شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
بازار , رقابت , آزادی
در آن زمان همه گروه های سیاسی (مذهبی و غیرمذهبی) حتی اگر با نویسندگان این شعارها دشمنی داشتند، در حقانیت شعار تردیدی نداشتند، چون «عدالت»، حوالت تاریخی آن زمان بود و «آزادی» ترجیع بند یا ابزاری بود برای دستیابی به «عدالت».
مردم نیز با آن كه نان سوبسیدی در سفره بسیار داشتند، و مسكن را خلاف امروز دور از دسترس نمی دیدند و با آنكه عرضه كار از تقاضای آن پیشی می گرفت، دستیابی به عدالت را به عنوان فریضه ای آئینی و سیاسی دنبال می كردند. مدتی پس از انقلاب در روزنامه ای نوانتشار در ابتدای دهه ،۱۳۷۰ شعار «سازندگی» جایگزین شعارهای بسیج كننده دوران جنگ تحمیلی شد، كه بسیاری از آنها بر در و دیوار نوشته می شود تا این بار جان بر كفانی برای حفظ میهن به جبهه روند. در این زمان سكوتی سنگین بین عدالت خواهان حكمفرما شد، زیرا راه عدالت خواهی یا «دولت حداكثری» در عمل به بن بست رسیده، و راه سازندگی یا «دولت حداقلی» مورد اشارت و تأیید نظریه پردازان تازه به «هژمونی» رسیده در سطح جهان بود و مابه ازایی نداشت. اما نغمه سازندگی از زبان دولتی برمی آمد (دولت به معنای عام كلمه نه دولت فردی خاص) كه فربه و تمامیت خواه بود، در نتیجه به قولی، «خصوصی سازی» به «مخصوص سازی» انجامید و سازندگی هرچند خوش درخشید، اما دولتی مستعجل شد. در این هنگام شعاری تازه بر سردفتر روزنامه های نوانتشار نقش بست: «آزادی ، ... ،!» و بر دیوارهای دانشگاه ها نیز نوشته شد. با این استدلال كه كار، نان، مسكن، سازندگی و عدالت همه از زمره «توسعه اقتصادی» اند و باید كنار گذاشته شوند تا راه برای «توسعه سیاسی» باز شود، زیرا بحث درباره آنها وحدت را در جامعه (گروه ها؟ طبقات؟) از میان می برد. اما سروته كردن شعارهای پیش از انقلاب و كوتاه كردن آنها، باعث مقبولیت شعار خشك و خالی «آزادی» بین گروه ها و طبقات مردم و پیشبرد اطلاعات نشد و پس از مدتی از سردفتر روزنامه ها و دیوارهای دانشگاه ها هم برچیده شد. زیرا پی آیند سكوت درباره عدالت و شیوه توسعه اقتصادی، چیزی جز تداوم وضع موجود نبود، و وضع موجود هم چیزی جز به كارگیری «كژكاركرد» یك دولت حداقلی به وسیله یك دول فربه، كه البته می كوشید تمامیت خواه نباشد.
در نتیجه از یكسو سرمایه دارانی كژكاركرد (برآمده از فعالیت های سوداگرانه مستغلات و ارز، در اقتصاد ایران سر برآوردند كه نه خود تمایل به فعالیت های نوین و مولد دارند، نه مجال نفس به سرمایه داران مولد می دهند، و هر دو در پی دولتی كه اقتصاد را به نام آنها سكه زند (هرچند كه نوع سكه فرق كند) و از سوی دیگر توده مردمی این بار دچار بیكاری و گرانی مسكن ناشی از فعالیت های سوداگرانه، كه حاضر نشدند شعار خشك و خالی «آزادی» را بر در دیوار بنویسند و پای آن بایستند، هرچند دستیابی به آزادی را به عنوان فریضه ای آئینی و سیاسی قبول داشتند. نتیجه این سكوت درباره عدالت و اقتصاد، سكوت مردم درباره آزادی بود و مطرح شدن عدالت به صورتی «كژكاركرد» به وسیله مخالفان آزادی. یعنی طرح راه دستیابی به عدالت، از راه سیاسی نه اقتصادی، یعنی نه با برنامه های ازدیاد تولید و بهره وری، نه مالیات گیری از درآمد بی حساب سوداگران ارز و مستغلات و تجارت های ثبت نشده داخلی و خارجی (قاچاق رسمی!) و نهادهایی كه دولت به آنها كمك می كند تولید مولد، نه فراگیر كردن تأمین اجتماعی و توانمندسازی گروه های كم درآمد، بلكه با اعمال زور بر قیمت ها و به طور عاجل (بدون راهبرد و برنامه بلندمدت اقتصادی). یا در واقع شیوه های پدرسالارانه فرماندهی به اقتصاد و تأمین اجتماعی كه در آستانه انقلاب صنعتی (قرون ۱۷ و ۱۸ میلادی) در اروپا بود. یعنی هنگامی كه مقوله «عدالت» نه در چارچوب یك نظام اقتصادی _ اجتماعی یا یك «برنامه اجتماعی»، بلكه به عنوان یك امر اخلاقی یا ارزشی فردی مطرح بود و حكومت خود را موظف به پاسداری از این ارزش می دانست. جالب این كه در آن زمان نیز مباحثات پرشوری بین مدافعان «فقرا» و طرفداران بازار آزاد درگیر بود، كه در نهایت به شكست مدافعان «فقرا» انجامید. زیرا نوع دفاع آنها از فقرا، مستلزم نگاهداری نظام پیش سرمایه داری بود، یا در چارچوب نظامی كهنه با «بازار آزاد» ستیز می كردند. همچون آن زمان، در ایران نیز طرفداران بازار آزاد از این نوع عدالت خواهی كهنه برآشفته و با صدور بیانیه ای كه در روزنامه های نو به چاپ رسید، شعاری كهنه در جهان و نو در ایران را مطرح كردند: «بازار، رقابت، آزادی»
این جمع میانسال، با تجربه و دانش هرچند به درستی، به لزوم بهره گیری از علم اقتصاد و ضرورت وجود آزادی تذكار می دهند، اما دچار همان مشكلات معرفتی اعصار خرد و ایدئولوژی (۱۸ و ۱۹) یا پوزیتیویسم و اكونومیسم اند. یعنی زمانی كه بشر گمان می برد پس از كشف قوانین طبیعی یا اجتماعی حاكم بر روابط اقتصادی، كافی است از این قوانین «علمی» پیروی شود تا ازدیاد ثروت یا رشد نیروهای مولده برای ملل فراهم آید. علم زدگی و اقتصادزدگی شعار «بازار، رقابت، آزادی» هیچ كمتر از شعار «كار، مسكن، آزادی» نیست. در هر دو آزادی ترجیع بند شعار است، با این تفاوت كه در اولی بعد از سپردن اقتصاد به بازار حاصل می شود و درد و بعد از نابودی آن. در هر دوی این «اقتصادزدگی ها» فرض بر این است كه روابط اقتصادی بالاخره نقش خود را بر اقتصاد خواهند زد. از این رو می توان و باید از این روابط شروع كرد و به آزادی رسید. در هر دوی آنها «عدالت توزیعی» نفی شده، كنار گذاشته می شود. طرفداران بازار عدالت توزیعی را مانع تخصیص بهینه منابع می انگارند و «به طور علمی» فرمان می دهند كنار گذاشته شود، طرفداران نابودی بازار نیز عدالت توزیعی را مانع انقلاب و برپایی نظام اقتصادی نو دانسته «به طور علمی» فرمان به طرد آن داده اند. در این میان مردم از چاله «دولت حداكثری» به چاه «دولت حداقلی» افتاده اند. علم زدگی و اقتصادزدگی این دو گروه باعث آن گشته كه «حال» آنها را فراموش شده و بهروزی آنها به «آینده» حواله شود. در گذشته طرفداران دولت حداكثری (كه برخی از آنها اكنون هوادار دولت حداقلی هستند) بهروزی مردم را به بعد از انقلاب و آرمان شهری بدون بازار حواله می كردند، اكنون هواداران دولت حداقلی آن را در سرزمین موعودی نشان می دهند كه در آن دست نامریی بازار با بی رحمی علمی تمام ناكارآمدی ها را از ریشه درآورده و در آن تنها سرمایه داران بارور روئیده باشند. در واقع مخالفان و طرفداران ایدئولوژیك بازار، دچار بیماری كودكی علم زدگی هستند، آنها درنمی یابند كه سرنوشت مردم را به «بلندمدت» نمی توان حواله كرد. علم اقتصادی كه نتواند برای بهبود حال مردم حرفی بزند، علم نیست، ایدئولوژی است؛ و طراحی و مهندسی یك نظام اقتصادی برای توسعه، كاری بسیار بیشتر از تكرار فرازهای كتب كلاسیك اقتصاد می طلبد. خواه اثر ماركس باشد، یا آدام اسمیت، و البته مردم هیچ گاه مو به مو از كتب خاكستری كلاسیك پیروی نكرده اند. برایند شعار «بازار، رقابت، آزادی»، برای مردم چیزی جز «گرانی، انحصار و بیكاری» نبوده و نیست. همان گونه كه سرمایه داران سوداگر و تجاری و دولتی نیز در این شعار چیزی جز این نتیجه را می جویند: «ارز، مستغلات، رانت خواری» و در این هنگامه بعید نیست كه بار دیگر شعار «كار، مسكن، آزادی» بر در و دیوار ظاهر شود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست