پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مشکل آمریکا با ایران چیست
![مشکل آمریکا با ایران چیست](/web/imgs/16/119/sgzrn1.jpeg)
تصور کنید دولت جمهوری اسلامی ایران همین الان غنی سازی اورانیوم را تعطیل و تمام فعالیتهای هستهای خود را متوقف کند و تضمین رسمی دهد که هیچ وقت دیگر سراغ از سرگیری فعالیتهای هستهای نخواهد رفت.
در چنین شرایطی آیا بهانه گیریهای غرب به رهبری ایالات متحده تمام خواهد شد؟!
آیا آمریکا و متحدانش از فاز تقابل خارج میشوند و به تعامل صادقانه روی میآورند؟
ریچارد نیکسون، رئیسجمهور پیشین آمریکا ایران را اینگونه شرح میداد: ایران در مسیر جاده ابریشم ـ که مرکز و شرق آسیا را به اروپا متصل میکند ـ قرار دارد. ایران دارای موقعیت حساسی در سر راه اروپا به شبهقاره هند است. نیکسون با اشاره به وصیتنامه مشهور پطر کبیر که ایران را انبار گنجهای جهان خوانده بود، میافزاید: کشف نفت و ذخائر عظیم انرژی در شمال و جنوب و قرار گرفتن ایران در کنار استراتژیکترین خلیج جهان و سایر خصایص فرهنگی و سیاسی، کشور ایران را از موقعیت و وضعیت منحصر به فرد برخوردار کرده است.به دلیل همین ویژگیها بود که ایران در جریان جنگ جهانی دوم پل پیروزی متفقین شد و در کانون توجهات و مساعدات قدرتهای جهانی به طور اعم غرب و نیز به طور اخص آمریکا قرار گرفت که در این زمینه مصادیق فراوانی به ثبت رسیده است.
پیروزی انقلاب در ایران و خروج آن از پیمان سنتو عملا این پیغام را به واشنگتن فرستاد که روزگاری که ایران در اردوگاه آمریکا بود، به پایان رسیده و آمریکا دیگر با ایران جدیدی روبهروست. گسترش امواج بیداری تحت تاثیر پیروزی انقلاب ایران در منطقه، حادثه بزرگی بود که دیگر نمیتوانست ایران و منطقه را به روزگار قبل برگرداند. آنچه جهان باید میپذیرفت ایران دیگر و متفاوت از منظر ماهیت ایدئولوژی، ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود.
دیگر، اهمیت روزافزون منطقه خلیجفارس برای غرب بخصوص آمریکا بدون ترسیم مختصات ایرانی جدید امکانپذیر نبود. در داخل ایران هم ۹۸ درصد از مردم یکدست طرفدار و پشت سر حکومت جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) بودند. بنیانگذار و معماری که در آن روزها جیمی کارتر را واقف نمود که جمهوری اسلامی ایران، آن حکومتی نیست که مطیع عمل کند.
جمهوری اسلامی از خود ماهیت جدید نشان داد و ساختار خود را بسرعت شکل داد و پیامش را خیلی زود از درون مرزها به برون مرزها رساند. جیمی کارتر، آخرین رئیسجمهور آمریکا تا پیش از انقلاب با شعار جدیدی به میدان سیاست پا گذاشته بود. او با شعار حمایت از حقوقبشر چهره کاملا جدیدی از خود، در صحنه سیاسی جهان به نمایش گذاشته بود.
او در دیماه ۱۳۵۶ یک سال قبل از انقلاب ایران به تهران آمد و در آن سفر، ایران را جزیره ثبات در یکی از پر آشوبترین نقاط دنیا خواند و گفت: «در مسائل مربوط به امنیت نظامی نظرات ما با هیچ کشوری به اندازه ایران نزدیک نیست و من نسبت به هیچ رهبری مانند شاه این همه احساس حقشناسی عمیق و دوستی صمیمانه ندارم.»
