جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
اخلاق پیغامبران درباره ی زبان و خشونت
![اخلاق پیغامبران درباره ی زبان و خشونت](/web/imgs/16/152/rnwrt1.jpeg)
و بیشتر خشم وُلات [حاکمان] از آن بوَد که کسی زبان بدیشان دراز کند و [چون] خواهند که در خون وی سعی کنند: در این وقت باید که یاد آرند از آنکه عیسی (ع) فرا یحیی (ع) گفت: «هرکه ترا چیزی گوید و راست گوید شکر کن و اگر دروغ گوید شکر عظیمتر کن، که در دیوان تو عملی بیفزود بیرنج تو».[١]
عیسی (ع) گفت: «چیست که جامهی رُهبانان پوشیدهاید، و باطنها بر صورت گرگ کردهاید؟ جامهی ملوک اندر پوشید و دل از بیم حق تعالی نرم گردانید».[٢] غزالی
امروز مسئلهی حقوق فردی و اجتماعی و آزادی بیان و عدالت و استبداد یا آزادی سیاسی در اسلام یکی از بحثانگیزترین موضوعاتی است که ذهن هر دانشوری را که بخواهد در سنت دینی و سیاسی جوامع اسلامی از گذشته تا حال تحقیق کند به خود مشغول میسازد. هرجامعهی دینی تاریخی از سنتهای فکری و سیاسی و ساختارهای اجتماعی را به نمایش میگذارد که از یکپارچگی بسیار دور است. و به این باید افزود فهم خود مؤمنان را از دین و مذهب مختارشان که همواره در برابر واقعیت عینی تاریخی سر میپیچد و حقیقت آیین خود را نه در آن بلکه در «سرمشقها»یی میبیند که در تاریخ مقدس، یا الگوی آغازین، حیات دینی و اجتماعی خود مییابد. مؤمنان، بدین گونه، هربار مدعیاند که هر شکستی نه از اعتقادات آنان بلکه از کردار آنان است (اسلام عیبی ندارد، عیب از مسلمانی ماست). از سوی دیگر، همواره مدعیانی وجود دارند، معمولاً در قدرت یا در راه رسیدن به آن، که خود را نمایندهی تمام عیار آن الگوی آغازین معرفی میکنند و هر اندیشه یا دستهی رقیب را از «پاکدینی» به دور و دروغین جلوه میدهند و دست آخر خود نیز به دست مخالفانشان با همین اتهام از تخت به زیر کشیده میشوند. محقق چارهای ندارد جز اینکه در این دریای ناپیداکرانه به سوی ساحلی براند که «گفتار» نخبگان فکری آن دوره آن را مسکون ساخته است و «معیار» اندیشه و حاکمیت مسلط در آن دوران، چه در محافل خواص و چه در میان عوام، بوده است. تمایز این «گفتارها» شاید سرانجام روشن کند که میان «گفتارها»ی متمایز هر دوران با دوران بعد چه وجوه اشتراک یا افتراقی میتوان یافت و آنچه مؤمنان هر دین و مذهب در هر دوران مطلوب و مقدور یافتهاند تا چه اندازه به «الگوی آغازین» آن دین و مذهب، چه در گفتار و چه در کردار، نزدیک شده است.
حقوق شهروندان در حکومتهای کشورهای اسلامی، چه در گذشته و چه در حال، چه با نام حکومت اسلامی و چه بدون این نام، همواره در هالهای از ابهام قرار داشته است: از زندان و تبعید تا اعدام و مصادرهی اموال مجازاتهایی که برای هر جرمی قابل تصور است، چون بهراحتی میتوان از کوچکترین جرمها بزرگترین جرمها را ساخت با تغییر عنوان. بهترین چیز این است که هیچگاه پایت به محاکم باز نشود. هیچ شهروندی نمیتواند اطمینانی داشته باشد بر اینکه حقوق به رسمیت شناختهای دارد و کسی هست که از حقوق او دفاع میکند. اولین و آخرین مرجع و ملجأ او خداوند است که میتواند تنها پناه او در دنیا و آخرت باشد. مردم همه چیز را به خدا وامیگذارند تا در دنیا و آخرت (با دست غیبی خود) انتقام آنان را بگیرد. جوامع اسلامی تا عصر جدید هیچ کدام چیزی به نام قانون اساسی نداشتند و تحولات سیاسی جهان غرب بود که تا جایی که بادش بر سرزمینهای اسلامی وزید، این مفهوم را در این سرزمینها نیز پراکند. در کشورهای اسلامی تنها قانونی که وجود داشت «شریعت» بود. شریعت (قانون اسلامی) مجموعهای از احکام و قوانین حقوقی است که برگرفته از احکام و تعالیم اسلام، در قرآن و سنت، به علاوهی استنباط و اجتهاد علما، از عهد صحابه تا امروز، است. شریعت میتواند، و میتوانست، برای شهروندان کشورهای اسلامی همان قانون اساسیی به شمار آید که حقوق و تکالیف ثابت آنان را در قبال یکدیگر و در قبال دولت تنظیم کند. اما چنین نشد. چرا؟ چون شریعت در مقام منبع محدودیتهایی داشت که از یک سو کتاب و سنت و اجتهاد علما، گروهی از خواص، آن را شکل میداد و از دیگر سو به قدرت سلطان محدود بود که شمشیر قاطع او، در هنگام قوّت قدرت، فصلالخطاب هر منازعه بود. با این وصف شریعت میتوانست در همهی مواقع حرفی برای گفتن داشته باشد. اگر علمای صالح قانونی برای محدود کردن قدرت نمیتوانستند وضع کنند، دست کم میتوانستند از او مشروعیت اخلاقی بخواهند. بخشی از کار چشمگیر اهل شریعت در حیطهی اخلاق میتوانست آن خلئی را پرکند که در فلسفهی سیاسی اسلام تا امروز مشهود است: یعنی حقوقی که مردم در برابر زمامداران دارند. یکی از این حقوق حق سخن گفتن در برابر ایشان بدون ترس و واهمه است، دیگر شکوه و شکایت که جای خود دارد. یک راه به دست آوردن این کوششها رجوع به آثار نویسندگان مختلف در عرصههای کلام و فلسفه و یا آثار منظوم و منثور ادبی است. من کیمیای سعادت غزالی را بدین منظور برگزیدهام تا ببینم نویسندهای که خود به دادن برخی فتواهای سخت مشهور است، مسئلهی رویارویی زبانی با قدرت را چگونه بررسی میکند و حتی برای ناسزاگویی به آن چه مکافاتی پیشنهاد میکند.
● زبان و خشونت
نزدیک معاویه سخن همیگفتند و اَحنَف خاموش بود، گفتند: «چرا سخن نمیگویی؟» گفت:« اگر دروغ گویم از حق تعالی میترسم، و اگر راست گویم از شما میترسم».[٣] غزالی
غزالی اصل سوم از رکن سوم کتاب خود را که در مهلکات است به «شَرَه سخن و آفت زبان» اختصاص میدهد. او ابتدا به وصف زبان و اهمیت آن میپردازد:
بدان که زبان از عجایب صُنع حق تعالی است که به صورت پارهای گوشت است و به حقیقت هرچه در وجود است در زیر تصرف وی آید بلکه آنچه در عدم است، که نیز، که وی هم از عدم عبارت کند و هم از وجود؛ بلکه وی نایب عقل است و هیچ چیز از احاطت عقل بیرون نیست، و هرچه در عقل و در وهم و در خیال آید زبان از آن عبارت کند ... چون سخنهای درشت گوید دل تاریک شود و چون سخن حق گوید دل روشن شود و چون سخن دروغ گوید صورت دل نیز کوژ شود تا چیزها راست بنبیند.... [٤]
او سپس فضل خاموشی و ثواب آن را شرح میدهد و بعد به شرح آفتهای زبان و علاج هریک میپردازد. او پانزده آفت برای زبان برمیشمرد و علاج هریک را نیز شرح میدهد. اصل چهارم از همین رکن «اندر خشم و حقد و حسد و آفتها»ی آن است. این دو اصل در رکن سوم آمدهاند (جلد دوم کتاب چاپی کیمیای سعادت). آنچه در این بحث مطمح نظر ماست اخلاق «والی» یا «ولی امر» است و اینکه از نظر غزالی بر او چه صفاتی ممکن است حاکم باشند و چگونه باید این صفات را معالجه کرد. برای این مطالعه باید به اصل دهم از رکن دوم که در معاملات است و «در رعیت داشتن و ولایت راندن» نام دارد باز گردیم (یعنی جلد اول از کتاب چاپی). غزالی در آنجا میگوید:
غالب بر والی تکبر است و از تکبر خشم غالب شود و وی را بر انتقام دعوت کند؛ و خشم عدوی عقل است ... اما چون این [خشم] غالب شد، باید که جهد کند تا در همه کارها میل به جانب عفو کند و کرم و بردباری پیشه گیرد، و باید بداند که چون این پیشه گیرد مانند انبیا و صحابه و اولیا باشد و چون خشم راندن گیرد مانند ترکان و کُردان باشد و مردمانی ابله که مانند سباع و ستوران باشند.[۵]
یادداشتها:
١) ابوحامد محمد غزالی، کیمیای سعادت، تصحیح حسین خدیوجم، انتشارات علمی و فرهنگی، ١٣۶١، ج ١، ص ۵٤٠.
٢) همان، ج ٢، ص ٢۷١.
٣) همان، ج ٢، ص ۶۶.
٤) همان، ج ٢، ص ۶٣.
۵) همان، ج ١، ص ٤٠–۵٣۹.
۶) همان، ج ٢، ص ١۸۹.
۷) همان، ج ٢، ص ۶۶.
۸) همان، ج ١، ص ۵٤٢؛ ج٢، ص ٣۵١.
۹) همان، ج ١، ص ٤١–۵٤٠.
١٠) همان، ج ٢، ص ٢۶١.
١١) همان، ج ٢، ص ١٤–١١٣.
١٢) همان، ج ٢، ص ١۵–١١٤.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست