شنبه, ۲ فروردین, ۱۴۰۴ / 22 March, 2025
مجله ویستا

بیست، مرد۲هزارچهره و چهره‌های خارج از کادر


بیست، مرد۲هزارچهره و چهره‌های خارج از کادر

در فیلم «بیست» ساخته عبدالرضا کاهانی، آقای سلیمانی که مرد میانسال و تنها و بداخلاق و سخت‌گیری‌ است، دچار افسردگی و وسواس شده است (یا بوده)...
او صاحب یک تالار است که مراسم عزا و به …

در فیلم «بیست» ساخته عبدالرضا کاهانی، آقای سلیمانی که مرد میانسال و تنها و بداخلاق و سخت‌گیری‌ است، دچار افسردگی و وسواس شده است (یا بوده)...

او صاحب یک تالار است که مراسم عزا و به ندرت عروسی در آن برگزار می‌شود. او تحت نظر و درمان یک روان‌پزشک است و به توصیه‌ او تصمیم به بستن تالار می‌گیرد تا حضور مکرر در مراسم عزا باعث تشدید بیماری‌اش نشود. داستان بر مبنای تلاش کارگردان برای بسته نشدن تالار پیش می‌رود و در نهایت منصرف می‌شود و ... می‌میرد.

فیلم‌ساز به رغم حضور پررنگ روان‌نژندی در پی‌رنگ داستانش، به درستی به این مقوله نمی‌پردازد و بیشتر به عنوان بهانه‌ روایی و یکی دو رفتار تکراری به آن تمسک می‌جوید.

روان‌پزشک را در حد صدای خارج از کادر خلاصه می‌کند و حضور سلیمانی در مطب را هم با کادر و زاویه‌ای نشان می‌دهد که متهمان را در اتاق بازجویی نشان می‌دهند. در اتاقی لخت و دلمرده و شبیه سردخانه مردگان. از قضا صدای خارج از کادر پزشک در این دکوپاژ به صدای خارج از کادر بازجویان خشک و مرموز شبیه شده که در موارد متعددی دیده‌ایم.

ضمن اینکه جز اصرار بر فروش تالار، هیچ گفت‌و‌شنود و درمان و توصیه دیگری بین آن دو رد و بدل نمی‌شود واین کارگر تالار است که به او پیشنهاد ازدواج برای گریز از تنهایی را می‌دهد!...

سلیمانی دچار اختلال مختلط افسردگی و اضطراب است اما رویکرد شخصیت‌پرداز فیلم‌ساز به این بیماری در حد تکرار وسواس او بر نحوه چیدن اشیای روی میز کار و جفت کردن دمپایی‌هایش خلاصه می‌شود. این در حالی‌ است که او فاقد مشخصه‌های تشخیصی «اختلال اضطرابی» ا‌ست و رفتار وسواسی او از این منظر قابل توجیه است که ۲۰ درصد اضطرابی‌ها وسواسی‌اند.

در مقابل اضطراب او را بیشتر در پرخاشگری‌های متعدد و یک بار غلت زدن زیاد در رخت‌خواب می‌بینیم. این در حالی ا‌ست که پرخاشگری و سخت‌گیری او با چند تشخیص غیراضطرابی نیز سازگار است. به نظر می‌رسد به رغم روان‌نژندی شخصیت اصلی فیلمنامه، مشورتی برای رفتارشناسی و شخصیت‌پردازی در چنین حالتی انجام نشده است یا اگر شده به کار بسته نشده است.

همان ضعفی که در رویکرد به «مرد ۲۰۰۰ چهره» دیده می‌شود. این سریال در ادامه‌ مجموعه موفق «مرد هزار چهره» و شخصیت مسعود شصت‌چی ساخته شد. او به دلیل شباهت چهره در موقعیت‌های مختلفی به جای آدم‌های دیگری قرار می‌گیرد و ناخواسته (و کمی بعد خواسته) نقاب آنها را بر چهره می‌زند و مردم را فریب می‌دهد.

در سریال امسال که نتوانست به جذابیت و ریزبینی مجموعه قبلی دست یابد، شصت‌چی دچار دو اختلال است. یکی اینکه نمی‌تواند «نه» بگوید (و این را پلیس بازجو نیز به او متذکر می‌شود) و بیشتر در شخصیت‌هایی با عزت نفس پایین دیده می‌شود و البته نوعی ضعف مهارتی در شخصیت‌های نرمال نیز هست اما بیش از این گمانه‌ بالینی، شخصیت او به شخصیت سایکوپات نزدیک است که در اسامی و تیپ‌های مختلف قرار می‌گیرند تا از آن استفاده کنند. با این حال به نظر می‌رسد که نگاه نویسندگان به این اختلال در همین حد کلی و بیشتر در حد کاربرد طنزسازی متوقف شده است. شاید به همین دلیل است که گاه شصت‌چی به یک دست و پا چلفتی مظلوم شبیه می‌شود و گاه به یک بدجنس مردم‌فریب. البته این را هم به یاد داشته باشیم که شخصیت‌پردازی روان‌نژندی در قالب طنز یا کمدی کاری به مراتب دشوار است.

دکتر مصطفی جلالی‌فخر