چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
علی ع وصی و جانشین پیامبر اسلام ص
سخن در باره امیرالموءمنین (ع) بسیار گفته و نوشته شده است، اما پایانی نخواهد داشت زیرا كه پیامبر خدا (ص) فرموده است: ذِكرُ عَلیٍّ عِبادَهٌٔ.
علامه ابن مغازلی در كتاب مناقب علیبنابیطالب، ذیل حدیثی نسبتاً طولانی به نقل از محدثان بزرگ، مانند صاحب كفایت الطالب و علامه ذهبی و ابن حجر عسقلانی و بالأخره احمدبن حنبل، آورده است كه سلمان فارسی گفت: "از محبوبم محمد (ص) شنیدم كه گفت: من و علی در پیشگاه حق تعالی نوری بودیم كه خداوند را هزار سال پیش از خلقت آدم تسبیح و تقدیس میكرد. آنگاه كه خداوند آدم را آفرید این نور را به او منتقل فرمود. این نور در پشت آدم همواره در یك جهت بود تا ما به صلب و پشت عبدالمطلب منتقل و از هم جدا شدیم و سپس پیامبر و تبلیغ رسالت از آن من و خلافت و جانشینی از آن علی گردید." (علی (ع) قطب الرطی ۹۹).
۱ ) پیشگوییهای تاریخی
در كتابهای مقدس پیشین، از آمدن خاتم پیامبران حضرت محمد (ص) و جانشین او حضرت علی (ع) بشارت داده شده است. برای مثال در انجیل صحیفه غزلالغزلات (باب ۵/۱-۱۰) سخنانی از حضرت سلیمان (ع) در باره پیامبر خاتم(ص) و امیرالموءمنین (ع) دارد و صریحاً میفرماید: خلو محمدیم (او دوست و محبوب من، محمد (ص) است).
یكی از روحانیون با انصاف مسیحی به نام ج. ب. گالیدون در آغاز سده بیستم میلادی، در كتاب خود با عنوان یادداشتی بر عهد عتیق و عهد جدید كتاب مقدس (۱۹۸۰: ج ۲) مینویسد: در زبانهای عبرانی باستان واژه ایلیا یا ایلی به معنی خدا یا الله بهكار نرفته است، بلكه واژه یاد شده نشان میدهد كه در عصر آینده یا آخرالزمان شخص خواهد آمد كه نامش ایلیا یا ایلی باشد.
مراد از ایلیا یا ایلی یا آلیا وجود مقدس امیرالموءمنین علی (ع) است كه عزیزترین مردم نزد پیامبر اسلام (ص) بوده و پیامبران گذشته هم او را عزیز و محترم شمرده و به او توسل جستهاند (علی (ع) و پیامبران: ص ۱۸).
از نسخه خطی بسیار قدیمی زبور حضرت داود (ع)، كه نزد اهزان اللّه مشقی پیشوای دینی مسیحیان بود، نقل شده كه آن حضرت در پیشگویی خود آورده است: "اطاعت آن بزرگواری كه ایلی نام دارد واجب است و فرمانبرداری از او همه كارهای دین و دنیا را اصلاح میكند. آن شخصیت والا مقام را حدار (حیدر) نیز میگویند. او دستگیر و مددكار بیكسان و شیر شیران باشد. نیرو و قدرتش بسیار و تولدش در كعابا (كعبه) خواهد بود..." (همان: ص ۲۵).
سربازان انگلیسی در جنگ جهانی اول در نزدیكی بیتالمقدس و معدنشناسان روسی در ژوئیه ۱۹۵۱، به لوحههایی نقرهیی و چوبی دست یافتند كه پس از تحقیق و مطالعه باستانشناختی توسط كارشناسان بینالمللی و روسی مشخص گردید كه لوح نقرهیی متعلق به حضرت سلیمان (ع) و لوح چوبی از حضرت نوح (ع) است. در این لوحهها از اللّه، احمد، ا یلی، باهتول، حاسن، حاسین و محمد، ایلیا، شبر، شبیر و فاطمه نام برده شده و به واسطه نامشان از خداوند یاری خواستهاند.
شیخبهاءالدین عاملی میگوید: "امام علیبن ابیطالب جوانمردی است كه در مقام بزرگداشتش هرچه میخواهی بگو، جز آنچه عیسویان در باره مسیح (ع) گفتند. او سرّ كشتی نوح، پرتو آتش كلیم و راز بساط سلیمان بود." (عاملی: ص ۲۷).
در دایرهٔالمعارف فارسی، ذیل نام مرحب یا مرحب خیبری آمده است كه وی مردی یهودی بلندبالا، درشت اندام و نیرومند بود. دایه او كه زنی كاهنه بود به مرحب میگوید كه با همه كس جنگ كن مگر با كسی كه نام وی حیدره باشد. در جنگ خیبر هنگامی كه مرحب رجز میخواند و خویشتن را معرفی میكرد، علی (ع) خود را حیدره معرفی كرد و رجز مشهور خود را چنین خواند: "انا الذی سمتنی امی حیدره" (منم كه مادرم نام مرا حیدره نهاده است).(۱) مرحب هراسید و گریزان شد. گویند شیطان در برابر او ظاهر شد و گفت چرا میگریزی؟ مرحب سخن دایه خویش را بازگفت و شیطان پاسخ داد: حیدره در جهان بسیار است و گیرم همین یك تن باشد، از چون تویی گریز از میدان سزاوار نیست. سرانجام مرحب بازگشت و به جنگ پرداخت و با ضربتی كه علی (ع) بر او وارد آورد فرقش شكافته شد و به خاك غلتید. با كشته شدن مرحب لشكر یهود به هزیمت رفت و مسلمانان خیبر را فتح كردند. ابن اثیر این داستان را به شكل دیگر روایت میكند و در پایان به رجز مرحب اشاره میكند كه گفت:
قد علمت خیبرانی مرحب شاكی السلاح بطل مجرب
اطعن احیانا و حینا اضرب اذا اللیوث اقبلت تلتهب
كان حمای كالحمی لایقرب
(خیبر میداند كه من مرحب هستم. سلاح كامل پوشیده و من پهلوان آزموده هستم. گاهی به طعن (نیزه را به كار میبرم) و گاهی به ضرب (شمشیر میزنم) هنگامی كه شیران با حال افروخته پیش میآیند. آنچه را من حمایت میكنم، مانند پناهگاه است كه نزدیك آن نمیتوان رفت).
علی (ع) در پاسخ مرحب فرمود:
انا الذی سمتنی امی حیدره كلیث غابات كریه المنظره
اكیلهم بالسیف كیل السندره
(من آن كسی هستم كه مادرم مرا حیدره نام نهاد. مانند شیر كنام ملاقات من پسندیده نیست. من آنها را با شمشیر میدروم) (كامل: ج ۱، صص ۲۵۷-۲۵۸).
نگارنده كتاب علی (ع) و پیامبران، در داستان حیرتانگیز دیگری از ادبیات دینی باستان هندوان، نقل میكند كه در جنگ مشهوری كه میان پاندوها و كوروها در گرفت، كریشنا ــ از خدایان یا قدّیسان هندوان ــ به میدان جنگ رفت و چون دید پیروان حق بسیار اندك و طرفداران باطل بسیارند و مانند مور و ملخ زمین را فراگرفتهاند، پیروان خود را موعظه كرد؛ سپس به گوشهیی رفت و زمین ادب بوسید و با پروردگار خود به مناجات پرداخت و گفت: ای خدای بزرگ جهان و روح عظیم هستی! تو را به ذات پاك خودت سوگند میدهم، و به آن كسی كه باعث ایجاد زمین و آسمان شده و حبیب تو است، و به آن كسی كه عزیز و بسیار محبوب او و نامش آهلی است و نزدیك سنگ سیاه در بزرگترین پرستشگاههای جهان، جلوهگر خواهد شد، عرض حال مرا بشنو و خواستهام را بپذیر. اهریمنان و دروغگویان را نابود ساز و راستان را پیروزی مرحمت فرما، ای خدا! ای ایلا! ای ایلا! ای ایلا!
۲) تولد
علی (ع) فرزند ابیطالب و فاطمه بنت اسد ــ كه هر دو هاشمی بودند ــ در روز جمعه سیزدهم رجب، نزدیك به سی سال پس از زاده شدن پیامبر خدا (ص)، در مكه و خانه كعبه به دنیا آمد. هنگامی كه علی (ع) زاده شد، حضرت محمد (ص) همسر اختیار كرده و دارای فرزند بود. وی علی (ع) را به خانه برد و از او مانند فرزند خود پرستاری كرد.
در بخشی از نهجالبلاغه(۲)، حضرت علی (ع) میفرماید: "رسولاكرم (ص) مرا در همان اوایل زندگیم در دامنش میپروراند و هر روز بابی از علم و اخلاق به چهره من میگشود و هر سال كه مجاور كوه حرا میشد و در جوار آن كوه به عبادت میپرداخت، من او را میدیدم و جز من كسی او را نمیدید." (حكمت نظری و عملی در نهجالبلاغه: ص ۳۸).
همین تربیت اولیه پیامبر خدا (ص) و مشیت الهی بود كه تأثیر ژرف و بیپایان بر روح و اندیشه خداگونه حضرتش به جای گذاشت و او را انسانیكامل و سختگیر در راه خدا و فراتر از آن، مجاهدی بیباك بهبار آورد تا این ویژگیها سرمایهیی بینظیر برای اسلام باشد.
پیامبر اكرم (ص) در باره تربیت الهی علی (ع) چنین میفرماید: "من كسی را انتخاب كردم كه خداوند او را برای من برگزیده است." (علی علیهالسلام چهره درخشان اسلام: ص ۱۳).
۳) نخستین مسلمان
ابن مغازلی در حدیث دیگری در مناقب علیبن ابیطالب، از ابوایوب انصاری و از انسبن مالك نقل میكند كه پیامبر (ص) فرمود: صَلَّتِ المَلائكَهُٔ عَلَیَّ و عَلی عَلِیٍّ سَبْعاً اَنَّهُ لَم یَرفَع اِلیَ السَّماء شَهادَهٔ اَن لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ و اَنَّ مُحَمّدَاً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اِلاّ مِنّی و مِنْهُ
(ملایكه و فرشتگان بر من و علی هفت سال صلوات و درود فرستادند؛ چون در آن هنگام، جز من و علی گوینده كلمه شهادتین، كسی بر زمین نبود).
در جای دیگر امیرالموءمنین (ع) میفرماید: "من هفت سال پیش از آنكه یك تن از امت اسلام خدا را پرستش كند، رو به درگاه او آوردم. صدای فرشته وحی را میشنیدم و نور حق را به مدت هفت سال میدیدم. در آن هنگام، رسول خدا از اظهار مقام نبوت خویش ساكت بود و خداوند به وی اجازه بیمدادن خلق از نافرمانی حق و تبلیغ رسالت نداده بود." (علی علیهالسلام چهره درخشان اسلام: ص ۱۴).
پس از آنكه برای نخستین بار، در غار حرا بر حضرت محمد (ص) به عنوان پیامبر خاتم وحی نازل گردید و آن حضرت برای تبلیغ رسالت پنهانی، با احتیاط از كوه به سوی شهر و خانه خود سرازیر شد؛ در راه به علی (ع) رسید كه پرسید، چه اتفاقی افتاده است و بیدرنگ اسلام آورد.
هنگامی كه پیامبر اكرم (ص) برای اعلان اسلام به خویشاوندان خود، آنان را دعوت كرده بود؛ به اسلام آوردن علی (ع) به عنوان نخستین مسلمان اشاره فرمود و او را جانشین و وصی خود خواند. به این ترتیب، امیرالموءمنین (ع) نه تنها افتخار اولین مسلمان را از آن خود نمود، بلكه در میان صحابه پیامبر اسلام (ص)، تنها كسی بود كه پیش از اسلام دین دیگری اختیار نكرده بود (شیعه یا اسلام اصیل: صص ۱۹۲-۱۹۳).
حاكم نیشابوری، در المستدرك، از ابواسحاق نقل میكند كه از قثمبن عباس پرسید، علی (ع) چهگونه از پیامبر (ص) ارث برد؟ او گفت: پیش از همه ما به رسول گرامی پیوست و بیش از همه ما به او نزدیك بود.
۴) خدمات و رشادتها
الف) در عصر پیامبر (ص): سخن گفتن از علی (ع) در حقیقت سخن گفتن از پیامبر(ص) است، زیرا كه این دو وجود مقدس از یك روح و مانند هم بودند. از نخستین ساعت رسالت پیامبر اكرم (ص) تا آخرین مرحله مراسم خاك سپاری پیكر مبارك، امیرالموءمنین (ع) همیشه با او بود و هیچگاه تنهایش نگذاشت.
پیامبر اكرم (ص) و علی (ع) بهشدت یكدیگر را دوست داشتند. هنگامی كه جوانان قریش به تحریك والدین خود و بزرگترها به سوی پیامبر خدا (ص) سنگ پرتاب میكردند، علی (ع) ــ كه در آن موقع دوازده یا سیزده سال بیش نداشت ــ تن خود را سپر جان مبارك پیامبر (ص) میكرد و اغلب با كسانی كه از نظر سنی و جثه بزرگتر از او بودند به جنگ میپرداخت و خیلی اوقات زخم برمیداشت، ولی با این حال، دست از حمایت پیامبر (ص) برنمیداشت. اینگونه از خودگذشتگی و عشق به پیامبر خدا (ص) موجب گردیده بود تا موقعی كه علی (ع) همراه او بود، كسی جرأت پرخاش یا اسائه ادب به پیامبر (ص) را نداشته باشد و علی (ع) همیشه سایه به سایه با او میرفت. سرانجام، پیامبر اكرم (ص) او را برادر خطاب كرد. احمدبن حنبل در مسند خود از زیدبن ابیاوفی و حاكم نیشابوری در المستدرك و ترمذی در صحیح خود از عبداللهبن عمر و عایشه و انسبن مالك و زیدبن ارقم و عمربن خطاب نقلكردهاند كه رسول اكرم (ص) در مرحله نخست پیمان برادری كه پیش از هجرت در مكه انجام گرفت، دست علی (ع) را گرفت و فرمود: "یا علی اَنْتَ اَخی فِی الدُّنیا و الاخِرَهٔ." (یا علی در دنیا و آخرت تو برادر من هستی) (علی (ع) قطب الرّحی: ص ۷۶).
سران قبایل مكه كه احساس خطر كرده بودند در دارالندوه(۳) نشست اضطراری تشكیل دادند. یكی از شركتكنندگان پیشنهاد كرد محمد (ص) را در خانهیی زندان كنند تا هنگامی كه از دنیا برود، دیگری گفت او را سوار بر شتری كرده از شهر اخراج كنیم و بالأخره همگان توافق كردند بر اینكه از هر قبیلهیی جوانی چابك را برگزینند و همه با هم او را بكشند تا خونش میان قبایل لوث شود و بنیعبدالمطلب قادر به نبرد با همه قبایل نباشند. جبرئیل پیامبر (ص) را از توطئه كافران و فرمان خدا به پیامبر اكرم (ص) برای هجرت به مدینه با خبر ساخت. حضرت محمد (ص) باید پنهانی مكه را ترك میكرد و برای اینكه كسی از كفار متوجه خروج وی نشود، باید كسی در بستر او میخوابید. پیامبر اكرم (ص) قضایا را با برادرش علی (ع) در میان گذاشت و گفت امشب تو در بستر من بخواب تا كسی نداند كه من مكه را ترك میكنم. علی (ع) پرسید، آیا اگر من به جای شما بخوابم جانتان در امان خواهد بود؟ پیامبر (ص) فرمود آری و علی (ع) با جان و دل پذیرفت.
اوضاع اطراف و درون خانه باید به شكل عادی و بدون هیچگونه تغییر ناگهانی حفظ میشد و همین امر تهدید بزرگتری به جان امیرالموءمنین بود كه مانند همیشه به استقبال مرگ شتافت. وَ مِنَ النّاسِ مَن یَّشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَوءُفٌ بِالعِبادِ (برخی از مرداناند كه در طب خشنودی خداوند از جان خود درگذرند و خدا دوستدار چنین بندگان است) (قرآن: بقره / ۲۰۷).
به این ترتیب، علی (ع) نخستین مأموریت بزرگ خود را شكلگیری مبدأَ تاریخ اسلام با موفقیت تمام به انجام رساند. مأموریت دوم او پرداخت سپردههایی بود كه برخی از مردم مكه نزد پیامبر (ص) گذاشته بودند(۴) و امیرالموءمنین آنها را بدون كموكاست به صاحبانشان برگرداند. و آخرین مأموریت وی سرپرستی و بردن بانوان مسلمان به مدینه بود او فواطم ــ مادرش فاطمه بنت اسد، فاطمه (س) دختر پیامبر (ص)، فاطمه دختر زبیر و فاطمه دختر حمزه (ع) ــ و شمار دیگری از زنان را همراه خود به سلامت از مكه بیرون برد و در قبا به پیامبر (ص) پیوست (شیعه یا اسلام اصیل: ص ۹۲).
در مدینه، به فرمان پیامبر خدا (ص) پیوند برادری میان مهاجران و انصار به اجرا درآمد و دو تن مهاجر سرشناس، یعنی پیامبر (ص) و علی (ع) كه مَثَل آنها مانند موسی و هارون بود، همدیگر را در آغوش كشیدند و تجدید پیمان كردند تا نمونه و الگویی باشند برای دیگران اَلّلهُمَّ وَ اِنّی عَبْدُكَ و رَسوُلُكَ مُحَّمدٌ، فَاشرَحْ لی صَدری وَ یَسَّرِلی اَمْری وَاجْعَلْ لی وَزیراً مِنْ اَهْلی عَلیّاً اَخی (پروردگارا! اینك منم بنده و پیامبر تو محمد (ص)، پس سینهام را بگشا و كار تبلیغ رسالت بر من آسان گردان و قرار بده برای من یاریدهنده و وزیری از خویشانم، علی برادرم را).
و این علی (ع) دست پرورده و نزدیكترین شخص به پیامبر اكرم (ص) بود كه میتوانست افتخار برادری پیامبر خدا (ص) ــ در دنیا و آخرت ــ و همسری فاطمه اطهر(س) و پدری حسن (ع) و حسین (ع) را داشته باشد. پیامبر اكرم (ص) در باره ازدواج حضرت علی (ع) با فاطمه زهرا (س)، چنین فرمود: ما اَنَا زوّجته ولكن اللّه زوّجه" (من فاطمه را به علی تزویج نكردم بلكه خدا او را تزویج كرد) (تاریخ یعقوبی: ج ۱، ص ۴۰۱).
رشادتها و جهاد امیرالموءمنین (ع) در راه خدا، مورد اعتراف دوست و دشمن است. در تمام غزوات پیامبر (ص) با كافران، عَلَم اسلام را به دست گرفت، دلیری بسیار نشان داد و هرگز از سپاه دشمن نهراسید و ازمیدان روی برنتافت. كسی در مقابل او رجز نخواند جز آنكه بر وی چیره گشت و او را با ضربتی از پای درآورد.
در جنگ بدر، پیامبر خدا (ص) با دو پرچم سیاه یكی به دست علی (ع) و دیگری به دست یكی از انصار، از مدینه حركت كردند... . پیامبر (ص) فرمان نبرد برای حمزه (ع)، علی (ع) و عبیدهٔبن حارث صادر كرد تا با سه تن از اشراف قریش كه به میدان آمده بودند و مبارز میطلبیدند، به جنگ بپردازند. هر چند حمزه (ع) و علی (ع) و عبید بر حریفان خود پیروز شدند، اما پیروزی علی (ع) به گونهیی بود كه شگفتی آفرید. وی به حریف مهلت ندارد و آن چنان بر شمشیرش ضربه وارد ساخت كه چندین متر به هوا پرت شد و ناگهان بر قلب دشمن فرود آمد و او را بكشت (داستان زندگی پیامبر: جنگ بدر، صص ۱۰ و ۱۴). ابن ابیالحدید معتزلی گوید: "بزرگترین و سختترین جنگ پیامبر (ص) با مشركین، جنگ بدر بود كه طی آن، هفتاد تن از مشركان كشته شدند. نصف این عده را علی (ع) از دم تیغ گذرانید و نیم دیگر را سایر مسلمانان كشتند." (علی علیهالسلام چهره درخشان اسلام: ص ۲۲).
در غزوه احد، به هنگام نبرد تنبهتن، با رشادت تمام در برابر ابنابیطلحه كه از قهرمانان قریش بود ایستاد و با یك ضربه او را بر زمین غلتاند. مشركان كه شكست خورده بودند، دست به عقبنشینی تاكتیكی زدند و كمانداران مسلمان فریبخورده سنگر خود را ترك كردند. نیروهای كماندویی مكه به فرماندهی خالدبن ولید مسلمانان را دور زده از پشت سر حمله كردند. مسلمانان پراكنده و در محاصره دشمن قرار گرفتند. حمزه (ع) به شهادت رسید و خطر جان مبارك پیامبر اكرم (ص) را تهدید میكرد. علی (ع) بار دیگر، مانند روزهای نخست اعلان رسالت در مكه، تن خود را سپر جان پیامبر اسلام (ص) قرار داد، اما اینبار در برابر ضربات بیامان شمشیرها و نیزههای هزاران مهاجم خشمگین، به گونهیی كه شانزده ضربه به او اصابت كرد كه هركدام كافی بود دلاوری جنگآزموده را از پای درآورد.
در جنگ خندق (احزاب)، با یك ضربه عمروبن عبدود را كه اسب از خندق جهانیده با رجزهای خود مسلمانان را تحقیر كرده و به جنگ میطلبید، به خاك افكند و سپس سر از بدنش جدا ساخت. همچنین مبارز دیگر همراه عبدود را كشت و قتل آن دو موجب شكست احزاب گردید (تاریخ مختصرالدول: ص ۱۵۳). پیامبر اكرم (ص) فرمود: "ضربهٔ علی یوم الخندق افضل من عبادهٔ الثقلین" (ضربت علی (ع) در روز خندق برتر از عبادت ثقلین است) (داستان زندگی پیامبر: جنگ خندق، ص ۱۲).
در جنگ خیبر، هنگامی كه مسلمانان قلعه قموص ــ همان قلعهیی را كه مرحب پسر حارث یهودی در آن بود ــ در محاصره داشتند ولی موفق به گشودن آن نمیشدند، پیامبر خدا (ص) گفت: "لادفعنّ الرایهٔ غدا ان شاء اللّه الی رجل كرّار غیر فرّار یحب اللّه و رسوله و یحبه اللّه و رسوله لاینصرف حتی یفتح اللّه علی یده" (خدا بخواهد فردا عَلَم را به دست مردی بسیار حملهكننده، نه گریزنده دهم كه خدا و پیامبرش را دوست میدارد و خدا و پیامبرش او را دوست میدارند، باز نمیگردد تا خدا بر دست او پیروزی دهد) (تاریخ یعقوبی: ج ۱، ص ۴۱۵). سپس علی (ع) را كه دچار بیماری چشم شده بود فراخواند، دست پیامبری بر چشمانش كشید و پرچم اسلام را به او سپرد. علی (ع) با یورش برقآسا و نیرویی خارقالعاده مرحب، بزرگترین قهرمان یهود، را از سر راه برداشت و به سوی قلعه شتافت. قلعه دری سنگی داشت به درازای چهار ارش(۵)، پهنای دو ارش و به قطر یك ارش. وی آن را از جاكنده، به پشت سرانداخت و به قلعه درآمد، و مسلمانان به دنبال او وارد قلعه شدند.
پس از فتح مكه در سال هشتم هجرت، پیامبر اكرم (ص) و علی (ع) داخل خانه كعبه شدند و بتها را شكستند. گویند پیامبر (ص) علی (ع) را روی شانهاش بلند كرد و او یكی از بتها [احتمالاً بت بسیار عظیم هبل] را از بالای خانه كعبه به زمین افكند. بت هبل ــ كه در عصر جاهلیت، قبایل بنیكنانه و قریش آن را پرستش میكردند ــ به شكل انسان و از عقیق سرخ ساخته شده بود، و چون دستی از آن شكسته شد، برایش از طلا دست ساختند. امیرالموءمنین (ع) پس از شكستن آن بت به فرمود آن را در باب بنیشیبه دفن كنند (دایرهٔالمعارف فارسی: ذیل "هبل").
در سال نهم هجرت، شمار منافقان زیاد شده بود و پیامبر اكرم (ص) میخواست برای غزوه تبوك ــ در دوازده منزلی و مرز شمالی جزیرهٔالعرب با بیزانس ــ از مدینه خارج شود. هوا بسیار گرم بود و مسلمانان مجبور بودند در شب حركت كنند، و همین امر، با توجه به طولانیبودن مسیر، هفتهها طول میكشید. پیامبر خدا (ص) چارهیی نداشت جز آنكه نزدیكترین و نیرومندترین شخص را برای سرپرستی و دفاع از خاندان نبوت و ولایت در مدینه باقی بگذارد. منافقان در باره نبردن حضرت علی (ع) به تبوك شایعه پراكنی كردند و اگر سپاه اسلام شكست میخورد، دستكم مانند گذشته برای تحقیر و آزار رسانی و شاید چیزی فراتر از آن، به سراغ خاندان میرفتند. علی (ع) با شنیدن شایعات منافقان، به دنبال پیامبر اكرم (ص) از مدینه بیرون رفت و در محلی به نام جُرف به او رسید و شایعات را به عرض رساند. پیامبر (ص) فرمود: "أَمَا تَرْضی أَنْ تَكوُنَ مِنیّ بِمَنْزِلهِٔ هاروُنَ مِنْ موُسی، إِلا أَنَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی" (آیا به این خرسند نیستی كه نسبت به من به منزله هارون به موسی باشی، جز اینكه پس از من پیامبری نخواهد بود؟) (زندگانی تحلیلی پیشوایان ما: صص ۱۲-۱۳). امیرالموءمنین در باره رشادتها و جنگهایش در عصر پیامبر اكرم (ص)، چنین میفرماید: "آن من بودم كه هفتاد نبرد نامی را در عهد پیامبر (ص) با نقشههای درست خود گشوده، پرچم پیروز اسلام را بر بلندترین دژهای دشمن به اهتزاز درآوردم..." (سخنان علی (ع) از نهجالبلاغه: ص ۱۱۰).
ابنخلدون در دو روایت در باره حضرت علی (ع)، چنین میگوید: "خداوند بر پیامبر خود چهل آیه از سوره برائت را نازل كرد تا آن عهد كه با مشركان داشتند ناچیز شد و از آن پس، هیچ مشركی حق نداشته باشد كه به مسجدالحرام نزدیك شود و كسی عریان حج نكند و هر كسی را با رسول خدا عهدی باشد آن عهد را تا آن مدت كه معین شده، به پایان خواهد برد و مدت مهلتشان چهار ماه است از یوم النحر.
رسول خدا (ص) ابوبكر را با این آیات بفرستاد و او را فرمان داد كه در موسم، آن سال را حج بگزارد. چون ابوبكر به ذوالحلیفه رسید، پیامبر اكرم (ص) علی (ع) را از پی او فرستاد و آن آیات از او بستد. ابوبكر غمگین بازگشت كه مبادا در باره او آیهیی نازل شده باشد. پیامبر (ص) به او گفت در باره تو چیزی نازل نشده، ولی فرمان مرا جز من یا مردی كه از من باشد، ابلاغ نكند..." (تاریخ ابنخلدون: ج ۱، ص ۴۵۶).
"... پیامبر (ص) خالدبن ولید را نزد مردم یمن فرستاد و آنان را به اسلام فراخواند. او ششماه درنگ كرد و كسی دعوتش را اجابت نكرد. پس پیامبر (ص) علی (ع) را فرستاد و فرمود كه خالد را بازپس گرداند. چون علی (ع) به یمن رسید مردم برای مقابله با او گرد آمدند، علی (ع) نیز صفها راست كرد و آنان را انذار كرد و نامه رسول خدا را برای آنان بخواند. همدان همگی در آن روز اسلام آوردند. علی (ع) ماجرا به پیامبر نوشت، پیامبر (ص) سجده شكر به جای آورد... سپس مردم یمن دستهدسته اسلام آوردند و وفدهای خود روانه ساختند." (ص ۴۵۹).
پیامبر خدا (ص) در سال دهم هجرت، برای انجام حجهٔالوداع از مدینه رهسپار گردید. در مكه به هنگام قربانی كردن شتران خود كه شمارشان صد شتر بود، آنها را به صف كرد. سپس شصت شتر و به قولی شصتوچهار شتر را به دست مبارك خود قربانی كرد و علی (ع) را فرمود تا باقیمانده را قربانی كند. از هر شتر پارهیی گوشت برگرفت و همه در یك دیگ فراهم گردید و با آب و نمك پخته شد، سپس خودش و علی (ع) از آن خوردند و از آب گوشت هم اندكاندك خوردند.
پس از بهجای آوردن مناسك حج و به هنگام بازگشت، بار دگر به كعبه درآمد و وداع كرد، و به او وحی آمد: "اَلْیوَمَ اَكْمَلتُ لَكُمْ دِیْنَكُم وَاَتْمَتمَتُ عَلَیْكُم نِعْمَتِی وَ رَضِیْتُ لَكُمُ اِلاسْلاَمَ دِیْناً" (امروز دین شما را برایتان كامل نمودم، و نعمت خود را بر شما تمام كردم و دین اسلام را برایتان پسندیدم) (قرآن: مائده / ۳).
پیامبر اكرم (ص) میداند خدا چه میگوید و چه میخواهد، و او در این روزهای باقیمانده از زندگی چه باید بكند. شبانه از مكه بیرون آمد و در محلی به نام جحفه، در چشمهسار غدیر خم، امیرالموءمنین (ع) را ــ بالای منبری كه از جهاز شتران ساخته بودند ــ رسماً به عنوان جانشین خود به مسلمانان معرفی كرد. پیامبر (ص) در خطبهاش چنین فرمود: "اَلسْتُ اولی بالموءمنینَ مِن اَنفُسهم؟" (آیا من از خود موءمنان به ایشان سزاوارتر نیستم؟). مسلمانان گفتند: چرا ای پیامبر خدا. سپس فرمود: "فَمَنْ كُنتُ مَولاهُ فَعَلیٌّ مَوْلاهُ، اَللّهُمَّ و الِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَاداهُ" (پس هر كه من سرور اویم، علی نیز سرور او است. خدایا دوستی كن با هر كه او را دوست بدارد و دشمنی كن با هر كه با او دشمنی ورزد). همچنین گفت: "اَیّها النّاسُ اِنّی اُفِّرطُكُم وَ اَنْتُم وَارِدِی عَلَی الحوضَ، وَ اِنّی سَائِلُكُم حِینَ تَرِدوُنَ عَلَیَّ عَنِ الْثَقَلَیّنِ فَانْظروا كَیفَ تَخْلِفُونی فِیْهِمَا" (ای مردم، اینك من پیشرو شمایم و شما سر حوض نزد من آیید و البته هنگامی كه بر من درآیید در باره دو ودیعه سنگین از شما پرسش خواهم كرد؛ پس بنگرید كه چهگونه پس از من، با آن دو رفتار میكنید). مسلمانان گفتند: ای پیامبر خدا، آن دو ودیعه سنگین كداماند؟ فرمود: "الثقل الاكبر كتاباللّه سبب طرف بیداللّه و طرف بایدیكم فاستمسكوا به ولاتضلّوا و لاتبدّلوا، و عترتی اهل بیتی" (ثقل اكبر قرآن است، وسیلهیی كه سویی از آن به دست خدا و سوی دیگر به دستهای شما است، پس بدان چنگ زنید و گمراه نشوید و دگرگونش نسازید، و دیگر عترت من، خاندان من) (تاریخ یعقوبی: ج ۱، صص ۵۰۸-۵۰۹). علامه امینی در جلد نخست كتاب مشهور خود الغدیر، یكصدوده تن صحابی و هشتادوچهار تن از تابعین و سیصدوشصت محدث را معرفی میكند كه حدیث غدیر خم را روایت كردهاند.
حال باید پرسید كه چهگونه در مدت بسیار كوتاهی، تمام سخنان و سفارشهای مهم و سرنوشتساز پیامبر اسلام (ص) از یاد برخی از بزرگان صحابه رفت؟ روشنگری دخت پیامبر (ص) با آن مقام شامخی كه نزد خدا و پیامبرش داشت و امابیها گفتندش، و سخنان و خطابههای پیامبرگونه امیرالموءمنین كه اخالرسول و یعسوبالدین و... گفتندش، در گوش آنان اثر نداشت یا اگر تأثیری گذاشت تنها برای مدت كوتاهی بود.
امام جعفر صادق (ع) میفرماید: "من تعجب میكنم كه شما مسلمانان اگر نزاعی داشته باشید با بردن دو شاهد به محكمه قضا، حق خودتان را میگیرید؛ ولی جدّ ما امیرالموءمنین(۶) صدوبیست هزار شاهد داشت و نتوانست حقش را بگیرد." (پیام صادق: صص ۲۸-۲۹).
چند روزی از رسیدن پیامبر خدا (ص) به مدینه نگذشته بود كه سپاهی از بزرگان مهاجر و ا نصار به فرماندهی اسامهٔبن زیدبن حارثه فراهم آورد تا هرچه زودتر آهنگ شام كند. ابن واضح یعقوبی میگوید، ابوبكر و عمر هم از لشكریان اسامه بودند. (تاریخ یعقوبی: ج ۱، ص ۵۰۹). طولی نكشید كه پیامبر اكرم (ص) بیمار گردید و چون بیماری او شدت یافت، فرمود: "انفذوا جیش اسامهٔ" (لشكر اسامه را روانه سازید). وی این سخن را چند بار تكرار كرد و چهارده روز در بستر بیماری بود تا سرانجام در روز شنبه دوم ربیعالاول به پیشگاه رفیق اعلی بار یافت.
پیش از مرگ، از پیامبر (ص) پرسیدند كه چه كسی او را غسل دهد، فرمود: نزدیكترین كسانم. پرسیدند كه چه كسی بر او نماز بخواند، گفت: لحظهیی مرا تنها بگذارید كه فرشتگان نماز بخوانند، سپس مردان اهل بیتم و بعد زنان آنان، آنگاه دیگران. پرسیدند كه چه كسی او را در قبر نهد، گفت: اهلبیتم.
پرویز مشكیننژاد
پاورقیها:
۱. ابنابیالحدید در مقدمه شرح نهجالبلاغه میگوید: مادرم علی (ع)، نخست او را به نام پدر خود حیدر نامید. حیدره به معنی شیر است.
۲. مجموعهیی از خطابهها و نامهها و موعظههای امیرالموءمنین علی (ع) را سیدشریفرضی كه اشهر شاعران هاشمی و نقیب الاشراف علویان و هاشمیان است، در پایان سده چهارم هجری گردآوری و تدوین كرده و آن را نهجالبلاغه نام نهاده است.
۳. محلی برای برگزاری نشستها و تصمیمگیریهای مهم قبایل مكه. تاریخ یعقوبی (ج ۱، ص ۳۰۹) آورده است كه هیچ مردی از قریش زن نمیگرفت و در هیچ كاری شوری نمیكرد و عَلَمی برای جنگ نمیبستند و پسر را ختنه نمیكردند مگر در دارالندوه.
ابنابنالحدید، عبدالحمیدبن هبهٔالله. ــ . شرح نهجالبلاغه.
ابناثیر، عزالدین ابوالحسن علی. ــ . الكامل فی التاریخ.
۴. بسیاری از مردم مكه، بهرغم مخالفت و دشمنی با پیامبر (ص)، به امانتداری او اعتماد كامل داشتند و سپردههای خود را نزد وی میگذاردند.
۵. واحدی است برای اندازهگیری طول، از آرنج تا سرانگشت. در زبان عربی آن را ذراع گویند.
۶. این لقب را نخستین بار، در غدیر خم، پیامبر (ص) به علی (ع) داد.
۷. شاعر عرب كه بر پایه برخی روایات، موءسس نحو عربی است. وی در بصره رونق یافت و همان جا به سال ۶۹ه·· ق درگذشت. از یاران علی (ع) بود و در جنگ صفین شركت كرد. گویند علی (ع) تقسیم كلمه را به اسم و فعل و حرف به او آموخت. مكتب نحو بصره منسوب به او است. وی نخستین كسی است كه قرآن را اعرابگذاری كرد و آن را از تحریف و غلط در امان داشت.
۸. چهارمین خلیفه اموی و پدر خلفای مروانی. وی منشی و مشاور خلیفه سوم بود و روز قتل عثمان زخم برداشت. معاویه او را فرماندار مدینه كرده بود، ولی سپس از ترس جاهطلبیهای وی، او را بركنار كرد.
۹. این حدیث را حاكم در مستدرك، ذهبی در تلخیص و طبرانی و سیوطی و دیگر محدثان در مسندهای خود با كمترین اختلاف از امسلمه، همسر پیامبر خدا (ص)، روایت كردهاند.
۱۰. پدرش ابوسفیان از سرسختترین دشمنان پیامبر خدا (ص) بود و در فتح مكه به زور شمشیر و ترس از كشته شدن اسلام آورد. مادرش هند مشهور به جگرخوار یا آكلهٔ الاكباد بود، زیرا در غزوه احد سینه حمزه سیدالشهدا، عم پیامبر اكرم (ص) را درید و جگر او را جوید.
منابع:
۱.ابنخلدون، عبدالرحمانبن محمد. ــ . تاریخ ابن خلدون.
۲.ابنعبری، غریغوریوسبن هارون. ــ . تاریخ مختصرالدول.
۳.احمدبنحنبل. ــ . مسند.
۴.ترمذی، [محمدبن عیس]. ــ . صحیح.
۵.سخنان علی (ع) در نهجالبلاغه.
۶.Galidon, J. B. ۱۹۰۸. A Not Book on Old and New Testaments of Bible.
۷.مسعودی، علیبن حسین. [۱۳۸۵ه·· ق]. مروج الذهب و معادن الجوهر. [بیروت].
۸.ابنمغازی، علیبن محمد. ــ . مناقب علیبنابیطالب.
۹.ـــــــــ . ــ . علی (ع) قطب الرحی.
۱۰.ترمذی، [محمدبن عیس]. ــ . صحیح.
۱۱.علی از زبان علی یا زندگانی امیرموءمنان علی (ع).
۱۲.علی علیه السلام چهره درخشان اسلام.
۱۳.علی (ع) و پیامبران.
۱۴.نهجالبلاغه. ــ .
۱۵.یعقوبی، احمدبن اسحق. ــ . تاریخ یعقوبی. [تهران: ترجمه و نشر كتاب].
۱۶.Shia۰۳۹;ism or Original Islam.
۱۷.ابنسعد. ــ . طبقات الكبیر.
۱۸.مصاحب، غلامحسین. ۱۳۴۵ و ۱۳۷۴. دایرهٔالمعارف فارسی. ۳ ج. تهران: فرانكلین و امیركبیر.
۱۹.انجیل. ۱۸۰۰م.
۲۰.تجارب السلف. ۱۳۱۳. تهران.
۲۱.حكمت نظری و علمی در نهجالبلاغه.
۲۲.داستان زندگی پیامبر و جنگ بدر.
۲۳.زندگانی تحلیلی پیشوایان ما.
۲۴.عاملی. ــ . پیام صادق.
۲۵.قرآن.
منبع: نشریه فرهنگ ، شماره ۳۳-۳۶ ، شماره ۱۹
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس دولت سیزدهم قوه قضائیه خلیج فارس لایحه بودجه 1403 شورای نگهبان دولت حجاب مجلس یازدهم
تهران قوه قضاییه پلیس سیل آموزش و پرورش شهرداری تهران فضای مجازی سلامت شورای شهر تهران دستگیری سازمان هواشناسی قتل
خودرو بانک مرکزی ایران خودرو قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا سایپا دلار بازار خودرو مالیات تورم ارز
تلویزیون سریال پایتخت سینمای ایران سینما دفاع مقدس رسانه موسیقی تئاتر فیلم رسانه ملی کتاب
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه روسیه عربستان نتانیاهو ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان تراکتور باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال لیگ برتر رئال مادرید فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی ناسا اپل تسلا تبلیغات فناوری پهپاد همراه اول گوگل آیفون
داروخانه مسمومیت دیابت خواب کاهش وزن طول عمر سلامت روان بارداری آلزایمر