● آمریکا و توهمات استراتژیک یک انقلاب
اما تحلیلگران در آمریکا که با مسائل ایران آشنایی داشتند، پس از پیروزی انقلاب ایران اینگونه گفتند و نوشتند که جیمی کارتر در زمان سفر خود به ایران، پی به زوال شاه ایران برده بود. نشانههای آشکاری از بیداری مردم ایران مشخص شده بود و حکومت وقت ایران، ضعفهای آشکار خود را نمیتوانست پوشش دهد. شاید آمریکاییها در این زمان کار شاه را در ایران تمام شده میپنداشتند که اینگونه او را به غرور فرا میخواندند.
به ظاهر اکراه کارتر و مقامات دستگاه دیپلماسی آمریکا از مشارکت و سرکوب حرکتهای عظیم مردمی در ایران در سال آخر زمامداری شاه منجر به کندی سیر روابط ایران و آمریکا شد و این بهترین گزینه پیش روی مقامات آمریکایی در مقابل یک انقلاب بود.
در زمان انقلاب ایران هر دو طیف سیاسی حاکم بر کاخسفید (گروههای سایروس ونس وزیر امور خارجه که سعی میکرد میانهروی را پیشه کند و گروه برژینسکی مشاور امنیت ملی که ایستادگی و قاطعیت با انقلابیون را توصیه میکرد) در یک مساله اتفاق نظر داشتند و آن این که به هر شکل ایران را در اردوگاه غرب نگه دارند. هر دو طیف یاد شده برنامههای خاصی برای کنترل تحولات سریع و حوادث پیشبینی نشده ایران در نظر داشتند و تلاش آنها حفظ منافع آمریکا به شکل قبل بود که در تحولات بعدی خروجی عمل هر دو گروه نشان دهنده بازی باخت ـ باخت بود و پیروزی انقلاب شدیدترین ضربه ممکن را به منافع ایالات متحده در ایران زد.
● شروع ظهور مشکلات غامض و پیچیده
برای اینکه پی ببریم چرا اختلافات ایران و آمریکا بنیادین و اصولی است و حل و فصل آنها به سادگی انجام نمیپذیرد، باید به بازخوانی اتفاقات گذشته به صورت گذرا و مختصر پرداخت.
آنچه موجب تقابلی سخت میان تهران و واشنگتن میشود، ریشه در مسائلی دارد که هویت انقلاب اسلامی با آن سرو سامان گرفته است. غرب اگرچه به صورت شکلی به دنبال حل مشکلات حاضر با ایران است، اما درواقع استراتژی اصلی آنها اهدافی فراتر از تعطیلی فعالیتهای غنیسازی است. اگر بخواهیم به دنبال یک مبدا واقعی از منظر تاریخ و زمان برگردیم و آنرا سر فصل ظهورتیرگیهای بیپایان واشنگتن و تهران معرفی نماییم، سال ۱۳۵۸ را باید شروع همه بحرانها معرفی کرد.
چند ماه بیشتر از انقلاب ایران نگذشته بود که ایران وارد مرحله سختی شد که در ریشهیابیهای دقیقتر میتوان نقش دستگاه سیاست خارجی آمریکا و برخی کشورهای غربی را در این مرحله به عینه دید. ترور مغز متفکر انقلاب، شهید مطهری در اردیبهشت ۱۳۵۸ آغاز حرکتی بود که هدفش ضربه زدن به پایههای انقلاب بود.
در همان روزها سنای آمریکا قطعنامهای را علیه ایران به بهانه «اعدامهای انقلابی» صادر کرد که حاوی اخطارهای شدیداللحنی به دولت ایران بود. در واکنش به اقدامات آمریکا، امام خمینی(ره) در سخنرانیهای مکرر مواضع تندی اتخاذ نمودند و ادامه روابط ایران و آمریکا را مورد تردید و انتقاد قرار دادند. بازتاب این تحرکات و نیز مواضع امام روز به روز به اعتراضات مردم ایران علیه آمریکا می افزود تا آنجا که شعار انقلابی مرگ بر آمریکا متولد شد.
در ۱۶ خرداد ۱۳۵۸ ایران از پذیرش سفیر جدید آمریکا خودداری کرد، زیرا مقامات ایرانی معتقد بودند وی سوابق سوئی در کارنامهاش راجع به موضعگیریهایش علیه ایران داشته است. در تهران در خرداد ماه ۱۳۵۸ تظاهرات گسترده ضدآمریکایی مقابل سفارت آمریکا صورت پذیرفت و سرانجام روز ۱۶ آذر ۱۳۵۸ سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام تسخیر شد.
● آغاز تقابل میدانی واشنگتن علیه ایران
با تسخیر سفارت آمریکا در تهران مشخص بود که آمریکا از این به بعد، شمشیرش را از رو میبندد و به این ترتیب یک جنگ سرد تمام عیار بین این دو کشور آغاز شد. تحلیلگرانی بودند که زمان این جنگ را فقط ۴۴۴ روز می دانستند اما در واقع این جنگ هنوز با گذشت دههها به پایان نرسیده است. از اقدام در شورای امنیت گرفته تا مجامع حقوقبشر و مسدود و بلوکه کردن دستکم ۸ میلیارد دلار از داراییهای ایران در آمریکا و... در خدمت کاخ سفید قرار گرفت تا علیه ایران اقدامات فراوانی را سر و سامان دهد.
کشمکشهای فراوانی در طول ۴۴۴ روز اسارت گروگانهای آمریکایی رخ داد که مجال تشریح در مطلب حاضر نیست. ۱۹فروردین ۱۳۵۹ روابط ایران و آمریکا به صورت رسمی از سوی دولت وقت آمریکا قطع شد.
در ۷ اردیبهشت در علنیترین دخالت و اعمال نفوذ در عملیات طبس، آمریکا شکست سنگینی را پذیرفت.
بعد از شکست در طبس کارتر باید فکر دیگری میکرد، چون او بشدت تحت فشار افکار عمومی و جریان مخالف خود در آمریکا بود.
در خرداد ماه ۱۳۵۹ پروژه پر پیچ و خم تحریمهای ایالات متحده علیه ایران آغاز شد؛ تحریمهایی که هنوز بعد از گذشت ۳۰ سال ادامه دارد. این در حالی بود که تلاش برای رفع و حل مساله گروگانها ادامه داشت. آمریکاییها شروط بدیهی ایران برای آزادی آنها که عبارت بود از «باز گرداندن داراییهای شاه، تعهد به عدم مداخله در امور ایران، آزاد کردن داراییهای ایران در آمریکا و لغو ادعاهای آمریکا علیه ایران بود» را رد کردند.
هنوز بحران گروگانگیری ادامه داشت که رونالد ریگان، نامزد جمهوریخواهان به ریاست دولت آمریکا رسید. در پی مذاکرات الجزایر و توافقهای آن در اول بهمن ۱۳۵۹ تمامی گروگانها آزاد شدند و در مقابل، دولت آمریکا به هیچکدام از بندهای توافقنامه الجزایر عمل نکرد.
در همان روزها جنگ تحمیلی ادامه داشت و دولت ریگان بشدت از عراق حمایت میکرد. با آزادسازی خرمشهر و بازپسگیری سرزمینهای اشغالی از ارتش بعث عراق ایران دولتهای غربی را از عراق دلسرد کرد.
ریگان تصمیم گرفت تهران را تحت فشارهای بیشتری قرار دهد و دیپلماسی نفوذ و تخریب را در مورد ایران به کار بست. برژینسکی، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا معتقد بود موقعیت استراتژیک ایران آنچنان برای غرب اهمیت دارد که آمریکا بایستی به هر ترتیب شده و حتی با اقدام نظامی جلوی اینکه غرب ایران را از دست بدهد، بگیرد.
در همین راستا جفری کمپ، مسوول شرق نزدیک در شورای امنیت ملی آمریکا با تهیه گزارشی برای رابرت مک فارلین خاطر نشان کرد که آیتالله خمینی تهدیدی آشکار برای منافع غرب به شمار میرود. وی دراین گزارش به دولت پیشنهاد سقوط دولت ایران طی عملیاتی نظامی داد.
● ایران درگیر دو جبهه جنگ
آمریکا سعی می کرد زمانی که ایران مشغول جنگی نابرابر با عراق و پشتیبانانش بود جبهه دیگری را در برابر ایران باز کند تا شاید نظام جمهوری اسلامی ایران را از پای درآورد یا تسلیم خواستههای خود کند.
بعد از مساله ایران کنترا و بینتیجه ماندن مذاکرات با ایران به سرپرستی مک فارلین در خرداد ۱۳۶۶ آمریکا باید میفهمید، دستگاه دیپلماسی آمریکا نمیتواند در دورانی که تقابل حداکثری را با ایران دارد، حرف از تعامل حداقلی به میان آورد. این روش بارها آزمون شد، اما بینتیجه مانده است. در سالهای پایانی جنگ با عراق، آمریکا عملا وارد جنگ نظامی با ایران شد که حمله به قایقها، کشتیهای ایرانی، حمله به سکوی نفتی و سرانجام در ۱۲ تیرماه ۱۳۶۷ یک ناو آمریکایی با هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران بیش از ۳۰۰ نفر از مردم بیدفاع را به شهادت رسانید، از مصادیق آن است.
● درگذشت معمار بزرگ انقلاب و فاز جدید تقابل
پیدا بود که درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی، سیاستها و رفتارهای ایران را تغییر نمیدهد و آنچه که آمریکا از این به بعد شاهد آن است همان عمل به راهبردهایی است که از امام به میراث رسیده و جانشین او راهش را ادامه خواهد داد. در شهریور ۱۳۶۸در حالی که تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران تمدید و تقویت شده بود ۱۸۶ تن از اعضای کنگره از وزیر خارجه آمریکا خواستند تا رسما آمریکا به سازمان منافقین برای براندازی نظام ایران کمک کند.
با روی کار آمدن بوشپدر در آمریکا کمکم سیاستهای مهار ایران، با اجرای سالم و بیسر و صدا در خاورمیانه به طور جدی با اهرمهای گوناگون دنبال شد.
با تسخیر سفارت آمریکا در تهران مشخص بود که آمریکا از این به بعد، شمشیرش را از رو میبندد و به این ترتیب یک جنگ سرد تمام عیار بین این دو کشور آغاز شد.
جورج بوشپدر که در تمام مدت ریاستجمهوری یک دورهاش آمریکا را با علم نوین بینالمللی دوران پس از جنگ سرد آشنا میکرد، هیچگاه نتوانست موضع منطقی و عملی در مقابل ایران اتخاذ نماید. روزی با تاکید بر اهمیت نقش ایران در منطقه، جمهوری اسلامی را به مذاکره دعوت میکرد و روزی دیگر ایران را خطرناکترین کشور منطقه معرفی مینمود.
دیوار بیاعتمادی بین واشنگتن ـ تهران در اثر سیاستهای دولتهای دموکرات و جمهوریخواه آمریکا روز به روز بلندتر و مرتفعتر میشد. در سال ۱۳۷۱ شمسی (۱۹۹۳) بیل کلینتون دموکرات به ریاستجمهوری آمریکا رسید تا شاید او بتواند در مورد ایران تصمیمی بگیرد که عاقلانه باشد و موجب دگرگونی در روابط تیره و تار تهران ـ واشنگتن شود.
دولت کلینتون از همان ابتدای به قدرت رسیدن در شرایط کاملا متفاوت بین المللی و منطقهای با چالش تامین ثبات و امنیت منطقه مواجه بود، از اینرو او استراتژی منطقهای خود را با تاکید بر ۲ گزینه تولید کرد.
الف) در غرب منطقه خاورمیانه پیشبرد فرآیند صلح میان اعراب و رژیم صهیونیستی
ب) در شرق منطقه سیاست مهار دوجانبه تهران و بغداد
بیل کلینتون میدانست که برای موفقیت این دو گزینه نمیتواند دوگانه عمل کند و هر تحول در منطقه نیاز به همکاری تمام کشورها به خصوص ایران را دارد.
با به روی کار آمدن بوش پسر در آمریکا حرارت قدرتطلبی نئومحافظهکاران تقابل ایران و آمریکا را به اوج خود رسانید. بیشک تغییر لحن جدی بوش از اولین روزهای ریاستجمهوریاش علیه ایران نشانگر تحولاتی بود که برنامه آن از سالها قبل توسط موسساتی مانند اینتر پرایز و... در ایالات متحده چیده شده بود.
● حادثه ۱۱ سپتامبر و انقلابی عظیم در فضای بینالمللی
مشخص بود که بعد از ۱۱ سپتامبر جهان هیچگاه به شرایط قبلی خود بر نمیگردد از این بعد سیر تحولات سیاسی به شکلی سرعت گرفت که سیاستمدارانی چون تونی بلر و... را با ندانمکاریهای بزرگی روبهرو کرد. سیاستهای خارجی آمریکا رادیکال شده بود و جمله کشورهای جهان یا دوست ما و در غیر این صورت دشمن ما هستند برای اولین بار از زبان رئیس دولتی در آمریکا شنیده شد.
معلوم بود که ایران دوست آمریکا نیست. جورج بوش توجه خاصی به ایران نشان میداد. او در اظهار نظر رسمی ایران را جزو محور شرارت خواند و به عنوان شرور حامی تروریسم در فهرست خاطیانی قرار داد که دیگر مجال فرصت دادن به آن نیست.
از این رو ماشین جنگ نظامی آمریکا را روشن نمود و به خاک افغانستان رفت و سپس در اقدامی غیرمشروع به عراق حمله کرد، اما مجال فرصت اینکه به ایران حمله کند به او دست نداد. بوشپسر با شکستهای بسیار سنگینی، سکان هدایت ایالاتمتحده را به باراک اوباما سیاهپوست سپرد. بوش صریحترین لحن را علیه ایران داشت. او ماهیت سیاست خارجی کشورش را راجع به ایران اعلام نمود که همانا براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بود.
باراک اوباما در شرایط مرگ و زندگی آمریکاییها به ریاست رسید، از این رو او با وعده تغییر در ابعاد مختلف کشورش، مردم را امیدوار کرد. او در ابتدا در مورد ایران سیاستهای نرمی را اتخاذ کرد و گفت حاضرم با ایران مستقیم گفت و گو کنم. محمود احمدینژاد برای پیروزی باراک اوباما پیام تبریک فرستاد و دولت ایران هم از مذاکرات صادقانه و بدون تزویر استقبال کرد.
آیا باراک اوباما میتواند ساختار قدرتمندی را که از منظر سیاسی نمیخواهد واشنگتن و ایران به هم نزدیک شوند تغییر دهد؟
مسلما کار آسانی نخواهد بود و این کار شبیه شنا کردن در مسیر خلاف شدت آب بود که بالاخره جایی متوقف خواهد شد. در ایران هم مقامات نمیتوانستند به سادگی به حرفهای اوبامای جوان اعتماد کنند، زیرا او فقط حرف از تغییر را به میان آورده بود و چیز دیگری تغییر نکرده بود.
باراک اوباما بالاخره ماهیت اصلی سیاستهای خود را نشان داد و اندکی پس از انتخابات دهم در ایران همان حرفهایی را زد که موضعگیریهای تاریخی روسای دیگر کاخ سفید بود.
طبیعی است که ایران نمیتواند به آمریکایی اعتماد کند که مشخص شده با ماهیت جمهوری اسلامی در ستیز است و امروز تاکتیکهایی چون ساخت بمب اتمی، حمایت از تروریسم، نقض قوانین حقوقبشر و... برای تضعیف تدریجی نظام اسلامی در ایران است.
منطقی است که تهران نباید به حرفهای پر ازتناقض واشنگتن توجهی نشان دهد و برای معماران تصمیم در تهران رفتارهای کاخ سفید اهمیت دارد.
مسوولان نظام در ایران به دقت رفتارهای مقامات کاخ سفید را زیر نظر دارند و آنرا تجزیه و تحلیل میکنند و درمییابند که هدف از تحریم و تقابل تاکتیکی است که تنها قسمتی از راهبرد اصلی واشنگتن را نشان میدهد. اگر مقامات در ایران قطعنامههای شورای امنیت و تحریمهای مستقل آمریکا و اتحادیه اروپا را سیاسی و فقدان ارزش قانونی میدانند به همین دلیل است که میدانند این یک تاکتیک است که میخواهد ساختار نظام سیاسی ایران را به چالش بکشد.با درک شرایط به وجود آمده کنونی اگرچه با دشواریهایی ایران مسیرش را ادامه میدهد، اما به نظر نمیرسد که بازگشت از راهی که میرود با سیاست تحریم و ارعاب امکانپذیر باشد. تحلیلگران مستقل بینالمللی که به اردوگاهی وابسته نیستند معتقدند که تهران با توجه به شرایط حساسش راه خود را درست میپیماید، مسالهای که موجب شده واشنگتن با تمام قوا اجماع بینالمللی علیه ایران تشکیل دهد.
● شرایط خاص ایران در جهان ژئوپلتیک امروز
ممکن است کسانی که در بطن شرایط مدیریتی کشور نباشند و از خارج از چارچوب به وضعیت اعتراض میکنند یا با نگاهی که احساس میکنند متفاوت است ضعفها را به صورت تکبعدی تحلیل نمایند، حرفهای دیگری بزنند.
به جرات میتوان گفت ایران امروز شرایط خاصی از منظر بینالمللی دارد که با ۳۰ سال گذشته کاملا متفاوت است. در چنین شرایطی مدیریت دستگاه سیاست خارجی و راهبردسازی برای ساماندهی وضعیت کنونی کشور کاری بس دشوار و بسیار پیچیدهتر از گذشته است.
در جهانی که هنوز تکقطبی است و طرف تقابل ایران رهبریت یکقطبی جهان را دارد و به وسیله ابزارهای اقتصادی و... که در دست گرفته نظامی را که نمیخواهد مطیع خواستههای قدرتهایی شود به چالش میکشد، مقامات ایرانی باید بیشتر از گذشته به فکر اتحاد خود و جامعه باشند.
در جنگهای تبلیغی و روانی که این روزها علیه جمهوری اسلامی میشود طوری وانمود میشود که گویا ایران کشوری است که دائما به سرزمینهای دیگر حمله مینماید و امنیت جهان را به خطر میاندازد. آیا این یک تبلیغ واقعی است؟
به طور متعارف در جهان ژئوپلتیک امروز کشورها باید در اردوگاهی زیر چتر قدرتها قرار گیرند، اما ایران امروز حتی زیر چتر جبههای که با غرب در رقابت است هم قرار نگرفته است.الگوی جدیدی از حکومت در نقطهای از دنیا خود را به جهان معرفی کرده است که بنیادیترین فلسفهاش نگاه به خود است و ضمن تعامل عدالتخواهانه با جهان امروز دوست دارد نه غربی و شرقی باشد. اگرچه امروز غنیسازی اورانیوم یا مخالفت با صلح تحمیلی در فلسطین بهانه واشنگتن میباشد، اما اصلیترین تقابل با جمهوری اسلامی همان جمهوریت و اسلامیت کنونی ایران است.
تمام تکاپوی جهان غرب به رهبری آمریکا یا قدرتهای شرقی با معاملهگری با آمریکا این است که بتوان ساختار سیاسی شکل گرفته در ۳۰ سال گذشته را تغییر داد که مصداق بارز آن در ارزیابی و جهتگیری تحریمها و ارعابی است که متوجه ایران است.
نمیتوانیم منطقی بدانیم که همزمان با فشارهای قدرتها جایی هم سخن از تعامل و گفت وگو باقی مانده است. از هر زاویه که به شرایط ایران امروز نگاه میکنیم درمییابیم که قدرتهای جهان بخصوص ایالات متحده دوست دارند ۲ گزینه را پیش روی جمهوری اسلامی بگذارند؛ ابتدا قبول عقبنشینی و در غیر این صورت فشارهای همهجانبه و هر راه سومی را هم مسدود میکنند.
در چنین شرایطی تحلیلگران و آگاهان دلسوز ایران باید از نگاهی استراتژیکی موقعیت کشور را تجزیه و تحلیل کنند تا راههای موفقیت کشور در این شرایط حساس و خاص باز شود و با تدبیر هرچه بیشتر از مقطع کنونی سربلندانه خارج شویم.
فرشاد فرخزاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست