سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
جایگاه احزاب سیاسی در ایران
بدیهی است که تحزب همواره یک تجربه موفق و نیز عامل نهادینه کردن قدرت و مشارکت مردم در جوامع دموکراسی بوده و هست، با وجود این در برخی کشورهای جهان سوم نظیر کشور ایران این تجربه ناموفق و دارای فراز و نشیبهای گوناگون بوده است. صاحبنظران تعاریف گوناگونی از حزب ارائه دادهاند. در یک معنا میتوان گفت که حزب سازمان اجتماعیای است که دارای ایدئولوژی، برنامه و اهداف بلندمدت در جهت کسب قدرت به منظور حفظ منافع ملی و رونق بخشیدن به امور کشور است.
احزاب به طور کلی به دو دسته عام و خاص تقسیم میشوند. اجتماعی بودن انسان و ضرورت اجتماعی مقوله کسب و تقسیم قدرت از همان آغاز دوران زندگی اولیه انسانها در قالب عام خود همانند دسته، گروه، باند، جناح، قبیله و غیره ظهور کرد، ولی با گذشت زمان و روند تکامل اجتماعی حاکمیت و حکومت و ارتباط جوامع و مردم با پدیده حکومت در عصر حاکمیت ملی پس از رنسانس در اروپا و ضرورت مشارکت مردمی، احزاب خاص را بهعنوان یک واقعیت اجتماعی جهت حضور مردم در صحنه قدرت الزامی کرد. در واقع حزب به مفهوم امروزی فرزند خلف دموکراسی و نظام تفکیک قوا و رکن چهارم دموکراسی بوده که از اروپا آغاز شد و به تدریج به سایر نقاط جهان گسترش یافت. برای اولین بار در دوران مشروطه فعالیت سیاسی احزاب خاص در ایران آغاز شد و دوران پرفراز و نشیبی را طی کرد. گرچه این امر تا حدودی ناموفق بوده، ولی در دوران حیات سیاسی ایران از مشروطه به این طرف، احزاب قوی همانند دموکرات عامیون و اعتدالیون زمان مشروطه، حزب اصلاحطلبان و تجدد در اوایل حکومت رضاشاه، حزب توده، حزب ایران و حزب زحمتکشان در دوران ملی شدن صنعت نفت و حزب جمهوری اسلامی در دوران معاصر بر تحولات سیاسی ایران اثرگذار بودهاند. پرواضح است که عمر مفید و رسمی اکثر احزاب سیاسی ایران کمتر از دهسال بوده که این خود جای بحث و تامل است. به همین جهت تجربه ناموفق احزاب از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. دکتر صادق زیباکلام در این رابطه میگوید: <در ایران طبقه متوسط شکل نگرفته است که نماد و مظهر طبقات اجتماعی ایران باشد به همین جهت احزاب معنا و مفهوم واقعی خود را پیدا نکرده و عمری کوتاه، مقطعی داشتهاند.>
کنسول انگلیس در اصفهان (۱۹۴۵) گفته است: <دو ایرانی هرگز نمیتوانند همکاری کنند حتی اگر این همکاری برای گرفتن پول از شخص سومی باشد.> دکتر موسی غنینژاد چنین اظهار داشتهاند که: <تا نان افراد در گرو عملکرد احزاب بریده میشود، گسترش و رونق احزاب معنی ندارد.> به هر حال باتوجه به موارد بالا به چند مورد از دلایل ناپایداری احزاب سیاسی ایران اشاره میشود:
● وارداتی بودن حزب:
در ایران همانند سایر کشورهای جهان سوم حزب در معنا و مفهوم خاص یک مقوله وارداتی و بیگانه است که از دوران مشروطه وارد ایران گردید. پیوند و جا باز کردن در بدنه جامعه سنتی و دارای فرهنگ سیاسی عشیرهای با هنجارهای متفاوت که معیارهای اعتمادی و رغبتی در همکاری با دیگران بستگی به مذهب، صنف، قوم و قبیله، جناح، منافع گروهی، دسته و طایفه خودی دارد، کاری است که به فرهنگسازی و گفتمان نیاز دارد که در شرایط مساعد با قبول دیگران، نیز مخاطبان خود را بشناسد و انگیزه همکاری و مسوولیت را پیدا کند. در حالی که بیشترین عمر مشروطیت در زمان خاندان پهلوی مستبد سپری شد و این خاندان با تحزب و کار گروهی به کلی مخالف بودند اما باید اذعان نمود که برای اکثریت جامعه ایران هنوز هم حزب و تشکلهای مدرن جا نیفتاده است و حتی تحصیلکردههای جامعه آرمان و اعتقاد حزبی ندارند و به وظیفه حزبی بودن توجیه نیستند، این رویکرد نمیتواند جوابگوی مطالبات حزبی گردد. در حالی که به قول دکتر سریعالقلم <فرهنگ سیاسی ایران چنان عشیرهای است که رقیب و دیگران را غیرخودی میداند و به حذف آنان میاندیشد.> زیرا چنان که میدانیم تاریخ ایران همواره شاهد قتلهای خونین در رقابت بین احزاب سیاسی بوده است.
● قائم به شخص بودن:
احزاب سیاسی خاص در ایران همواره تا اکنون از بالا به وسیله دولتمردان و شخصیتها در ارکان قدرت شکل گرفته است و قائم به اشخاص میباشد و کمتر از پایین و به صورت خودجوش به وسیله مردم برحسب ضرورت شکل گرفته است. به همین جهت قوام و دوام احزاب بستگی به جایگاه و حضور افراد بنیانگذار دارد و نمونههای تجربی آن از دوران مشروطه تا حالا بوده است.
● افراط و تفریط پیوسته در امور:
اصولا در فرهنگ سیاسی و ملی ما افراط و تفریط ریشهدار است به قول گراهام فولر آمریکایی: <وقتی به رنگ فرش ایرانی نگاه میکنی در آن افراطگری مشاهده میشود.> افراطگری در واقع یک معضل ملی در روابط اجتماعی و احزاب سیاسی ایران است و نیاز به فرهنگسازی دارد. کمتجربگی احزاب و تلاش برای دستیابی به اوج هرم قدرت، منجر به تندروی، شتابزدگی و انحصارطلبی در مقابل رقیبان و نیز نادیده گرفتن حقوق قانونی افراد قرار میگیرد و به دشمنی و نزاع میانجامد که پیامد آن اعتبار و منزلت مردمی و اجتماعی احزاب سیاسی را کمرنگ نموده و از صحنه سیاست خارج میگرداند. در حالی که خاستگاه و فلسفه ذاتی احزاب سیاسی رفع نقیصهها میباشد. در قانون اساسی نظام مشروطه و جمهوری اسلامی، تشکلها و احزاب سیاسی جایگاه و اعتبار قانونی دارند، اما این به تنهایی کافی نیست. در دوران استبداد پهلوی احزاب مستقل، معنا و مفهوم نداشت و چنان که میدانیم در سالهای آغازین نظام اسلامی احزاب سیاسی پررونق و فعال بودند و نمونه آن حزب جمهوری اسلامی است که در دهه اول انقلاب صحنه گردان اصلی قدرت ایران بود. در حال حاضر باوجود فعالیت احزاب و تشکلها، نگرش به توسعه احزاب مثبت نیست و از دیدگاه حکومت، مشارکت در قالبهای سنتی و غیره اولویت بیشتری دارد. اما براساس قانون اساسی و نیز مطالبات جامعه ضرورت دارد که رقیبان و احزاب منتقد تحمل شوند. تقویت و توسعه احزاب سیاسی به صلاح مملکت است زیرا همگرایی، نزدیکی افکار و سلیقهها را به دنبال دارد و برای کشوری همچون ایران که دموکراسی را تجربه میکند، فرصت ملی و تاریخی است و به تقویت و اعتبار نظام میانجامد. با وجود همه فراز و نشیبها، رونق و توسعه احزاب سیاسی در ایران یک ضرورت تاریخی است، زیرا پیش از استقرار نظام جمهوری اسلامی، حاکمیت و ملت همواره با هم بیگانه بودند و ارتباط حکومت و ملت براساس زور و ترس رقم میخورد. به همین دلیل بود که امام خمینی(ره) در نظام جمهوری اسلامی دولت را خدمتگزار مردم میدانست و سیاست نظام هم در راستای تفاهم بین ملت و دولت شکل گرفته بود. بنابراین چون احزاب سیاسی الزامات اعتمادسازی دولت و ملت را فراهم میکنند، ضرورت دارد که احزاب ملی تقویت شوند. در هر صورت احزاب برخوردار از کار ویژههای ذیل است.
