یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
فرم نمایشی در آثار چخوف
باورت میشود، یك نمایشنامه نوشتهام، نوشتن «سه خواهر»، به طرز وحشتناكی سخت بود. سه قهرمان زن داریم كه هر كدام را باید بر حسب الگوی شخصی خودش ارائه كرد. كنش در یك شهرستان و در یك محیط نظامی اتفاق میافتد.
(نامه به ماكسیم گوركی، ۱۶ اكتبر ۱۹۰۰)
«چارلز دوبو» (C.Du Bos) میگوید چخوف اعماق زندگی را در همان لحظهای نشان میدهد كه ظاهراً در حال ارائهٔ سطح مواج آن است. (۲) و فیالواقع میتوان گفت كه این توصیف بیش از همهٔ نمایشنامههای چخوف، در مورد «سه خواهر» صدق میكند. «سه خواهر» در زمرهٔ نمایشنامههایی قرار میگیرد كه صفت «بافتگونه» (اصطلاحی كه روزنبرگ در مورد آثار غیر خطی به كار میبرد)، طبیعی و غیر روایی در مورد آنها صدق میكند. اما در اینجا منظور ما از «طبیعی» چیست؟ منظور ما این است كه چخوف در این نمایشنامه روایت زنجیرهوار و علت معلولی را رها كرده است و به ارائه جریانی پرداخته است كه فیالواقع به ضربان و حركت نامنظم زندگی نزدیكتر است:
ولی فقط در نمایشنامههای متأخر [چخوف] است كه ما این ویژگی هنری را كه از نوعی كشش مشخص سر بر میآورد، حس میكنیم؛ در حالیكه نمایشنامه به ارائه ماهیت غیرقابل پیشبینی، اغتشاشزا، و موقت هر لحظه از زندگی میپردازد. با این همه، انسجام خاصی كه در هر یك از این لحظات یافت میشود به تقدیری مقرر افزوده میشود.
(Hahn; ۱۹۷۷; P.۲۸۶)
«سه خواهر»، فیالواقع، همانطور كه «پیتر شوندی» (p. Szondi) معتقد است «چه بسا، كاملترین نمایشنامه چخوف» باشد. ( ۱۹۸۷; P.۱۸) شخصیتها در اینجا، نظیر آثار دیگر چخوف، تحت لوای چشمپوشی از اكنون و روابط متقابل بشری زندگی میكنند. این كنارهگیری كه میل شدید و كنایه را در هم میآمیزد، تعیینكنندهٔ فرم نمایشنامههای چخوف و جایگاه او در تحول تئاتر مدرن است. چشمپوشی از اكنون، زندگی با خاطرات و رویاهای آرمانگرایانه را در پی دارد و صرف نظر كردن از روابط متقابل بشری به تنهایی میانجامد. «سه خواهر» كه «هان» آن را «نمایشنامهای عمیقاً غمانگیز» مینامد، بالاخص نمایانگر فردیتهای تنهایی است كه سرمست از خاطرات و رویاهای مربوط به آیندهاند. اكنون آنها در گذشته و آینده تحلیل میرود و آنچه كه بر جای میماند، صرفاً محدودهای بینابینی است كه حس زندگی در طول آن به تعلیق در میآید. در سرتاسر «سه خواهر»، گذشته در اكنون نمود مییابد و زندگی در انتها، به سادگی، مرور الگوهای تراژیك گذشته به نظر میرسد. اكنون، محل خسران است و گذشته در آینده محملی برای تحقق رویاهای از دست رفته. فیالواقع خود این مفهوم، چه بسا تلویحاً بر مرگ این شخصیتها اشاره داشته باشد. اجازه دهید یكبار داستان را مرور كنیم. خواهران پروسوروف، الگا، ماشا و ایرنیا، همراه برادرشان، آندری سرگیویچ در یك شهر نظامی واقع در روسیه شرقی زندگی میكنند. آنها یازده سال پیش به همراه پدرشان كه فرماندهٔ یك تیپ نظامی بود، خانهاشان در مسكو را به قصد آنجا ترك كردهاند. نمایشنامه از جایی شروع میشود كه یكسال از مرگ پدرشان گذشته است. ماندن آنها در این شهرستان، برابر با از دست رفتن تمام معانی است: خاطرات زندگی در مسكو، در دلتنگی وجود روزمرهشان فوران میكند و در گریهٔ مأیوسانهاشان ریشه میدواند. این حال و هوای تراژیك، اندوهبار، سنگین و شاعرانه، از همان شروع، حضور خویش را تثبیت میكند:
الگا: پدر، یك سال پیش، دقیقاً در یك چنین روزی مرد، چهاردهم مه، روز تولد ایرینا. هوا خیلی سرد بود، برف میآمد. من فكر میكردم كه دیگر نمیتوانم زندگی كنم و شما طوری دچار ضعف شده بودید كه انگار در حال مرگ بودید. ولی حالا یكسال از آن موقع گذشته است و ما میتوانیم راحت در مورد آن صحبت كنیم. شما دوباره لباس سفید پوشیدهاید و صورتتان شاد و با طراوت است. (ساعت دوازده بار به صدا در میآید) ساعت، همان وقت هم به صدا درآمده بود. (مكث) یادم میآید كه هنگ نظامی حركت كرد و همانطور كه تابوت را به طرف قبرستان میبردند، احترام نظامی به جا آوردند.
(Chekhov; selectedwork; ۱۹۷۹; p.۹۳)
این جزئیات، از نظر بصری و استعاری به گونهای ارائه میشوند كه تنشهای پنهانی خواهران مجالی برای بروز بیابد. زندگی خواهران پیش میرود، ولی در دورن شخصتیها چیزی وجود دارد كه ایستاست و اجازه نمیدهد كه آنها آزادانه در اكنون عمل كنند. سه خواهر، احساسات عمیق و پرشور خود را به سمت گذشته یا آینده فرافكنی میكنند. رفتن به مسكو و به سر بردن در انتظار این گذشته كه خود منوط به آیندهای خیالی است، سه خواهر را كاملاً در خود مستحیل میكند. گرداگرد آنها را افسرانی احاطه كردهاند كه خودشان هم در دام كسالت و خیالپردازی گرفتار آمدهاند. یكی از این افسران، در چشماندازی آرمانی به توصیف لحظهای در آینده كه مد نظر خواهران پروسوروف است میپردازد:
ورشنین: و بعد دویست یا سیصد سال بعد، زندگی در زمین زیبا و شگرف خواهد شد.... بشر به یك چنین زندگیای احتیاج دارد .... ما باید متوجه تولد قریبالوقوعش باشیم. تصورش كنیم، منتظرش باشیم و راه را برای رسیدنش هموار كنیم.
(۱۹۷۹; p. ۱۰۵)
و جلوتر:به نظر من همه چیز روی زمین تغییر میكند. یعنی این تغییر همین حالا هم دارد جلوی چشم ما صورت میگیرد. دویست یا سیصد یا شاید هم هزار سال دیگر كه مدتش چندان مهم نیست، زندگی جدید و سعادتمندانهای شروع میشود. البته ما بخشی از آن نخواهیم بود، اما، امروز برای آن زندگی میكنیم، سعی میكنیم، رنج میكشیم، داریم آن را خلق میكنیم....
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس شورای اسلامی مجلس شورای نگهبان ایران دولت حجاب دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران گشت ارشاد افغانستان رئیسی رئیس جمهور
تهران هواشناسی شورای شهر شورای شهر تهران شهرداری تهران پلیس قتل سیل وزارت بهداشت کنکور سازمان هواشناسی آتش سوزی
قیمت دلار مالیات خودرو دلار قیمت خودرو بانک مرکزی بازار خودرو قیمت طلا مسکن ایران خودرو تورم سایپا
زنان تئاتر تلویزیون سریال محمدرضا گلزار ازدواج سینمای ایران قرآن کریم سینما فیلم موسیقی سریال پایتخت
سازمان سنجش ناسا کنکور ۱۴۰۳ خورشید
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه چین اوکراین حماس ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال فوتسال پرسپولیس استقلال تیم ملی فوتسال ایران بازی جام حذفی آلومینیوم اراک سپاهان تراکتور باشگاه پرسپولیس وحید شمسایی
هوش مصنوعی اپل آیفون تبلیغات همراه اول فناوری اینترنت سامسونگ گوگل بنیاد ملی نخبگان دانش بنیان
خواب موز بارداری دندانپزشکی کاهش وزن آلزایمر مالاریا