دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

آزادی


آزادی بیش هر واژه ای مورد بحث قرار گرفته و از آن سوء استفاده شده است مفهوم آزادی نخست توسط والدین بویژه مادر به کودک القا می گردد

آزادی بیش هر واژه ای مورد بحث قرار گرفته و از آن سوء استفاده شده است. مفهوم آزادی نخست توسط والدین بویژه مادر به کودک القا می گردد. در خانواده می آموزند که فرزند آزاد است و هیچگونه محدودیتی ندارد مگر آنکه آزادی فرزند مخل اختیارات والدین شود. در خانواده هایی که از فرهنگ بالایی برخوردارند، اختیارات والدین تعریف شده است و فرزند با حدود آزادی خود آشنا می شود. اما در خانواده هایی که منش و رفتار منطقی ندارند، حدود اختیارات والدین تعریف نمی شود و اگر هم تعریف شود، دایم تغییر می کند و فرزند را به مشکلات و درگیری های ذهنی مبتلا می سازد.این یک واقعیت مسلم و پذیرفته شده است که مادر، بیش از هر کس دیگیری فرزند را دوست دارد و برای او آماده ی هرگونه فداکاری است. کم نیستند مادرانی که در طول تاریخ همه چیز خود را در راه عشق به فرزند، فدا کرده اند. هرچند استثاهایی وجود دارد، اما این موارد آنقدر اندک است که قابل مطرح شدن در این بحث نیست. بنابراین مهر مادر به فرزند از هر محبتی خالص تر است. اما همین مهر مادری که بی شائبه ترین مورد شناخته شده در جهان است، گاهی تحت تاثیر اختیاراتی که مادر مدعی دارا بودن آن است، نیز دچار اختلال می گردد و رابطه ی فرزند و مادری را با مشکل مواجه می سازد.اصولاً اختیارات، ناشی از حقی است که به درست یا نادرست فردی برای خود قائل است یا به او تفویض شده است. اختیارات والدین نیز نسبت به فرزند، ناشی از همین حقوقی است که والدین برای خود قائل هستند. اما مهر مادری و حدود اختیارات او نسبت به فرزند نیز یک پدیده ی ثابت و تغییر ناپذیر نیست، بلکه روندی پویاست که تحت تاثیر اطلاعات نهادینه شده در جامعه و شرایط مختلف تغییر می کند. مادر نیز یک انسان است با تمام نقاط مثبت و منفی که هر انسانی می تواند داشته باشد. همین خصوصیات انسانی که ثابت هم نیست، موجب می شود که حدود اختیارات خود را بخوبی نشناسد یا از آن تجاوز کند و آزادی فرزند را محدود کند. البته این تعدی ها هیچگاه با ذکر دلیل اصلی همراه نیست، بلکه انگیزه های اصلی در پس پرده ی ابهام تفسیر قوانین شرعی و اجتماعی مخفی می ماند. بسیار دیده شده که مادر با انگیزه های حسادت نسبت به عروس، حمایت از فرزندی دیگر، یا تبعیض بین فرزندان، آزادی های فرزند را محدود و زندگی را بر جگرگوشه خود تلخ کرده است که در تمام این موارد حقوق و اختیارات مادری مستمسک قرار می گیرد.مهربانتر و نزدیکتر از مادر نداریم، اما مادر هم ممکن است تحت تاثیر ناآگاهی، حب و بغض و عوامل دیگر، برای خود حقوقی قائل شود که مانع آرامش و سعادت فرزند است. پس حدود اختیارات و حقوق مادر نسبت به فرزند، بایستی تعریف شده و مشخص باشد تا حقوق کودک رعایت گردد. اما اختیاراتی که برای مادر(یا والدین) قائل می شوند با دو فرض اساسی ومهم همراه است. یکی مهر و علاقه ی فطری که به فرزند دارد، و دیگری مسئولیتی که در مقابل تامین زندگی و پرورش وی دارد. با این وجود گاهی دیده شده که مهر زایل شده و مسئولیت نیز به فراموشی سپرده می شود. بنابراین جامعه باید بر اختیارات و حقوق مادر نظارت داشته باشد.این امر موجب می گردد که مادر در مقابل انجام وظایفی که بطور فطری و قانونی دارد، صاحب حقوق و اختیارات خاصی باشد. محدود شدن حقوق و اختیارات مادر نسبت به فرزند موجب ظهور پدیده ای می گردد که آن را آزادی می نامیم. آزادی یعنی محدود شدن اختیارات افراد، جامعه و حکومت نسبت اشخاص. اصولاً همه ی تلاش های جمعی و انقلابات و حتی مبارزه با استعمار در جهت محدود کردن یا نفی اختیارات است. مردم الجزایر اختیارات دولت فرانسه بر سرنوشت خویش را نفی کردند و انقلاب الجزایر به وقوع پیوست. مردم ایران برای محدود کردن اختیارات شاه انقلاب مشروطه را بوجود آوردند.اختیارات افراد، سازمانها، گروه ها یا مقامات نسبت به دیگران ناشی از دوعامل است. یکی قانون و دیگری اطلاعات نهادینه شده در جامعه. موارد قانونی در این نوشته مورد نظر نیست، زیرا نسبت به اطلاعات نهادینه شده در جامعه از اهمیت کمتری برخوردار است و اصولاً تمام سوء استفاده های قانونی و تجاوز به حقوق دیگران با توسل به اطلاعات نهادینه شده در جامعه انجام می شود. علاوه بر آن موارد قانونی نیز با اتکا به همین اطلاعات نهادینه شده در ذهنیت جامعه تدوین می شود. بنابراین محدود کردن اختیارات یا نفی آنها بیش و پیش از آنکه به موارد قانونی مربوط باشد، با مسائل فرهنگی و بنیادهای فکری جامعه ارتباط دارد. بر همین اساس است که سطح آزادی افراد در جامعه تابع ذهنیت مردم و سطح آگاهی و دانش اجتماعی اعضای آن است .بنابراین دفاع از آزادی به محدود کردن اختیارات و جلوگیری از دخالت دیگران نسبت به اموری است که اصولاً به آنها مربوط نمی شود. آزادی انسان و احترام به حقوق افراد زمانی در ذهنیت جامعه نهادینه می شود که آحاد مردم در مقابل دخالت در امور شخصی دیگران (تا زمانیکه منع قانونی ندارد) حساس باشند و از آن دفاع کنند. آزادی افراد زمانی در سطوح کلان رعایت خواهد شد که در جزئی ترین امور شخصی و روابط بین افراد رعایت گردد.اصولاً بر خلاف تصور عموم جامعه از افراد تشکیل نمی شود، بلکه از اطلاعات نهادینه شده در ذهن افراد شکل می گیرد و جهت حرکت جامعه را همین ذهنیت مشترک افراد مشخص می کند.میزان پیشرفت و سطح بهروزی افراد و موفقیت جمعی را نیز همین اطلاعات نهادینه شده در جامعه تعیین می کند. تا اطلاعات نهادینه شده در جامعه تغییر نکند، به هیچ وجه شرایط جامعه نیز تغییر نخواهد کرد.به عنوان مثال به همین مسئله کودک آزاری بیندیشید.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.