یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ساز و كارهای تحقق عدالت فرهنگی در اندیشه امام خمینی


ساز و كارهای تحقق عدالت فرهنگی در اندیشه امام خمینی

اگر عدالت توزیعی را مهم ترین نوع عدالت اجتماعی به شمار آوریم, توزیع عادلانه اطلاعات, زیربنای عدالت اجتماعی است زیرا عدالت اطلاعاتی یا به دیگر سخن, عدالت فرهنگی, پایه و اساسی برای عدالت سیاسی و اقتصادی خواهد بود اعمال قدرت بر بخش وسیعی از جامعه, تنها در صورت داشتن اطلاعات كامل از وجوه مختلف جامعه میسر می شود

●مقدمه

اگر عدالت توزیعی را مهم‌ترین نوع عدالت اجتماعی به شمار آوریم، توزیع عادلانه اطلاعات، زیربنای عدالت اجتماعی است؛ زیرا عدالت اطلاعاتی یا به دیگر سخن، عدالت فرهنگی، پایه و اساسی برای عدالت سیاسی و اقتصادی خواهد بود. اعمال قدرت بر بخش وسیعی از جامعه، تنها در صورت داشتن اطلاعات كامل از وجوه مختلف جامعه میسر می‌شود. موفقیت در كارهای اقتصادی نیز منوط به آگاهی از تغییرات قیمت و ارزش كالاها، عرضه و تقاضا و سایر مؤلفه‌ها و تحولاتی است كه بر امور اقتصادی تأثیرگذار است. عدالت فرهنگی علاوه بر اثرگذاری بر عدالت سیاسی و اقتصادی، خود یكی از مهم‌ترین نیازمندی‌های دنیای امروز است كه تبادل اخبار واطلاعات در آن موقعیت بالایی یافته است.

با این مقدمه، پرسشی كه مقاله حاضر به دنبال پاسخ‌گویی به آن است عبارت است از این كه: سازوكارهای تحقق عدالت فرهنگی در اندیشه امام خمینی چیست؟ انتخاب اندیشه امام خمینی برای تبیین این مقوله به علت تأثیرگذاری فراوان ایشان بر آگاهی و نگرش مردم در عرصه‌های فرهنگی، معنوی، دینی و سیاسی است. ایشان صریحاً بیان می‌كند كه فرهنگ زیربنا است و از این رو باید بر ذهن و روان انسان‌ها تغییر ایجاد شود تا بتوانیم در عرصه‌های مختلف توسعهٔ اجتماعی موفق باشیم.

برای دست‌یابی به پاسخ پرسش مذكور، در ابتدا به پاره‌ای از ارتباط میان مفهوم عدالت و سازوكارهای تحقق عدالت فرهنگی حاصل می‌شود و حكم چارچوب نظری برای پژوهش حاضر را دارد. آن‌گاه به اندیشه امام خمینی در باب عدالت فرهنگی پرداخته می‌شود.[۱]

●چارچوب نظری

«فرهنگ عبارت است از ارزش‌هایی كه اعضای یك گروه معین دارند، هنجارهایی كه از آن پیروی می‌كنند و كالاهای مادی تولید می‌نمایند».[۲]

فرهنگ، محتوای باطنی و چارچوبهٔ ذهنی افراد یك جامعه را تشكیل می‌دهد. شخصیت افراد متأثر از فرهنگ خاص جامعه‌ای است كه در آن زیست می‌كنند و تظاهرات خارجی افراد كه به صورت آداب و سنن و هنجارهای اجتماعی آنان نمود می‌یابد، برگرفته از مایه‌ها و باورداشت‌های درونی آنان است. لذا فرهنگ دارای دو سطح ذهنی و مادی است. بدین صورت كه سطح ذهنی آن به صورت زیربنا عمل نموده و با تغییر خود در سطح مادی ایجاد تغییر و تحول می‌نماید.

از آنچه گفته شد نتیجه می‌گیریم فرهنگ، مشخص‌كننده شیوهٔ نگاه و برخورد ما با مسائل است. برای مثال، دیدگاه و عملكرد ما نسبت به اقتصاد، فرهنگ اقتصادی ما را می‌سازد و یا دیدگاه ما نسبت به حكومت، سیاست و سیاستمداران، فرهنگ سیاسی ما را شكل می‌دهد، تا آنجا كه حتی از فرهنگ گفتگو، فرهنگ كتابخوانی، فرهنگ ورزش و... نیز صحبت می‌شود.

عدالت فرهنگی به دنبال یافتن راه‌هایی است كه در شكل‌گیری ذهنیت‌ها و تغییر آنها و در نتیجه در نوع رفتار افراد عدالت برقرار گردد. اما چه عواملی بر ذهن و عمل افراد تأثیر می‌گذارند؟ آنچه در درجهٔ اول به ذهن خطور می‌كند این است كه علم و معرفت و كسب آگاهیهای تازه، ذهنیت فرد را شكل می‌دهند و تفاوت آگاهیها، باعث تمایز انسان‌ها از همدیگر می‌شود. بنابراین یكی از زمینه‌های تحقق عدالت فرهنگی، برابری افراد در بهره‌مندی از علم و معرفت مطابق با طبع و ذوق و علاقهٔ آنهاست.

اساس استبداد بر جهل نهفته شده است. جاهلان از حقوق خویش بی‌اطلاعند، نه می‌دانند چه حقی بر گردن دارند و نه از حقی كه بر گردن دیگران دارند آگاهند، لذا اصلی‌ترین عامل شكل‌گیری حكومت‌های مستبد می‌گردند و این حكومت‌ها نیز عملاً تا زمانی مستدام می‌مانند كه جهل مردم تداوم داشته باشد. بنابراین مبارزه با جهل و ناآگاهی، گامی در راه تحقق عدالت به شمار می‌رود.

آگاهی به دو طریق رسمی و غیررسمی انجام می‌شود اصلی‌ترین كانال غیررسمی آن خانواده است.

«فرد در خانه با فرهنگ جامعه آشنا می‌شود. از مشاهده رفتار والدین متوجه این حقیقت می‌شود كه آیا پدر و مادر و سایر اعضای خانواده او از میزان‌های خاصی پیروی می‌كنند، یا رفتار آنها تابع هیچ قاعده و اصلی نیست؟ آیا این میزان‌ها موافق یكدیگر هستند، یا متضاد می‌باشند؟ آیا پدر و مادر او همیشه در مقابل دیگران گذشت و اغماض روا می‌دارند یا در یك مورد گذشت می‌كنند و در مورد دیگر سختگیر هستند؟...»[۳]

بنابراین اعتدال روحی و روانی فرد در خانواده نضج می‌گیرد. پرهیز از افراط و تفریط و داشتن شخصیتی ثابت، متعادل و میانه‌روـ نه جزمی و دگم ـ در نتیجهٔ زندگی در خانواده‌ای با چنین خصوصیاتی ایجاد می‌گردد.

برخورداری از روحیه و منش متعادل زمانی میسر است كه با محیط پیرامون، بطور مداوم، تبادل فكر و اطلاعات برقرار نماییم و از تحولات جدید مطلع باشیم. در غیر این صورت اعتدال روانی جای خود را به ركود و تحجر می‌دهد.

یكی دیگر از ابزار مهم انتقال اطلاعات به افراد، مدرسه است. مدرسه نهادی رسمی است كه بخش اعظم اطلاعات فرد از محیط پیرامون را به او می‌رساند و او را برای نهادها، سازمان‌ها و نقش‌های مختلف موجود در جامعه آماده ساخته با هنجارها و قواعد اجتماعی آشنا می‌سازد. فرد شیوهٔ صحیح زندگی اجتماعی را می‌آموزد و از حقوق خود و سایرین اطلاع می‌یابد، مهمتر از همه اینكه آمادگی شركت فعالانه در زندگی سیاسی و پذیرش مسئولیت در جامعه را می‌یابد.

وسایل اطلاع‌رسانی، شیوه‌ای دیگر در انتقال اطلاعات به افراد است كه امروزه نقش و جایگاه قابل‌ملاحظه‌ای یافته است. مطبوعات و رسانه‌های صوتی و تصویری می‌توانند در آن واحد جمعیت بی‌شماری را پوشش دهند، لذا هم به لحاظ زمانی و هم مكانی از سایر طرق خبررسانی سریعتر و وسیعتر عمل می‌نمایند. به همین جهت نیز مطبوعات و رسانه‌ها جایگاه بالایی را در فرایند جامعه‌پذیری افراد خصوصاً جامعه‌پذیری سیاسی آنان به خود اختصاص داده‌اند.

«جامعه‌پذیری بطوركلی به معنی روندی است كه بدان وسیله اعضای یك جامعه ارزش‌های گوناگون فیزیكی، فرهنگی، تكنولوژیك و زیبایی‌شناختی جامعه را طی دوره طولانی واغلب در سراسر زندگی، به تدریج درونی و از آن خود می‌كنند بطور مشخص‌تر، جامعه‌پذیری سیاسی را می‌توان تركیبی از مكانیسم‌ها، روندها و نهادهای گوناگونی دانست كه به وسیله آنها اعضای جامعه به تدریج از روابط قدرت طبقه حاكم در جامعه‌شان آگاهی و شناخت می‌یابند و الگوها را می‌پذیرند.»[۴]

بطوركلی، جامعه‌پذیری از خانواده آغاز شده، در مدرسه ادامه می‌یابد و توسط رسانه‌ها و مطبوعات استمرار می‌یابد. علاوه بر این، كانال‌های اطلاع‌رسانی فرصت بحث و انتقاد و گفتگو را به نحو وسیعی فراهم نموده و به ارتقاء آگاهی عمومی جامعه كمك بیشتر می‌نمایند.

علاوه بر موارد ذكر شده، در جوامع اسلامی راه‌های دیگری در آگاه نمودن و پرورش ذهنی افراد وجود دارد. یكی از این موارد مسجد است كه علاوه بر مكان عبادت و ذكر خدا بودن، باعث تقویت روحی افراد می‌گردد، علاوه بر آن مساجد از گذشته مكان آموزش علم هم بوده‌اند و معمولاً دارای كتابخانه و كلاس‌هایی همچون قرآن‌خوانی یا جلسات سخنرانی و بحث بوده‌اند. مورد دیگر، تریبون‌های نماز جمعه است كه هر هفته علاوه بر ذكر و توصیه به تقوی، مهمترین اخبار سیاسی و اجتماعی و اقتصادی جهان اسلام را به اطلاع عموم افراد می‌رسانند و مهمتر از همهٔ اینها فریضهٔ حج است كه همهٔ مسلمانان جهان را در یك مكان گردهم آورده و علاوه بر افزایش وحدت میان آنان، سبب تبادل فكر و اطلاعات میان آنها می‌گردد.

بطور كلی، نهادهایی مانند آموزش و پرورش، خانواده، مطبوعات و... در جهت تنظیم و نظارت بر رفتار اجتماعی عمل می‌كنند و شیوه‌های رفتار شایسته و ناشایسته را به افراد آموزش می‌دهند.

تعالی فرهنگ عمومی جامعه و پیشرفت آن در جهت خیر و صلاح عمومی نیازمند راهنمایی مطمئن و الگویی صحیح است كه مورد توافق اكثریت شهروندان قرار گیرد. این الگو در مواقعی اساطیر بوده‌اند و در مواقعی مسلك‌ها و مرام‌های ساخته و پرداختهٔ ایدئولوگ‌ها، در زمان‌هائی نیز مذهب چنین نقشی داشته است. با وجود اهمیت هر سه مورد، تأثیر و نمود بیرونی مذهب بیش از سایر موارد بوده است. در اینجا، تأكید اصلی و ویژه بر اسلام است كه دارای

«طرح و برنامه كوتاه، میان‌برد و بلندمدت (تاریخی ـ جهانی)، نقشه‌ها و راهنمای عمل و روابط و رفتار فردی و اجتماعی آحاد، گروه‌ها، ملت وامت اسلامی و مسئولان دولت و نظام سیاسی اسلام و ساماندهی و تدبیر و اداره آنهاست.»[۵]

از آنجا كه این باور وجود دارد كه این طرح از ناحیهٔ خدا بوده و عملی‌ترین و مناسبترین طرح برای ساختن جامعه‌ای سعادتمند است، درجهٔ استقبال مردم نیز از آن بیشتر است.

هرچه «امكان تعبیر وتفسیرپذیری مذهب و تطبیق آن با شرایط متحول تاریخی»[۶] بیشتر باشد، نقش آن در عرصه‌های مختلف زندگی بیشتر است و اسلام به دلیل داشتن چنین خصوصیتی در تكامل اجتماعی انسان نقش بسزایی داشته است.

«تلقی از دین می‌تواند مهمترین عامل شتاب بخشیدن به رشد و بلوغ مردم و آشنا كردن آنان به حقوق خود و استقرار نظم قانونی معقول در جامعه و فراهم آوردن زمینه‌ای باشد كه دینداران بتوانند تأمین‌كننده سربلندی و نیرومندی مادی و معنوی جامعه و كشور باشند.»[۷]

در یك جامعه اسلامی و یا دینی، پایبندی به دین، از اصلی‌ترین عوامل مشروعیت بخش به شمار می‌رود كه سبب افزایش فرمان‌پذیری مردم از حكومت و كمك و حمایت آنان از دولتمردان و اطاعت آنان از قوانین جامعه می‌گردد.

دین، نخست بر فرد صحه می‌گذارد و آنگاه به جامعه می‌پردازد، به عبارت بهتر، دین برای تحقق عدالت اجتماعی، در مرتبهٔ اول بر عدالت فردی و شخصی تأكید می‌نماید و پس از پرورش انسان‌های عادل به ایجاد جامعه عادلانه همت می‌گمارد. فرد عادل در هر جایگاهی كه قرار داشته باشد، به قواعد و مقررات آن عمل می‌كند و رفتاری صحیح و شایسته از خود نشان می‌دهد. چنین فردی بهنجار و موردپسند اجتماع است. بنابراین با افزایش شمار عادلان، جامعه بر محور فضیلت و انصاف حركت خواهد نمود. در چنین جامعه‌ای هر فرد و نهادی، نقش و وظایف مشخص و تعیین‌شده‌ای دارد و مطابق با آن عمل می‌نماید. بدین‌ترتیب صلاح خود و جامعه‌اش را تأمین می‌كند؛ توازن ناشی از دین، مصلحت و خیر تمام افراد جامعه را دربردارد و به همین جهت مذهب از عوامل همبستگی اجتماعی به شمار می‌رود.

تأكیدی كه بر افراد عادل می‌گردد، بطور مشخص‌تری در رفتار هیأت حاكمه مورد تأكید واقع می‌شود. عدالت شخصی، پایهٔ عدالت تقنینی، اجرایی و قضایی است. به عبارت بهتر، با وجود قانونگذار، مجری و قاضی عادل است كه می‌توان از قانون، اجرا و قضاوت منصفانه سخن به میان آورد. از سوی دیگر عملكرد و رفتار مردم جامعه متأثر از رفتار هیأت حاكمه است چرا كه مردم بر دین و شیوهٔ هیأت حاكمه عمل می‌نمایند (الناس علی دین ملوكهم). لذا رفتار معتدلانهٔ حكمرانان به جامعه هم تسری می‌یابد.

مسأله حائز اهمیت دیگر، امنیت فرهنگی است، كه از وظایف اصلی و بنیادین دولت به شمار می‌رود. این مسأله هم در سطح كلان و هم در سطح خرد مورد توجه است، به عبارت بهتر دولت بایستی در درجهٔ اول محیط فرهنگی مساعد و مناسبی برای پرورش فكری و روانی آحاد افراد جامعه به وجود آورد و در درجهٔ بعد، برابری و انصاف را در عرصهٔ فرهنگ در برابر كلیه افراد لحاظ كند. وجود آزادی اندیشه و بیان برای همهٔ افراد و قشرهای مختلف و تأمین برابر و یكسان امكانات فرهنگی برای پیشرفت فكری و پژوهش‌های علمی و كلیه رشته‌ها، سبب تأمین امنیت فرهنگی در سطح فرد می‌گردد از سوی دیگر، ایجاد یك نظام فكری مستحكم، پیدایش هویت عمومی منسجم اعضای جامعه و همدلی و همبستگی آنان سبب تأمین جو فرهنگی مساعد در كشور در سطح كلان خواهد گردید. پوچی، بی‌ارادگی، بی‌هویتی، سردرگمی و بی‌هدفی و از طرف دیگر فرار سرمایه‌های فكری و متخصص، ترس از ارائه نظر و ركود و جمود فكری جامعه از نتایج ناامنی فرهنگی است.

نجمه كیخا

پی‌نوشت‌ها:

[۱] . به علت تفاوت برداشت‌ها از تعریف عدالت، نگارنده از تركیب چند مؤلفه مهم و اساسی عدالت اجتماعی، یعنی توازن، اعطای حقوق، برابری و قانون‌مندی تعریفی ارائه داده است كه عبارت است از: «برقراری مساوات، توازن و روحیهٔ اطاعت از قانون در جامعه، به نحوی كه با مراعات حقوق تمامی شهروندان همراه باشد». توضیح این مؤلفه‌ها به طور مبسوط در مقاله‌ای از نگارنده با عنوان «سازوكارهای تحقق عدالت اجتماعی از منظر امام خمینی» در نشریه حضور، شماره ۴۳، زمستان ۱۳۸۱ به طبع رسیده است.

[۲] . آنتونی گیدنز، جامعه‌شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، چاپ اول، تهران: ۱۳۷۳، نشر نی، ص ۳۶.

[۳] . علی شریعتمداری، روانشناسی تربیتی، تهران، امیركبیر، ۱۳۷۵، ص ۲۱۱ـ۲۱۰.

[۴] . عبدالرحمن عالم، بنیادهای علم سیاست، تهران: نشر نی، ۱۳۷۵، ص ۱۱۸.

[۵] . علیرضا صدرا، «ویژگی‌های فقه سیاسی شیعه»، فصلنامه علوم سیاسی، شماره ۱۴، سال چهارم، تابستان ۱۳۸۰، ص ۳۹.

[۶] . حسین بشیریه، جامعه‌شناسی سیاسی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۶، ص ۲۲۲.

[۷] . محمد خاتمی، نقد و نظر، سال دوم، شمارهٔ سوم و چهارم، تابستان و پائیز ۱۳۷۵، ص ۱۵ـ۱۴

[۸] . صحیفه امام، ج ۷، ص ۴۷۳.

[۹] . همان، ج ۱۵، ص ۲۴۳.

[۱۰] . همان، ج ۱، ص ۳۹۰.

[۱۱] . همان، ج ۲۱، ص ۱۸۰.

[۱۲] . همان، ج ۶، ص ۲۸۸.

[۱۳] . همان.

[۱۴] . كلمات قصار، پندها و حكمت‌ها، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۳۷۲، ص ۶۳.

[۱۵] . همان، ص ۲۵.

[۱۶] . صحیفه امام، ج ۱۱، ص ۴۴۶.

[۱۷] . همان، ج ۲۱، ص ۴۳۰.

[۱۸] . همان، ج ۶، ص ۳۹۹.

[۱۹] . همان، ج ۱۸، ص ۴۶۸.

[۲۰] . همان: ج ۱۹، ص ۱۴۸.

[۲۱] . همان، ج ۷، ص ۳۲۲.

[۲۲] . همان، ج ۲۰، ص ۳۴۰.

[۲۳] . همان.

[۲۴] . همان، ج ۱۰، ص ۱۵۹.

[۲۵] . همان، ج ۹، ص ۳۳۳.

[۲۶] . همان، ج ۴، ص ۴۴۷.

[۲۷] . همان، ج ۱۲، ص ۱۱۰.

[۲۸] . همان، ج ۸، ص ۳۹۵ و ۳۹۶.

[۲۹] . همان، ج ۱۳، ص ۵۳۷.

[۳۰] . همان، ج ۹، ص ۳۵۲.

[۳۱] . كوثر، مجموعه سخنرانی‌های حضرت امام خمینی، همراه با شرح وقایع انقلاب، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۳۴۶، ۲۸/۸/۵۷.

[۳۲] . صحیفهٔ امام، ج ۵، ص ۱۸۷.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید