چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

از گذشته و آینده اسطوره نسازیم


از گذشته و آینده اسطوره نسازیم

ما معمولا به شدت به مفهوم آینده پناه می‌بریم و خودمان را در دامان‌ش می‌ا‌ندازیم. معمولا همه دردها، رنج‌ها، اضطراب‌ها، ناآرامی‌ها، ناکامی‌ها، کم‌بودها، از دست دادن‌ها …

ما معمولا به شدت به مفهوم آینده پناه می‌بریم و خودمان را در دامان‌ش می‌ا‌ندازیم. معمولا همه دردها، رنج‌ها، اضطراب‌ها، ناآرامی‌ها، ناکامی‌ها، کم‌بودها، از دست دادن‌ها و به دست نیاوردن‌ها، به چیزی به اسم «آینده» ارجاع داده می‌شود. انگار این آینده، پدری قدرت‌مند است که همه ناامیدی‌ها و از دست رفته‌هامان را جبران می‌کند.

گذشته برای همه، خود را در نقش قهرمان به تصویر نمی‌کشد. برای برخی، داستان تراژیک است. آن‌ها، داستانِ گذشته‌شان را روضه می‌کنند تا برای خودشان گریه کنند. در این داستان، معمولا یک یا چند نفر و گاهی یک یا چند موقعیتِ خاص، جلاد یا مقصرند و خودِ فرد، قربانی و همین قربانی بودن، حال و روزِ امروزش را توجیه می‌کند.

گذشته و آینده هر دو این ویژگی را دارند که موجود نیستند. به همین دلیل است که می‌توان به راحتی به آن‌ها پناه برد. می‌توان از آن‌ها افسانه ساخت، به اسطوره تبدیل‌شان کرد.

آینده، بازتابِ آرمان‌ها و خواسته‌ها و آرزوهای‌مان و بازتابِ آن‌چیزی است که باز در وجود ما «حاضر» است. عقایدِ ما، صفات و خصوصیاتِ ما و شخصیتِ ما، خود را به شکلِ تصویری از آینده‌مان در ذهن‌مان بازتاب می‌دهد. بنابراین، برای مواجهه با خود، باید به گذشته، آینده و اکنون آگاهی داشت. باید بدانیم که چگونه بوده‌ایم و اکنون چه‌گونه هستیم و دوست داریم چه‌گونه باشیم. گذشته و آینده و اکنون را باید مدام خواند و دوباره خواند، اما نباید حفظ‌شان کرد.

انسانِ دائم دگرگون شونده، دائم چیزهای تازه‌ای را پشت سر خود می‌بیند که می‌تواند خود را در آیینه آن‌ها دوباره بشناسد و مدام تصویر تازه‌ای از خود خلق کند. تنها در این صورت است که حرکتی به سوی آینده صورت خواهد گرفت و این‌ها همه تنها با مواجهه با خود امکان‌پذیر است.