سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا

كشتن آدم ها با ماشین حساب


كشتن آدم ها با ماشین حساب

درسدن, پایتخت سابق فرهنگی آلمان در بمباران ۱۹۴۵ بسیاری از بناهای تاریخی خود را از دست داد نیروی هوایی انگلیس در جنگ با هیتلر سرتاسر این شهر درسدن را بمباران كرد و ۳۰هزار نفر از مردم آن را كه اكثرا غیرنظامی بودند كشت

درسدن، پایتخت سابق فرهنگی آلمان در بمباران ۱۹۴۵ بسیاری از بناهای تاریخی خود را از دست داد . نیروی هوایی انگلیس در جنگ با هیتلر سرتاسر این شهر درسدن را بمباران كرد و ۳۰هزار نفر از مردم آن را (كه اكثرا غیرنظامی بودند) كشت. نیروهای متحدین در دفاع از این كشتار وحشیانه گفتند با این كار جنگ را كوتاه‌تر كرده‌اند و از كشته شدن هزاران انسان دیگر جلوگیری كرده‌اند. این نوع توجیه در اصطلاحات فلسفی معمولاً به «فایده‌باوری» (utilitarianism) مشهور است. در فایده‌باوری اعتقاد بر این است كه هدف، وسیله را توجیه می‌كند و اگر شما با عملی شریرانه (نظیر كشتن انسان‌های بی‌گناه) بتوانید به مقصودی مطلوب دست یابید (مثلا به جنگ پایان دهید) هیچ اشتباه اخلاقی انجام نداده‌اید.

مساله اخلاقی دیگری كه در بمباراندرسدن مطرح می‌شود، تعریفی است كه باید از جنگ ارائه دهیم. آیا جنگ، نبرد دولت‌ها یا نیروهای نظامی با یكدیگر است یا ملت‌ها هم در آن سهیم هستند؟ در «جنگ یكپارچه» باور سربازان بر این است كه همه افراد ملت مقابل دشمن هستند و باید از روی زمین برداشته شوند. هیتلر به گروهان نازی دستور داده بود كه «لهستان را یك كولونی واحد فرض كنید... من به اس‌اس فرمان می‌دهم كه بی‌رحمانه و بدون دلسوزی مردان، زنان و كودكانی را كه اصالت لهستانی دارند، بكشند.»

این جملات صریح هیتلر در جنگ یكپارچه با لهستانی‌ها هر كسی را به یاد كشتارهای قرون وسطا می‌اندازد. با این همه سوال مهم این است كه آیا امروز ماهیت جنگ‌ها تغییر كرده است؟

در سال ۱۹۳۹ وقتی هیتلر، لهستان را تصرف كرد، انگلیس و فرانسه به آلمان اعلام جنگ كردند. جنگ‌جهانی دوم سر‌آغاز جنگ‌های هوایی بود كه امكان بمباران و كشتارهای انبوه را نیز به دو طرف درگیر می‌داد. روزولت صراحتا اعلام كرد بمباران‌های هوایی نباید «تحت هیچ شرایطی» متوجه مردمان عادی شود اما در سال ۱۹۴۰ چرچیل با هوشمندی از این چارچوب پا بیرون گذاشت و گفت ارتش حق دارد برای فلج‌كردن دشمن، علاوه بر اهداف نظامی، خطوط راه‌آهن و بندرها را نیز هدف قرار دهد. در این میان مردمانی كه به‌خاطر اشتباه نیم مایلی بمب‌ها كشته می‌شوند، قربانیان جنگ هستند كه نمی‌توان بر آنها دل سوزاند. در ۲۰ ژوئن ۱۹۴۰ اهداف نظامی به مراكز صنعتی هم كشیده شد و بمباران كارخانه‌ها، كارگران را نیز قربانی جنگ كرد. در اكتبر، چرچیل به مسوول بمباران جنگ، یعنی آرتور هریس، اجازه داد به بمباران شهرهای دشمن بپردازد و در صورت لزوم زنان و كودكان را نیز قتل‌عام كند. یك شب پلیس خودروی آرتور هریس را به‌خاطر سرعت غیرمجاز در یكی از اتوبان‌های لندن متوقف كرد. افسر پلیس به او گفت: «آقای محترم، اگر این‌طور به رانندگی ادامه دهید، حتما یك نفر را خواهید كشت؟» هریس جواب داد: «جناب سروان، من هر شب هزاران نفر را می‌كشم.»

بمباران انسان‌های غیرنظامی (كامبوج، ویتنام، كلمبیا، تیمورشرقی، فلسطین، عراق و افغانستان) هنوز جزو جنایات جنگی به حساب نمی‌آید و در قاموس نظامی، عملی مشروع است. سیپرایان می‌نویسد: «جهان در خون غوطه‌ور شده است. جالب است كه اگر به صورت فردی و خصوصی صورت بگیرد، جرم به حساب می‌آید اما اگر به صورت علنی و جمعی تحت حاكمیت دولت باشد، نام آن را جسارت و شجاعت می‌گذارند.»

درسدن، پایتخت سابق فرهنگی آلمان در بمباران ۱۹۴۵ بسیاری از بناهای تاریخی خود را از دست داد. یك افسر جنگی عضو یگان بمباران متحدین بعدها در خاطرات خود نوشت: «من قبل از بمباران درسدن به اتاقم رفتم، نشستم و با اعداد و ارقام حساب كردم كه با كشتن چند نفر می‌توان از كشته‌شدن چند نفر جلوگیری كرد. در این لحظات باید محاسبه كرد كه كدام نوع از كشتار «مقتصدانه‌تر» است.»

آمریكا در توجیه بمباران اتمی هیروشیما و ناكازاكی نیز از همین استدلال استفاده كرده بود. با بمباران این دو شهر، جنگ جهانی پایان یافت و میلیون‌ها انسان نفس راحتی كشیدند. این نوع كشتارهای مدرن را بهتر است «كشتن آدم‌ها با ماشین حساب» بنامیم. همه چیز در یك ضرب و تقسیم ساده خلاصه شده است. كافی است دكمه نتیجه را فشار دهید.