذیری" دو عامل مهم برای واژه گزینی هستند، لذا چنانچه این دو عامل در مورد واژگان بافتی موجود باشد، واژه یا واژگان خلق شده در زبان نهادینه میشوند.
استاد راهنما: دكتر ساسان سپنتا
دانشجو: منصور رحیمیفر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست