پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

زاهدی روشنفکر و عالمی اخلاقی


زاهدی روشنفکر و عالمی اخلاقی

مرحوم پدرم فقیه بود, فلسفه می دانست, ادبیات را خیلی خوب می دانست و فضایل دیگری داشت, ولی معتقدم اینها سبب امتیاز آیت الله خاتمی نمی شود در فقه, اصول و فلسفه کسانی بودند که آگاهی های گسترده یی داشتند, حتی از ایشان متبحرتر و سرآمدتر بودند

مرحوم پدرم فقیه بود، فلسفه می دانست، ادبیات را خیلی خوب می دانست و فضایل دیگری داشت، ولی معتقدم اینها سبب امتیاز آیت الله خاتمی نمی شود. در فقه، اصول و فلسفه کسانی بودند که آگاهی های گسترده یی داشتند، حتی از ایشان متبحرتر و سرآمدتر بودند. نمی توانیم بگوییم آیت الله خاتمی به این دلیل که فقیه، اصولی و حکمی بود، این ویژگی ها شخصیت ایشان را ممتاز کرده است. گرچه خود اینها فضیلت است، ولی این فضیلت ممتازکننده شخصیت ایشان با سایر شخصیت ها نیست. وگرنه فقیهان و حکیمان بزرگ تر از ایشان بودند و هستند. به نظر من هنگامی که سه ویژگی زهد، اخلاق و روشنفکری در وجود ایشان جمع می شود، فقیهی را می بینیم که با فلسفه و ادبیات آشناست و زاهد، روشنفکر و اخلاقی است و به دلیل همین ویژگی های منحصر به فرد تبدیل به شخصیت ممتازی می شود.

وقتی از زهد صحبت می کنیم، در درجه اول یک چهره عبوس و پرخاشگر نسبت به هر آنچه مربوط به این دنیا می شود و بی حساسیت نسبت به درد و درک مردم به ذهن متبادر می شود و شاید به نظر می آید اگر کسی چنین بود دینی تر هم هست.

ظریفی می گفت آقایی آمد پیش یک بزرگی و گفت یک ورد به من یاد بده و ایشان هم یک وردی یاد داد. مثلاً «لااله الاالله». او گفت نه، وردی بگو که لبم بجنبد تا مردم بدانند من دارم ورد می خوانم. آن بزرگ هم گفت بگو «و علی امم ممن معک...»، که لب ها تکان بخورند،

زهد شاید این گونه به نظر آید، در حالی که نه زهد واقعی اسلامی چنین است و نه آیت الله خاتمی چنین بود. ایشان کاملاً درد این جامعه را داشت و در این دنیا زندگی می کرد، روشنفکری ایشان هم به همین خصوصیت مربوط می شود. ایشان یک مرجع امین مردم برای حل مشکلات شان بود. این مرجعیت اختصاص به مومنان شیعه اسلامی نداشت. آنقدر ایشان معتبر بود و مرجعیت معنوی شان قوی بود که هر کس ایشان را می شناخت، این مرجعیت را می پذیرفت. بنده خودم شاهد بودم با وجود اینکه در اردکان دادگاه، دادگستری و شهربانی بود، چه در آنجایی که اختلاف بین یک زرتشتی و یک مسلمان بود و چه بین خود زرتشتیان، مسائلی را به ایشان عرضه می کردند و حکمیت ایشان را با کمال میل می پذیرفتند. حل مشکلات مردم برای مرحوم خاتمی مهم بود. دغدغه زندگی مردم را داشتند، از اینکه جامعه تحت ستم، عقب مانده و فقیر باشد بسیار ناراحت بودند و حساسیت داشتند و برای رفع آنها تلاش می کردند. یعنی در این دنیا زندگی می کردند و برای دنیای مردم دغدغه داشتند.

اما این انسان با این دغدغه ها، هیچ گاه به چرب و شیرین دنیا آلوده نشد و زندگی شخصی خود را در حداقل ممکن تنظیم کرد. در این زمینه به صراحت بگویم بین آیت الله خاتمی و خانواده او اختلاف نظر وجود داشت. یعنی خانواده از این زندگی راضی نبودند، البته جانب حرمت ایشان را نگاه می داشتند و در عمل همان گونه زندگی می کردند که ایشان می خواست، ولی راضی نبودند و ایشان هم راضی نبود که از زندگی برای خودش استفاده کند.

این زهد، دنیاگریزی و حداقل اکتفا کردن به زندگی از سر اضطرار نبود. البته آنچه خود آیت الله خاتمی داشت، کفاف همین زندگی ضعیف خودش را هم نمی داد که حتی الامکان تلاش می کرد از همان جا زندگی اش را تامین کند. اگر هم کمبودی بود، حداقل از جای دیگری تامین می کرد. ایشان صاحب آلاف و الوف و مستغلات و املاک نبود. اموال مختصری داشتند که زندگی ساده ایشان را برای مدت نصف سال هم اداره نمی کرد. ولی امکانات ایشان فراوان بود. ایشان یک مرجع اجتماعی و مجتهد و مورد اعتماد مردم بودند، وجوهات فراوانی به ایشان می رسید و نیز اجازات بسیار قوی و محکمی از اکثر مراجع داشتند و تا جایی که یادم هست از مرحوم حضرات آیات سیدابوالحسن اصفهانی و بروجردی تا امام خمینی... صاحب اجازاتی بودند که کمترین محدودیت را برای ایشان داشت و می توانستند از آنها مصرف کنند. ما گاهی اوقات نیازی داشتیم و ایشان می گفت پول ندارم و ما می دانستیم که در کشو و حساب ایشان مقدار هنگفتی پول موجود است ولی به هیچ وجه به خود اجازه نمی داد در جهت مصارف شخصی، این وجوه را خرج کند.

وقتی ایشان مرحوم شد، سه حساب در بانک داشتند که در این حساب ها ده ها میلیون تومان پول بود که آن حساب ها یکی مربوط به وجوهات، دیگری مربوط به جبهه ها و سوم هم حسابی بود مربوط به پول هایی که به طور ویژه افراد می گفتند نه سهم امام است، نه خمس است، نه رد مظالم است و نه برای جبهه. آن پول را برای این می دادند که می گفتند ما دل مان می خواهد این پول ها را به شما بدهیم تا خودتان خرج کنید. ایشان حتی از آن حساب هم خرج نمی کرد که آخرین مبلغ موجود در آن فکر می کنم حدود پنج میلیون تومان بود. آبان ۱۳۶۷ وقتی ایشان فوت کردند و من حساب ها را خدمت حضرت امام(ره) بردم و به ایشان عرضه داشتم، فرمودند آن حساب ها را به نماینده من- یعنی حضرت حجت الاسلام والمسلمین صدوقی- بدهید، ولی آن پنج میلیون تومان را بدهید به خودم. می خواهم بگویم امکانات فراوانی در اختیار آقای خاتمی بود، حوزه علمیه، وجوهات و... بود.

خود من هم واسطه ایشان و بسیاری از علما بودم که کمک می کردند. بارها در قم خدمت حضرت آیت الله پسندیده می رسیدیم و از جانب پدرم وجوهات را به ایشان که نماینده حضرت امام بودند، می دادم و نیز کمک هایی که پدرم به حرکت های علمی و انقلابی می کردند که خود من در آنها نیز واسطه بودم. ما خانواده هایی داشتیم که بزرگان شان در زندان بودند، کمک هایی که به آنها می شد، بیش از کمک هایی بود که به من به عنوان یک طلبه در قم می شد زیرا من با پدرم قید کرده بودم که اگر به قم می روم، از شهریه گرفتن به صورتی که برایم است خوشم نمی آید، شما برآورد کنید که من در چه حدی از تحصیل هستم و یک طلبه در آن حد تحصیلی چقدر دریافت می کند و شما به من شهریه بدهید. تا آخرین روزی هم که در ایران بودم، سال ۵۶، ایشان شهریه من را می دادند. در زمینه کمک به خانواده های مبارزان زندانی ایشان بسیار گشاده دست بودند و بسیاری از بزرگان امروز، که نیازهایی داشتند، به ایشان رجوع می کردند و پول می گرفتند. به هرحال ایشان امکانات فراوانی داشت، ولی در حد متوسط هم مصرف نمی کرد؛ این یعنی زهد.

روشنفکری به این معنا که کسی در زمان خودش باشد، درد زمان را بشناسد و تلاشگر برای ارائه راه حل برای درمان باشد، در آیت الله خاتمی موج می زد و برای کسانی که روحانی و پیشوای مذهبی هستند، این روشنفکری و روشن بینی بسیار اهمیت دارد، وگرنه اگر این بصیرت و روشن بینی نباشد، دین تبدیل به یک ابزار خشن، صلب، رماننده و تنگ کننده برای زندگی انسان ها خواهد شد و به تعبیر حضرت امیرالمومنین(ع) تبدیل به پوستین وارونه یی خواهد شد که به جای آنکه انسان را گرم کند، دیگران را می ترساند. این روشنفکری در آیت الله خاتمی وجود داشت.

در زمینه اخلاقی نیز از هر کس که بپرسید، ویژگی های اخلاقی ایشان را می داند و می توان درباره اخلاق ایشان در خانه، مدرسه، جامعه و... فراوان بحث و صحبت کرد و نمونه های فراوان آورد.این سه ویژگی در کنار همدیگر، آیت الله خاتمی را به انسانی تبدیل کرد که به تعبیر حضرت امام(ره) اگر نگوییم بی نظیر، مسلماً کم نظیر بود و معتقدم جامعه ما، به خصوص امروز نیاز به چنین الگوهایی دارد.

برگزیده یی از سخنرانی ایرادشده در بیستمین سالگرد درگذشت آیت الله سیدروح الله خاتمی(ره)

سیدمحمد خاتمی