دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

توی گوش حریف می زنی


توی گوش حریف می زنی

جایگاه اخلاقیات در ورزش کجاست و چرا راهبردهایی که برای حل مساله وجود دارد, جواب نمی دهد

وقتی صحبت از ورزش و رقابت به میان می‌آید، ذهن بسیاری از افراد ناخودآگاه و غیرارادی معطوف به فوتبال می‌شود. فوتبالی که این روزها ویترین آراسته و فریبنده ورزش کشور ما شده است، ولی متاسفانه این ویترین سال‌هاست بدون تغییر مانده و گرد و خاک زیادی روی آن نشسته است. فوتبال کشور ما در اسم حرفه‌ای است، اما رسما نشانی از حرفه‌ای‌گری در آن دیده نمی‌شود. شاهد این مدعا هم جریمه‌های نقدی سرسام‌آوری است که بعد از برگزاری هر مسابقه فوتبالی به کادر، بازیکنان و دست‌اندرکاران و... تعلق می‌گیرد.

حرفه‌ای‌گری و اخلاق برای ورزش کشور ما دری بسته است که کلید آن را در گفت‌وگو با استادان جامعه‌شناسی ورزشی جستجو کرده‌ایم:

از همان ابتدایی که ورزش به صورت رقابت مطرح شد به همراه خود بحث اخلاق ورزشی را هم به میان آورد. در تاریخ رقابت‌های المپیک هم آمده است که اندیشمند بزرگ دوران باستان، پنیدارس، قبل از شروع رقابت‌ها طی یک سخنرانی، بحث اخلاق و رعایت هنجارهای اخلاقی را برای ورزشکاران گوشزد می‌کرد.

در فرهنگ ایرانیان نیز از گذشته‌های دور بحث اخلاق و ورزش با هم پیوند خورده بودند؛ مثلا در ایران باستان معلم ورزش کسی بود که هم به لحاظ راستگویی و هم به لحاظ مهارت‌‌‌های حرکتی و نیرومندی سرآمد دیگران بود. در اندیشه حکیم ابوالقاسم فردوسی هم با مضامینی آشنا می‌شویم که ورزشکار را با جنبه‌های اخلاقی و رفتاری معرفی کرده و او را پهلوان می‌نامد.

اما وقتی پای ورزش مدرن به میان می‌آید اصول اخلاقی را کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌بینیم. در ورزش مدرن اصل اول برد و باخت است و گرچه نظریه‌پردازان ورزش مدرن همیشه در تئوری‌های خود بر متعالی شدن ورزشکاران در ورزش و انتقال این تعالی به جامعه تاکید داشته‌اند، اما در عمل، واقعیت طور دیگری است.

● ورزش پولی به جای حرفه‌ای

حتما بارها و بارها اصطلاحاتی چون «ورزش آماتوری» یا «ورزش حرفه‌ای» را شنیده‌اید. وقتی هم به تفاوتشان فکر کرده‌اید اولین جوابی که به ذهنتان رسیده است وجود پول در ورزش حرفه‌ای است، اما دکتر محمد احسانی، استاد دانشگاه تربیت مدرس، معتقد است این برداشت درست نیست. او در این خصوص می‌گوید: «وقتی صحبت از ورزش حرفه‌ای می‌شود باید خیلی تخصصی به موضوع نگاه کرد. لازمه ورزش حرفه‌ای، اخلاق حرفه‌ای است و چون ما در کشور خودمان ورزش حرفه‌ای را درست تعریف نکرده‌ایم، بنابراین، تعریف مناسبی هم از اخلاق ورزشی نداریم. ورزش حرفه‌ای یعنی ورزش تخصصی ولی ما فکر می‌کنیم اگر برای ورزش کردن به ورزشکار پولی داده شود یعنی او حرفه‌ای است و ورزش ما حرفه‌ای شده است. در صورتی که چنین برداشتی از پایه و اساس غلط و نادرست بوده و چنین فعالیتی، «ورزش پولی» نامیده می‌شود و نه ورزش حرفه‌ای و این دو مفهوم از اساس با هم متفاوتند و ساختارها و تشکیلات متفاوتی دارند.

ما از ورزش آماتور جدا شدیم، اما متاسفانه نتوانستیم وارد ورزش حرفه‌ای شویم و همین امر دلیل بروز انواع ناهنجاری‌های اخلاقی است که در ورزش به اصطلاح حرفه‌ای خودمان با آنها روبه‌رو هستیم».

وی مقصر اصلی این اتفاق را غیرتخصصی بودن مدیریت ورزشی کشورمان می‌داند. به گفته این استاد دانشگاه، نگاه مدیریت ورزشی ما سطحی بوده و فقط به لایه‌رویی ورزش و تربیت بدنی معطوف است. برد و باخت همان لایه سطحی است که دکتر احسانی به آن اشاره می‌کند و می‌افزاید: «مدیریت ورزشی ما تقصیری هم ندارد چون اصول و مبانی تربیت بدنی را نخوانده است، واحدی به نام فلسفه تربیت بدنی را پاس نکرده است، درسی به نام مدیریت حرفه‌ای در ورزش را نخوانده است، ماموریت و هدف کاری‌اش مشخص نیست، چشم‌انداز ندارد و در یک کلام تحصیلکرده تربیت بدنی نیست. فقط پولی در دستش هست و باید آن را خرج ورزش کند. ما اگر می‌خواهیم ورزش مملکت را در مسیر صحیح قرار دهیم و آن را مزین به اخلاق کنیم، در درجه اول به آدم‌هایی نیاز داریم که تحصیلکرده این رشته باشند و عمق کنش‌ها و واکنش‌هایی را که در میادین ورزش رخ می‌دهد، درک کنند».

● خشت اول گر نهد معمار کج...

جامعه علمی جامعه‌ای است که جزء جزء ساختارها و ساز و کارهای آن براساس مباحث علمی و منطقی بنا شده باشد، ورزش هم همین طور است یعنی مباحث علمی و تخصصی باید در ورزش جاری شود. علوم ورزشی فقط محدود به فیزیولوژی ورزش و علم تمرین نیست بلکه به گفته دکتر احسانی، مدیریت و جامعه‌شناسی ورزش هم علوم ورزشی بوده و اتفاقا مشاهده می‌کنیم که بسیار مهم و تعیین‌کننده نیز هستند و در حقیقت زیربنا و اساس آن را تشکیل می‌دهند، بحث ورود اسپانسرها در ورزش هم علم است، مسوول روابط عمومی آن هم باید متخصص باشد و علم این کار را داشته باشد. دکتر احسانی معتقد است، نباید فکر کرد سفره‌ای پهن شده است و هر کسی می‌تواند بیاید و از آن لقمه‌ای بگیرد. این استاد دانشگاه تربیت مدرس در ادامه می‌افزاید: «این مشکلات از باشگاه‌ها شروع می‌شوند و به فدراسیون‌ها منتقل می‌شوند. یعنی بخش اعظم بدنه ورزش حرفه‌ای ما در حقیقت غیرحرفه‌ای است. پس نباید انتظار رفتار علمی و تخصصی و حرفه‌ای هم از این افراد داشت. وقتی ورودی غلط باشد نمی‌توان انتظار خروجی صحیح داشت. اخلاق ورزشی هم همین طور است، یعنی باید آن را از سطوح دبستان به ورزشکاران آموزش داد. وقتی از سطوح پایه به ورزشکاران اخلاق را آموزش دهیم پس از چند سال مربی با اخلاق، ورزشکار تیم ملی با اخلاق، داور با اخلاق و تماشاچی با اخلاق خواهیم داشت. خطر رفتارهای ضداخلاقی از طرف ورزشکاران چیزی نیست که یکشبه رخ داده باشد پس یکشبه هم درست نمی‌شود. اینها یک فرآیند هستند و به نظر من فرآیند حرفه‌ای‌گری ما درست نبوده است».

نکته: کارشناسان، دولتی بودن ورزش، تزریق بودجه‌های بی‌حساب و کتاب، غیرعلمی بودن ورزش و مدیریت‌های سیاسی در ورزش را ازجمله دلایلی برمی‌شمارند که به موضوع ناهنجاری‌های اخلاقی در ورزش دامن می‌زند

دکتر محمدرضا اسماعیلی، استاد دانشگاه آزاد اسلامی، نیز با این نظر موافق است و می‌گوید: «ورزش ما حرفه‌ای نیست بلکه پولی است. همیشه در بحث رقابت یک نکته وجود دارد؛ یکی این است که خودم را قوی کنم و دیگر این‌که مهارت حریف را کم کنم و ما متاسفانه جنبه منفی را یاد گرفته‌ایم و بیشتر به فکر ضعیف کردن حریف هستیم؛ مثلا در فوتبال ما مربیان همیشه طوری اقدام می‌کنند که نشان دهند باشگاه تیم مقابلشان ضعیف است، درحالی که در دنیای حرفه‌ای این طور نیست؛ یعنی وقتی در برابر یک تیم قوی بازی کنیم بیشتر لذت می‌بریم و رقابت بهتری هم داریم. به عبارت دیگر کسب پیروزی در برابر یک حریف قوی، افتخار بسیار زیادتری دارد».

● ورزش، جزئی از اجتماع

وقتی حساب ورزش را از دیگر پدیده‌های اجتماعی جدا می‌کنیم، نتیجه همان چیزی می‌شود که امروز در دنیای ورزش دیده می‌شود. دکتر فرزاد غفوری، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در این زمینه می‌گوید: «ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم همه پدیده‌های اجتماعی دارای عیب و نقص باشند، اما یک ورزش سالم و بی‌عیب و نقص را داشته باشیم. به عبارت دیگر اگر قبول کنیم ورزش تابعی از شرایط اجتماع است در نتیجه هر طوری که مردم در جامعه رفتار ‌کنند، ورزشکار هم در زمین مسابقه چنین رفتار خواهد کرد. مثلا وقتی مغازه‌دار، راننده تاکسی و قصاب نتوانند جانب عدالت و اخلاق را رعایت کنند، یک ورزشکار هم نمی‌تواند در زمین آن را رعایت کند».

نکته‌ای که این روزها در جوامع ورزشی حرف و حدیث‌های زیادی درباره آن مطرح می‌شود؛ حضور سیاسیون در مراتب مدیریتی ورزش است. یکی از مخالفان این حضور دکتر احسانی است که می‌گوید: «در حال حاضر نقش سیاسیون در ورزش بسیار پررنگ شده که همین عامل باعث کمرنگ شدن نقش آدم‌های متخصص در ورزش شده است. به نظر من اگر یک فرد سیاسی نقش مدیر ورزشی را بر عهده می‌گیرد، باید برای بهتر شدن اوضاع، کارهای زیربنایی و تخصصی را به افرادی بسپارد که این کاره هستند و تحصیلکرده ورزشند.» در برابر نظر دکتر احسانی بد نیست نگاهی هم به نظر دکتر غفوری بیندازیم که دید مثبتی در این زمینه دارد: «اتفاقا من با نظر سیاسیون در ورزش موافق هستم. از زمان کوبرتین هم ورزش تابعی از سیاست‌های دولت فرانسه بوده است و در زمان برگزاری المپیک ۱۸۹۶ هم برگزارکنندگان معتقد بودند که بدون حضور سیاسیون نمی‌توان این رویای بزرگ را جامه‌عمل پوشاند.

گرچه از اول آرمان‌های المپیک فارغ از مسائل سیاسی بوده است، اما هیچ المپیکی هم به دور از مسائل سیاسی نبوده است. به نظر من چون ورزش یک پدیده سیاسی است پس عدم وجود سیاسیون در ورزش یک کمبود محسوب می‌شود».

● فقط شعار

همیشه و همه جا صحبت‌های شعارگونه زیادی راجع به رعایت اخلاق در ورزش وجود داشته است. به نظر دکتر سیدمهدی آقاپور، استاد دانشگاه تهران، نظام ارزشی جامعه ما چه در بعد فرهنگ ملی و چه در بعد فرهنگ مذهبی با نظام ورزشی ما همخوانی ندارد و ارزش‌های مذهبی و ملی ما بیشتر جنبه تزئینی و شعاری پیدا کرده‌اند.

به گفته این استاد دانشگاه تهران، ۳ سطح برای اخلاق در ورزش مطرح است که شامل اخلاق منصفانه، اخلاق جوانمردانه و اخلاق پهلوانانه است. وی در تکمیل سخنان خود این طور می‌گوید: «در بازی منصفانه، تیم‌ها براساس قوانینی که در زمین وضع شده است بازی می‌کنند و هیچ امتیازی هم به تیم مقابل نمی‌دهند، اما در مفهوم بازی جوانمردانه که کمی عمیق‌تر از بازی منصفانه است، گاهی اوقات پیش می‌آید که بازیکن به حریف خود امتیاز ویژه‌ای را می‌بخشد مثلا بازیکن حریف مصدوم می‌شود و تیم مقابل توپ را بیرون می‌اندازد تا او درمان شود، اما بازی پهلوانانه، فراتر از بازی جوانمردانه و منصفانه است و در آن امتیاز بسیار زیادی به حریف داده می‌شود. چیزی که این روزها به هیچ وجه در ورزش دنیا دیده نمی‌شود یا به صورت بسیار کمرنگی وجود دارد. به هر حال موضوع اصلی برد است».

دکتر آقاپور مساله دولتی بودن ورزش، تزریق بودجه‌های بی‌حساب و کتاب، غیرعلمی بودن ورزش، مدیریت‌های سیاسی و دولتی در ورزش را ازجمله دلایلی برمی‌شمارند که به موضوع ناهنجاری‌های اخلاقی در ورزش دامن می‌زند. به گفته وی راهکارهایی هم که در این زمینه وجود دارند، بسیار سطحی و صوری هستند مثل جریمه‌هایی که به بازیکن بداخلاق تعلق می‌گیرد.

وی در ادامه می‌افزاید: «حتی در سطوح کلان تر هم راهبردهایی که برای حل مساله عدم رعایت اخلاق وجود دارد، ویترینی و تزئینی هستند و استفاده عملی نمی‌شوند. قانونگذار هم نگاهی سطحی به مساله اخلاق ورزشی داشته است، نمونه آن پیش‌نویس برنامه پنجساله پنجم بود که در ماده ۱۳ از فصل اول آن به موضوع اخلاق ورزشی پرداخته بود، اما آن را فقط از جنبه تاسیس نمازخانه در ورزشگاه، برگزاری کلاس‌های اخلاق برای مربیان، قرائت قرآن و متون دینی قبل از شروع رقابت‌ها یا هدیه دادن به ورزشکاری که جنبه اخلاق را رعایت کرده، بررسی کرده بود که البته در نسخه نهایی قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه این ماده تغییر یافته و مباحث اخلاقی کلا حذف شده است، اما اینها کافی نبوده و به تنهایی تاثیرگذار نیستند».

عاملی که اکثر اندیشمندان علوم ورزشی و جامعه‌شناسی ما بر آن تاکید فراوان دارند این نکته است که؛ آموزش اخلاق ورزشی نیازمند یک برنامه‌ریزی هدفمند و بلندمدت است که باید از سنین نوجوانی و جوانی و از مدارس و آموزش و پرورش آغاز شود و دارای طرحی متناسب با هر دوره‌ای از زندگی یک فرد باشد و سپس به طور مناسب اجرا شود. در این بین نقش مدرسه و معلمان ورزش از هر گروه دیگری پررنگ‌تر و تعیین‌کننده‌تر است، بنابراین هر قدر زنگ تربیت بدنی در مدارس جایگاه شایسته‌تری داشته باشد و از کمیت و کیفیت بهتری برخوردار باشد، تربیت اخلاق ورزشی در بین دانش‌آموزان موفق‌تر خواهد بود. به همین منظور، سرمایه‌گذاری اصلی ورزش باید در این نهاد و در این مقطع قرار گیرد تا ورزشکارانی حرفه‌ای و با اخلاق برای آینده ورزش این مرز و بوم تربیت شوند.

فریبا فرهادیان