سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

سرمایه داری و سوسیالیسم


سرمایه داری و سوسیالیسم

بحث و جدل بین سوسیالیسم و سرمایه داری هم چنان باقی است و به واقع جنگ بین جهان بینی ها تشدید شده است سازمانهای بین المللی, از جمله سازمان ملل متحد, سازمان بین المللی کار, سازمان خواربار جهانی, سازمان بهداشت جهانی و متخصصان اقتصادی در سطح ملی شواهد و دلایل کافی برای تداوم این بحث و جدل فراهم می کنند

بحث و جدل بین سوسیالیسم و سرمایه‌داری هم‌چنان باقی است و به واقع جنگ بین جهان بینی‌ها تشدید شده است. سازمانهای بین‌المللی، از جمله سازمان ملل متحد، سازمان بین‌المللی کار، سازمان خواربار جهانی، سازمان بهداشت جهانی و متخصصان اقتصادی در سطح ملی شواهد و دلایل کافی برای تداوم این بحث و جدل فراهم می‌کنند. مقایسه بین کشورها و مناطق قبل و بعد از آغاز سرمایه‌سالاری در اروپای شرقی، روسیه و اروپای مرکزی، هم‌چنین مقایسه بین کوبا و کشورهای کمونیستی سابق، شرایطی فراهم آورده که نتیجه‌گیری را آسان کرده است. پانزده سال «گذار به سرمایه‌داری» کافی است تا بتوانیم در باره شیوه‌ و پی‌آمد عملکرد سیاستمداران سرمایه‌داری، خصوصی سازی، سیاست‌های بازار«آزاد» و دیگر سیاست‌های بازسازی سرمایه‌سالاری بر اقتصاد جامعه، و رفاه عمومی قضاوت کنیم.

عملکرد اقتصادی، رشد اشتغال و فقردر نظام کمونیستی تصمیمات اقتصادی و مالکیت عمومی بود. در دوره‌ی ۱۵ ساله گذار به سرمایه‌سالاری تقریباً همه صنایع پایه، انرژی، معادن، ارتباطات، زیرساخت‌ها و تجارت عمده فروشی، یا به مالکیت شرکت‌های فرا‌ملیتی اروپایی و آمریکایی و اعضای مافیای میلیاردرها درآمد و یا این که تعطیل شدند. نتیجه‌ی این گذار، بیکاری چشمگیر، اشتغال موقت، رکود نسبی، مهاجرت گسترده، فرار سرمایه از اقتصاد از طریق نقل و انتقال غیر قانونی، پول شویی و غارت منابع بود.

در لهستان، کشتی سازی گدانسک، جایی که سازمان اتحادیه کارگری همبستگی متولد شد، تعطیل شده و به صورت یک موزه درآمده است. بیش از بیست درصد از نیروی کار این کشور برای بیش‌تر از ده سال گذشته، بیکار بودند(تایمز مالی ۲۲ فوریه ۲۰۰۴). ۳۰% دیگر نیروی کار در کارهای حاشیه‌ای، مشاغل با درآمد ناچیز(تن فروشی، قاچاق، مواد مخدر، دست فروشی و اقتصاد غیر قانونی) مشغول‌اند. در بلغارستان، رومانی، لتویا و آلمان شرقی، اگر وضعیت بدتر نباشد، به همین بدی است. متوسط رشد درآمد سرانه در ۱۵ سال گذار به سرمایه‌سالاری از متوسط در ۱۵ سال آخر اقتصاد کمونیستی بسیار کم‌تر است (به ویژه اگر منافع دیگر شامل خدمات بهداشتی، مسکن با سوسید و بازنشستگی را نیز در نظر بگیریم). از آن گذشته، نابرابری اقتصادی بطور حیرت‌آوری افزایش یافته است، ۱% اغنیاء ۸۰% اموال خصوصی و بیش از ۵۰% درآمدها را در اختیار دارند و درصد فقرا، ۵۰% و حتا بیش‌تر شده است. در جمهوری‌های شوروی سابق، بخصوص در جمهوری‌های آسیای جنوب مرکزی مثل ارمنستان، گرجستان و ازبکستان، سطح زندگی ۸۰% سقوط کرده و تقریباً یک چهارم جمعیت از این مناطق مهاجرت کرده، یا فقیر شده‌اند و صنایع، اموال عمومی و منابع انرژی غارت شده‌اند. نظام‌های علمی، بهداشتی و آموزشی همه منهدم شده‌اند. در ارمنستان، شمار پژوهش‌گران علمی از ۲۰۰۰۰ نفر در ۱۹۹۰ به ۵۰۰۰ تن در سال ۱۹۹۵ کاهش یافت و این روند کاهش یابنده ادامه دارد.)۲۰۰۴March National Geographic ( ارمنستان از حالت کشوری که مرکز تکنولوژی در سطح بالا در نظام شوروی بود، امروز کشوری است که به وسیله دسته‌های تبهکار اداره می‌شود و اکثریت جمعیت فاقد برق و شوفاژ هستند.

در روسیه، غارت و سقوط اقتصادی حتا بیش‌تر است. تا اواسط دهه ۱۹۹۰ بیش از ۵۰% جمعیت در فقر زندگی می‌کردند. بی‌خانمانی به شدت افزایش یافته و نظام بهداشتی و آموزشی سراسری و کلی از بین رفته است. در تاریخ بشر، هرگز کشوری در زمان صلح در این فاصله کم زمانی به این میزانی که در روسیه‌ی سرمایه‌داری اتفاق افتاد، از نظر رفاه اقتصادی سقوط نکرده است. اقتصاد را «خصوصی» کردند، یعنی اقتصاد در اختیار یک دسته گانگستری که شامل ۸ سوپر میلیاردر است، قرار گرفت که بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه را به خارج از روسیه، به بانک‌های نیویورک، تل‌آویو، لندن و سوئیس، فرستادند. قتل و ترور ابزارهای مورد استفاده در «رقابت اقتصادی» هستند و نتیجه آن، ویرانی همه بخش‌های اقتصادی و علوم بود. پژوهش گرانی که اعتبار جهانی داشتند از حداقل درآمد و منابع محروم شدند. برندگان اصلی اجرای این سیاست‌ها، بورکرات‌های نظام شوروی سابق، سران مافیا، بانک‌های آمریکا و اسرائیل، دلالان اروپایی زمین، شرکت‌های آمریکایی، جنگ‌طلبان و شرکت‌های فراملیتی بودند. بوش(پدر) و کلینتون نیز حمایت لازم سیاسی و اقتصادی را برای رژیم‌های گورباچف و یلتسین که به واقع معماران اصلی این غارت و چپاول بودند، فراهم کرده بودند، غارتی که با کمک اتحادیه اروپا و اسرائیل انجام گرفت. نتیجه این غارت عظیم- بیکاری و فقر ناشی از آن – افسردگی و افزایش چشم‌گیر خودکشی، بیماری‌های روانی، الکلیسم، اعتیاد، و شیوع بیماری‌هایی بود که در زمان شوروی سابق ریشه‌کن شده بودند. امید به زندگی در میان مردان روسی که در آخرین سال سوسیالیسم ۶۴ سال بود، در ۲۰۰۳ به ۵۸ سال تنزل یافت (وال استریت جورنال ۲ آوریل ۲۰۰۴) که نه فقط از امید به زندگی در بنگلادش هم کمتر است بلکه در مقایسه با کوبا که متوسط زندگی مردان ۷۴ سال است ۱۶ سال کسری دارد ( آمارهای ملی کوبا، ۲۰۰۲). گذار به سرمایه‌سالاری باعث ۱۵ میلیون مرگ زود رس در روسیه شد (مرگ‌هایی که اگر امید به زندگی در همان حدی که در زمان سوسیالیسم بود باقی می‌ماند، اتفاق نمی‌افتاد). این مرگ‌های از نظر اجتماعی «تشویق شده» تحت سرمایه‌سالاری در حال ظهور، با بدترین کشتارهای دوره تصفیه در سال‌های ۱۹۳۰ قابل مقایسه است. جمعیت شناسان پیش‌بینی می‌کنند که در دهه‌های آینده جمعیت روسیه حدوداً ۳۰% کاهش خواهد یافت (۲۰۰۲، ۴ Wsj Feb. ).

نوشته : محسن منافی

پانوشت: مقاله فوق برگرفته از ماه‌نامه «سرزمین آریایی» است که در شماره چهارم مهروآبان ۱۳۸۴ آن مجله چاپ شده است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.