چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

افسانه صورت فلکی آبریز- دلو


افسانه صورت فلکی آبریز- دلو

بهترین اسطوره شناخته شده در مورد صورت فلکی دلو یا آبریز مربوط می شود به گانیمد؛ جوان زیبایی که زئوس عاشق وی شد و عقابی به فرمان زئوس، گانیمد زیبا را از سرزمینش ربود و به کوه المپ …

بهترین اسطوره شناخته شده در مورد صورت فلکی دلو یا آبریز مربوط می شود به گانیمد؛ جوان زیبایی که زئوس عاشق وی شد و عقابی به فرمان زئوس، گانیمد زیبا را از سرزمینش ربود و به کوه المپ آورد تا ساقی خدایان گردد. بنابر افسانه ها، صورت فلکی جام، همان جام گانیمد برای شراب دادن به خدایان بود.

دلو در طالع بینی، صورت فلکی متعلق به ماه بهمن است. و در نجوم رصدی اگر این صورت فلکی، با ستارگان کم نورش قابل مشاهده گردد، مردی را نشان خواهد داد که جامی در دست دارد و نهری از آن در حال ریختن است و در اسطوره های کهن هویت دلو، را ریزنده آبی شناخته اند که در زمین به سیل بزرگی مبدل می شود، به همین دلیل است که صورت فلکی نهر را همان رود خارج شده از جام آب ریز می دانند.

اما مهم ترین اسطوره مربوط به دلو، گانیمد است:

در اسطوره های یونانی، گانیمد از قهرمانان متعلق به سرزمین تروا است. سرزمینی باستانی و تاریخی که در شمال شهر آنتالیا واقع شده است. این شاهزاده زیبای تراوایی مورد توجه زئوس قرار گرفت و ساقی خدایان شد. او پسر تروس بود. نام پدر او خواه در واقعیت و خواه در افسانه، از نام مکانی ویژه، مثلا یک قبیله گرفته شده است. وقتی که زئوس گانیمد را ربود؛ تروس پدر گانیمد برای پسرش بسیار غمگین گشت. زئوس هم به منظور همدردی، هرمس ایزد بازرگانی و دزدی و سخنوری را به همراه دو اسب بسیار تندرو که می توانستند روی آب نیز بدوند، به سوی وی فرستاد. هرمس نیز تروس را مطمئن کرد که پسرش در مقامی بسیار رفیع قرار گرفته است و نیز به او گفت که پسرش ساقی خدایان فناناپذیر شده است. موضوع غم پدر او بلند آوازه شد و به بسیاری از نقاط یونان رسید و گانیمد به افسانه عشق برای جنس مذکر مبدل گردید.

در شعر، گانیمد سنبلی از یک ایده آل زیبا و جوان برای عشق همجنس گرایانه است و گاهی اوقات او با هلن تروا که سنبل عشق زنان بود مقایسه می شد.

در یکی از رساله های نظری نوشته شده به قلم افلاطون، در سال ۳۶۰ ق.م این گونه بیان شده است که اسطوره گانیمد را کرتی های مینوآنی ساخته اند.

زندگی این گروه از افراد به قبل از دوره مفرغی در تمدن کرت مربوط می گردد، البته شایان ذکر است که در کرت پیش از فرهنگ یونانی، طرز تفکر ارتباط همجنس گرا وجود داشته است.

در کاخ المپ، زئوس بزرگ ایزدان، گانیمد زیبا را معشوق و ساقی خود ساخت؛ پیش از گانیمد این مقام به هبه دختر زئوس و هرا اختصاص داشت. از سوی ایزدان به هبه در ازای رسالتش سقوط کرد و سحر ایزدان در او از میان رفت و چهره نازیبایش بازگشت. پس از آن، جایگاهش را در کاخ از دست داد و به جای او گانیمد ساقی خدایان در کوه المپ گردید. پس از جانشین شدن گانیمد به جای هبه، او با هرکول ازدواج کرد.

خدایان برای دیدن گانیمد جوان سرشار از شوق شدند، به جزء هرا، همسر بدجنس و حسود زئوس که از گانیمد متنفر بود و از شدت تنفر شروع به تبعید تراوایی ها کرد، به حدی که اسطوره نگاران به شمارش این تبعیدی ها پرداخته اند.

به بیان دیگر در پیمان آن ها در جنگ تروا، هرا بود که توطئه کرد. از نظر هرا، تروا بخشی از سرزمین یونان، به حساب می آمد که متعلق به خدایان بود و هرا هم نماینده اصلی آن جا بود.

زئوس بعدا گانیمد را صورت فلکی آبریز یا دلو کرد و در نزدیکی صورت فلکی عقاب در آسمان نهادو اما افسانه یونانی دیگری نیز در مورد گانیمد وجود دارد که بیان آن خالی از لطف نخواهد بود. این افسانه بر پایه گزارشاتی است که بسیاری از اقوان باستانی درباره طوفان نوح در تاریخ شنیده اند؛ یونانیان باستان بیان کرده اند که این طوفان، مجازات ایزدان برای بشریت گناهکار و فاسد بوده است. بدین معنا که جلوه خشم خدایان با سیل و طوفانی دهشتناک، زمین را نابود کرد و تنها دو انسان از این بلایای طبیعی جان سالم به در بردند. این زوج دویکالیون و پیورها نام داشتند. آن ها به سان نوح پیغمبر با استفاده از کشتی خود را نجات دادند و چون طوفان فرونشست و آب ها فروکش کرد، آنها در برابر خود زمین را ویران و خالی از انسان بافتند. چون آن دو نجات یافتگان این بلا بودند از سوی بزرگ ایزدان بخشوده شدند و زئوس بدیشان ماموریت داد که سنگ هایی را پشت سر خود پرتاب کنند، تا با پرتاب این سنگ ها نوع بشر دوباره رشد کند.

پس از مرگ دویکالیون او به دست ایزدان به صورت فلکی دلو تبدیل شد.