دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

شهروند مداری و مشاركت


شهروند مداری و مشاركت

شهروند از دیرینه ترین مفاهیم سیاسی و اجتماعی و ناظر بر ساختار و حقوق اجتماعی و سیاسی و توزیع قدرت در دولت شهرهای یونان باستان بوده است این مفهوم علاوه بر بیان نوع ساختار اجتماعی و سیاسی و نوع و سطح رابطه قدرت سیاسی و افراد جامعه, امروزه مهم ترین ملاك مشروعیت نظام های دموكراتیك محسوب می گردد و از اعتبار بسیار بالایی برخوردار است

دكتر موسی كمانرودی، دكترای برنامه‌ریزی شهری و معاون فنی و پژوهشی مركز مطالعات و برنامه‌ریزی و نهاد تهیه طرح‌های جامع و تفصیلی شهر تهران است. همكاران‌مان در گروه مطالعات شهری دفتر مطالعات راهبردی، با او در زمینه شهروندمداری و مشاركت به گفتگو نشسته‌ایم:

سوال: آقای دكتر كمانرودی به عنوان سوال نخست خواهشمندم بفرمایید كه مفهوم شهروندی و مشاركت به چه معناست؟

شهروند از دیرینه‌ترین مفاهیم سیاسی و اجتماعی و ناظر بر ساختار و حقوق اجتماعی و سیاسی و توزیع قدرت در دولت- شهرهای یونان باستان بوده است. این مفهوم علاوه بر بیان نوع ساختار اجتماعی و سیاسی و نوع و سطح رابطه قدرت سیاسی و افراد جامعه، امروزه مهم‌ترین ملاك مشروعیت نظام‌های دموكراتیك محسوب می‌گردد و از اعتبار بسیار بالایی برخوردار است.

به طوری كه حكومت‌های غیر دموكراتیك هم از آن به عنوان ابزار تنویر و توجیه افكار عمومی استفاده می‌نمایند.

اهمیت و كاربرد این مفهوم از زمانی بیشتر شد كه توسعه رویكرد انسانی و اجتماعی پیدا كرد و به اصطلاح «انسان محور» شد.

این واژه پس از یونان باستان كه در آن به مفهوم ساكنان و عضو اجتماع دولت – شهرها مطرح بود، در قرون وسطی و در اروپا تكامل یافت و مهفوم فراگیر حقوق سیاسی و اجتماعی در جامعه مدنی و حوزه عمومی پیدا كرد.

بر همین اساس، مفهوم شهروندی با حق و سهم‌بری در قدرت سیاسی، دموكراسی و مشاركت درآمیخته است.

مشاركت (Participation) از جمله به معنای درگیر شدن، سهیم شدن و همكاری آمده است. مشاركت متاثر از یك نوع خاص از فلسفه اجتماعی و سیاسی نسبت به جوامع انسانی و نظام‌های سیاسی است.

بدین مفهوم كه مشاركت در شكل مدرن و امروزین آن مربوط به جوامع باز و دموكراتیك و اوج آن در نظام‌های لیبرال – دموكراسی مدرن غربی است. از این رو مشاركت در جوامع سنتی با مفهوم مشاركت در جامعه مدرن كه براساس تصمیمات شخصی، آگاهانه و داوطلبانه و در قالب نهادهای دموكراتیك و غیر دولتی صورت می‌گیرد كاملا متفاوت است.

از دیدگاه جامعه‌شناسی، مشاركت به معنای احساس تعلق به گروه و شركت فعالانه و داوطلبانه در آن كه به فعالیت اجتماعی منجر می‌گردد، حائز اهمیت است. از این نظر، مشاركت، فرآیند سازمان یافته‌ای است كه فرد در آن به فعالیتی ارادی و داوطلبانه دست می‌زند.

از دیدگاه جامعه شناسی سیاسی، مشاركت معادل كسب قدرت است. بنابراین مشاركت مبین توزیع قدرت است كه با ساختار اجتماعی و سیاسی پیوند دارد. پس قدرت موضوع اصلی مشاركت است و كنش اجتماعی مشاركتی به طور گسترده مستلزم دارا بودن قدرت جمعی مشترك سیاسی است.

از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، مشاركت پدیده‌ای ذهنی و فرآیندی از خود آموزی اجتماعی است كه به صورت جزیی از فرهنگ مردم درآمده است. از دیدگاه مدیریتی، مشاركت درگیری ذهنی و عاطفی و فعالیت‌های گروهی برای دستیابی به اهداف مشترك است.

به عنوان بحث تكمیل كننده نكات بالا، ضرورت‌ها و الزامات شهروند مداری و مشاركت شهروندان در ساختار قدرت شامل چه اموری است؟

مفهوم مشاركت ارتباط تنگاتنگ و مرتبط با مفهوم شهروندی دارد كه در آن حقوق، وظیفه، نقش و مسوولیت شهروندان مشخص و نهادینه شده است. از این رو مشاركت مبنا و معرف اصلی و جزیی از حقوق و وظایف شهروندی است كه می‌تواند به گونه‌های مختلف تحقق یابد. در اواخر دهه ۱۹۶۰ نقش مشاركت در توسعه جوامع در كانون توجه برنامه‌ریزان قرار گرفت و مدل‌های مختلفی برای آن ارائه گردید.

پس مشاركت واقعی شهروندان مستلزم تصویب و تضمین حقوق و مسوولیت‌ها، شرایط مناسب برای مشاركت و برآوردن انتظارات اعضای جامعه است. از این رو مشاركت می‌تواند در اشكال و مراتب مختلف متناسب با ساختار اجتماعی و سیاسی حاكم انجام پذیرد.

از این رو مفهوم شهروند مداری ارتباط مستقیم با مفهوم دموكراسی و توسعه دارد. مشاركت از زمانی اهمیت یافت كه محرز گردید كه توسعه جز با دموكراتیزه كردن ساختارهای سیاسی و توانمندسازی شهروندان میسر نمی‌باشد. به طور مثال، مشاركت شهروندان در امور شهری به این دلایل مورد توجه واقع شد:

۱- انطباق برنامه‌ها و عملكرد مدیریت شهری با نیازها و اولویت‌های شهروندان،

۲- عدم توانایی دولت‌ها در تامین منابع مالی اداره و عمران شهرها،

۳- پیچیدگی روزافزون زندگی شهری و عدم توان مدیریت در توایگری به همه آنها،

۴- آموزش اجتماعی، توانمندسازی و استفاده از ظرفیت شهروندان در توسعه شهری،

۵- عدم توان یكجانبه دولت‌ها در تحقق توسعه شهری.

یكی از نكات اساسی در ضرورت و اهمیت مشاركت این واقعیت است كه ماندگاری قدرت به توزیع و مشاركتی بودن آن و دشمن قدرت، انحصار آن است. همچنین، مهم‌ترین الزامات توسعه، مشاركت شهروندی و مدنی است.

تئوری‌ها و الگوهای موجود مرتبط به مشاركت مربوط به شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی دنیای غرب است كه كاربرد مستقیم آنها در طراحی و كاربست مشاركت در كشورهای جهان سوم و از جمله ایران، كارایی لازم را ندارند. بنابراین باید از استفاده مستقیم این ادبیات برای طراحی الگوهای متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه خود پرهیز نماییم.

یعنی طراحی و استفاده از الگوهایی كه حالت تعادلی متناسب با شرایط زمان و مكان را خواهند داشت و در عین حال روند تكاملی دارند. آنچه در این خصوص حائز اهمیت بیشتر است، اینكه ماهیت واقعی مشاركت اقتضا می‌كند كه ساختارهای منقبض و عمودی اجتماعی و سیاسی به سمت ساختارهای بسیط و گسترده میل نمایند.

مشاركت به مفهوم واقعی آن نظام اجتماعی را می‌طلبد كه در آن حدود اختیارات و نقش تمامی بازیگران حوزه عمومی كه دولت نیز یكی از آنها است به خوبی مشخص و ضابطه‌مند شده باشد. این بازی دارای قاعده و ساز و كار تعریف شده‌ای است.

هیچ‌كس نباید بتواند از قاعده بازی عدول نماید. مشروعیت داشتن و در بازی ماندن هر یك از بازیگران به میزان مشاركت و التزام عملی آنان به قاعده این بازی است. این نوع از مشاركت مستلزم نهادهایی از جنس نهادهای غیر دولتی و مدنی است.

مشاركت به این معنا در ایران جزء ناموس انقلاب مشروطیت بوده اما پس از مدت‌ها، در دو دهه اخیر به صورت مخدوش گونه‌ای بازخوانی گردید.

در قانون اساسی ما نیز بر مشاركت در كلیه امور تاكید شده است كه بسیاری از مواد و مفاد آن تاكنون اجرا نشده است. اصل ۴۴ یكی از آن موارد است كه اخیرا با اعلام سیاست‌های اجرایی ذیل بند جیم آن از سوی مقام معظم رهبری در حوزه اقتصاد، احیا شده است.

البته تحقق عملی موفقیت آمیز آن مستلزم اصلاحات ساختاری در حوزه اقتصاد كشور و عزم جدی و اقدام همه جانبه و فراگیر اجرایی است. مشاركت در حوزه مدیریت شهری نیز موجب استفاده از خرد جمعی و عقلانی شدن مدیریت و برنامه‌ریزی شهری و نهایتا تسهیل و تسریع توسعه شهری می‌گردد.

در هر حال تحقق مشاركت مستلزم برخی پیش نیازهاست كه عمده‌ترین آن عبارت از ضرورت، انگیزه، فرصت، قدرت، فایده، اثربخشی، توانمندی و پاسخگویی است.

عرصه‌های حضور شهروندان و مشاركت آنها شامل چه اموری است؟

مشاركت می‌تواند در اشكال مختلف رسمی و غیر رسمی، سازمان یافته و سازمان نایافته، داوطلبانه و اجباری و غیره صورت پذیرد. آنچه در این خصوص مهم و ضروری و بیشتر مد نظر می‌باشد، مشاركت از نوع رسمی و سازمان یافته و یا نهادینه شده و داوطلبانه است.

مشاركت در تمام عرصه‌های زندگی اجتماعی، اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مطرح است. مشاركت در حوزه اقتصاد بیشتر مربوط به انجام فعالیت‌های اقتصادی متناسب با نظام و شیوه تولید و نوع معیشت است. در حوزه سیاسی، شهروندان متناسب با میزان سهم خود در ساختار قدرت، در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری و نظارت مشاركت می‌كنند.

بنابراین عرصه‌ها و حوزه‌ها و حدود مشاركت بسیار گسترده و متفاوت است. هرچه جامعه به سمت دموكراسی و كثرت‌گرایی میل نماید، گستره و عمق مشاركت نیز بیشتر می‌شود. مشاركت اجتماعی كه یكی از انواع مهم مشاركت است حوزه‌ها و حدود گسترده تری دارد كه همراه با مشاركت سیاسی، واقعیت مشاركت شهروندی را شكل می‌دهد.

اهمیت تحقق این مهم با عنایت با تنوع فرهنگی، چندین برابر می‌شود كه خود مبحثی تحت عنوان مشاركت فرهنگی را در بر می‌گیرد. خود تنوع فرهنگی یكی از دلایل ضرورت نهادینه سازی و سازمان یافتگی مشاركت فرهنگی است.

مفهوم مشاركت تعابیر مختلف و گاها متفاوتی از گفتگو با مردم، ادغام فرهنگی و یكپارچه ساختن كنش‌ها و رفتارها، فرآیند اجتماعی چند وجهی و جامع، مردمی و مدنی و غیره را در بر می‌گیرد كه همگی از تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی غرب نشات گرفته‌اند و در فرآیند تجدد گرایی ایران وارد كشور شده‌اند.

به طوری كه در دولت – شهرهای یونان باستان، مشاركت مفهومی وابسته به مفهوم شهروندی بوده و سپس در دنیای غرب تحول یافت و بارورتر شد. در حالی كه در نظام سنتی ایران، به جای شهروندی و مشاركت شهروندان در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، غالبا استبداد فردی و دستگاه دیوانی حكمفرما بوده است.

دلایل مختلف جغرافیایی و معیشتی و فرهنگی و امنیتی را هم برای آن آورده‌اند كه نیاز و مجال طرح آنها در این گفتگو نیست. البته می‌توان نمونه یا نمونه‌هایی از اشتراك مساعی و فعالیت‌های دسته جمعی در امور زیر بنایی و خصوصا كشاورزی را نام برد كه با مفهوم مشاركت مورد نظر در دنیای غرب تفاوت اساسی دارد.

حتی آنچه در دوران معاصر با عاریت از دنیای غرب در فرآیند تجدد گرایی وارد كشور شده است، هم از حیث محتوی و هم از حیث روش به جهت عدم زمینه‌های تاریخی، اجتماعی و سیاسی و به اصطلاح ساختاری با آنچه در دنیای غرب مطرح بوده و هست تفاوت دارد.

اگر بخواهیم مسایل فوق را متوجه امور شهری و مدیریت آن نماییم، بفرمایید كه جایگاه مشاركت در نظام مدیریت شهری به عنوان جزیی از ساختار قدرت در كجاست؟ نوع نظام مدیریت شهری ایران در این میان چه جایگاه و شاخصه‌هایی دارد؟

مدیریت شهری با رویكرد جامع‌نگر جغرافیایی، درصدد ایجاد انسجام ما بین سه جزء نظام شهری، یعنی طبیعت، انسان و فضا می‌باشد. در تعاریف متعارف‌تر، مدیریت شهری فرآیند اداره شهر اعم از برنامه‌ریزی، سازماندهی، هماهنگی و نظارت در راستای دستیابی به اهداف توسعه شهری است. این اهداف به تمامی یا برخی موضوعات و حوزه‌های زندگی شهری، بسته به گونه‌های مدیریت شهری مرتبط است.

محافظه‌كاران مدیریت محلی (شهری) را به عنوان بخشی از ساختار دولتی و گروه‌های مردم محورتر آن را به عنوان عامل توزیع و تعدیل قدرت می‌دانند، از دیدگاه مدنی نیز مدیریت محلی (شهری) پل ارتباطی بین جامعه مدنی و حكومت مركزی تلقی می‌شود. مدیریت شهری و واژه‌هایی چون شهرداری و مدیریت محلی معمولا به جای یكدیگر به كار می‌روند.

البته مدیریت شهری را می‌توان بخشی از دانش مدیریت و شهرداری را سازمانی كه با استفاده از دانش مدیریت شهری به اداره و عمران شهر می‌پردازد در نظر گرفت. گذشته از اینكه مدیریت شهری به چه تعبیری صحیح‌‌تر است، واقع امر این است كه در كشور ما شهرداری جایگاه ویژه‌ای در اداره و عمران شهرها دارد.

با وجود این، نقش شهرداری‌ها در ایران در عرصه اجتماعی و فرهنگی از جمله مشاركت، بسیار اندك است. مشاركت شهروندان در امور شهری در سطوح و حوزه‌های گوناگون میسر است.

از سوی دیگر، مشاركت شهروندان می‌تواند به صورت خودجوش، فعال، منفعل، شكلی و بدون حق رای و مشورتی باشد. مشاركت در امور شهری را می‌توان برحسب نوع مشاركت، زمینه مشاركت و سازماندهی مشاركت طبقه‌بندی‌های مختلفی نمود.

حجت كاظمی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.