سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

بومیگرایی و تفکر جهانی شدن


بومیگرایی و تفکر جهانی شدن

تفکر بومی اگر یک بدیل جدی داشته باشد, تفکرغربی است که گونه ای جهان شمولی برای خود قایل است با نضج گیری تفکر و تمدن غربی, این عقیده مورد توجه قرار گرفت که هر کس و هر فرهنگی اصول و روشهای تفکر جدید را بپذیرد, می تواند سعادت دنیوی و اخروی خود را تأمین کند

تفکر بومی اگر یک بدیل جدی داشته باشد، تفکرغربی است که گونه ای جهان شمولی برای خود قایل است. با نضج گیری تفکر و تمدن غربی، این عقیده مورد توجه قرار گرفت که هر کس و هر فرهنگی اصول و روشهای تفکر جدید را بپذیرد، می تواند سعادت دنیوی و اخروی خود را تأمین کند. البته، این تفکر در قرن بیستم با خلل رو به رو گردید و فرهنگهای گوناگون پی بردند که برای توسل جستن به دستاوردهای مهم تمدن غرب، لازم نیست از همه وجوه آن تمدن مو به مو پیروی نمایند.

یکی از مکتبهای فلسفی که علیه این رویکرد افراطی ایستاد، ساختارگرایی اجتماعی بود.

طرفداران این رویکرد معتقد بودند هر پدیده ای برای آنکه در جامعه ای رشد کند، لازم است قبلاً به شکل هنجارهای آن جامعه درآید.

ساختارگرایان اجتماعی مثالهای زیادی می زنند تا مدعای خود را ثابت کنند. یکی از این مثالها، نمونه فرهنگ ژاپنی است که اگر چه این فرهنگ مدرن است، بدین معنا که از دستاوردهای جهان جدید بسیار استفاده کرده و علاوه بر این، خود یکی از مظاهر فناوری جدید است، اما دارای هویت و فرهنگی مستقل از هویت غربی است.به معنای دیگر، به نظر ساختارگرایان، این مؤلفه های فرهنگی و هویتی هستند که بر دستاوردهای مدرن و مدرنیته تأثیر می گذارند.

ساختار گرایان اجتماعی مثالهای دیگری می زنند تا نشان دهند در منظومه جدید و حتی قدیم، مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی نقش بیشتری نسبت به نوآوریهای مدرنیته دارند. از جمله این مثالها، شیوه تولید و گسترش فناوریهای جدید است. به طور مثال برخی از این متفکران بر شیوه تولید دوچرخه دست گذاشته اند. به نظر آنها دو گزینه فراروی ما قرار داشتند که نشان دهنده ماهیت دوچرخه هستند.

یکی از اینها، دوچرخه به عنوان وسیله ای برای مسابقه بود و دیگری وسیله ای برای حمل و نقل . اولی هرچند بر سرعت تأکید می کرد، امنیت در آن کم رنگ بود و دومی بر امنیت بیشتر از سرعت تأکید داشت. این رویکرد تأکید دارد سرانجام جامعه پذیرفت که دوچرخه به عنوان وسیله ای برای حمل و نقل و رفت و آمد مورد توجه قرار گیرد.

هرچند از این وسیله برای مسابقات هم استفاده می شود، اما بیشتر استفاده از آن برای حمل و نقل است. اینکه جامعه چنین نگاهی به دوچرخه به دست آورد، باعث شد کارخانه های دوچرخه سازی هم به سمت تولید دوچرخه هایی بروند که در آنها امنیت بر سرعت می چربید.

بدین گونه، یکی از معانی بومی سازی مشخص می شود و آن، اینکه این جامعه باید چیزی را به دست آورد. این گونه نیست که ما در برابر دستاوردها و مبانی جامعه غربی مغلوب باشیم. ما می توانیم دست به گزینش بزنیم و همین گزینشها، ماهیت فناوری و دستاوردهای مدرن را عوض می کنند. این رویکرد از جمله رویکردهایی است که علیه دترمینیسم مدرنیته و دترمینیسم علم و فناوری مدرنیته می ایستد. بر طبق این نوع دترمینیسم، سرنوشت غایی ما به وسیله مبانی و دستاوردهای مدرن مشخص می شوند و ما در این راستا، اختیار و اراده ای نداریم مسیری که غرب طی کرده، بر طبق این نگاه برای همه فرهنگها و جوامع اجتناب ناپذیر است.

ساختارگرایی اجتماعی به عنوان یک از انواع بومی گرایی، بر این نکته تأکید می کند که هم تاریخ و هم ماهیت جامعه به ما نشان می دهند نقش فرهنگ و جامعه بسیار بیشتر از نقش مؤلفه های تکنولوژیک مدرن است.

بومی سازی البته انواع و وجوه دیگری نیز دارد. یکی از این نوعها بر این نکته اشاره می کند که ما هرچند باید از علم و فناوری غربیان کمال استفاده را بکنیم، ناگزیریم در میان دستاوردهای مختلف دست به گزینش بزنیم.

این آموزه که شباهتهای زیادی با ساختارگرایی اجتماعی دارد، علم غربی را به دو دسته داوری و گردآوری تقسیم می کند و معتقد است ما در مقام داوری باید تابع قوانین مدرن باشیم، اما در مقام گردآوری می توانیم با تکیه بر نیازهای خود، به سراغ دنیای جدید برویم.

به تعبیر دیگر، دنیای مدرن بر خلاف آنچه بسیار می پندارند، چندان و چنان یکنواخت و یکپارچه نیست که راه را بر تنوع ببندد.

به همین جهت، ما همیشه این مجال را داریم که در میان امکانات و چشم اندازهای متفاوت آن، دست به گزینش بزنیم. آنها با تکیه بر این تلقی، علم بومی را تعریف می کنند.

در این میان، می توان به انواع و اقسام دیگری از بومی گرایی نیز توجه کرد، اما همه این نوعها در یک نکته اتحاد نظر دارند. این نکته آن است که هرچند باید از دستاوردهای مثبت تمدن غرب استفاده کرد، این استفاده به معنای غلتیدن در دستاوردهای منفی آن نیست. از سوی دیگر، بومی گرایی اصلاً بدان معنا نیست که کبک وار سر در برف مؤلفه های سنتی کنیم و از مظاهر دنیای جدید محروم شویم. بومی گرایی با این تعریف، چیزی مانند حرکت در یک مسیرست که از یک سو دترمینیسم مدرنیته و دترمینیسمهای علم و تکنولوژیک قرار دارند و از سوی دیگر، استفاده نکردن از مؤلفه ها و مظاهر جهان مدرن. یافتن این حد وسط کار آسانی نیست و به تلاش زیادی نیاز دارد.

بومی گرایی نکته دیگری را نیز به ما گوشزد می کند و آن اینکه، دستاوردهای مثبت را حتی اگر از دیگران باشد، باید گرفت و دستاوردهای منفی را حتی اگر از خودمان باشد، باید طرد کرد. این نکته، موضوع مهمی است که در آموزه های دینی هم بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

این نوع نگاه به بومی سازی، یکی از نیازهای مهم جهان ماست. این مفهوم همچنین با مفاهیمی چون: جهانی سازی، جهانی شدن، تکثر فرهنگی، تنوع هویتی، بحران معنا و بحران هویت در ارتباط است.

شیدا امینی