دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
رمضان آزمون رفتارهای اجتماعی روزه داران
جوان با صورتی خونین روی زمین افتاده است و ناله هایش هرلحظه ضعیف تر می شود. مردم دور تا دور او به تماشا ایستاده اند و خودروهایی که سرنشینانشان می خواهند سر از ماجرا در بیاورند، راه بندان عجیبی ایجاد کرده اند. خودرویی که به موتورسوار نگونبخت زده، گریخته است و در این شلوغی، آمبولانس کی می تواند بر بالین جوان روبه احتضار حاضر شود.
ناگهان، جمعیت از هم شکافته می شود و مردی پیر جوان، دست زیر پیکر نیمه جان جوان می برد و او را بلند می کند و دوان دوان به سوی خودرویش که در یک فرعی پارک شده می برد. همسایگان که می دانند او با جوان نسبتی ندارد هشدار می دهند: «خونش به گردنت می افتد» و او پاسخ می دهد: «اگر بمیرد؛ بله اما او هنوز زنده است.» همسایه دیگری می گوید: «نمیرد هم پایت گیر می افتد، حالا حالاها باید بروی دادگاه و بیایی.» و باز او پاسخ می دهد: «خدا خیلی بزرگ تر از این حرف ها است.» به ماشین که می رسد جوان را در صندلی عقب می خواباند و چابک، پشت فرمان می نشیند و پدال گاز را فشار می دهد. جوان را به اولین اورژانس می رساند. او از هوش رفته است. روپوش سفیدها به دورش حلقه می زنند و پزشک دستور اعزام به اتاق عمل را می دهد. ازطریق شماره تلفن هایی که در کیف جوان پیدا می کنند به خانواده اش خبر می دهند. ساعتی بعد پدر و برادر جوان می آیند و وقتی با آورنده پسر و برادرشان مواجه می شوند، قصد گوشمالی دادن او را می کنند اما او با همان آرامش می گوید: «من به او نزدم. خودروی من کنار مغازه ام پارک بود. همسایه ها شاهدم هستند.»...
جوان از مرگ نجات می یابد اما پیرجوان به دادگاه کشیده می شود تا خسارت سنگین وارد کرده به صدمه دیده را بپردازد. جوان هنوز خاطرات را به یاد نمی آورد امامطمئن است که خودروی ضارب خود را دیده است. پیرمرد ۵۰روز به دردسر می افتد تا اینکه بالاخره جوان، حافظه خود را بازمی یابد و می گوید: «خودرویی که به من زد یک پژوی قرمز بود.» و جوان، حکم به آزادی پیرجوانی می دهد که همه دارایی اش یک مغازه خواروبارفروشی محقر و یک پیکان مدل ۶۴ است.
پسرش همه ماوقع را برای من تعریف می کند اما خودش، چندان راضی نیست حرفی بزند. وقتی بحث وقت گیر بودن این نوع کمک ها به میان می آید به حرف زدن می افتد و می گوید: «این طرف به دردسر بیفتیم بهتر است تا سر پل صراط. آن جوان داشت جان می داد و ما تماشایش می کردیم. آن طرف نمی پرسند که نیروی انتظامی و دادگاه چند روز تو را بردند و آوردند، می پرسند که برای نجات جان آن جوان چه کردی. روزی زن و بچه من دست خداست و من فقط مأمور به تلاشم. وقتی تلاش من درجهت خشنودی او باشد، او هم مرا در مقابل خانواده ام شرمنده نمی کند که الحمدلله تا حالا شرمنده نبوده ام.»
● روزه دار، تماشاچی نمی شود
ماه مبارک رمضان، آغاز شده است. بیشتر کسانی که در شهر می بینی، روزه اند و در این یک ماه با میل بیشتری در نمازهای جماعت شرکت می کنند. شب ها بساط ختم قرآن را فردی و گروهی برپا می کنند و دغدغه آن دارند که حتماً تا روز آخر رمضان، به «من الجنه و الناس» برسند. دغدغه ای نیکو وبسی ارزشمند دارند اما اکثر این خیل عظیم، در صحنه هایی چون، تصادف آن جوان، متأسفانه به تماشاچی صرف تبدیل می شوند.
یک خبرنگار حوزه اجتماعی با تأسف از حادثه ای یاد می کند که همین چند روز قبل اتفاق افتاد. جوانی میان درهای اتوبوس تندرو، گیر می کند و مسافران دیگر، فقط او را تماشا می نمایند و دریغ از دستی که به یاری او بشتابد بالاخره، راننده ازطریق آینه اتوبوس، متوجه وضعیت می شود و در را می گشاید. و خبرنگار دیگری، مشاهدات خود از سوختن یک خودرو جلوی چشم مردم در خیابان پیروزی را نقل می کند. او تأکید می کند که یک ظرف آب یا کمی خاک کافی بود تا جلوی آتش گرفته شود و اما کسی به فریاد مالک خودرو نرسید تا ماشین او به آهن پاره تبدیل شود، همین چند روز پیش.
«آری، اگر آدمی به خدای خود اطمینان داشته باشد در سخت ترین شرایط، به یاری همنوع خود می شتابد و اگر با سختی مواجه شد آن را امتحان الهی تلقی می کند و صبوری پیشه می نماید البته خداوند با صابران است.»
این حرف را مونا رئیسی که نام خود را با زحمت بسیار به زهرا تبدیل کرده می گوید و می افزاید: «روزگاری من هم جزو تماشاچیان بدبختی های مردم بودم اما یک کمک ناخواسته و اتفاقی، چنان برکتی در زندگی ام ایجا دکرد که خدا را با تمام وجود حس کردم و عاشقش شدم. الان چهار سال است که دیگر تماشاچی نیستم و در یک مرکز نگهداری کودکان یتیم، روزی چند ساعت، خدمت می کنم.»
به قول یک دوست، دلیل اصلی مشکلات ما، گرانی نیست بلکه تکروی و تکخوری است. خیلی ها می خواهند فقط خودشان داشته باشند و فکر می کنند که اگر ببخشند، از اموالشان، کم می شودحال آن که خداوند ده برابر کردن مال بخشنده را تضمین کرده است.
ماه رمضان فرصت خوبی است که بیشتر نیکی کنیم به ویژه درمواقع حساس. سعی کنیم خود را در معرض آزمون های بیشتری قرار دهیم و از آنها سربلند بیرون بیاییم چراکه قدرت و عزت واقعی در سربلند شدن از امتحانات الهی است و گاه جوانی بر کف زمین افتاده یا خودرویی در حال آتش گرفتن، محمل امتحان خدا از ما است، پس هشیار باشیم.
قاسم حداد اصفهانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست