سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

لیبی پس از قذافی


لیبی پس از قذافی

انقلابیون لیبی دورانی سخت را پیش رو دارند و باید با وجود دخالت خارجی انقلاب خود را سازماندهی کنند

با اوج‌گیری قیام مردمی در شمال آفریقا بویژه با سرنگونی بن علی در تونس و مبارک در مصر، مردم لیبی نیز قیامی سراسری را آغاز کردند.

مردم لیبی ۱۷ فوریه قیام خود را برای پایان دادن به ۴۲ سال حاکمیت معمر قذافی آغاز کردند. یک ماه بعد ناتو با ادعای حمایت از مردم لیبی و مقابله با قذافی با استفاده از قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت سازمان ملل با اهدافی پنهان و آشکار وارد جنگ لیبی شد تا دومین ماموریت خارج از اروپا (پس از افغانستان) را اجرایی سازد.

مردم لیبی ۳۱ مرداد با ورود به طرابلس و فرار قذافی اولین مرحله از قیام را به نتیجه رساندند و سرانجام روز پنجشنبه گذشته ۲۸ مهر ماه انقلابیون از کشته شدن قذافی و فرزندانش در سرت خبر دادند تا رسما پرونده قذافی در لیبی بسته شود. البته کشته شدن مشکوک قذافی پس از دستگیری ابهاماتی را در بسته شدن پرونده ایجاد کرده است. با وجود این با مرگ قذافی در حالی بخش قابل توجهی از مطالبات مردمی اجرایی شده که بسیاری از ناظران سیاسی تاکید دارند انقلابیون دورانی سخت را پیش‌روی دارند و اکنون مراحل اصلی قیام را باید سازماندهی کنند. در همین حال مواضع غرب در قبال مرگ قذافی و آینده لیبی نیز امری مهم است که در شرایط کنونی نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

● سرنوشت ابهام‌برانگیز

قذافی در حالی به سرنوشت دیکتاتورها و حاکمان غیر مردمی دچار شد و با حقارتی عبرت‌آموز برای سایر دیکتاتورهای عرب، نظیر صالح در یمن، آل سعود در عربستان، آل خلیفه در بحرین، عبدالله دوم در اردن و... حیاتش پایان یافت که همچنان ابهاماتی در پرونده وی مشاهده می‌شود. از جمله مهم‌ترین این نکات کشته شدن او پس از بازداشت است. شاهدان عینی می‌گویند قذافی ابتدا بازداشت شده و بعد از آن ‌در حالی که انقلابیون در حال انتقال وی بوده‌اند از نزدیک هدف قرار گرفته و در نهایت در آمبولانس بر اثر جراحات وارده کشته شده است. با توجه به شخصیت قذافی و اهمیت اعترافات وی برای روشن شدن پرونده‌های متعددی همچون پرونده امام موسی صدر و نیز اقدامات غرب در لیبی دیدگاه‌های متعددی در باب مرگ قذافی مطرح است.

برخی ناظران سیاسی بر این عقیده‌اند که تیر نهایی از سوی هواداران قذافی شلیک شده تا از تکرار سرنوشت مبارک و صدام برای وی جلوگیری شود. برخی آن را برگرفته از خشم مردمی از ۴۲ سال حاکمیت قذافی می‌دانند بویژه این‌که در ماه‌های اخیر اسرار متعددی از جنایات قذافی برملا شده است. برخی نیز بر این عقیده‌اند که شورای انتقالی برای پایان دادن به اقدامات هواداران قذافی و به نوعی پیشگیری از تبعات آینده زندانی بودن قذافی، مرگ وی را برای آینده لیبی مفیدتر از زندانی بودن او تشخیص داده‌ بودند.

در این میان نظریه‌ای دیگر از سوی اکثر نظریه‌پردازان مطرح می‌شود و آن نقش کشورهای غربی است. بسیاری تاکید دارند که غرب که در ماه‌های اخیر افشای پرونده روابطشان با قذافی هزینه‌های سنگینی را به آنها تحمیل کرده از اعترافات قذافی در هراس بودند. همچنین آنها برای رسیدن به منافع اقتصادی و سلطه بر لیبی به دنبال پایان هر چه سریع‌تر ناامنی در این کشور هستند. در این شرایط این سناریو مطرح است که غرب با مرگ قذافی خود را از محاکم قضایی به عنوان شریک جنایات قذافی رهانیده است تا همچنان ادعای غرب مبنی بر حمایت از مردم لیبی کارایی لازم را داشته باشد.

● آینده لیبی

با مرگ قذافی در حالی بخش قابل توجهی از مطالبات مردمی اجرایی شده که بسیاری از ناظران سیاسی معتقدند انقلابیون دورانی سخت را پیش‌روی دارند و اکنون مراحل اصلی قیام را باید سازماندهی کنند. دورانی که نحوه مدیریت آینده و سرنوشت لیبی را رقم خواهد زد.

۱)‌ حفظ وحدت ملی: از نکات مهم در لیبی ایجاد وحدت ملی برای تشکیل دولت و ساختارهای سیاسی است. با توجه به ساختار قبیله‌ای لیبی مدیریت صحیح سازماندهی قدرت امری قابل تامل است چراکه هر لحظه خطر ایجاد درگیری طایفه‌ای برای کسب قدرت وجود دارد. متاسفانه اختلاف‌های اخیر در تشکیل دولت انتقالی و نحوه برگزاری انتخابات این خطر را بیش از پیش در اذهان تداعی کرده است. در این میان مقابله با هواداران قذافی و برخی جریان‌های قدرت‌طلب برای برقراری امنیت سراسری از چالش‌های اصلی انقلابیون است که برای تحقق سایر اهداف قیام ضروری است.

نکته: غرب در لباس ناتو به دنبال تامین منافع خود در لیبی است. هرچند ناتو تلاش دارد تا خود را حامی مردم معرفی و با این ادعا نیز اقدامات و جنایات خود را در لیبی توجیه کند اما رفتارها و گذشته بزرگان ناتو نشانگر تداوم رفتار سلطه‌گرانه آنها است

۲)‌ بازسازی کشور: آغاز روند بازسازی کشور و نیز رسیدگی به وضعیت معیشتی مردم از جمله مسائل مهم برای انقلابیون لیبی است. در طول ماه‌های اخیر درگیری میان مردم و قذافی و نیز حملات گسترده ناتو، لیبی را به زمین سوخته‌ای مبدل ساخته که صدها هزار نفر در آن با بحران آب و غذا مواجه هستند. خروج از این وضعیت از امور مهم برای ساماندهی و مقابله با چالش‌های بعدی در این کشور خواهد بود. ناتوانی در اجرای این مهم از یک سو خطر درگیری‌های داخلی را افزایش می‌دهد و از سوی دیگر راه را برای مداخله خارجی هموار می‌سازد.

۳)‌ مقابله با غرب: نکته بسیار مهم چگونگی مقابله با زیاده‌طلبی‌های غرب است که در لباس ناتو به دنبال تامین منافع خود در لیبی است. هرچند ناتو تلاش دارد تا خود را حامی مردم معرفی و با این ادعا نیز اقدامات و جنایات خود را در لیبی توجیه کند اما رفتارها و گذشته بزرگان ناتو نشانگر اصل سلطه‌طلبی در آنهاست. کشورهایی مانند ایتالیا، انگلیس، فرانسه، آلمان و آمریکا از ابتدای حمله ناتو در لیبی، فعالیت خود را برای سلطه بر منابع نفتی و تاثیرگذاری بر سیاست‌های این کشور در پیش گرفتند. آنهایی که زمانی با حمایت از قذافی منافع خود را تامین می‌کردند اکنون با حربه‌های جدید این سیاست را پیگیری می‌کنند.

مقابله با اقدامات غرب برای سلطه بر منابع نفتی لیبی و تحرکات‌ آنها برای حذف شریعت و اصول اسلامی از ساختار سیاسی و اجتماعی لیبی از نکات مهم در آینده لیبی است. مسلما غرب و صهیونیست‌ها، لیبی را در شرایط کنونی رها نخواهند کرد و تمام تلاش خود را معطوف به سلطه بر این کشور خواهند ساخت چنان که در عراق و افغانستان این طرح را پیاده کرده‌اند.

● نگاه غرب به آینده لیبی

در کنار مردم و شورای انتقالی لیبی بازیگران فرامنطقه‌ای نیز چارچوب‌های آینده لیبی را تشکیل می‌دهند. در این میان کشورهای غربی بیشترین تلاش را برای حضور در این کشور به کار گرفته‌اند.

نگاه غرب به لیبی از ۴ منظر قابل توجه است:

اولا غرب در عرصه داخلی با چالش‌های گسترده‌ و اعتراض‌های مردمی همراه است که نمود آن را در جنبش ضد وال‌استریت آمریکا یا تحصن مردمی در برابر بورس لندن و اجتماعات گسترده در سایر کشورهای اروپایی می‌توان مشاهده کرد. غرب با برجسته‌سازی مساله مرگ قذافی و لزوم توجه به آینده لیبی، به نوعی افکار عمومی را هر چند موقت به سمت لیبی و آینده آن معطوف می‌سازد تا در لوای آن بتواند از یک سو افکار عمومی جهان را از اعتراض‌های مردمی در غرب منحرف سازد و از سوی دیگر فرصت بیابد تا در سایه آن ضمن سرکوب مردم راهکاری برای حفظ نظام سرمایه‌داری بیابد. به عبارتی دیگر غرب با بحران لیبی به دنبال پنهان‌سازی بحران‌های حاکم بر این کشورهاست.

ثانیا، غرب تلاش دارد پس از ناکامی در افغانستان و تشدید اعتراض‌های مردمی به هزینه‌های گسترده جنگ، به نحوی حضور در جنگ لیبی و حتی نظامی‌گری‌های آینده را توجیه نماید. مرگ قذافی و حضور به اصطلاح موفق ناتو در آینده لیبی در شرایط کنونی از یک سو می‌تواند نمادی از پیروزی ناتو در لیبی باشد و از سوی دیگر راه را برای نظامی‌گری‌های آینده ناتو از جمله در افغانستان و پاکستان محقق سازد.

ثالثا، نکته مهم برای ناتو حضور در آینده لیبی است. غربی‌ها که رقابت گسترده‌ای را برای این مهم آغاز کرده‌اند با برجسته‌سازی نقش خود در مرگ قذافی و به اصطلاح نجات مردم برآنند تا چهره‌ای مثبت از خود در لیبی به نمایش بگذارند تا شاید راهکاری برای حضور گسترده‌تر در لیبی باشد.

رابعا، غرب تلاش دارد با مصادره کردن قیام مردم لیبی از الگو شدن آن برای مردم یمن و بحرین جلوگیری کند. آنها برآنند تا چنان نشان دهند که بدون حضور غرب قیامی به پیروزی نمی‌رسد و جهانیان باید برای رسیدن به اهداف خود این امر را پذیرا باشند. این اقدام می‌تواند پیش زمینه‌ای برای دخالت نظامی غرب در سایر کشورهای آفریقایی و حتی کشوری مانند یمن باشد که با بحران‌های شدید داخلی مواجه هستند.

● نتیجه گیری

با توجه به آنچه ذکر شد، می‌توان گفت هرچند پایان عصر قذافی رقم خورده است، اما لیبی با شرایط جدیدی مواجه است که همچنان اذهان را به خود مشغول داشته است. دورانی که عدم وحدت ملی و همگرایی مردمی در آن می‌تواند حتی به جنگ داخلی و تجزیه لیبی و سلطه غرب بر این کشور منجر شود. در این میان غرب که سلطه بر منابع لیبی و در نهایت کل آفریقا را در سر می‌پروراند نیز مسلما تحقق مطالبات مردم لیبی را برابر با اهداف خود ندانسته و برای رسیدن به مقصود به هر ابزاری چنگ خواهد زد که مقابله با این توطئه‌ها از مهم‌ترین کارکردهای الزام‌آور مردم و دولتمردان لیبی است. در این میان جهان اسلام نیز با حمایت از تحقق مطالبات مردم لیبی و جلوگیری از مداخلات غرب می‌تواند از اشغال یکی دیگر از کشورهای اسلامی به دست غرب و نظام سلطه جلوگیری کند.

قاسم غفوری