یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

نگاهی گذرا بر برخی مقوله ها و ضابطه های فلسفه ی هنر


فلسفه ی هنر استتیک یا زیباشناسی یکی از بخش های سه گانه ی مجموعه ی پیوسته ی”تاریخ هنر”, “استتیک نظری” و”نقد هنر” است ـ سه مبحثی که در پیوند دیالکتیکی با یکدیگرند

با وجود استقلالی که هر یک از آن‌ها دارند، همان گونه که به چشم می‌خورد، هر یک از آن دوی دیگر تغذیه می‌شود و در استقلال خود بی نیاز از آن دو نیست. استتیک (زیباشناسی) تاریخ خود را با تشریک مساعی تاریخ هنر ونقد ادبی امکان‌پذیر است و نقد هنر به نوبه‌ی خود متکی بر دستاوردهای تاریخ‌هنر و استتیک می‌باشد.

پژوهش در نظریه‌های استتیکی ملزم به بینش همه جانبه در این سه رشته بوده و پژوهش‌گر نه تنها با لحاظ کردن مسایل آنها موفق می‌شود نظریه‌ی زیباشناختی تدوین کند و از آن به عنوان تئوری کلی یا فلسفه‌ی هنر سخن بگوید . بنابراین، فلسفه ی کلی هنر یا استتیک نظر ی از فرضا زبیا شناختی ادبیات یا زبیا شناسی هنرهای تجسمی متفاوت است.

در رابطه با زمنیه‌های سه گانه‌ی بالا می‌توان از یک رشته مقوله‌های ویژه‌ی هر یک از آن‌ها نام برد. - در مورد اول از مقوله‌های : تفکر شهودی، وساطت موضوع به واسطه‌ی فعالیت سوبژه ( هنرمند‌ )، مساله‌ی عقلانیت تصویر هنری ، امر زیبا درهنر، محتوایی تاملی( باز خوردی، بازتابی) ، محاکات (میمسیس، تقلید، روگرفت )، مناسبت زبیاشناسی جامعه شناسی در هنر، ژانرهای هنر و… - خود ویژگی یا خاصگی موضوع استتیکی ـ شکل و محتوا، شیوه‌ی وجود اثرهنری، یکتایی یا منحصر به آن ، مساله‌ی تیپ در هنر، کلیت اثر هنری، اصل رئالیسم به عنوان مقوله ی اساسی و جز آن، - محاکات، خصلت نشانه‌ای آن استتیکی ( زبیاشناختی ) است، نحوه‌ی بروز (نمود) اثر هنری، اثر با توجه به خصیصه‌ی کالایی فرآورده‌های تولیدی.

در زیر به برخی مقوله‌ها و چندلایه‌گی‌های ناظر بر رابطه‌ی هنرمند ودریافت اثر هنری وحرکت نظری برآنها اشاره می شود.

۱-هستی شناسی (آنتولوژی) فرایندهنر- منظور فرانید تکوین یافتن یک اثر مشخص هنری نیست، بلکه تمامیت روال تولید و دریافت (به اصطلاح مصرف از جانب هنر دوست) با توجه با هیأت (گشتالت ) اثر هنری به عنوان حد وسط بین مصالح هنری ودریافت آن است. هرهستی شناسی و هستی شناسی هنر نیز، جویای ساختارهای با ثبات موجودیت یا هستندگی اثر هنری است (یعنی جویای همگانی‌های قلمروی معین ذهن وعین)؛ درآن از تاریخیت هنرها پرسش می شود - نه تنها کنش خودویژه‌ی آثار هنری در قیاس با چیزها یا فرآورده‌های دیگر، بلکه در عین حال پرسش بر کارکرد و جایگاه هنر در یک کلیت یک جماعت فرهنگی.

۲- حوزه ی هستی شناختی که پدیده‌ای به نام”زبیا شناسی- استتیک” در آن مأوا دارد، دریافت حسی(aesthesis) است . جنبه‌ی تفسیرپذیرهیأت یک اثر معنایی است، به این معنا که ویژگی پدیده‌ی استتیکی آن است که در پیوند با موضوع فی‌نفسه به یک سوبژه(عامل ذهنی، انسان) که با آن سروکار دارد، برآمد می‌کند. یک موضوع ممکن است در یک زمان یا از یک دیدگاه زیباشناختی و در وقت دیگر یا از نظرگاه متفاوت مفید فایده ( سودمند) دریافت شود، یا این که هم این و هم آن ، یک اثر هنری تنها وقتی یک موضوع استتیکی است که دریافت (مصرف، مشاهده) آن توام با یگانه ارزش در خور آن یعنی فقط به عنوان موضوع زیباشناختی (و نه مفید فایده) باشد.

۳-خودویژگی پدیده‌ی استتیکی تنها در سایه‌ی شکل تعیین می‌شود. شکل فی‌نفسه آن رسانه‌ای است که در آن محتوای معنی بر ساخت می یابد. اگر درست است که شکل کلاً رابطه ی باروَرانسان با موجودات است ، یعنی مبین فعالیت مادی ( شیِئیت‌مدار) است که انسان در سایه‌ی آن در مناسبت با جهان قرار می‌گیرد، آن‌گاه شکل‌های موضوع‌های محض مشاهده‌ی یک “چنین‌ـ‌بودن” دارند که تامل عامل ذهنی بر آن موجب می‌شود که بازتاب از آن به عنوان رابطه‌ی وجودی در خود موضوع به عینه تجربه شود.

۴-نگرش دریافتی ، نحوه‌ی حضور حسی مفهوم مُقـّوِم (سازا) زیباشناسی هنری است. این امر نتیجه‌ی پیوند شکل اثر هنری با محتوای مصالحی است که هیأت‌ پذیرفته است. شکل و مصالح از یکدیگر جدا شدنی نیستند، زیرا شکل عنصر یا جنبه‌ی تعیّن امر هستـنده به صورت ماده می‌باشد. فعالیت هنرمند در آن است که از مصالح شکلی را آزاد می کند که از سرشت آن بر می‌خیزد و با ساختار آن متناسب است ؛ شکل شیوه‌ی وجودی مصالح (ماده) است وهنرمند آن را از چشم انداز مختلف به کار گرفته و بر آن تاکید می‌نهد این چشم انداز از نظر تاریخی وایدبولوژیکی متعهد است. پایندگی، تاریخیت ، سنت و سنت شکنی، بازگشت و نوآوری از بارزه‌های فرایند تولید هنری است .

۵-ساختار‌های هستی شناختی که اساس هر تجسم هنری می‌باشند به همراه خصلت فرافردیتی و تاریخی پرداخت هنر، دارای وضعیت همگانی‌هایی‌اند که کلیت منطقی‌شان با واقعیت هستی‌شناختی‌شان متناسب است، این همگانی‌ها جزو خود امرند. ضمن آن که اثر هنری به عنوان یک پدیده‌ی مطلقاً یکتا در تفاوت از هر موضوع دیگر وجود دارد ، در هیأت یکتایی خود در یک پیکرمندی منظم، می تواند ماهیت یک امر، وضعیت یک امر، یک جریان را حفظ کند، وبه صورت یک تمامیت منسجم جلوه کند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.