دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
قدرتی به نام حزب الله
![قدرتی به نام حزب الله](/web/imgs/16/119/sqrt61.jpeg)
زبگنیو برژینسکی، مشاور اسبق شورای امنیت ملی آمریکا مطلب فوق را در کوران نبرد سال گذشته حزبالله با رژیم صهیونیستی عنوان نمود که در روزنامه دارالخلیج چاپ امارات متحده عربی آن را منتشر و بازتاب وسیعی را در پی داشت.
وی در این زمینه میگوید: از نظر من اگر دولتهای عربی بتوانند مثل حزبالله عمل کنند از احترام بیشتری برخوردار خواهند بود، اما این کشورها نمیدانند که چطور باجدیت مبارزه کنند و نمیدانند، که چطور با جدیت صحبت کنند.
سال گذشته نبردی سخت و نابرابر منطقه ناآرام و بیثبات خاورمیانه را دستخوش حوادث و تبعات بسیاری نمود که شگفتی حاصل از آن بهت و حیرت تحلیلگران سیاست و استراتژیستهای جهانی را در پی داشت.
خاورمیانه به لحاظ موقعیت استراتژیکی و ژئوپلیتیکی همواره محل تلاقی منافع و منازعه قدرتهای جهانی و منطقهای بوده است، در این میان کشور کوچک لبنان اهمیت مضاعف دارد و آن مجاورت با رژیم نامشروع اسرائیل است.
رژیمی که مولود نامشروع قدرت و ثروت بوده و بیش از نیمقرن است که سعی در تحمیل خود به منطقه دارد.
از همین رو تحولات این خطه از درجه حساسیت بالایی در میان ملل عرب و اسلامی برخوردار است.
بعد از شکستهای پیاپی اعراب در نبردهای مختلف با اسرائیل که افول پان عربیسم و ناصریسم را در پی داشت، انگارهای غلط در حال شکلگیری بود، مبنی بر اینکه اسرائیل واقعیتی است شکستناپذیر و به هر صورت باید با این واقعیت تلخ کنار آمد.
اما مقاومت دلیرانه حزبالله تمامی معادلات و محاسبات و انگارههای تلقینی از طرف صهیونیسم جهانی را نقش بر آب نمود.
یکی از دستاوردهای این پیروزی استراتژیک را میتوان به گزارش کمیته وینوگراد ارتباط داد. روزنامه صهیونیستی جروز آلم پست و شبکه ۱۰ تلویزیونی روستر اسرائیل بخشهایی از گزارش وینوگراد را این چنین منتشر نمودند:
ایهود اولمرت نخستوزیر، عمیر پرتز وزیر جنگ و دان حالوتس رئیس سابق ستاد مشترک ارتش اسرائیل مسئول شکست این رژیم از مبارزان حزبالله در جنگ سی و سه روزه تابستان گذشته میباشند.
وینوگراد در گزارش خود اولمرت را مسئول اصلی شکست جنگ معرفی و در مورد عملکرد وی این گونه نتیجهگیری کرده است: اولمرت در جنگ لبنان نقش یک رهبر منفعل زیرنفوذ ارتش را ایفا کرد و مسئولیت اداره جنگ را به ارتش واگذار کرد در حالی که طبق قانون مسئولیت اداره جنگ برعهده شخص نخستوزیر بود.
کمیته مزبور عملکرد پرتز را اینگونه جمعبندی کرده است: پرتز اصلا لیاقت تصدی پست وزارت جنگ را نداشت و به علت بیبهره بودن از دانش قانونی در زمینه امنیتی، قادر به انجام وظیفه در قبال جنگ نبود.
نظر کمیته مذکور در خصوص حالوتس نیز بر این مبناست: حالوتس حملات موشکی (کاتیوشا) حزبالله به شهرهای شمالی اسرائیل را جدی نگرفت و در هیچ برههای از جنگ یک برنامه مشخص برای مقابله با این حملات ارائه نکرد. کمیته وینوگراد، کمیته تحقیق و بررسی برای مشخص کردن دلایل شکست اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه لبنان است که البته هنوز گزارش نهایی خود را ارائه ننموده است و پیشبینی میشود که با ارائه گزارش نهایی این کمیته در تابستان سالجاری موقعیت سیاسی ایهود اولمرت به شدت دچار مخاطره شده و در سراشیبی سقوط قرار گیرد.
نکته بسیار با اهمیت درخصوص این گزارش آن است که رژیم غاصب اسرائیل بعد از پایان جنگ در ادامه عملیات روایتی تا با استفاده از قدرت رسانهای صهیونیست جهانی بسیار تلاش نمود که خود را پیروز میدان و حزبالله را طرف شکست خورده معرفی نماید ولی با فروکش کردن فضای روانی و موجهای مصنوعی ساخته و پردخته کارشناسان اتاق جنگ روانی واقعیت دیگر قابل کتمان نبود و اسرائیل جرم واژه شکست را بیش از یکصدبار در گزارش کمیته وینوگراد گنجاند، آنچه بر فضاحت این شکست ذلتبار بیشتر میافزاید موقعیت سیاسی اسرائیل صرفنظر از وضعیت نظامی این رژیم میباشد.
برای اولین بار اسرائیل جنگی را تجربه مینمود که نه تنها با سکوت دول عربی همراه بود، بلکه براساس مستندات متقن با حمایتها و سیگنالهای مثبت آنها تحت لوای سکوت معنادار و جهتدار نهادهای بینالمللی علیالخصوص سازمان ملل و شورای امنیت همراه بود.
گویا همه دنیا دست به دست هم داده بودند که این شجره طیبه را از میان بردارند آن گونه که در تجربه جنگهای اسرائیل با لبنان ملاحظه میشود اصولا نبردی کوتاه مدت بوده و سریعا با دخالت مجامع بینالمللی و قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای فیصله پیدا نموده است. ولی در این جنگ یا خرق عادت، تبانی شرمآوری میان غرب و دول عرب و نهادهای بینالمللی بویژه شورای امنیت برقرار بود که کار حزبالله را به خیال باطلشان یکسره نموده و کمربند صلح و امنیت را برای اسرائیل به ارمغان آورد.
ولی در کمال ناباوری جهانیان شاهد این سونامی نظامی و سیاسی بودند و اسرائیل علی رغم برخورداری از این عقبه وسیع سیاسی، دیپلماتیک و نظامی نتوانست استراتژی رایس را در تحقق خاورمیانه جدید تعبیر نماید و تحت فشار افکار عمومی ملل آزاده و ضربات مرگبار مقاومت تن به ذلتی تاریخی داد و با پذیرش قطعنامه دیرهنگام ۱۷۰۱ شورای امنیت از تحقق اهداف خود که نابودی حزبالله و آزادی دو اسیر در بند این جنبش بود بازماند.
اکنون حزبالله تبدیل به یک بازیگر قدرتمند منطقهای گردیده و در قلوب میلیونها انسان آزاده جای دارد، بعد از این هرگونه تحول و نظریهپردازی پیرامون ایجاد تغییرات و سیاستگذاری منطقهای قدرتهای درونی و بیرونی خاورمیانه، میبایست با لحاظ عنصری قوی و کارآمد به نام مقاومت اسلامی در لبنان صورت پذیرد و پر واضح است که نتیجه لحاظ ننمودن این واقعیت فرجامی جز شکست و هزیمت برای جریان سلطه به دنبال نخواهد آورد.
حزبالله امروز قویتری از جنگ سی و سه روزه و با اعتماد به نفس بالاتر از صحنه لبنان و معادلات منطقهای نقش پررنگ و تعیین کننده دارد، حضوری که به اعتراف دوست و دشمن مبتنی بر مشروعیت بالای مردمی است. و قطعا همین مولفه یکی از عوامل قدرت روزافزون آن بوده و دشمنانش را همواره در رسیدن به اهداف پلیدشان ناکام و مضمحل نموده است.
حسن بیگدلی
![](/imgs/no-img-200.png)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست