یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اصولگرایی و جنبش دانشجویی


اصولگرایی و جنبش دانشجویی

از گرایش به سمت اصولگرایان در فضای سیاسی کشور حدود ۶ سال می گذرد, گرایشی که به دنبال شکست پروژه اصلاحات و روشن شدن ماهیت واقعی اصلاح طلبان برای اقشار مختلف مردم صورت گرفت تبیین علل برگشت اقبال از اصلاح طلبان به سمت اصولگرایان, فرصت بیشتری می طلبد

از گرایش به سمت اصولگرایان در فضای سیاسی کشور حدود ۶ سال می گذرد، گرایشی که به دنبال شکست پروژه اصلاحات و روشن شدن ماهیت واقعی اصلاح طلبان برای اقشار مختلف مردم صورت گرفت. تبیین علل برگشت اقبال از اصلاح طلبان به سمت اصولگرایان، فرصت بیشتری می طلبد. در این یادداشت به بررسی یک زاویه از این پدیده «سیاسی-اجتماعی» می پردازیم. با توجه به جایگاه دانشگاه و دانشگاهیان به ویژه جریانات دانشجویی در تحولات سیاسی-اجتماعی، فهم رابطه این جریانات با «بازندگان» و «برندگان» قدرت سیاسی بسیار مهم است. اکنون این سوال مطرح است که آیا بین گفتمان حاکم بر قدرت سیاسی (اصولگرایی) و گفتمان جنبش دانشجویی ارتباطی هست و اگر هست چگونه است؟

به نظر می رسد جواب این سوال مثبت بوده و این ارتباط دوسویه است. هم جریانات دانشجویی در روی کار آمدن اصولگرایان مؤثر بودند و هم حضور اصولگرایان در قدرت سیاسی، تأثیر خاصی بر فضای دانشگاهی داشته اند.

در یک سوی این ارتباط، توجه به شعارهای آقای احمدی نژاد و جریانات اصولگرا ضروری است. شعارهایی که حول مفاهیم «عدالت طلبی» و «مبارزه با مفاسد اقتصادی» سامان یافته بودند. این شعارها، برآیند یک «خواست اجتماعی» بود، خواستی که یکی از متن های مهم پرورش آن، محیط دانشگاه و فضای جریانات دانشجویی بود. سایه سنگین شعارهای لیبرالیستی اصلاح طلبان، موجب آزردگی نیروهای انقلابی گردیده بود. این شعارهای لیبرالیستی که با آرمانهای انقلاب اسلامی و خواست تاریخی این مرز و بوم فاصله بسیار داشت، موجب گرایش به سمت شعارهایی با جهت گیری ارزش و ایدئولوژیکی شد، شعارهایی که غایب مهم ادبیات اصلاحات بود. ادبیات بسیج دانشجویی از «مقاومت» به سمت «عدالت طلبی» چرخید و حتی جریانی به نام «جنبش عدالتخواه دانشجویی» از بطن این خواست اجتماعی سر برآورد. بنابراین، در آستانه روی کار آمدن اصولگرایان، شاهد شکل گیری یک «ادبیات عدالتخواهانه» در دانشگاهها بودیم.

از سخنرانی های پرشور و جذاب حسن عباسی و رحیم پورازغدی گرفته تا جلسات وحید جلیلی، تجمعات دانشجویی در اعتراض به مفاسد اقتصادی، طومارها و بیانیه های دانشجویی با رویکرد عدالتخواهانه و جلوه هایی از این ادبیات بودند. بدون شک این ادبیات در هدایت متن جامعه به سمت اصولگرایان تأثیر بسزایی داشت. در سوی دیگر این رابطه، تأثیر پیروزی اصولگرایان بر فضای فعالیت های دانشجویی مطرح است. برخلاف دوران اصلاحات که بخشی از جریانات دانشجویی (مثل تحکیم وحدت) به قدرت سیاسی پیوند خوردند و اصلاح طلبان به استفاده ابزاری از آنها پرداختند، جریانات اسلامی-انقلابی دانشگاهها گرفتار این اشتباه استراتژیک نشدند و همچنان استقلال خود را حفظ کرده اند. اما این امر به معنی عدم تأثیر پیروزی اصولگرایان بر فضای دانشگاهی نیست. به نظر می رسد ماحصل پیروزی اصولگرایی، شکل گیری یک ادبیات «امید و انگیزه» در متن جامعه و به ویژه در بین نیروهای دلسوز انقلاب می باشد، ادبیاتی که ردپای آن در محیط های دانشجویی نیز دیده می شود. نیروهای دلسوز که طی شانزده سال پس از جنگ خار در چشم و خار در گلو منتظر یک دولت انقلابی بودند - همان نسلی که امام(ره) نگران مهجورشدنشان بود - امروز «امید» فراوانی برای تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی و اهداف نظام جمهوری اسلامی پیدا کرده اند و با انگیزه بیشتری قدم در عرصه های اجتماعی می گذارند. از نمودهای این انگیزه و امید بیشتر در دانشگاهها، افزایش فعالیت تشکل های اسلامی-انقلابی، تغییر رویکرد بسیج دانشجویی از «اعتراض» و «انتقاد» به رویکرد «تولید علم» و «جنبش نرم افزاری» می باشد. افزایش آمار قبولی دانشجویان معتقد به اصول و ارزشهای اسلامی-انقلابی در مقاطع ارشد و دکتری و ارتقاء میانگین نمرات دانشجویان عضو بسیج دانشجویی و سایر تشکلهای اسلامی-انقلابی، نمود دیگری از این ادبیات می باشد.

دو مورد اخیر هیچ توجیه منطقی ندارد، جز اینکه کاهش نگرانی از بی توجهی به آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی و اندیشه های امام(ره) در بین نیروهای انقلابی جریانات دانشجویی، موجب توجه بیشتر آنها به رسالت «علم آموزی» و «تولید علم» در دانشگاهها شده است.

فاطمه امیری رز

فعال دانشجویی و فارغ التحصیل دانشگاه علامه طباطبایی(ره)



همچنین مشاهده کنید