سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

در پیله انزوا


در پیله انزوا

نگاهی به پدیده کم رویی, عوامل و عواقب آن

کم‌ر‌ویی، یک پدیده پیچیده‌ روانی - اجتماعی است. کم‌ر‌ویی، یک صفت یا ویژگی ارثی یا ژنتیکی نیست، بلکه اساساً در نتیجه روابط نادرست بین فردی و سازش نایافتگی‌های اجتماعی در مراحل اولیه رشد، در خانه و مدرسه پدیدار می‌شود.با اینکه برخی از روانشناسان بر این عقیده‌اند که بعضی افراد با زمینه یا سندروم کم‌ر‌ویی متولد می‌شوند اما باید توجه داشت که بحث درباره سندروم کم‌ر‌ویی و استعداد بیشتر بعضی از کودکان در ابتلا به کم‌ر‌ویی به معنای ارثی بودن مثل رنگ چشم و پوست نیست.بدیهی است کودکان کمرو عموماً متعلق به والدینی هستند که خودشان کم‌ر‌ویی دارند، لیکن این بدان معنی نیست که این قبیل کودکان کم‌ر‌ویی را از طریق ژن‌های ناقل از والدین خود به ارث برده اند، بلکه اساساً بدین معناست که کم‌ر‌ویی را از آنها یاد گرفته‌اند.

● کم‌ر‌ویی ناشی از ترس

کم‌ر‌ویی ناشی از ترس، عموماً از سال اول زندگی نوزاد مشاهده می‌شود. مطالعات انجام شده روی نوزادان، حاکی از این است که در اواسط سال اول زندگی (غالباً در شش ماه دوم آن)، کم‌ر‌ویی به عنوان یک پدیده همگانی در همه نوزادان، نسبت به غریبه‌ها و افراد آشنایی که به خاطر تغییر لباس و آرایش، ظاهرشان متفاوت به نظر می‌آید دیده می‌شود به عبارت دیگر در این شرایط اضطراب ناشی از روبه‌رو شدن با بیگانه‌ها و ناآشناها، وجود کودک را فرا می‌گیرد. در حقیقت کودک خردسال، از این رو کمرو است که مردم برایش ناآشنا هستند، از او بزرگتر، قوی تر، قدرتمندتر و مقتدرترند و کودک نمی‌داند که در شرایط گوناگون چگونه با وی برخورد خواهند کرد.

بعد از ۶ ماهگی، کودکان خردسال به تدریج به لحاظ رشد ذهنی و عاطفی، می‌توانند افراد آشنا را از غریبه‌ها تشخیص دهند. همراه با افزایش دامنه ارتباطات کودک با دیگران، کم کم بر تجارب خوشایند و دوست داشتنی وی افزوده می‌شود و کودک از ارتباط و همنشینی با دیگران بخصوص آشنایان لذت می‌برد، ترسش فرو می‌ریزد و این حالت مقدمه لازم و مطلوبی برای اجتماعی‌تر شدن کودک است.

● خانواده و فرزندان کم‌رو

در بررسی علل کم‌ر‌ویی به طور مشخص می بایست به شرایط و عوامل خانوادگی، ویژگی‌های شخصی و شخصیتی، نظام باورها و رفتارهای فردی، موقعیت‌های روانی و اجتماعی اشاره کرد.محیط خانواده و تجارب اولیه‌ کودک به خصوص در سنین پیش دبستانی و سال‌های آغازین مدرسه، اصلی‌ترین نقش را در شکل گیری شخصیت کودک دارد. در این دوران الگوهای رفتاری بزرگسال، برنامه‌های تلویزیونی، نحوه و میزان ارتباطات عاطفی، کلامی و اجتماعی خردسالان با والدین و بزرگسالان خانواده بیشترین تأثیر را در رشد مطلوب اجتماعی یا به وجود آمدن اضطراب و کم‌ر‌ویی کودکان می‌تواند داشته باشد.

هنگامی که الگوهای بزرگسال مثل والدین، خودشان عموما مضطرب هستند و از مهارت برقراری روابط عاطفی-اجتماعی مطلوب و خوشایند با دیگران به ویژه با فرزندان خود بی‌بهره هستند، بدون شک طبیعی است که فرزندان این خانواده نیز بیاموزند که کمرو باشند به همین دلیل بعضی از روانشناسان مانند «واتسون» کم‌ر‌ویی کودکان را در نتیجه یادگیری و تقویت آن در خانه و مدرسه می‌دانند.

کمال جویی و آرمان‌گرایی فوق العاده والدین و انتظارات نامعقول آنان از فرزندان در شرایط گوناگون و وادار کردن آنها به رفتارهای کلیشه‌ای و قالبی و عکس‌العمل‌های تصنعی در موقعیت‌های مختلف اجتماعی، (در حضور مهمانان، به هنگام مهمانی رفتن، حضور در مجالس جشن و مراسم عمومی، در کوچه و خیابان، در اتومبیل و اتوبوس، به هنگام لباس پوشیدن، غذا خوردن، نگاه کردن، صحبت کردن، راه رفتن و ...(، سختگیری بیش از حد بر کودکان و نوجوانان و داشتن توقعات زیاد، رفتار خصمانه و عصبی با آنها، تهدیدها و تنبیه‌ها، تحقیرها و تهدیدهای ناروا یا حمایت‌های افراطی و غیرضروری از فرزندان) از اصلی‌ترین زمینه‌های رشد معیوب اجتماعی کودک و بروز کم‌ر‌ویی به شمار می‌آیند.

مشاهده دوگانگی و تعارض در رفتار الگوهای بزرگسال و ایجاد ناهماهنگی در مفاهیم اساسی شخصیت کودک که موجب کشمکش‌های درونی و در نتیجه اختلال در رشد طبیعی می‌شود، اضطراب شدید و کم‌ر‌ویی کودک را به همراه خواهد داشت. کم‌ر‌ویی در میان فرزندان اول خانواده و تک فرزندها بیش از سایر فرزندان خانواده دیده می شود، بخصوص زمانی که والدین قادر نباشند زمینه تربیت و رشد اجتماعی مطلوب و هماهنگ ایشان را مطابق با نیازهای عاطفی و اجتماعی آنان فراهم آورند. به طور کلی در بیشتر موارد، فرزندان اول خانواده و تک فرزندها با بزرگترها بیشتر همانندسازی می‌کنند و تمایل ایشان در برقراری ارتباط با بزرگسالان بیش از همسالانشان است.

به دیگر سخن، فرزندان اول خانواده و تک فرزندها در برقراری ارتباط با همسالان و همکلاسی‌های خود بیشتر با مشکل مواجه می‌شوند تا با افراد بزرگسال چرا که عموماً والدین انتظارات و توقعات متنوعی از تنها فرزند و یا فرزند اول خود دارند و به دلیل همین انتظارات فوق العاده، اعمال فشارهای روانی از طرف والدین و آرمانخواهی‌های فراوان ایشان و احساس ناتوانی این قبیل فرزندان در تحقق بخشیدن به خواست‌های والدین به تدریج بعضا دچار احساس بی‌کفایتی می‌شوند و خودپنداری بسیار ضعیفی پیدا می‌کنند و زمینه اضطراب فراگیر و کم‌ر‌ویی در شخصیت ایشان نمایان می‌شود. به علت چنین وضعیت عاطفی روانی، از دست دادن احساس خود ارزشمندی و برخورداری از خودپنداری کمتر در بعضی از موارد فرزندان اول در مقایسه با سایر فرزندان خانواده به توفیقات کمتری در پیشرفت تحصیلی دست می‌یابند.

مدرسه به عنوان اولین جایگاه رسمی تجربه اجتماعی کودکان، می‌تواند نقش تعیین کننده‌ای در تقویت کم‌ر‌ویی یا پرورش مهارت‌های اجتماعی آنان ایفا کند. متأسفانه در بسیاری از موارد، کم‌ر‌ویی کودکان در محیط مدرسه و فضای کلاس درس تقویت می‌شود و چنین رفتار ناخوشایندی در شخصیت کودک تثبیت می‌شود.

در غالب موارد، اولیای مدرسه رفتار انفعالی و آرام و سکوت مضطربانه کودک یا کودکان کمرو و ناتوان را به عنوان یک صفت پسندیده و ویژگی رفتاری مطلوب تلقی می‌کنند، بعضاً با تأیید و تشویق‌های خود به طور مستقیم و غیرمستقیم سعی می‌کنند آن را تقویت کنند. واقعاً جای بسی تعجب و تأسف است که در بسیاری از مدارس ما گاهی بالاترین نمره انضباط از آن کمروهاست!

برچسب زدن‌ها و القای ویژگی‌های خاص به بعضی از کودکان، مانند این که معلم مرتباً بگوید که فلان کس، دانش‌آموزی است بسیار آرام، ساکت و مودب و اعمال فشارهای اخلاقی و وادار کردن کودک به سکوت‌های اجباری و رفتارهای به اصطلاح مؤدبانه مصنوعی سبب می‌شود که وی به تدریج به یک موجود کاملاً کمرو با شخصیتی انفعالی تبدیل شود.

در اینجا نیز اعمال فشارهای روانی و اخلاقی، اجرای مقررات خشک و غیرقابل انعطاف، برخوردهای قالبی و دیکتاتور منشانه، رقابت‌های فشرده و نابرابر، ترسیم فاصله یا شکاف فوق العاده زیاد و غیرعادی بین وضع موجود و وضع مطلوب برای دانش آموزان، اظهار نگرانی مداوم نسبت به آینده شاگردان و کنترل شدید رفتارهای فردی و اجتماعی ایشان، کمال جویی ها و آرمان خواهی ها، تحقیرها و تهدیدها، تنبیه‌ها و محدودیت‌های غیرمنطقی و تقویت روحیه تسلیم پذیری و احساس عدم کفایت اجتماعی و غیره می تواند زمینه‌های اضطراب و کم‌ر‌ویی را در کودکان ایجاد یا تقویت کند.

● فشارهای اجتماعی و کم‌ر‌ویی

علاوه بر خانه و مدرسه، عواملی همچون محرومیت‌ها و آسیب‌های اجتماعی، ناسازگاری‌های شغلی، سلطه‌ها و فشارهای گروهی، مقایسه‌ها و برتری طلبی‌های قومی و نژادی، تقویت شخصیت انفعالی، پرخاشگری‌ها و قدرت‌مداری‌ها، کنترل شدید اجتماعی، ویرانگری خلاقیت‌های ذهنی و غیره می‌تواند از دیگر عوامل زمینه ساز فزونی اضطراب، تشدید کم‌ر‌ویی و رفتارهای گوشه‌گیرانه باشد.

کم‌ر‌ویی رفتاری است آموخته شده و رفتاری قابل تغییر اما همیشه باید امیدوار بود و به مطلوب ترین شرایط و مؤثرترین روش‌ها اندیشید.

● تاثیر کم‌رویی بر افراد

کم‌رویی پیوستار روانی گسترده ای را در بر می گیرد: می تواند از احساس عدم کفایت در حضور دیگران تا حوادث آسیب زای ناشی از اضطراب که کاملا زندگی یک فرد را ویران می کند را در برگیرد. به نظر می رسد کمرو بودن اسلوب ترجیحی برخی افراد در زندگی است اما برای دیگران به منزله محکومیت تحمیلی زندگی بدون احتمال وجود عفو می باشد. در انتهای این پیوستار افرادی قرار دارند که با کتاب خواندن ، فکر کردن و کارکردن با اشیا یا حضور در طبیعت ، احساس راحتی بیشتری می کنند تا معاشرت با افراد دیگر. نویسندگان ، دانشمندان، مخترعین ، جنگلبانان و مکتشفین احتمالا شیوه ای از زندگی را برگزیده اند که آنان را قادر می سازد بیشتر وقت خود را در دنیایی بگذرانند که انسانها فقط به طور پراکنده در آن حضور دارند. آنان بسیار درون‌گرا هستند و همراهی با دیگران در مقایسه با نیاز آنان به تنهایی و داشتن خلوت ، جذابیت محدودی دارد.

در حقیقت امروزه افراد بسیاری جذابیت زندگی تنها در جزیره ای دور افتاده را دوباره در می یابند اما حتی در درجاتی از این بخش کوچک از پیوستار کم‌رویی ، افرادی جای گرفته اند که می توانند به آسانی هر زمان که لازم باشد با دیگران ارتباط برقرار کنند یا افرادی که به دلیل عدم توانایی در پیشبرد یک گفت‌وگوی ساده، کنش متقابل را دشوار می‌یابند می‌توانند گروهی از مردم را مخاطب قرار دهند یا یک مهمانی رسمی را در کمال آرامش برگزار کنند. طیف میانی پیوستار کم‌رویی شامل بخش اعظم افراد کمرو است، یعنی کسانی که در موقعیت های مشخص با افراد خاصی احساس بی‌کفایتی و ترس می کنند. ناراحتی آنان آنقدر شدید است که به زندگی اجتماعی آنان آسیب وارد شده و عملکرد آنان مختل می‌گردد و ابراز این مطلب که چه فکر می‌کنند و دوست دارند چه کار کنند را دشوار یا غیر ممکن می سازد.

از آنجا که منبع واحدی از کم‌رویی «ترس از مردم» موجب بروز واکنش های مختلف می شود ، رفتار بیرونی یک فرد همیشه شاخص قابل اطمینانی برای تعیین میزان کم‌رویی واقعی او به شمار نمی رود. کم‌رویی همیشه بر طرز رفتار ما تأثیر می گذارد اما لزوماً این تأثیر گذاری آشکار یا مستقیم نیست. در نهایت می توان گفت اگر شما فکر می‌کنید خجالتی هستید پس هستید ، بدون در نظر گرفتن این که در انظار چگونه رفتار می کنید.

افرادی که در پیوستار کم‌رویی در طیف میانی قرار دارند عموماً به خاطر عدم تسلط بر مهارت های اجتماعی یا فقدان اعتماد به نفس ، کمرو هستند . برخی افراد بر مهارت های اجتماعی لازم جهت تداوم بخشیدن به حرکت نرم و روان ماشین ارتباطات بشری تسلط ندارند. آنان نمی دانند که یک گفت‌وگو را چگونه آغاز کنند یا در کلاس درس چگونه از سخنران بخواهند که بلندتر صحبت کند .

بقیه هم برای انجام کاری که می دانند صحیح است اطمینان لازم را ندارند. در انتهای پیوستار کم‌رویی افرادی قرار دارند که ترس آنان از افراد دیگر هیچ حد و مرزی نمی شناسد افراد مطلقا کمرو. این افراد هر زمان که برای انجام کاری در حضور مردم صدا زده می‌شود بی‌نهایت می ترسند و به قدری به واسطه اضطراب پدید آمده احساس ناامیدی می کنند که تنها راه را فرار و پنهان شدن می‌یابند. این پیامد حاکی از عدم صلاحیت، که در افراد بی‌نهایت کمرو پدید می‌آید به افراد جوان یا دانش‌آموزان محدود نمی‌گردد و حتی بر اثر مرور زمان نیز ناپدید نمی‌گردد.

در بدترین حالت، کم‌رویی می تواند به روان رنجوری حاد مبدل گردد، یک بیماری ذهنی که می تواند موجب افسردگی شده و حتی در نهایت تاثیر بسیاری در اقدام به خودکشی داشته باشد.

پارمیس ایزدپناه