یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
ریشه کنی فقر در آفریقا
تاکنون هیچ اجماعی روی بهترین شیوه احتمالی برای رهایی از فقر شدید صورت نگرفته است.
هشت سال پیش، وقتی «جفری ساکس» پروژهای بلندپروازانه را برای مبارزه با فقر جهانی کلید زد، مطمئنا فکر نمیکرد این پروژه ممکن است کار او را به عنوان یکی از مطرحترین اقتصاددانان آمریکایی زیر سوال ببرد.
در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی، فعالیتهای ساکس به دلیل توصیههایی که به اصلاحات اقتصادی دولتهای آمریکای لاتین و شرق اروپا ارائه میداد، بر سر زبانها افتاده بود. این فعالیتها باعث شد ساکس به دانشمندی طراز اول تبدیل شود و به راحتی به دفتر روسای جمهور و نخست وزیر کشورها، از ورشو گرفته تا مسکو راه پیدا کند. به همین دلیل است که روزنامه نیویورک تایمز یک بار او را به عنوان «مهمترین اقتصاددان دنیا» معرفی کرد.
در سال ۲۰۰۵ ساکس بلندپروازانهترین طرح خود را معرفی کرد. بر اساس این طرح، او وعده داد با ایجاد مجموعه روستاهایی به عنوان الگو در سراسر آفریقا، با عوامل اساسی فقر در این مناطق مبارزه کند. قرار بود در این روستاها تاثیر اقدامات هدفمند در ایجاد مراقبتهای بهداشتی، آموزش و اشتغال که بسیاری از مردم دنیا را در دام مخرب فقر نگه میدارد، اثبات شود.
ساکس بعدها در مصاحبهای گفت «ما به اندازه کافی منابع مالی در کره زمین داریم که نگذاریم مردم دنیا به دلیل فقر تلف شوند.» ساکس جامعه آزمایشی خود را با اشاره به «اهداف توسعه هزاره» سازمان ملل در جهت مبارزه با فقر جهانی، «روستاهای هزاره» نامید. به گفته او، قرار بود این روستاها چگونگی تحقق این اهداف را به نمایش بگذارند.
به نظر میرسید انجام این کار از سوی فردی مانند ساکس مناسب باشد، چون نیازمند نفوذ قوی در دنیای سیاست و نیز شهرت بود. بدون شک ساکس هر دو ویژگی را دارد. او علاوه بر مدیریت «موسسه زمین» در دانشگاه کلمبیا، مشاور ویژه بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل و چند دولت آفریقایی، از جمله اتیوپی، کنیا، نیجریه و اوگاندا است. همچنین او در زمانهای مختلف از افرادی مانند جورج سوروس (سرمایهگذار)، تامی هیلفیگر (طراح مد) و بونو (خواننده مشهور ایرلندی) دعوت کرد تا در طرح روستاهای هزاره به او کمک کنند و تلاشهای او برای مبارزه با فقر در فیلمها، از جمله فیلم مستند «خاطرات آنجلینا جولی و دکتر جفری ساکس در آفریقا» در سال ۲۰۰۵ که بر اساس سفر این دو نفر به یکی از روستاهای کنیا ساخته شده بود، به طور برجسته نشان داده شد.
انتقاد از روستاهای هزاره
با این حال، این روزها ساکس مورد حمله تعداد زیادی از منتقدانی قرار گرفته که ایراداتی اساسی از روش شناسی «پروژه روستاهای هزاره» او میگیرند؛ پروژهای که اکنون متشکل از ۱۴ گروه روستای پراکنده در سراسر آفریقا است و نیم میلیون نفر را پوشش میدهد، اما برای بیرون آوردن فقرا از فقر کارآیی نداشته است. در مه ۲۰۱۲ چند روز پس از اینکه سرمقاله نشریه علمی بانفوذ «نیچر»، ساکس و همراهانش را به دلیل تحلیلهای غیرموثق مورد سرزنش قرار داد، آنها مجبور شدند اعتراف کنند که در یک مقاله دانشگاهی که قرار بود کارآیی پروژه آنها را اثبات کند، اشتباهی اساسی مرتکب شده اند. نیچر عنوان کرده بود «این پروژه بالقوه است، اما در مورد اثر واقعی آن نمیتوان قطعی صحبت کرد.»
ادوارد میگل، اقتصاددانی در دانشگاه کالیفرنیا در این باره گفته «هیچ کس در اقتصاد توسعهای، طرح روستاهای هزاره را به طور جدی به عنوان یک پروژه تحقیقاتی قبول ندارد.»
به هر حال، این موضوع تنها یک بحث مبهم آکادمیک در مورد روش تحقیق نیست، بلکه باید بررسی شود چگونه میتوان به فقیرترین انسانهای زمین کمک کرد. یک طرف قضیه، مخالفان سرسخت ساکس، مانند ویلیام ایسترلی اقتصاددان قرار دارند که معتقد است اینگونه کمکها اثری مخرب دارند و فرهنگ وابستگی را ایجاد میکنند. اقتصاددانانی مانند آبیجیت بانرجی و استر دافلو میانه را گرفته اند و معتقدند روش مبارزه با فقر به این آسانی که ساکس در پیش گرفته نیست و در عوض طرفدار ایجاد تغییرات خاص در مقیاس کوچک هستند، به طوری که آن را «انقلاب خاموش» پیشرفت پایدار مینامند. از طرف دیگر، سرمایه مالی هم مبحث مهمی است. اگرچه چند صد میلیون دلاری که تاکنون در طرح روستاهای هزاره خرج شده در کشورهای توسعه یافته مبلغ قابل توجهی به حساب نمیآید، اما اگر ساکس موفق شود افراد بیشتری را در رویکرد خود همراه کند، میلیاردها دلار دیگر صرف خواهد شد. بانک جهانی ارزیابی کرده که ۴۹ درصد جمعیت ۸۷۵ میلیونی جنوب صحرای آفریقا در فقر شدید به سر میبرند و هزینه زندگی آنها ۲۵/۱ دلار در روز است. این ۴۹ درصد تقریبا معادل ۴۲۹ میلیون نفر است؛ یعنی بیش از ۸۰۰ برابر تعداد جمعیتی که تحت پوشش پروژه ساکس قرار گرفتهاند. اگر طرحهای کمک مالی را نیز که خیرین دولتی و خصوصی در اعطای آن با هم رقابت میکنند در نظر بگیریم، باز هم پولی برای پروژههای کمزرق و برقتر، اما منطقیتر باقی نمیماند.
به هر حال، ساکس اظهارنظرهای منفی در مورد پروژهاش را به شدت رد کرده است. او در ایمیلی به مجله «فارن پالسی» نوشته بود «ما ابزارهای جدید زیادی را ایجاد کردهایم که نوآورانه هستند و به طور گستردهای مورد استفاده قرار میگیرند. بسیاری از دولتهای منطقه، از جمله نیجریه، رواندا و سنگال خواهان همکاری با ما شدهاند تا جزئیات پروژه روستاهای هزاره را در سطح منطقهای و ملی برای خود اجرا کنند.»
چریتی گیلو که به عنوان وزیر بهداشت کنیا همکاری نزدیکی با ساکس برای اجرای پروژه روستاهای هزاره در کشورش داشته، او را عامل تمرکز کنیا بر حل مساله حیاتی مبارزه با بیماریهایی مانند مالاریا میداند. خانم گیلو در مصاحبهای عنوان کرده که پیگیریهای ساکس عامل توزیع رایگان حدود ۱۰ میلیون پشهبند غیرقابل نفوذ شد که کار بزرگی برای مبارزه با این بیماری در کوتاهمدت بود.
اما موفقیتهای سیاسی و بشردوستانه و حتی نمونههای اینچنینی نمیتوانند دلایل متقاعدکنندهای برای موفق شدن پروژه روستاهای هزاره به عنوان روش مبارزه با فقر باشند. در واقع این سوال مهم وجود دارد که آیا پروژه روستاهای هزاره با توجه به مدارکی که تاکنون جمع آوری شده، آن طور که ساکس ادعا میکند، مسیر درستی برای پایان دادن به فقر است؟
جفری ساکس در سال ۱۹۵۴ در دیترویت آمریکا متولد شد و دکترای اقتصاد را در حالی که تنها ۲۸ سال داشت از دانشگاه هاروارد دریافت کرد. او پس از پشت سر گذاشتن سابقه مشاوره دادن به کشورهای اروپای شرقی و روسیه به منظور تحول اقتصادهای کمونیست محور این کشورها به سوی بازار آزاد، تلاش خود را برای مبارزه با فقر جهانی آغاز کرد. (البته نسخه تجویزی ساکس برای دنبال کردن اصلاحاتی به نام «شوک درمانی» که توقف کنترل قیمتها توسط دولت و خصوصی سازی داراییهای دولتی را دربرمیگرفت، در لهستان نتیجه خوبی داد، اما این طرح برای روسیه مناسب نبود و منجر به فسادی در دولت این کشور شد که تاکنون هم از آن رهایی نیافته است). ساکس سپس بر منطقه جنوب صحرای آفریقا که اولین بار در سال ۱۹۹۵ از آن دیدن کرده بود، متمرکز شد.
چگونگی شکلگیری ایده ساکس
ایده روستاهای هزاره اولین بار هنگام سفر ساکس به مناطق روستایی جنوب زامبیا در اواسط دهه ۹۰ به ذهن او رسید. او مشاهده کرد که بیماریهای مزمنی مانند ایدز و مالاریا، تنها تهدیدی برای سلامت روستائیان آفریقایی نیست، بلکه عامل گرفتاری آنها در منجلاب فقر شدید است. بیماری به سهم خود موجب بهرهوری پایین اقتصادی میشود. به عنوان مثال، ساکس در کتاب پرفروش خود به نام «پایان فقر: امکان اقتصادی زمان ما»، عنوان کرده بود «وقتی کودکان زیادی از بیماریهایی مانند مالاریا میمیرند، والدین آنها تلاش میکنند فرزندان بیشتری داشته باشند که این امر نتایج مخربی دارد. این خانوادهها آنقدر فقیرند که نمیتوانند هزینه تحصیل فرزندان خود را بپردازند و بنابراین فقط یکی از فرزندان خانواده معمولا پسر بزرگتر تحصیل میکند. اگر کودکان این مناطق زنده بمانند، بدون تحصیلات و آموزش مناسبی که برای موفقیت به آن نیاز دارند، وارد دوران بزرگسالی میشوند.»
سفرهای ساکس به آفریقا، او را مجاب کرد که برای مبارزه با فقر شدید، دو عنصر حیاتی وجود دارد و این دیدگاهها مبنای طراحی و اجرای پروژه روستاهای هزاره بود. عنصر اول این است که باید روستاها را واحد کمکهای بشردوستانه قرار داد، نه خانوارها را. همچنین به منظور رسیدگی به طیفی از نیازهای مردم منطقه، بهتر است بسته جامعی از این کمکها ارائه شود که بهداشت، آموزش، کشاورزی و زیرساختها را دربربگیرد. تا قبل از آن، در نظر گرفتن اهداف کاملا خاص، روش معمول ارائه کمکهای بشردوستانه بود.
عنصر کلیدی دوم پول است. ساکس با اعتقاد راسخ اعلام کرده که فقر شدید در مناطق روستایی آفریقا را نمیتوان به فساد یا دیگر جنبههای حکومتهای ناکارآمد نسبت داد، بلکه دلیل اصلی نبود ذخایر مالی کافی است. او ارزیابی کرده کشورهای ثروتمندی که کمکهای مالی اعطا میکنند، باید میزان آن را از ۶۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۲ به ۱۹۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۵ افزایش دهند. ساکس در کتابش هم عنوان کرده بود که «تمرکز بر فساد و حکومت، امری اغراقآمیز است. دولتهای آفریقایی ضعیفند، چون آفریقا فقیر است.»
این عقیده ساکس، در زمانی که این تفکر به وجود آمده که فساد عامل همه مشکلات است و بر تلاشها برای مبارزه با فقر سایه افکنده، کاملا گمراه کننده است؛ البته در عین حال تفکر تازهای را در رابطه با این موضوع به وجود میآورد. (ساکس در کتابش به اظهارنظری از پائول اونیل، اولین وزیر خزانه داری دولت جورج بوش اشاره میکند که در مورد بینتیجه بودن کمکهای مالی به آفریقا گفته بود «تاکنون تریلیونها دلار برای حل این مشکلات صرف کرده ایم و تقریبا هیچ نتیجهای نگرفتهایم.»)
فعالان کمکهای بشردوستانه، ساکس را یک ناجی میدانند. مزایا و معایب رویکرد ساکس در طرح روستای هزاره «روهیرا» که در سال ۲۰۰۶ در منطقه پرورش موز در جنوب غربی اوگاندا آغاز شد، به خوبی قابل مشاهده است. در این برنامه سالانه حدود ۱۰۰ دلار برای هر فرد هزینه میشود. این هزینهها صرف امکاناتی مانند جادهسازی، برق، آب، کود شیمیایی، آفت کشها، دارو، تجهیزات پزشکی، مدارس، معلم و آموزش حدود ۶۰ هزار نفر در مجموعه روستاهای پروژه روهیرا میشود.
این مبلغ برای شهروندان کشورهای پیشرفته مبلغ زیادی نیست، اما جریان پولی اثر ملموسی در منطقه داشته است. نامنویسی در مدارس افزایش یافته که یکی از دلایل مهم آن این بوده که دانشآموزان به جای درس خواندن زیر درختهای موز، اکنون میتوانند در ساختمانهای مناسب مدرسه درس بخوانند. جمله «تحصیل ثروت است» به عنوان شعار مدرسه بر دیوار نقش بسته، آب پاکیزه از تانکرها پمپاژ میشود و یک پنل خورشیدی برق مورد نیاز پنج کامپیوتر جدید را تامین میکند. یک بانک هم در روستا تاسیس شده که سهامی به ارزش بیش از ۲۰۰ هزار دلار به شکل وام و با کمترین میزان بهره عرضه میکند؛ اقدامی که در این کشور استثنایی است. یک مرکز بهداشت محلی که اکنون هشت پرسنل حرفهای دارد، روزانه به طور میانگین ۸۰ بیمار را میپذیرد. این کلینیک مجهز به آزمایشگاهی برای تشخیص بیماریهایی مانند سل، HIV و مالاریا است.
منطقه روهیرا در کل عملکرد خوبی داشته، به طوری که کشت ذرت از ۸/۱ تن به ۹/۳ تن در هر هکتار افزایش یافته، تعداد کودکانی که تغذیه مناسب دارند از ۵ درصد به ۷۴ درصد رسیده و نرخ ابتلا به مالاریا نزدیک به صفر است، اما همانطور که منتقدان میگویند، این اتفاق تقریبا در کل اوگاندا رخ داده است.
شرایط اقتصادی و اجتماعی در اوگاندا در سالهای اخیر به طور قابل توجهی توسعه یافته، همانطور که در بیشتر کشورهای جنوب صحرای آفریقا اینگونه بوده است. میزان جمعیت اوگاندا که به منابع آبی توسعه یافته دسترسی دارند، از ۵۸ درصد در سال ۲۰۰۳ به ۶۸ درصد در سال ۲۰۱۰ افزایش یافته، در حالی که میزان جمعیتی که زیر خط فقر زندگی میکنند از ۳۱ درصد در سال ۲۰۰۵ به ۲۵ درصد در سال ۲۰۰۹ کاهش یافته است. سن امید به زندگی از ۴/۴۸ سال در سال ۲۰۰۳ به ۱/۵۴ سال در سال ۲۰۱۱ بالا رفته و طبق آمارهای جدید بانک جهانی، سرانه درآمد ناخالص ملی از ۲۵۰ دلار در سال ۲۰۰۳ به بیش از دو برابر افزایش یافته و به ۵۱۰ دلار در سال ۲۰۱۱ رسیده است.
فقدان سیستم کنترلی
همان طور که منتقدان ساکس خاطرنشان کردهاند، ما هرگز نخواهیم فهمید که چرا او در استقرار یک سیستم کنترلی در این پروژه به منظور ایجاد امکان ِ مقایسه میان جوامع مشابهی که از کمکهای یکسانی بهره نمیبرند، شکست خورد. ساکس بنا به اصول اخلاقی از این کار طفره رفته است، بدون اینکه درباره چرایی این موضوع توضیحی کامل ارائه کند. این پیام روشن بود: در درک ساکس از «پروژه روستاهای هزاره» - همانطورکه ساکس در سال ۲۰۰۶ طی گفتوگویی آن را «رویکردی جدید برای پایان دادن به فقر» نام نهاد نهتنها هیچ برنامهای برای مقایسه روستاها به عنوان راهی برای ارزیابی فرآیند وجود نداشت، بلکه او شخصا با چنین برنامهای مخالف بود.این مساله، اندازه گیری دقیقا مسالهای بود که اشتباه بزرگ ساکس و تیمش را در سال ۲۰۱۲ نمایان کرد.در اولین مرحله سرنوشتساز برای پروژه روستاهای هزاره آنچه ساکس انجام داد، انتشار تحقیقی درباره روندهای مرگ و میر کودکان در «لَنسِت»، مجله پزشکی معتبر بریتانیا بود که توسط همکارانش انجام شده بود. در این تحقیق ادعا شد که در «روستاهای هزاره» مرگ کودکان زیر پنج سال سه بار سریعتر از میزان مرگومیر کودکان در سایر روستاهای کشورهای آفریقایی کاهش یافته است.
«ساکس در وبسایت سی .ان.ان در مطلبی تکمیلی با عنوان «نتایج معنادار» نوشت: انقلابی پنهان در این پروژه در جریان است که میتواند زندگی یک میلیارد نفر از جمعیت فقیرترین افراد کره زمین را دگرگون کند.»
هرچند تنها چند هفته بعد،تیم ساکس با انتشار نامهای در «لنست» مجبور به اعتراف به این شد که اثبات موضوع کاهش مرگ و میر کودکان روستاهای هزاره سه برابر سریعتر از سایر روستاهای آفریقا «غیر قابل ضمانت و گمراه کننده» بود.این اعتراف البته پس از آن انجام شد که کارشناسان یک اشتباه بنیادین را در مقایسه مرگومیر کودکان کشف کردند و نشان دادند.
این موضوع برای مردی که تنها چند ماه پیشتر خود را برای ریاست بانک جهانی نامزد کرده بود، تنزلی تحقیرکننده بود.نامه یادشده ۱۲ روز پس از سرمقاله مجله «نیچر» که ساکس و همکارانش را در ارائه تحلیلی نازل مقصر دانسته بود،چاپ شد.نویسنده اصلی مقاله منتشر شده در «لنست»،پل پرونیک بود که در پی این ماجرا، تیم پروژه روستاهای هزاره را ترک کرد. همان طور که منتقدان مشاهده میکنند،ساکس در پروژه خودش یک سیستم ضروری تعبیه نکرد. سیستمی که میتوانست فرآیندها را در روستاهای هزاره به صورت عینی اندازهگیری، ارزیابی و با روندهای جوامع روستایی پیرامونی مقایسه کند.
جاناتان مرداک، اقتصاددان توسعه در مدرسه خدمات عمومی واگنر در دانشگاه نیویورک میگوید: «این ایده که این پروژه، یک پروژه مستدل و دقیق است، شکست خورده است؛ چرا که شاهدیم در مورد اندازهگیری به قدر کافی اندیشه نشده بود» که «یک اشتباه و نقصی واقعی برای جامعه جهانی- بود». در آغاز پروژه، ساکس بر ایده نظارت مداوم و ارزشیابی پروژه روستاهای هزاره توسط کارشناسان مستقلی که به این پروژه ملحق نشده باشند، اصرار میکرد. همانطور که «میگِل» و «نانسی بردسال» در مرکز توسعه جهانی، اتاق فکر مستقر در واشنگتن که یک بار به هیاتمدیره ساکس خدمت کرد، اصرار کردند. بردسال به فارن پالسی گفت: «جفری(ساکس) احساس میکرد که این کار لازم نیست.»
استوارت پاپرین معاون اجرایی مدیرعامل بنیاد جامعه باز سوروس است. بنیادی که با اهدای ۷۵ میلیون دلار به این پروژه، تاکنون بزرگترین اهداکننده به پروژه روستاهای هزاره سوم بوده است.
پاپرین اظهار میکند که بنیاد جامعه باز برای یک بار ارزشیابی مستقل پروژه روستاهای هزاره، سه سال به این پروژه، پرداخت کرد که نشان میدهد این ابتکار ادامه دارد. او میگوید: مشکل این است که ارزیابی مداوم و جامع شامل روستاهای کنترل برای یک پروژه حمایتی «واقعا گران» است.
پاپرین میگوید: «اگر ساکس یک مشکل دارد و من آن را به او گفتهام، آن مشکل خوشبینی بیش از اندازه است.» در همین حال، پاپرین میگوید که بنیاد جامعه باز کاملا به تامین مالی این پروژه متعهد میماند و سایر سرمایهگذاران نیز همچنان متعهد هستند.
پاپرین در مورد پروژه روستاهای هزاره میگوید: «هیچکس تصور نمیکند که این پروژه میتواند فقر را طی پنج تا ۱۰ سال بهبود دهد»، «اما نشان میدهد که چطور بیرون بروی و پول جمعآوری کنی.» حالا، حتی همکاران موافق و همراه ساکس شگفت زدهاند که او چگونه توانست اعتبار تحسین شده خود را به عنوان یک عالم به علوم اجتماعی چنین راحت با یک سوال از دست بدهد.
در پاسخ به این شگفتی، بردسال اظهار میکند که ساکس تلاش کرده است تا نقشش را بهعنوان بزرگترین محرک پروژه روستاهای هزاره با جایگاهش به عنوان یک محقق دانشگاهی متعهد ترکیب کند. محققی که اجازه دهد واقعیتها خود سخن بگویند. بردسال میگوید: «بسیار دشوار است که هم حامی عمده، ارتقا دهنده و بنیانگذار باشی- این پروژه فرزند ساکس است و هم به عنوان یک دانشگاهی دارای اعتباری مستقل باشی. فکر نمیکنم جفری موفق شده است».
هیچ منتقدی بیرحمتر از مایکل کِلِمنز برای ساکس و پروژه روستاهای هزاره وجود ندارد.کلمنزاقتصاددان شاغل در اتاق فکر بردسال و دانشجوی پیشین ساکس است که آشکارا در مجله «نیچر» از نقش خود در به چالش کشیدن تحقیق تیم ساکس درباره مرگ و میر کودکان که در لنست منتشر شد، نوشته بود. کلمنز برای اولین بار سال ۲۰۰۱ ساکس را در دانشگاه هاروارد ملاقات کرد. در آن زمان، ساکس رییس مرکز توسعه بینالمللی این دانشگاه بود (ساکس در سال ۲۰۰۲ هاروارد را به مقصد دانشگاه کلمبیا ترک کرد) و کلمنز در حالی که دانشجوی دوره دکتری در دپارتمان اقتصاد بود، در این مرکز یک پژوهشگر بود.کلمنز در ایمیلی به فارن پالسی درباره ساکس نوشت: «من از او بت ساختم». «میخواستم دقیقا آن نوع اقتصاددانی بشوم که در او میدیدم: شجاع، پر انرژی، ماهر.»
اما با ادعای ساکس درباره پروژه روستاهای هزاره به عنوان راه حلی برای [کاهش یا ریشه کنی] فقر جهانی بدون ارائه هیچ مدرک مناسب برای پشتیبانی از این موضع، در ذهن کلمنز این شیفتگی و تحسین به سرخوردگی تبدیل شد. کلمنز نوشت: «عملکرد مثبت پروژه روستاهای هزاره اثبات نشده است».
کلمنز مخزنی بیهمتا از اطلاعات آرشیوی است. اطلاعاتی درباره آنچه او ناکارآمدیهای روش شناختی چندگانه پروژه روستاهای هزاره میداند.کلمنز گفته است: «با موضع اولیه ساکس مبنی بر اینکه مقایسه روستاها غیراخلاقی است، گیج شدم، چرا که موضعی بیدفاع بود.» «از روز اول، هدف پروژه روستاهای هزاره افزایش کمکهای عمده در سراسر قاره آفریقا و جهان بود. هدفی که بخشهای بزرگی از همه کمکهای خارجی را به سمت کمکهایی از نوع خودش سوق میدهد. تنها راه اخلاقی برای در معرض کمک گذاشتن صدها میلیون نفر؛ و تنها راه اخلاقی برای انتقال منابع از سایر کاربردهای بالقوه مفید، اطمینان یافتن از این است که این کمک آنچه را که ادعا میکند، انجام میدهد. انجام این کار بدون مقایسه مکانهایی که چنین کمکهایی را دریافت نکردند، بسیار دشوار است. «آنگِس دیتون» استاد اقتصاد و امور بینالمللی در مدرسه امور عمومی و بینالمللی «وودرو ویلسون» در دانشگاه پرینستون درباره کلمنز میگوید: «مایکل برای کار روی پروژه روستاهای هزاره و نمایش این تحلیل از هم گسیخته شایسته تحسین بیشتر بود».
ساکس با تندخویی به این انتقادها پاسخ داده است.در سپتامبر ۲۰۱۰، در ایمیلی که کلمنز برای فارن پالسی فوروارد کرد،ساکس کلمنز را به دلیل ارائه پیشنویس یک مقاله انتقادی نسبت به پروژه روستاهای هزاره به «تیم هارفورد» ستون نویس فایننشال تایمز به «غیرحرفهای بودن» متهم و سرزنش کرد.
ساکس نوشت: «کنشهای تو بسیار ناامیدکننده هستند و به افراد بسیار صدمه زدهای». پس از اینکه میگل در وبلاگی از پروژه روستاهای هزاره انتقاد کرد،ساکس در اکتبر ۲۰۰۹ در ایمیلی با آن پاسخ داد.
میگل به یاد میآورد که از نامه رسمی ساکس متحیر شده بوده است: «واقعا شوکه شده بودم». سالهای پیش، میگل وقتی که در دپارتمان هاروارد دانشجوی لیسانس بود، دستیار پژوهشی ساکس نیز بود. میگل میگوید: «او واقعا باهوش بود» با وجود این، «ما همگی از نوع حملههای هیستریک او به هرکسی که از طرح روستاهای هزاره انتقاد میکند، گیج شدیم.» اما او با اذعان به اینکه برای گفت و گو با فارن پالسی درباره ساکس مردد است، میگوید: «او شخصیت بسیار قدرتمند است».
در حالی که ساکس به دلیل نشان دادن اعتماد به نفس بالای خود میتواند مقصر باشد،اما او با انتقادهایی درباره پروژه روستاهای هزاره مواجه است که نیاز بیشتر به ارزشیابیهای محکم و شفاف از برنامههای کمک را نیز بازتاب میدهد.
روزگاری تنها گفتن اینکه میخواهید با فقر مبارزه کنید،کافی بود؛ در حال حاضر از ناجی ها خواسته میشود که نتایج کار خود را آزمایش کرده و نشان دهند. پیچیدگی کار ساکس این است که دستیاران سابقش، به نسل جدیدی از پژوهشگران مانند کلمنز و میگل تبدیل شدهاند و در خط مقدم فشار برای دقت بیشتر هستند.
پروژه روستاهای هزاره هم اینک در هشتمین سال از پروژه ۱۰ ساله خود قرار دارد. پروژهای که قرار است در سال ۲۰۱۵ تمام شود.
ساکس در پی درخواست برای پاسخ به اظهارنظرهای بردسال، طی ایمیلی که به فارن پالسی ارسال کرد، گفت: «علیرغم همه چیزهای گفته شده، این پروژه در حال انجام آموزش و تحصیل منفعت است، این واقعیت که روی این موضوع تمرکز کردهاید، نشان میدهد شما درک اندکی درباره اینکه این پروژه درباره چیست،چرا مفید است و چگونه همکاری میکند،دارید.
ساکس همچنین با نام بردن از رابرت بلک که دپارتمان سلامت بینالمللی در مدرسه سلامت عمومی جان هاپکینز در بالتمور را ریاست میکند، از او خواست تا مسوولیت کمیته جدیدی متشکل از کارشناسان بیرونی را برای مشاوره دادن درباره طراحی یک آزمون مستقل از پروژه روستاهای هزاره را به عهده بگیرد. بلک با این خواسته موافقت کرد و این پانل که به نام گروه مشاوره کارشناسی بینالمللی شناخته میشود، برای اولین بار در۱۲ نوامبر در نیویورک با حضور ساکس تشکیل شد.
این در حالی است که در آگوست گذشته پروژه روستاهای هزاره آزمایش جدیدی را در شمال غنا راهاندازی کرد که روستا «ناباری» و مجموعهای حدود سه جین از سایر روستا ها با جمعیت حدود ۳۰ هزار نفر را در برمیگیرد. برخلاف جنوب غنا که اقتصادشان از طریق استخراج نفت رشد یافته است؛ بخش شمالی این کشور همچنان در گل ِ فقر شدید گرفتار است. دپارتمان توسعه بینالمللی بریتانیا در حال تامین بودجهای ۱۸ میلیون دلاری برای این پروژه طی پنج سال است. یک شرکت مشاوره توسعه مستقر در بریتانیا متعهد به فراهم آوردن ارزشیابی مستقل از این پروژه است و ۶۸ روستا برای سنجش این فرآیند مقایسه خواهند شد.به نظر میرسد که مخالفت اولیه ساکس برای مقایسه روستاها به دلیل اصول اخلاقی، دیگر وجود ندارد. در حالی که هنر تفکر در حوزه توسعه همچنان جریان دارد، هیچ اجماعی روی شیوهای که بهترین عملکرد را برای خلاصی از فقر شدید دارد، صورت نگرفته است. ساکس هنوز مدافعان خود را دارد. «کلاوس لیزینگر» رییس بنیادتوسعه پایدار نوارتیس که در اروپا مستقر است و عضوی از هیات مدیره پیمان هزاره است، میگوید: اجرای رویکرد ساکس برای «توسعه یکپارچه» - در یک لحظه به فقر از چند جبهه حمله میکند نسبت به گذشته آسانتر است، چرا که تکنولوژیهای ارتباطاتی قابل حمل امکان هماهنگی جهانی را فراهم میآورد. پس از چندین دهه که شاهد بزرگترین کاهش فقر در تاریخ بودهایم،- افت تعداد افراد به شدت فقیر به ویژه در چین از ۶۸۳ میلیون نفر در سال ۱۹۹۰ به ۱۵۶ میلیون نفر در ۲۰۱۰ - برخی تحلیلگران در حال حاضر استدلال میکنند که بهترین دارو برای فقر اصلاح ساختار با هدف بازگرداندن نقش دولت در اقتصاد و بازکردن بازارها برای سرمایهگذاران خارجی است. ساکس در مقابل میگوید که فقر در مناطق روستایی آفریقا به قدری شدید است که بدون برنامههای کمکی هیچ زمینهای برای رشد اقتصادی مبتنی بر بازار وجود نخواهد داشت.
مترجمان: مجید اعزازی
مریم رضایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست