چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
نقش طبیعت در زندگی مردم ابیانه
● تاریخچة ابیانه
روستای تاریخی ابیانه یکی از روستاهای استان اصفهان، تابع شهرستان نطنز و در چهل کیلومتری شمال غربی نطنز واقع شده است. به اعتقاد مردم ابیانه، خاستگاه اولیة ابیانه بر روی ارتفاعات و منطقهای به نام «گهبالا» (gahebala) که در غرب ابیانه واقع است، قرار داشت و پس از آن در قسمت شرق ابیانه فعلی یعنی در دامنه کوهی به نام «کوه قلعه» و حوالی تپه ترابون مستقر شدند. امروزه براساس بررسیهای باستانشناسی در این منطقه زیستگاهی ساسانی پیدا شده، که قدمت ابیانه را تا دورة ساسانیان مسلم میدارد. ضمن اینکه در راستة اصلی ده نیز آتشکدهای ساسانی به نام «هارپاک» (harpak) وجود دارد. مردم روستا معتقدند پس از آن ابیانیهایها در محله «هرده» سکونت گزیدند و به دنبال آن روستا به سمت غرب گسترش یافت.
ابیانه فعلی از سه محلة اصلی تشکیل شده است:
۱) محله هِرده (herde) که قدیمیتر بوده و در شرق روستا قرار دارد.
۲) محله پل (pal) که در شمال راستة اصلی ده قرار گرفته است.
۳) محلة اربابنشین یوسمون (yusmun) که جدیدتر است و در جوار باغهای روستا قرار دارد.
امروزه دو محله جدید، «زیارتگاه» و «پنجه علی» نیز به این سه محله اضافه شده که در غرب روستا و در ورودیِ غربی آن قرار گرفتهاند. اما قدیمیترین تاریخ مکتوب، بنای ابیانه تاریخی است که بر روی منبر چوبی مسجد جامع حک شده است؛ ۴۶۶ ه. ق.
● دلایل استقرار در منطقه
از مهمترین دلایل شکلگیری روستا در این منطقه را میتوان وجود اقلیم مناسب و کوههای کرکس دانست. وجود آب، هوا و خاک مناسب موجب گشته که گونههای مختلف گیاهی و جانوری بوجود آید. در واقع کوهستانی بودن منطقه باعث شده که علیرغم قرار گرفتن این روستا در محدودة خشک و نیمه خشک، دارای ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیمتر بارندگی باشد. همچنین چشمههای فراوان در سطح منطقه موجب سرسبزی دره ابیانه شده است.
قلههای کوهستانی کرکس، به علت ارتفاع زیاد تقریباً نیمی از سال پوشیده از برف هستند که منابع اصلی آب چشمهها میباشند و این باعث شده که در دامنهها به دلیل وجود منابع آب و اعتدالِ شرایط اقلیمی، موقعیت مناسبی برای زندگی بوجود آید.
ابیانیه به موازات خطالرأس «کوه قلعه»، در شیب نسبتاً تندی از شمال به جنوب قرار گرفته و مردم هوشمند روستا در این شیب تند خانههای خود را با معماری ویژهای به صورت پله پله ساختهاند.
انتخاب محل قرارگیری روستا، با مراجعه به شکل طبیعی منطقه نشاندهنده آن است که مسأله امنیتی نیز به دقت موردنظر قرار گرفته است. ابیانه بر روی محلی مرتفع ساخته شده و کوهها از اطراف، آن را احاطه کردهاند.
ضمن اینکه سه قلعه نیز در بالای سه محلة قدیمی ابیانه، امنیت روستا را تضمین میکردهاند. وجود سه قلعه در پیرامون ابیانه گویای آن است که این منطقه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی نیز قطبی مهم بوده و به همین علت جنبههای دفاعی آن بسیار اهمیت داشته است.
نحوة استقرار روستا بر روی شیب را میتوان با عوامل زیر مربوط دانست:
۱) ایجاد نوعی حفاظ در برابر اشرار و تأمین امنیت.
۲) قرار نگرفتن در جهت وزش بادهای شدید.
۳) صرفهجویی در زمینهای حاصلخیز و محدود خود و تلف نکردن آن برای احداث ساختمانهای مسکونی.
۴) استفاده از منظرة سرسبز دره و اِشراف بر باغها و زمینهای حاصلخیز خود.
۵) استفاده از نور آفتاب؛ اصولاً جهت کلی خانههای ابیانه رو به آفتاب هستند.
۶) احتراز از خطر وجود سیلاب.
۷) کمک گرفتن از بستر طبیعی کوه برای داشتن پیهای محکم.
● تأثیر محیط طبیعی بر اقتصاد مردم
اقتصاد ابیانه عمدتاً مبتنی بر کشاورزی، باغداری و دامداری است. مردم روستا متناسب با شرایط آب و هوایی منطقه انواع درختان میوه را پرورش دادهاند.
▪ محصولات باغی عمده در ابیانه عبارتند از:
سیب در دو نوع، آلو، زردآلو، قیسی، گردو، گلابی، شاه میوه، هِلگه (helge) ، انگور، گوجه سبز، بادام، فندق، گیلاس، توت، هلو، به، خرمالو، شفتالو، انار و...
ابیانهایها از میوههای باغ علاوه بر مصرف و فروش، انواع فراوردههایی چون خشکبار، لواشک، سرکه، انواع مربا و شیره تولید کرده و به فروش میرسانند.
وجود مراتع سرسبز در اطراف ابیانه باعث تغذیه و چرای خوب دامها شده است. بز، میش و گاو از مهمترین دامهای ابیانه میباشند.
● استفاده اهالی از گیاهان منطقه
گیاهان منطقه ابیانه و کاربردهای آنها به حدی متنوعاند که میتوان کتابی مستقل دربارة آنها نوشت. این گیاهان ارزشهای اجتماعی، بهداشتی، اقتصادی و گردشگری زیادی برای اهالی روستا دارند. به دلیل این کثرت در اینجا بهطور خلاصه و تنها به چهار مورد آنها اشاره میشود:
۱) گیاه اسپند
گیاهی است چند ساله پربرگ با گلهای درشت به رنگ سفید مایل به سبز که میوه آن مدور و دارای دانههای سیاه رنگ اسپند میباشد. این گیاه مصارف گوناگونی برای مردم روستا دارد. یکی از این مصارف تقویت کردن خاک است. ابیانهایها بوتة اسپند را زیر خاک کرده و خاک را تقویت میکنند و معتقدند که در این حالت خاک خصوصاً برای کشت هندوانه بسیار مرغوب میشود.
زنان و دختران روستا در زمان رویش اسپند و جمعآوری گل بوتههای آن به مراتع اطراف ابیانه میروند. پس از چیدن گل بوتهها، دانههای آن را جدا میکنند و با چوبهای کوچکی که از هَرَس کردن درختان باغها باقی مانده، به درست کردن آویزهای اسپند میپردازند.
مردم اعتقاد خاصی به این گیاه دارند و آن را برای جلوگیری از چشمزخم به در خانههای خود آویزان میکنند. این گیاه کاربرد آرایشی نیز دارد و میتواند به جای رنگ مو، مو را سیاه کند.
۲) زرشک
این گیاه درختچهای است خاردار با شاخههای شکننده که ارتفاع آن در محیطهای مساعد به شش متر میرسد. چوب آن به رنگ زرد است بطوریکه اگر شاخه آن شکسته شود این رنگ بخوبی ظاهر میشود. شاخههای بلند آن تیغهای فراوان دارد. گلهای آن در اردیبهشت و خرداد ظاهر میشود که به رنگ زرد، زیبا، مجتمع و خوشهای هستند. میوه آن کوچک، قرمزرنگ، بیضوی و با مزهای ترش است.
این گیاه علاوه بر مصارف غذایی به علت طعم ترشی که دارد در تهیه شربت و مربا به مصرف میرسد و همراه با برنج استفاده میشود. در گذشته این گیاه نوعی آفت بهشمار میرفت زیرا وقتی در کنار گندمزار قرار میگرفت، گندم را قرمز رنگ میکرد. اهالی روستا معتقدند خوردن زرشک خون را صاف و اعصاب را آرام میکند. آنها زرشک را دم کرده و له میکنند، سپس آبش را میگیرند و درون آش میریزند.
یکی از باورهای مردم ابیانه به گیاه زرشک آن است که، خوردن آب چشمهای که از پای درخت زرشک درآید، باعث طولانیشدن عمر میشود.
۳) گون (gavan)
دشتها و کوهستانهای اطراف ابیانه محل روییدن بوتههای گون است. تا یک دهه قبل تولید کتیرا یکی از منابع مهم درآمد این آبادی بود. گون گیاهی علفی به صورت بوتههای چوبی خاردار و یا عاری از خار میباشد. در ابیانه کتیرا را در سه ماهه تابستان و به این صورت میگیرند:
اول پای بوته گون را میکنند تا مقداری از ریشه پیدا شود. بعد محل ریشه ظاهر شده را با تیغ مخصوصی شکاف میدهند. در عرض دو سه روز از محل شکاف صمغ نرمی خارج و به صورت ورقهای نازک و شفاف میخشکد. سپس آن را جمعآوری میکنند.
در طول سه ماهه گاهی شکاف ریشه را سه یا چهار بار تجدید میکنند تا صمغ بیشتری بگیرند، ولی بهترین کتیرا همان نوبت اول یا در اصطلاح چین اول به دست میآید. ابیانهایها میگویند: اگر به همان یک مرتبه اول یا مرتبه دوم تیغ زدن اکتفا شود هم محصول مرغوب به دست میآید و هم به سلامت و دوام گون لطمهای وارد نمیآید. این گیاه در آرایش مو، تهیه چسب، مرکب، آهار پارچه و تهیه دارو مصرف زیادی دارد. همچنین از کتیرا در درمان شوره سر و ریزش مو در حمام، به جای شامپو استفاده میشود.
۴) گردو
گردو یکی از درختهای مهم باغهای ابیانه است. گردو درختی زیبا و سایهافکن است. برگ آن دارای بوی مخصوص، طعم بسیار تلخ و قابض میباشد که به راحتی رنگ تیره خود را از دست داده و به رنگ قهوهای درمیآید. روغن گردو رنگ زرد روشن مایل به سبز و طعم ملایم و مطبوع دارد و هر قدر تازهتر باشد مصرفش را برای طباخی بهتر میدانند.
جوشانده قسمتهای سبز و تازه میوه گردو، رنگ قهوهای به موی سر میدهد. برگ تازه این درخت حشرات موذی خصوصاً بید و ساس را از بین میبرد و دم کرده آن، نوعی سَم مورچه است. اگر بر روی دام مالیده شود، حشراتی مانند مگس را از آنها دور میکند.
مغز میوه گردو روغن بسیار داشته و انرژیزا میباشد و پوست سبز آن همراه با پوست انار و چای، رنگ تیرهِ قهوهایِ مناسبی برای مو و الیاف میباشد. چوب درخت گردو برای ساخت در و پنجره در ابیانه کاربرد بسیار زیادی دارد. در ضمن برگ گردو را زیر تشک قرار داده و معتقدند که از گزش کک در امان میمانند.
● نقش طبیعت در معماری ابیانه
روستای ابیانه یکی از مهمترین نمونههای تلفیق معماری با طبیعت است. معماری که براساس اقلیم و شرایط محیطی شکل گرفته و مصالح آن بومآورد میباشد (به موادی که از محیط اطراف گرفته و در دسترس اهالی باشد بومآورد میگویند).
به دلیل قرار گرفتن روستا در دامنههای کرکس و اقلیم منطقه، شکل و فنآوری ساخت بناهای ابیانه با روستاهای کویری که به فاصلة کمی از آن قرار دارند بسیار متفاوت است.
مشخصة بارز و متفاوت بناهای این روستا با روستاهای نواحی کویری و مرکزی ایران، برونگرا بودن ساختمانها در ابیانه است. بهطورکلی در ایران ساختمانهای سنتی برونگرا، فقط در کناره دریای خزر و کوهپایههای مجاور آن وجود دارد و روستای ابیانه از جمله معدود روستاهایی در نواحی مرکزی ایران است که دارای بناهایی برونگرا و فاقد حیاط مرکزی میباشد؛ حتی مسجد جامع این روستا نیز حیاط مرکزی ندارد.
لازم به توضیح است که بهطورکلی دو گونه خانه در ایران از هم جدا میشوند، گونههای «برونگرا» و «درونگرا».
بخش بزرگی از سرزمین ایران دارای آب و هوایی گرم و خشک با بارندگی کم، همراه با طوفانهای شن و آفتابی سوزان است. با توجه به این ویژگیهای جغرافیایی و محلی، خانه را طوری طراحی کردهاند که هر نوع ارتباط مستقیم با عوامل جغرافیایی یاد شده، قطع و محیطی امن برای اهل خانه فراهم شود.
همچنین با توجه به محیط گرم و خشک اطراف و بافت متراکم فاقد فضای سبز عمومی، حیاط خانه محیطی مناسب برای ایجاد یک باغ و حوض کوچک است. بنابراین در این مناطق الگوی رایج مسکن از نوع درونگرا میباشد.
در روستای ابیانه، به دلیل قرارگیری بر روی شیب تند، احداث ساختمانهای وسیع و حیاطهای بزرگ امکانپذیر نمیباشد. زیرا شیب زیاد زمین اجازه این عمل را نمیدهد.
همچنین از آنجایی که در این روستا وجود آب، درخت و مزارع باعث بوجود آمدن یک اقلیم معتدل شده است، احتیاجی به حیاط مرکزی جهت فراهم نمودن یک شرایط اقلیمی مساعد نمیباشد. زیرا این شرایط در کل روستا فراهم است و اهالی میتوانند بدون احساس ناراحتی از لحاظ حرارتی و رطوبت از طریق ایوان و بازشوهای خانه از فضای سرسبز، محیط طبیعی و منظرة زیبای دره استفاده کنند.
البته باید متذکر شد که چند خانه مسکونی و همچنین امامزادة این روستا که در نواحی تقریباً مسطح واقع شدهاند، دارای حیاط مرکزی میباشند ولی حیاط مرکزی آنها نیز کاملاً بسته نیست و رو به سمت دره، باز میشود.
از دیگر تفاوتهای شکل معماری ابیانه با روستاهای کویری اطراف، وجود ساختمانهای «دو» و «سه» طبقه و مکعب شکل است. در بعضی از این بناها، برای ارتباط بین طبقات از شیب طبیعی زمین استفاده شده است. بدین ترتیب که پلکان خارجی وجود ندارد و برای دسترسی به طبقات بالا از همان شیب، بالا میروند.
مصالح مورد استفاده در این روستا سنگ، خشت، چوب، کاهگل، گِلگنده (gele gonde) ، درخت بید یا شش و چَزه میباشد که همگی از طبیعت اطراف ده تهیه میشود.
پی خانهها بر روی بستر طبیعی سنگی کوه قرار گرفته که در زبان محلی به نام «زیه« میگویند، در قسمتهایی از بنا که در شیب قرار گرفتهاند بوسیله لاشه سنگ حدود یکونیم تا دو متر کرسی چینی میکنند. سپس دیوار آن با خشت بالا میرود. دیوار بالای کرسی چینی سنگی، غالباً از جنس خشت با ملات گل میباشد و در بعضی نقاط از نمای آجری استفاده میشده است.
پس از رساندن دیوارهای باربر تا زیر سقف بر روی آنها تیرهای چوبی قرار میدهند که زیرسری خوانده میشود. این تیرها عمل پخش نیروها و بارهای گسترده تیرهای سقف به دیوارها را انجام میدهند. اصولاً سقفهای ابنیه روستا به صورت مسطح اجرا میشود که این مسأله نیز یکی دیگر از تفاوتهای معماری ابیانه با روستاهای کویری است. از آنجایی که در اطراف ابیانه درخت زیاد وجود دارد، نیازی به زدن طاقهای قوسی که از لحاظ اجرا مشکل است، نمیباشد. اگرچه سردر بعضی از خانهها و همچنین مسجد جامع طاق قوسی است ولی اکثر قریب به اتفاق بامها مسطح اجرا میشود.
بر روی زیرسریها، از تیرهایی که قبلاً بریده شده و بخوبی خشک شده است، استفاده میکنند. پس از تیرهای اصلی از شاخه درختانی مانند بید که شُش، نامیده میشود به عنوان پوشش استفاده میشود. در بعضی موارد بجای شش از تخته پوش و بهندرت نیهای بافته شده در کنار هم به کار میبرند. بر روی ششها یا تختههای فوق از گیاهی به نام چَزه که به وفور در ابیانه یافت میشود، استفاده میکنند. چزه باعث جلوگیری از ریزش خاک از بین درز ششها به پایین، دور شدن رطوبت سقف کاهگلی از تیرها و جلوگیری از پوسیدگی آنها میگردد.
بر روی چزهها از گِلی که دو سه روز خیس کرده و ورز دادهاند به ضخامت ۲۰ تا ۳۰ سانتیمتر میریزند که به «گل گنده» معروف است. بر روی گل گنده از خاک مرطوب و نمناک زمینهای اطراف که کمی روی آن آب پاشیده شده، پهن میکنند. به این خاک مرطوب «خاک دونم» (donam) میگویند. نمناکی این خاک باعث میشود که بهتر از خاک خشک فشرده شود و بستر مسطحتری را بر روی گلگنده ایجاد کند.
پوشش نهایی سقفهای ابیانه از کاهگل میباشد. مردم روستا کاه را از کشاورزان میگیرند، آن را با گل ترکیب کرده و معمولترین ملات در ساختمانسازی را درست میکنند. از این ملات در نما و روکاری ساختمان نیز استفاده میکنند.
کاهگل نامبرده از خاک قرمز ابیانه تهیه میشود. این خاک به دلیل چرب بودن همانند چسب طبیعی میباشد، دوام خوبی دارد و مانع از نفوذ رطوبت میشود. بنابراین ساختمانهای روستا یکدست و به رنگ سرخ است. برای اندود دیوارهای داخلی نیز از دو نوع خاک ابیانه به رنگ زرد و سفید که به ترتیب به آنها «هوک زرا» (huk zera) و «هوک اسپی» (huk espi) میگویند، استفاده میکنند.
معدن خاک سرخ در سمت شمال ابیانه و معدن خاک زرد در سمت جنوب غربی روستا است و برای شمشهگری اتاق و ایوان و بعضاً در دیوار خارجی و داخلی بعضی از ساختمانها به کار میرود. معدن خاک سفید نیز درست جنوب غربی روستا قرار دارد و از آن بیشتر برای سفیدکاری اتاقها استفاده میشود. همچنین درها، پنجرههای مشبک «شُوقه» (shoqe) ، ارسیها، برینجا (barinja) و نردهها همه از چوب (عموماً چوب درخت کبوده و گردو) ساخته میشود که از باغها و محیط اطراف تهیه میگردد.
چگونگی گردش و نمود آب در روستا
آب مورد استفاده در ابیانه از چشمهها و قناتهای موجود در کوههای اطراف تأمین میگردد. سرچشمه آبی که در روستا جریان دارد از قنات داریون است که پس از طی مسافتی به روستا وارد میشود و از طریق جوی آبی که از وسط ده میگذرد خانهها، سپس باغها و دشت را سیراب میکند.
گردش آب در گذر از بافت روستا به اشکال مختلف نمود پیدا میکند:
▪ گذر از مقابل مکانهای مقدس مانند مسجد پُرزَله، مسجد سیمان و حسینیهها.
▪ گذر از زیر خانهها بدون نمود در فضای داخلی.
▪ گذر آب با نمود مستقیم در معماری داخلی که معمولاً با نصب یک دریچه همراه است، مانند: خانه خانقاهی و مسجد جامع.
▪ گذر آب در فضا و تعبیه حوض، مانند امامزاده.
● برخی از باورها و اعتقادات مردم ابیانه دربارة طبیعت
۱) اعتقاد به آب
ـ مردم باور دارند که چشمة شرق ابیانه معجزه دارد و میگویند که دوازده امام از آنجا عبور کرده است و میگویند برخی اوقات در این محل نور چراغی دیده میشود.
ـ هرگاه کسی خواب بدی میبیند، آن را برای کلوخ تعریف کرده، سپس کلوخ را در آب میاندازند تا آب روان آنرا با خود ببرد و آن خواب تعبیر نشود.
ـ مردم گله و شکایتهای خود را به آب کرده، کنار آن نشسته و گریه میکنند.
ـ هر وقت نمیتوانند مستقیماً از کسی شکایت کنند و یا درد دلی دارند، عرایض خود را نوشته و به آب روان میاندازند. مردم آب را محرم و رازدار خود میدانند و معتقدند که آب مال صاحبالزمان است.
ـ گویند اگر ناخن بر سر راه بیفتد، دو نفر با هم دعوا میکنند. بنابراین آن را در آب میاندازند.
ـ در روز عید قربان، گوسفند نذری را کنار نهر روستا سر میبرند.
ـ اگر چله مرده به زنی بیفتد، او بچهدار نمیشود. برای چله بُری آن زن، چهل کاسه آب با کاسه چهل کلید بر سرش میریزند تا بچهدار شود.
ـ هرگاه بخواهند دیگ سیاهی را از خانه بیرون ببرند، مقداری آب به نیت روشنایی در آن ریخته و معتقدند که بیرون بردن سیاهی از خانه خوب نیست.
۲) اعتقادات مربوط به آتش
ـ میگویند که نباید به دور آتش چیزی محکم کوبید، چون جنها ضربه میخورند و در آینده به آن فرد آسیب میرسانند.
ـ در شب اولین روزی که میت را دفن میکنند، یک یا دو نفر از اقوام میت سر قبر مرده رفته و در کنار آن آتش روشن میکنند تا مرده نترسد و جانوری به نام کَتار (katar) آن را از قبر بیرون نکشد.
ـ در این روستا رسم بود که به مدت چهل روز، شبهای جمعه، خانواده عزادار قبل از غروب آفتاب در جلوی خانه خود آتش روشن کرده و اهالی برای عرض تسلیت نزد آنها میرفتند. همچنین رسم است که در ایام محرم، خانوادههای عزادار هر روز قبل از غروب آفتاب بر روی منقل، آتش روشن کرده و با خرما و حلوا و میوه از کسانی که برای احترام و تسلیت میآیند، پذیرایی میکنند. علاوه بر این در روز عاشورا نخل محله را جلو این خانهها قرار داده و به عزاداری و نوحهخوانی میپردازند.
ـ اهالی معتقدند فردی که فوت کرده است، در اولین شب به خانه باز میگردد و به جای خود نگاه میکند. بنابراین برای اینکه روح دچار ترس نشود، چراغی را در جای او روشن میگذارند.
ـ زنان برای برآورده شدن حاجاتشان، در شبهای تاسوعا و عاشورا، چراغ نفتی را روشن کرده و در کنار نخل میگذاشتند.
ـ مردم معتقدند هنگام آب ریختن روی آتش، حتماً باید صلوات بفرستند، در غیر این صورت جنها آنها را اذیت میکنند.
ـ اگر پس از پخت نان، آتش تنور را خاموش کنند، جنها ناراحت میشوند و آدم را دیوانه میکنند. به همین دلیل تنور را پس از پخت نان خاموش نمیکنند تا خود آرام آرام خاموش شود.
ـ هنگام روشن کردن تنور، آتش تنور به طرف هر کسی برود، گویند آن فرد در آینده پولدار خواهد شد.
۳) اعتقاد به گیاهان
ـ هنگام دفن مرده، ترکه بید را در زیر بغل او قرار میدهند به این نیت که در آن دنیا عصا به دست گرفته و بلند شود.
ـ در سالهایی که خشکسالی بود و باران نمیبارید، اهالی هنگام دفن مرده، یک دسته سبزی را در دست میت میگذاشتند، به این نیت که هنگام رفتن به آن دنیا، التماس کرده و خواهان آب شود.
ـ معتقدند که درخت چنار، درختی است که وقتی خیلی پیر شد، خودش آتش میگیرد.
و در این مورد شعری دارند که:
کس نزد آتش به جانم شعلهور سوختم از آتش خود شعلهور
ـ درخت توت را نمیبُرند و معتقدند این درخت نباید خارج خانه شود چون اهل خانه دچار مشکل میشوند. اگر هم به هر دلیل مجبور به بریدن آن شوند، چوبش را فروخته و پولش را وقف یا نذر امامزاده و مسجد میکنند.
ـ در ابیانه سنت وقف درخت به اماکن مقدس دیده میشود و چون معتقدند درخت گردو با ارزش است، معمولاً آنرا وقف مساجد، امامزاده و یا روز تاسوعا و عاشورا میکنند. بدین صورت که میوه آن را فروخته و با پولش نذر یا به قول خودشان «خرج» میدهند.
ـ معتقدند زیر درخت گردو نباید خوابید و از این کار دوری میکنند.
ـ اگر زنی دیر زایمان میکرد، دختری که فاطمه نام داشت به پشت بام رفته و هفت عدد گردو را یکی یکی از کُناواجه (konavajeh) سوراخی که در سقف اتاق تعبیه شده، پایین میانداخت و میگفت که «من که دختر بودم زاییدم، تو با زنی خودت نمیتونی بزایی».
ـ درخت چنار نزدیک چشمة «دو آبی» معجزه دارد و برخی دیدهاند که چراغی داخل آن روشن میشود.
ـ درخت چنار نزدیک «مسجد چشمه» نیز معجزه دارد بهطوری که یکبار خواستهاند آنرا ببرند از جای بریدگی خون آمده و برخی میگویند از داخل آن صداهایی شنیده میشود.
ـ خانوادههایی که فرزند پسر به دنیا میآورند، برای اینکه آن را از قضا و بلا دور نگه دارند، گوسفندی سیاه رنگ که سن آن کمتر از دو سال باشد را انتخاب کرده و سر میبرند، سپس این گوسفند را پس از جدا کردن پوست بدون آنکه تکه تکه کنند درسته در یک دیگ بزرگ قرار داده و پس از پخت، استخوانها را از گوشت جدا میکنند. اعتقاد بر این است که این استخوانها را حتماً باید پای درخت گل واقع در محل سرچشمه دفن کنند، و اگر آن استخوانها آسیب ببینند آن کودک دچار صدمه میشود.
۴) اعتقاد به باد
ـ به عقیده مردم باد اسفند درختان را آبستن میکند.
۵) اعتقاد به کوه و سنگ
ـ اعتقاد دارند که در کوه پنجهعلی، جای سم اسب است و این کوه قدمگاه حضرت علی(ع) میباشد.
ـ در مورد کوه امامزاده هنیزا میگویند: «لعنتیها! بیبی زبیده خاتون را که از نوادگان امامان است دنبال میکردند، تا اینکه به پای کوه هنیزا میرسد و در آنجا میخواهد بگوید: «یا هو مرا دریاب». میگوید: «یا کوه مرا دریاب» و در آن زمان کوه باز میشود و بیبی زبیده خاتون را در خود میبرد.
ـ در گذشته برخی سنگهای معدن آهن واقع در «گهبالا» را میساییدند و برای تقویت چشم از آن استفاده میکردند.
ـ در منطقه «تا در»، سنگ بزرگی بود که به آن اعتقاد داشتند، هرگاه با مال به مسافرت، مثلاً کاشان میرفتند، سنگی به طرف آن پرت میکردند تا مسافرتشان بیخطر باشد.
۶) اعتقاد به گندم
ـ هنگام پاشیدن بذر گندم، تخم کار به منظور برکتدار شدن محصول خود قبل از بذرافشانی بر شیطان لعنت میفرستد و با ذکر نام خدا این جملات را بر زبان میآورد:
چرنده و پرنده، گوینده لا اله الا الله
محمد است رسولالله، علی است ولیالله
صدبار و صد هزار بار، لا اله الا الله
محمد رسولالله، علی ولیالله
و در پایان میگوید؛ نیت از ما و برکت از مرتضی علی
ـ در بعضی از مواقع تعدادی از خوشههای گندم به هم پیچیده میشوند که یا ابیانهایها به آن «گُر صلواتی» (gorsalavati) میگویند. کشاورزان گر صلواتی را مایة برکت میدانند. به همین علت این مقدار خوشه را به افراد فقیر و بیبضاعتی که در هنگام درو به دشت و مزارع میآیند، میدهند تا حاصل آنها پربرکت شود.
ـ همچنین هنگامی که گندم را پاک کرده و میخواهند آنرا در جوال بریزند بنابر اعتقادات و باورهای خود جملات ذیل را به زبان میآورند:
کیله اول «یک به نام خدای یکتا»، کیله دوم «دو به نام محمد(ص) صلوات»، کیله سوم «سه به نام علی(ع) صلوات»، کیله چهارم «چهار به نام فاطمه(س) صلوات»، کیله پنجم «پنج به حق پنج تن آل عبا صلوات»، کیله ششم «دست از ما برکت از مرتضی علی» و کیله هفتم، فاتحه قرائت میکنند.
ـ برای جلوگیری از چشم زخم، گلولههایی از خمیر آرد گندم درست کرده، به پارچه سفیدی که سوراخهایی در آن ایجاد شده میچسبانند و بر سر در ورودی خانه آویزان میکنند.
ـ هرگاه فردی بیمار میشد، مقداری گندم در زیر سر او قرار داده و روز بعد آن گندم را به عنوان صدقه به فرد مستمندی میدادند تا شفا یابد. میگویند روزی مردی دچار دل درد شد و در حال مرگ بود که مقداری گندم را بر روی غربیل در بالای سر او الک کردند و گندمها را به فرد نیازمندی دادند و بیمار شفا یافت. اهالی معتقدند که گندم برکت خداست.
زهرا حبیبی آزاد، مسعود اسدپور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست