سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
مجله ویستا

سایه شک و تردید بر روابط ایران و اروپا


سایه شک و تردید بر روابط ایران و اروپا

روابط کنونی فیمابین ایران و اتحادیه اروپا حاکی از وجود چالش ها و موانعی بر سر راه این روابط است این چالش ها طی سال های اخیر از برجستگی بیشتری برخوردار شده است

روابط کنونی فیمابین ایران و اتحادیه اروپا حاکی از وجود چالش‌ها و موانعی بر سر راه این روابط است. این چالش‌ها طی سال‌های اخیر از برجستگی بیشتری برخوردار شده است.

جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا به علت قرار گرفتن در دو حوزه ارزشی، فرهنگی و تمدنی متفاوت، فاقد مبانی یک رابطه استراتژیک هستند.

از طرفی از آنجایی که هر دو طرف دارای بنیان‌های بسیار قوی فرهنگی، هنجاری و تمدنی هستند، هیچ یک حاضر نیست زیر سلطه طرف مقابل برود و این امر برقراری روابط عادی را دشوار می‌سازد، اما جایگاه اتحادیه در نظام بین‌المللی و همچنین نقش و جایگاه منطقه‌ای ایران، ضرورت‌های متقابلی برای برقراری یک رابطه خوب و مناسب با اتحادیه اروپا به وجود می‌آورد. حفظ ارتباط با اتحادیه اروپا برآیندی از ضرورت‌ها، محذورات و مقدورات طراحی صحنه سیاست خارجی است.

این ارتباط می‌تواند برای مقابله با نظام تک‌قطبی و مخاطرات ناشی از آن طراحی شود. اتحادیه اروپا با ۲۷ کشور عضو هم‌اکنون بزرگ‌ترین قطب اقتصادی ـ تجاری بوده و تولید ناخالص داخلی آن با بیش از ۱۵ هزار میلیارد یورو از آمریکا بیشتر است.

سرشت و روحیه سیری‌ناپذیری اروپایی‌ها در ارائه مطالبات و خواسته‌های خود از شاخصه‌های دیگر رهیافت اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران بوده است.

اروپایی‌ها با هر گامی که طرف مقابل برداشته، یک گام جلوتر آمده و با چهره‌ای مدعی‌تر بر فهرست مطالبات افزوده یا بخش دیگری از مطالبات خود را برجسته می‌سازند. رهیافت ۳ کشور اروپایی در بحث هسته‌ای ایران، به روشنی این الگو را نمایان می‌سازد. با هر گامی که جمهوری اسلامی در مسیر اعتمادسازی برداشته و خواسته‌های طرف اروپایی را برآورده کرده، اروپایی‌ها با چهره‌ای مدعی‌تر جلو آمده و خواهان برداشتن گام‌های بیشتر شدند و نهایتا کار به جایی رسید که غایت و مطلوب نهایی خود مبنی بر توقف و جمع‌آوری هر گونه فعالیت هسته‌ای در ایران را مطرح کردند.

تجارب حاصله از مطالعه سیاست خارجی اتحادیه اروپا حاکی از آن است که موضوعات نرم و هنجاری این اتحادیه در نظام بین‌الملل، نظیر دموکراسی و حقوق بشر، متاثر از ملاحظات و منافع اقتصادی اتحادیه است.

به بیان دیگر، موضوعات یاد شده در سیاست خارجی اتحادیه از اولویتی ثانوی برخوردار هستند. مشارکت استراتژیک اتحادیه با روسیه و چین در حالی که رفتار این کشورها در عرصه سیاست داخلی با استانداردهای مورد نظر اتحادیه در زمینه دموکراسی و حقوق بشر فاصله دارد، دو نمونه مهم در این رابطه است.

● برنامه هسته‌ای ایران از دیدگاه اتحادیه اروپا

از دید اتحادیه اروپا برنامه‌های هسته‌ای ایران باعث نگرانی شدید در کشورهای اروپایی شده است. اتحادیه اروپا از نیمه دوم سال ۲۰۰۳ در تمامی مواضع رسمی و علنی موضع سختی را در برابر ایران در پیش گرفت. نقطه ثقل این موضع سخت تلاش برای ارجاع موضوع به شورای امنیت سازمان ملل متحد بوده است. تصویب ۴ قطعنامه از دیگر اقدامات اتحادیه با همکاری آمریکاست.

بررسی روند وقایع نشان می‌دهد که اتحادیه اروپا از نیمه سال ۲۰۰۳ به موضع آژانس انرژی اتمی و آمریکا در اتخاذ یک سیاست قاطع در برابر ایران پیوسته است.

این مثلث ۳ ضلعی که حمایت سایر کشورهای غربی را به دنبال داشت و خصوصا مورد تایید گروه ۷ کشور بزرگ صنعتی دنیا بود، شرایط را برای ایران دشوار ساخت و منجر به ایجاد بدبینی و فشار به ایران در جامعه جهانی شد.

این امر به مثابه یک زورآزمایی بین کشورهای قدرتمند و پیشرفته دنیا از یک طرف و جمهوری اسلامی ایران از طرف دیگر بود؛ صحنه‌ای که بازیگران از موقعیت و توان بسیار متفاوتی برخوردارند. این در حالی است که تبلیغات بین‌المللی و رسانه‌های غربی نه از موضع ایران که از موضع طرف مقابل حمایت می‌کند.

به نظر نمی‌رسد اتحادیه اروپا استراتژی‌ای برای بهبود روابط خود با ایران تنظیم کرده باشد و همه چیز تاکنون براساس اما و اگر و پیش‌شرط بوده است. در واقع، ارائه شرط و پیش‌شرط، از مهم‌ترین اصول حاکم بر رفتار اروپا در قبال جمهوری اسلامی بوده است. اروپایی‌ها بسیاری از همکاری‌ها، مبادلات و امتیازات را با قید و شرط‌ها و پیش‌شرط‌های مختلف مطرح کرده و انجام هر کار مشترک و همکاری با ایران را در قالب یک سلسله شروط قرار داده‌اند. در چارچوب این نگرش، طرف اروپایی است که شرط و محدوده آن را مشخص می‌کند و مشخص نیست این شروط تا کجا ادامه می‌یابد.

مطالعه مواضع اتحادیه اروپا در موضوع پرونده فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران همچنین نشان می‌دهد که این اتحادیه، سیاست حمایت و همسویی با مواضع خصمانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و آمریکا را در پیش گرفته و با چرخش به سمت آژانس و آمریکا، به یکی از عوامل موثر در شکل‌گیری اجماع بین‌المللی بر ضد ایران تبدیل شده است.

به ‌نظر می‌رسد فعالیت‌های هسته‌ای ایران بعد از ۱۱ سپتامبر به یکی از جنبه‌های مهم در روابط اتحادیه با ایران درآمد و به عنوان یک متغیر مستقل کمیت و کیفیت روابط را تحت‌ تاثیر قرار داد. روابط ایران و اروپا که از سال ۱۳۷۷ وارد رویکرد تازه‌ای شده بود از سال ۸۳ و پس از صدور قطعنامه شورای امنیت علیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران دچار تنش و واگرایی شد.

تا پیش از این، دو طرف در حال مذاکره درخصوص سند همکاری‌های تجاری و اقتصادی به موازات سند سیاسی بودند، اما با طرح پرونده هسته‌ای ایران، اتحادیه اروپا مذاکرات درباره این اسناد را به حال تعلیق درآورد و آخرین مذاکـــرات در ۲۶ می ‌۲۰۰۵ در حـالی برگزار شد که اروپا با در پیش گرفتن سیاست حمایت از سیاست‌های ایالات متحده در قبال ایران راه را برای گسترش روابط با ایران بست.

متعاقب این قطعنامه، کشورهای اروپایی و عمدتا فرانسه و انگلیس طی ۵ سال گذشته همواره بانیان قطعنامه و طرح تحریم با ایران در بحث هسته‌ای بودند.

در این راستا تحریم‌های اقتصادی و تحریم حساب‌های بانکی برخی از اشخاص، تحریم بانک ملی و حساب‌های بانکی ایران از دیگر اقدامات قهریه کشورهای اروپایی بوده است.

جدای از مسائل هسته‌ای، مسائل مربوط به حقوق بشر و صلح اعراب و رژیم صهیونیستی ازجمله مسائلی است که مقامات اروپا از آنها به عنوان موانع گسترش روابط ایران و اروپا یاد می‌کنند.

گفتگوهای حقوق بشری ایران و اروپا از سال ۲۰۰۴ متوقف شد و از آن پس اروپا با گره زدن مسائل سیاسی به مسائل حقوق بشری رویکرد غیرمنطقی را در قبال ایران در پیش گرفت، به طوری که در دوره ریاست فرانسه بر اتحادیه اروپایی که تا پایان سال ۲۰۰۸ ادامه داشت حدود ۱۸ قطعنامه حقوق بشری علیه ایران صادر شد که نشان‌دهنده فضای بسیار متصلب روابط و رویکرد انتقادی اروپا در قبال ایران است. انتخاب نیکلا سارکوزی در فرانسه، گوردون براون در انگلیس و خانم آنگلا مرکل در آلمان به این فضای سرد دامن زد.

بررسی و مطالعه روابط نشان می‌دهد که اعضای اتحادیه اروپا نسبت به ایران و نوع رابطه به‌رغم داشتن یک موضع واحد و ظاهرا منسجم لکن در واقع موضع منسجمی ندارند. به این دلیل، مسیر مذاکرات اقتصادی و سیاسی ایران با اتحادیه مسیری دشوار و ناهموار است و به متغیرهای داخلی، تحولات منطقه‎ای و بین‎المللی بستگی دارد. بنابراین، چشم‎انداز روشنی در این زمینه‎ نمی‏توان تصور کرد. البته رابطه با ایران یکی از موارد اصلی در سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپاست و ۲۷ کشور عضو اتحادیه موفق شده‌اند در این زمینه از اشتراک نظر بسیار خوبی در رابطه با ایران برخوردار شوند.

اتحادیه اروپا گرچه به ظاهر مجموعه‎ای از کشورهاست، اما با توجه به قوانین بسیار پیچیده، مفصل و غیرقابل انعطاف آن عملا همانند یک سازمان بین‎المللی عمل می‎کند. برقراری روابط تجاری با اتحادیه اروپا که در آن امضای تمامی قراردادهای اقتصادی به کمیسیون اروپا محول شده است و نمی‎توان با تک‌تک کشورها رابطه برقرار کرد، کار بس دشواری است.

از سوی دیگر، تفاوت دیدگاه کشورهای شمال و جنوب اروپا در قبال ایران و متصلب‎تر بودن کشورهای شمالی، سبب عدم تحقق اجماع در این زمینه در اتحادیه می‎شود.

با پیوستن ۱۲ عضو جدید اروپای شرقی و مرکزی از اول ماه می ۲۰۰۴، امکان تنظیم موثر روابط دوجانبه ایران با این کشورها عملا کاهش یافته و روابط با آنها نیز باید در چارچوب اتحادیه تعریف شود؛ زیرا آنها تمامی قوانین و مقررات اتحادیه را پیشاپیش پذیرفته‎اند.

سعید خالوزاده