پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
قهرمان ازدست رفته
«جامعهشناسی تئاتر» ژان دووینیو از تازهترین کتابهایی است که در زمینه نظریه تئاتر ترجمه و منتشر شده است. دووینیو در این کتاب به پیوند پیچیده تئاتر و اجتماع و نقش تئاتر در جامعه پرداخته است و از جمله به اینکه چرا تئاتری که متعلق به اعصار گذشته است (مثل تراژدی یونان) همچنان برای خواننده امروزی جذاب و خواندنی است. دووینیو در فصل چهارم از بخش اول این کتاب با عنوان «ریشهبستن تئاتر» از قول کارل مارکس، که این پرسش دغدغه ذهنی او نیز بوده مینویسد: «دریافت این نکته مشکل نیست که هنر یونان و حماسه، وابسته به اشکال توسعه اجتماعیاند. بلکه فهم این نکته مشکل است که چرا هنر و حماسه یونان هنوز موجب التذاذ زیباییشناختی ماست و هنوز برای ما از بعضی جهات، معیارهایی ارزشمند و نمونههایی دست نیافتنیاند.» همانطور که دووینیو در ادامه نقل میکند، پاسخ مارکس به این پرسش چنین است: «انسان نمیتواند دوباره کودک شود، مگر به ازای کودکمآبی، اما آیا از سادهدلی و صفای کودک لذت نمیبرد و گرچه به مرتبه برتری گام نهاده است نباید خواستار بازسازی حقیقت خود شود؟ آیا هر دوره گمان نمیبرد که در طبیعت کودکی، خوی و خصلت خاصش را با همه حقیقت طبیعیاش، دوباره تجربه میکند؟ چرا کودکی تاریخ بشریت که به زیباترین گونه در جایی شکفته شده است، چرا این مرحله از توسعه که دورانش به سر آمده است (و دیگر بازنخواهد گشت) برای ما، لطف و جاذبهای جاودانی نداشته باشد؟ بعضی کودکان بد تربیت شدهاند و کودکانی نیز ادای آدمهای بزرگ را درمیآورند. بسیاری اقوام باستانی از این قماشاند. یونانیان کودکانی بهنجار بودند.
لطف و جاذبه هنرشان برای ما، در تضاد با خوی و خصلت ابتدایی جامعهای که هنرشان در آن بالیده است، نیست، بلکه برعکس مولود آن است و با این واقعیت که شرایط اجتماعی نارسی که زادگاه این هنر بوده و این هنر، تنها در آن شرایط ممکن بود زاده شود و آن شرایط، دیگر بازنخواهد گشت، پیوندی ناگسستنی دارد.» پاسخ مارکس اما دووینیو را قانع نمیکند. او در جستوجوی ریشهها و عللی دیگر برای این جاذبه است و در فصل پایانی کتاب با عنوان «تئاتر و انقلاب دایم» وقتی که باز بر سر این بحث میآید، راز ماندگاری تئاتری را که در دورانی متفاوت با دوران ما سربرآورده در خصلتی پایدار در تئاتر میبیند که آن را باید در پس پشت آنچه هر اثر تئاتری در هر دوران در ظاهر به آن میپردازد، جستوجو کرد.
این خصلت پایدار به باور دووینیو، میل همیشگی به آزادی و موانعی است که همواره و در تمام دورانها مقابل این میل قرار میگیرد. دووینیو در این فصل مینویسد: «حدیث انسان پایان نیافته است. موانع دیروز مرتفع شدهاند، اما موانع دیگری که ما خود، ایجاد میکنیم پدید میآیند.» از این منظر است که دووینیو به انسان نابهنجار به عنوان قهرمان تئاتر میپردازد و درباره چنین انسانی مینویسد: «قهرمان تئاتر که در نظر عامه مردم این جهان، از دست رفته است و بیگانه شده است، در جهان آینده نیز که با آن روبهرو میشود، جایی ندارد. شاید از بشریت دور افتاده و گسسته است، اما این کار را برای اثبات و تایید وجود خویش میکند. معهذا این جدایی و دورافتادگی، باعث مثلهشدن اوست. وجدان عمومی، تجاوز به حریم خود را برنمیتابد و بر آن میشورد و از این رو داغ بدترین گنهکاری را بر پیشانی قهرمان که از طایفه و اردو رانده شده است، میزند.»
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل مجلس شورای اسلامی روز معلم دولت نیکا شاکرمی رهبر انقلاب دولت سیزدهم مجلس بابک زنجانی خلیج فارس شهید مطهری
آتش سوزی تهران پلیس زلزله پلیس راهور قتل شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش قوه قضاییه فضای مجازی سلامت
قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو خودرو بازار خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا کارگران تورم حقوق بازنشستگان
سریال نمایشگاه کتاب فیلم سینمایی عفاف و حجاب تلویزیون جواد عزتی مسعود اسکویی سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
مکزیک
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا غزه جنگ غزه حماس چین نوار غزه انگلیس عربستان اوکراین یمن
پرسپولیس استقلال فوتبال سپاهان تراکتور علی خطیر لیگ برتر ایران لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید باشگاه استقلال بایرن مونیخ لیگ برتر
هوش مصنوعی تلفن همراه اپل اینستاگرام گوگل همراه اول واکسن فرودگاه تبلیغات ناسا پهپاد
سرطان فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی کاهش وزن دیابت مسمومیت