یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مرگ در قرائت عرفا
مرگ در حقیقت از دست دادن حالتی و به دست آوردن حالتی دیگر است که به آن فنای نسبی میگویند، همان گونه که وقتی خاک به گیاه و درخت تبدیل میشود، به ظاهر مرگ آن فرا میرسد، اما مرگ خاک، مطلق نیست. ترس از مرگ به دلیل نوع برداشتی است که برخی از مرگ دارند، آنان مرگ را نیستی مطلق میپندارند و به همین دلیل نگران میشوند و برای توجیه زندگی و رفع وحشت از مرگ، به تفسیرهای گوناگون و گاه مضحکی دست میزنند. جمعی گفته اند چون مرگ، فرو رفتن در کام نیستی است، پس باید دم را غنیمت شمرد و برای دستیابی به لذایذ، از هیچ اصلی پیروی نکرد، مگر آن که قانون ما را مجازات کند و به جای لذت، گرفتار عذاب شویم.گروهی بر این باورند که چون مرگ نیستی است و دنیا غمخانهای بیش نیست، باید برای رهایی ابدی از درد و ناکامی و شکست انتحار کنیم.
جمعی دیگر نیز نعوذ بالله حکمت و عدالت خدا را زیرسوال برده اند.اما کسی که مرگ را نوعی تحول و انتقال بداند، ازآن نگران نمیشود. مرگ انتقال از خاک به جهان پاک است. مرگ امری وجودی، نه عدمی است. رهایی روح از قید و بند بدن و پیوستن روان به قالب برزخی که برخاسته از بدن دنیوی است، نیستی نیست. کالبد انسان به خاک، و روح آدمی به جهان برزخ برمیگردد و هیچ کدام معدوم نمیشوند، بلکه زندگی دنیا را از دست داده و حیات دیگری را آغاز میکنند. پس مرگ مطلقا وجود ندارد.
در حقیقت مرگ از دست دادن حالتی و به دست آوردن حالتی دیگر است که به آن فنای نسبی میگویند، همان گونه که وقتی خاک به گیاه و درخت تبدیل میشود، به ظاهر مرگ آن فرا میرسد، اما مرگ خاک، مطلق نیست، زیرا خاک شکل پیشین و خواص گذشته خود را از دست داده و جلوه سابق را ندارد، اما به شکل نباتی زنده است. تجلی و ظهور جمادی از بین رفته، جلود و نمود گیاهی ظاهر شده است. انسانها نیز در زندگی حرکت خود را از جماد شروع کرده به مرحله نباتی صعود میکنند. سپس حیات نباتی را از دست داده، زندگی حیوانی را مییابند. این سیر صعودی تا نیل به رستاخیز ادامه دارد.مرگ در گام نخست از منظر فیلسوف و عارف و عامی بر دو گونه است؛ مرگ طبیعی و غیر طبیعی. مرگ طبیعی موقعی رخ میدهد که پیمانه پر شود و بدن به مرحلهای برسد که از نفس جدا شود و روح نیز ابزار فرسوده بدن را رها سازد، ولی مرگ غیر طبیعی آن است که انسان در اثر حادثهای بمیرد، یعنی مامور اجل، میوه کال و نارس را از درخت حیات جدا کند، چرا که بدن ویران نمیتواند روح را نگه دارد.
اما عرفا تقسیم بندی خاصی برای مرگ دارند؛ اول، مرگ لعنت (مرگ کافران)؛ دوم، مرگ حسرت (مرگ گنهکاران)؛ سوم، مرگ کرامت (مرگ مومنان) و چهارم، مرگ مشاهدات (مرگ پیامبران). همچنین زنده بودن نیز از دید عرفا عبارت است از زندگی به حق، نه به جان و نه به دنیا، چرا که زنده به دنیا محدث است و هر که به حق زنده است جاودانی است.در نظر عارفان، مرگ نوعی انتقال از گلشن دنیا به گلشن عقبی است و ترک بدن به خاطر خداست نه دنیا.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست