جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

زیارت جامعه کلاس امام شناسی


زیارت جامعه کلاس امام شناسی

به مناسبت سوم رجب سالروز شهادت امام علی النقی الهادی ع

یکی ازمهم ترین شبهه هایی که نسبت به امامت مطرح می شود، نقش و کارکردهای آن و مقام و جایگاه واقعی امام معصوم در اندیشه سیاسی بلکه بینش و نگرش کلی اسلام و قرآن است

بسیاری از مردم نسبت به نقش و کارکردها و مقام واقعی امام معصوم و انتظاراتی که می توان و یا می بایست از ایشان داشت اطلاعات اندکی دارند. از این رو نسبت به برخی از امامان معصوم عنایتی نداشته و یا در جایگاه و مقام واقعی ایشان با آنان برخورد نمی کنند و آنان را گاه از افراد عادی بشر پایین تر قرار می دهند؛ هر چند که گاه این نوع برخورد را به زبان جاری نمی سازند ولی در عمل و در بزرگداشت ها و تکریم ها و یادواره ها کم تر به آنان بها می دهند و مراتب تکریم و احترام و ارادات قلبی را به جا می آورند. آن چه دردناک و مایه تاسف است آن که با برخی از امامان معصوم(ع) در اندازه مقام امامت برخورد نمی شود و برخی حتی گام از این فراتر نهاده در امامت آنان به بهانه این که نقشی در زندگی کنونی جامعه شیعی بازی نمی کنند تشکیک می کنند.

در این نوشتار نویسنده با بازخوانی نقش امامان معصوم(ع) در زندگی انسان با استفاده از تحلیل و تبیین قرآن به بررسی نقش امام هادی(ع) در معرفی جایگاه امام معصوم پرداخته است که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

● جایگاه امامان و پیامبران در قرآن

اگر به آیات قرآنی که گزارشی اززندگی پیامبران و برخی از انسان های کامل و ربانی ارائه داده، خوب توجه شود به روشنی دانسته می شود که قرآن در انتخاب افراد و گزارش اززندگی و اندیشه های آنان به مواردی اشاره کرده که برای عموم مردم تا قیامت مفید و سازنده است و هر کس و یا هر جامعه ای با استفاده از شیوه ها و بینش ها و نگرش های آنان می تواند جامعه انسانی نمونه و کاملی بسازد.

خداوند در قرآن درباره شمار پیامبران سکوت می کند و تنها در روایات است که به تعداد آنان اشاره شده و بر پایه نقلی، شمار آنان بیش از یک صد و بیست و چهار هزار نفر بیان گردیده است. البته برخی از آیات دلالت می کنند که شمار آنان می بایست در همین حدود باشد؛ زیرا خداوند بیان می کند که برای هر قوم و قریه ای پیامبری فرستاده است و تنها شمار پیامبران بنی اسرائیل در حدی بوده است که گفته می شود در یک دوره همزمانی، هفتاد پیامبر در حال ماموریت بوده اند.

در آیه ۱۶۴ سوره نساء به طور اجمال آمده که شمار پیامبران بسیار بوده است و خداوند از بیان سرگذشت ایشان فروگذار کرده و تنها به ذکر سرگذشت برخی پرداخته است: ورسلاً قد قصصناهم علیک من قبل و رسلا لم نقصصهم علیک؛ و پیامبرانی که داستان ایشان را برای تو از پیش بیان داشته و پیامبرانی که درباره آنان سکوت کرده و چیزی از داستان و سرگذشت ایشان به تو نگفته ایم.

می توان شمار پیامبرانی را که در آیات قرآنی بدانها پرداخته شده با نام و نشان و یا لقبی که از آنان بیان گردیده، ۲۵ یا ۲۷ نفر دانست که درباره بسیاری از ایشان تنها به اشاره ای و یا آیه ای و یا آیاتی چند بسنده شده و تنها به نکات مهم و اساسی سرگذشت عبرت آمیز ایشان پرداخته شده است؛ زیرا قرآن کتاب هدایت و راهنمای زندگی و نه کتاب سرگذشت و زندگی نامه است.

با این همه در آموزه های قرآنی از شروط اسلام این دانسته شده که به همه ایشان چه آنان که از آنان یاد شده و یا یادی از آنان نرفته است، می بایست ایمان آورد و نسبت به آنان احترام و تکریم کرد.

خداوند در آیات ۱۳۶ و ۲۸۵ سوره بقره و نیز آیه ۸۴ سوره آل عمران بیان می دارد که: «پیامبر و نیز مومنان به آن چه از سوی پروردگارشان بر آن وحی شده ایمان آوردند. هر یک از ایشان نسبت به خدا و فرشتگان و کتاب های آسمانی و فرستادگان و پیامبران خداوند ایمان آورده و می گویند که ما میان هیچ یک از فرستادگان خدا جدایی نمی افکنیم و به آنان یکسان می نگریم و مومنان می گویند ما نسبت به همه آموزه های آنان شنوا و مطیع هستیم.»

● شیوه گزینشی در اسلام، ممنوع

بنابراین اسلام به معنای پذیرش توحید و موجودات غیبی از جمله فرشتگان و کتاب های وحیانی و پیامبران خداوند است و کسی که به هر یک از این امور ایمان نداشته و کافر شود در حقیقت از اسلام و ایمان واقعی بیرون و کافر است.

از نظر مسلمان هیچ تفاوتی میان پیامبران نیست و همه قابل احترام و تکریم هستند. آنان افزون بر این که پیامبران خداوند هستند به حکم سبقت در ایمان نیز قابل تکریم و بزرگداشت می باشند. این مجموعه کتب و پیامبران چه آن هایی که به دست ما رسیده و یا نرسیده و هم چنین پیامبرانی که سرگذشت آنان را خداوند نقل کرده و یا نکرده، همه قابل احترام و تکریم بوده و نسبت به همه آنان ایمان باطنی و قلبی داریم.

این بدان معناست که مسلمان هیچ تفاوتی میان پیامبران نمی گذارد. هر چند که خداوند به مقام خداوندی خویش میان آنان برتری داده ولی این برتری و فضلیت الهی موجب نمی شود که ما نیز آنان را مفضول بشماریم و در احترام و تکریم آنان کوتاهی نماییم.

از نظر قرآن هرگونه کوتاهی نسبت به آنان به معنای ایمان به برخی از آموزه های وحیانی و کفر به برخی دیگر است که خداوند چنین شیوه تعامل را سرزنش نموده است. خداوند در آیه ۱۵۰ سوره نساء می فرماید: «کسانی که به خدا و پیامبرانش کافر شدند و می خواهند میان خدا و پیامبرانش تفرقه افکنند و می گویند که ما به بعضی ایمان داشته و به بعضی دیگر کافر هستیم و می خواهند میان آن دو، راهی را برای خود بجویند...»

در حقیقت خداوند در این آیه می فرماید که میان کفر و ایمان راه میانه ای نیست و انسان نمی تواند به برخی از آموزه های وحیانی و یا پیامبران و کتاب های آنان ایمان داشته و به برخی دیگر کافر باشد و به شیوه گزینشی عمل نماید.

چنین حالتی نسبت به امامان معصوم(ع) که ادامه دهندگان راه پیامبران هستند و از سوی خداوند به حکم آیه ۵۹ و ۸۳ سوره نساء به عنوان جانشین و اولوالامر نصب شده اند نیز می تواند کفر تلقی شود و آدمی را از اسلام بیرون برد؛ زیرا عدم پذیرش امامی از امامان معصوم که در حکم نور واحد هستند می تواند مصداق ایمان به بعض و کفر به بعض دانسته شود.

● شبهه اساسی

یکی از شبهاتی که در این جا خودنمایی می کند این است که ایمان به همه پیامبران(ع) و یا ایمان به همه امامان معصوم(ع) چه ثمره عملی در زندگی بشر دارد؟

در پاسخ باید گفت که ایمان به همه پیامبران و یا معصومان چه آنانی که سرگذشت آنان نقل شده و یا تنها نام و یادی از آنان برده شده و یا به اجمال و سربسته از آنها سخن به میان آمده، در زندگی عملی بشر این نقش را ایفا می کند که آدمی باور داشته باشد هرگز خداوند مردم را رها نساخته و همواره کسانی را برای هدایت بشر مامور کرده است.

درباره امامان این مسئله ساده تر و نقش آنان مشخص تر می باشد؛ زیرا زندگی آنان برای خیلی از مسلمانان بیان شده و گفتار و عمل و نقش آنان در زندگی کنونی ما می تواند مفید و موثر باشد و به عنوان رویه و شیوه درست زندگی و کنش ها و واکنش ها مورد توجه و عمل قرار گیرد.

● پیامبران و نسخ و تأیید شریعت پیشین

البته ناگفته پیداست که در تحلیل اسلام، هر پیامبری ناسخ پیامبر پیشین است و شریعت او را هم تصدیق و هم نسخ می کند. به این معنا که شریعت هر پیامبری با تجویز پیامبر پسین قابلیت اجرا می یابد و در زمانی که پیامبری نسبت به امری از پیامبر پیشین سکوت کرده باشد آن سکوت در هنگامی که مورد محل ابتلای مردم باشد به معنای تأیید و تصدیق است.

به هر حال هر شریعتی با تجویز پیامبر پسین اعتبار می یابد و در صورتی که پیامبری آن را رد و یا نسخ کند به صورت کلی از اعتبار خارج می شود.

این بدان معناست که درباره امامان معصوم نیز چنین اتفاقی می افتد و هر امامی نسبت به امام پیشین ناسخ و مصدق است.

● نقش امامان معصوم در زندگی بشر

پرسشی که در این جا مطرح می شود این است که اگر هر امامی نسبت به امام پیشین خویش ناسخ و مصدق است امامان پیشین تا امام زمان(عج) چه نقشی را می توانند در زندگی کنونی ما ایفا کنند؟

برای این پرسش پاسخ های متعدد و متنوع از زوایای مختلف می توان ارایه نمود که برخی از آنها مربوط به حوزه انسان های کامل و نقش فراطبیعی آنان و از منظر عرفان و ولایت عظمای الهی است و برخی دیگر نسبت به امور عادی می باشد. در این جا براساس شیوه دوم به مسئله پرداخته می شود.

امام معصوم(ع) در زمان خویش مسئولیت هایی داشته که باید انجام می داد و این مسئولیت ها را به درستی براساس مقتضیات انجام داده است. آنان نیز همانند بسیاری از پیامبرانی بوده اند که خداوند از آنان سخنی به میان نیاورده و تنها به اجمال و کلی گویی نسبت به آنان بسنده کرده است. به این معنا که آنان وظیفه و مسئولیتی نسبت به افراد و جامعه زمان خویش داشته و آن را به درستی انجام داده اند. بنابراین همانند همه پیامبران قابل تکریم و احترام می باشند و نباید میان امامی با امامی از این جهت تفاوتی قایل شد.

از سوی دیگر امامان معصوم در زمان خویش اقدامات و شیوه هایی را بکار برده اند که از آنها به سنت معتبر و قطعی و یا سیره عملی یاد می شود و امام زمان(عج) آن را به شکلی تأیید و تصدیق نموده و بیان نسخی نسبت به آن ها نداشته است. از این رو می تواند در زندگی کنونی ما به حکم تصدیق امام زمان مورد استفاده قرار گیرد.

این مجموعه ها هر چند نسبت امامی به امامی متفاوت است و برخی از آن بزرگواران بیش تر و برخی کم تر توانسته اند مطالبی را بیان دارند و یا سیره عملی را نشان دهند ولی هیچ یک از این تفاوتها موجب نمی شود که از مقام و ارزش و جایگاه آنان کم شود.

● اذن و اجازه امام زمان برای استفاده از سنت

چنان که گفته شد اذن امام زمان هر دوره ای مجوز استفاده از سنت و سیره امامان پیشین است و اگر اذن و اجازه نباشد نمی توان از سنت و سیره استفاده کرد.

در فقه شیعی آمده است که تقلید از مجتهد میت به صورت ابتدایی جایز نیست، زیرا مجتهد زنده است که جانشین میت است. ازسوی دیگر به حکم «اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه احادیثنا؛ اما در رخدادهایی که با آن مواجه می شوید به مجتهدان و راویان احادیث ما رجوع کنید.» شخص نمی تواند حتی بی اذن مجتهد زنده بر تقلید میت باقی بماند؛ زیرا شرط رجوع مجتهد در رخدادها و وقایع زنده بودن او است و از آن جایی که میت نمی تواند درباره رخدادها نظر و رایی را صادر کند نمی تواند مرجع و محل رجوع باشد.

از این رو همگان برعدم جواز رجوع ابتدایی به میت فتوا داده اند هرچند که در بقای از میت با اذن مجتهد زنده محور غالب فتاوا براین است که مجاز می باشد ولی می بایست گفت که این اجازه از زنده به معنای آن است که اصالت از آن زنده است و مجتهد زنده به حکم و تصدیق خود به مقلد، جواز رجوع داده است و برهمین اساس می بایست خمس و دیگر امور مالی را با مجتهد زنده تصفیه نماید.

● اذن امام زمان، ملاک مشروعیت اعمال مسلمانان

امام زمان کنونی ما بقیه الله اعظم(عج) است و می بایست برای هر عملی به او رجوع کرد که وی نیز مراجع زنده را مرجع تقلید مردم معرفی کرده است.

در حقیقت امام زمان هرعصری به عنوان مسئول و خلیفه الله ازسوی خداوند به هر عملی مشروعیت می بخشد بی اذن او هیچ عملی مشروعیت نمی یابد از این -رو گفته شده که امام زمان هر عصری شاهد و گواه بر هر عملی است و امت ها می بایست به او پاسخ گو بوده و او نیز نسبت به خدا پاسخ گو می باشد.

از نظر قرآن تنها زمانی عملی مشروع می باشد که ازسوی امام و ولی الله ماذون باشد. براین اساس امامان معصوم(ع) چون امام باقر(ع) فرمودند: بنی الاسلام علی خمس: الصلوه والزکوه والصوم و الحج و الولایه . اسلام بر روی پنج پایه بنا شده است: نماز، روزه، زکات، حج، ولایت (کافی، ج۲، ص۷۱) دربرخی دیگر از احادیث آمده است که اگر کسی ولایت نداشته باشد ارزشی برای دیگر اعمال نیست؛ زیرا بی ولایت دیگر اعمال بها و ارزشی ندارد.

براین اساس هر عمل و سنتی می بایست براساس تایید و تصدیق و امضای ولی الله باشد، خداوند به این مطلب دربخش اطاعت توجه داده است. از نظر قرآن، اطاعت که در حوزه عمل است باید براساس فرمان خدا و رسول و اولی الامر باشد و از آن جایی که امر در کاربردهای قرآن گاه به معنای کارها و امور اجرایی است، در کاربرد ترکیبی آن یعنی اولی الامر به معنای ولایت در کارهای اجرایی است. از این رو ولایت صاحبان امر به معنای مدیریت جامعه به سوی کمال است که شامل امور سیاسی و نظامی و مانند آن می شود.

از آن جایی که در امور جاری زندگی و جامعه نمی توان از میت دستور گرفت همواره سخن از اولی الامر زنده است و درعصر غیبت کبرای امام معصوم(ع) این امر به فقیهان جامع الشرایطی سپرده شده که دارای خصوصیاتی چون ورع و تقوا و مانند آن هستند که از قول امام حسن عسکری(ع) روایت معتبر نقل شده است: و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا لهواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه.

● نقش امام زمان در احکام ولایی

امام زمان(عج) درعصر حاضر سنت و شریعت را امضا می کند؛ زیرا شریعت به دو دسته تقسیم می شود: بخش ثابت و غیرتغییرناپذیر و بخش متغیر که براساس مقتضیات زمانی و مکانی و شرایط آن تغییر می کند. این بخش نیازمند اجازه امام به امضا و سکوت در برابر عمل انجام شده است دراین موارد است که امام نقش خود را به عنوان امام زمان هر عصری ایفا می کند و همانند پیامبران، مصدق شریعت است و یا ناسخ حکمی است که مرتبط به زمان و مکان و به سخن امروز این حکم ولایی بوده است. در احکام ولایی است که نقش امام زمان هر عصر به خوبی نمایان می شود. احکام ولایی مرتبط به مسئله اولی الامر است که می بایست ازسوی همگان اطاعت شود و تاکید قرآن براین مسئله از این روست که برخی با جمود براحکام ولایی عصر پیامبر(ص) می کوشند آنها را در عصر ولی امری ادامه دهند، درحالی که احکام ولایی مرتبط با عصر خاص و ولی امری است.

● نقش امام هادی(ع) در تداوم امامت

با توجه به مطالب پیش گفته می توان گفت که هر امامی از جمله امام هادی(ع) به عنوان امام و خلیفه الله و خلیفه الرسول(ص) و نیز اولی الامر واقعی، وظیفه و مسئولیتی نسبت به امت عصر خویش داشت که به درستی با همه محدودیت ها انجام داده است. هر چند علل و عوامل مختلف نگذاشت تا امام هادی(ع) مطالب و توشه کمتری برای زندگی امروز به جا گذارد ولی همان اندازه که از ایشان به ما ارث رسیده خود با تایید امام زمان(عج) قابلیت عمل یافته است اگر از برخی از پیامبران(ع) تنها جمله و یا کلمه و یا روشی به جا مانده است و یا از زبور داود و یا مزامیرش تنها بخشی به ما رسیده و یا از دیگران حتی همین اندازه نیز نرسیده و تنها گزارشی از سیره عملی آنها ازسوی خداوند درقرآن گزارش شده همان اندازه برای ما مفید می تواند باشد و این کمی و یا زیادی نقل از سخنان و یا سیره نمی تواند از بها و نقش و جایگاه امامان معصوم(ع) بکاهد و ما موظف و ماموریم که «لانفرق بین احد منهم»؛ درمیان ایشان تفاوت قائل نشویم و همگان را به عنوان نور واحد تلقی کرده و به تکریم و احترام ایشان پرداخته و به سخنان و یا سیره کمی که از آنان رسیده عمل کنیم.

اگر از امام هادی تنها همین زیارت جامعه به ما رسیده بود باز می توان گفت که آن زیارت دنیایی از دانش و علم و معرفت حقی و سیره عملی است که باید بدان توجه داشته و با خواندن و عمل به آموزه های آن، خود را در مسیر کمال قرار دهیم.

● زیارت جامعه

زیارت نامه هایی که تحت عنوان زیارت جامعه یاد شده اند، مضامینی هستند که به وسیله آنها می توان همه ائمه هدی(ع) را زیارت کرد. شاید علت دیگر این وجه نام گذاری، تصویر نسبتاً جامعی است که در این زیارت ها از ائمه(ع) ارائه شده است.

زیارت جامعه، زیارتی است که آن را شیخ طوسی در تهذیب و شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه نقل کرده اند مرحوم مجلسی درباره آن می گوید: این زیارت بهترین زیارت از نظر متن و سند و فصیح ترین و بلیغ ترین آنهاست. پدر ایشان نیز در شرح من لایحضره الفقیه می گوید: این زیارت، بهترین زیارت و کامل ترین آنهاست و من همواره در پرتو آن به زیارت ائمه(ع) در اعتاب مقدسه نایل می شدم.

زیارت جامعه، بسان سیل از کوهسار وجود هادی امت، حضرت ابوالحسن ثالث، علی بن محمدنقی(ع) سرازیر شده است که در آن در پوشش بیان فضائل انسان کامل، معارف عمیق توحیدی و ولایی، مطرح شده است.

امام هادی(ع) در این زیارت، ائمه اطهار را با جلوه های گوناگون مطرح ساخته تا زائر، ایشان را از زوایای مختلف تماشا کند و آنان را الگوی خود قرار دهد.

در این زیارت، مهمان با انواع غذاهای امام شناسی، تکریم می شود. در واقع این بیانات عرشی امام علی النقی یک دوره امام شناسی است.

متن این عبارت ها در زیارت جامعه به گونه ای است که صدور آن از غیرمعصوم محال است؛ وانگهی مضامین آن با قرآن هماهنگ است و این، نکته ای است که پژوهشگر را از بحث سندی آن بی نیاز می سازد.

شخصی به نام موسی بن عبدالله نخعی به حضرت علی النقی(ع) عرض کرد: یابن رسول الله! مرا به زیارتی با بلاغت کامل آموزش ده که هرگاه درصدد بودم یکی از شما را زیارت کنم، از آن طریق باشد که حجت علی الاطلاق خداوند متعال، امام هادی(ع) این زیارت را بیان فرمودند و یک مجموعه کامل از دروس معرفت شناسی ائمه معصوم(ع) را در اختیار نسل های آینده تا روز رستاخیز قرار دادند.

رضا شریفی