۱) نهادینه کردن قدرت: رونق و توسعه احزاب سیاسی با پایههای وسیع مردمی در نظامهای دموکراسی سابقهای درخشان دارد. از این جهت احزاب میتوانند قدرت را در بدنه حاکمیت مهار و نهادینه کنند و به آن سروسامان بدهند. عنان و افسار قدرت را در مسیر مصلحت جامعه به دست گیرد و جلوی فزونخواهی گروههای فشار و لابی را بگیرند و در چنین میدانی رقابت و شایستگی لحاظ میگردد. هر حزب و سازمان فعال سیاسی به اندازه مقبولیت و حضور خود در میان مردم سهم ملی از قدرت را تصاحب میکند و جای هیچگونه شکوه و شکایت وجود ندارد.
در چنین فرآیندی سرچشمه قدرت از آن مردم و قانون است که در سایه عملکرد حاصل میشود و از این طریق است که قدرت شناسنامه دارد و نهادینه میشود. همانند رودخانهای که در صحرای هموار حرکت میکند و جای نگرانی برای رقیبان و دیگران وجود ندارد که به طغیان کشیده شود.
۲) شناسنامهدار شدن گروهها و احزاب سیاسی: حزب همانند سدی است که ظرفیت مهار رودخانهها، سیلها و ... را دارد. احزاب ملی و قوی این توانایی را دارند که دستهها، گروهها، نیروهای پراکنده و لجامگسیخته و نیز معترضان و ناراضیان را شناسنامهدار کرده و در قالب معین و تشکلات سیاسی رسمیت قانونی ببخشد. انرژی و پتانسیل بالقوه، یک جمعیت ملی را در مسوولیت و قدرت شریک و همراه میکند و به روند اعتمادسازی ملی و اخلاق اجتماعی در مناسبات سیاسی و قدرت کمک مینماید و فرصتطلبان را از صالحان جدا میسازد.
۳) افزایش ضریب امنیت ملی: در دنیای امروز و در نظام و روابط بینالملل، میزان اعتبار و مقبولیت حکومتها به میزان آرا و مشارکت مردم در قدرت بستگی دارد. هرچه میزان آرا در یک رایگیری بالا باشد در روابط میان حکومتها و قراردادها در روی میز مذاکرات، قدرت چانهزنی و امتیازگیری افزایش مییابد. به همین دلیل توسعه و تقویت و گسترش احزاب با سلیقههای متفاوت در قالب صداهای متعدد به افزایش مشارکت مردم میانجامد و به ضریب امنیت ملی کمک میکند و توطئههای دشمنان را خنثی میسازد. بیشک در مرزهای ملی کشور ما تحولات سیاسی و نظامی صورت گرفته بر اوضاع ایران بیتاثیر نبوده است. گروههای قومی و مذهبی ایران در حاشیه مرزها قرار دارند و از طرف دیگر به برکت انقلاب اسلامی و تسهیل ارتباطات رسانهای رشد و آگاهی طبقات اجتماعی را هم به دنبال داشته است مطالبات جوانان، زنان و سایر اقشار و نیروهای پیرامون افزایش یافته است، به همین جهت توسعه احزاب ملی و فراگیر با شاخصهای متنوع و شرقی پوشش مناسبی است که رغبت و تمایل به مرکز و همدلی میان آحاد جامعه را در مقابل بیگانگان به همراه دارد و در مقابل گرایش به نیروهای گریز از مرکز و حامیان خارجی آنها را خنثی مینماید. با وجود این موارد در کشوری همچون ایران با قلمرو وسیع و تنوع قومی و مذهبی و مطالبات جامعه، احزاب قدرتمند ملی با شاخصهای مردمسالاری دینی، اصلاحطلب و ترقیخواه و عدالتجویانه و انتقادپذیر و مشارکت جو همانند حزب اعتمادملی به دبیر کلی شیخ اصلاحات حجتالاسلام حاج آقا مهدی کروبی که مورد اعتماد نظام اسلامی و دارای سابقه انقلابی، مدیریتی، شجاعت و صداقت میباشد یک ضرورت ملی و تاریخی است که به تحقق اتحاد ملی و انسجام اسلامی مورد نظر مقام معظم رهبری کمک مینماید اصلاحطلبان، از آن جهت که اصلاحطلب هستند، باید مستمرا خود را در معرض ارزیابی و قضاوت سخت و سهمگین افکار عمومی، به مثابه یک محکمه غیرشخصی، قرار دهند و از رهگذر اصلاحات مستمر در خود، پروژه و پروسه (اصلاحات مستمر در جامعه) را مهندسی و مدیریت نمایند. بنابراین، حتی آنگاه که از قضاوت و حکم افکار عمومی نسبت به خود ملول و دلگیر میشوند، نباید خود را از افق نگاه و نقد آن خارج کنند.
الهبخش آذرپیوند
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست