جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فرار از واقعیت های زمانه


فرار از واقعیت های زمانه

بحران اقتصادی آمریکا هالیوود را زمین گیر می کند

در حالیکه بسیاری از اقتصاددانان بحران اقتصادی فعلی آمریکا را با رکود اقتصادی دهه۱۹۳۰ مقایسه می کنند، این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت که مخاطبان امروز هالیوود علاقه ای به دیدن واقعیت های جنگ و بحران اخیر در سینما ندارند.

رکورد اقتصادی سال های۱۹۳۰ در آمریکا به «عصر طلایی» هالیوود انجامید و نتیجه آن خلق فیلم هایی بود که همچنان از بزرگ ترین آثار سیستم استودیویی به حساب می آیند. یکی از آثار شاخص آن دوران فیلم کلاسیک ۱۹۴۱ «سفرهای سالیوان» به کارگردانی «پرستن استرجس» بود. «جوئل مکری» در این فیلم نقش تهیه کننده ای را بازی می کند که با استودیو خود مشکل دارد. آنها از او می خواهند فیلم های سبک بسازد، اما «سالیوان» که به ساخت فیلم های جدی با موضوع های اجتماعی مانند «ای برادر، تو کجایی؟» علاقه دارد (درست حدس زدید، برادران کوئن عنوان فیلم خود را از این فیلم گرفته اند) تغییر قیافه می دهد و برای تحقیق به میان مردم می رود. «سالیوان» به اتهام قتل خودش به زندان می افتد و وقتی در آنجا زندانیان را می بیند که از دیدن کارتون «میکی ماوس» از ته دل می خندند، متوجه می شود آدم ها در آن شرایط سخت تنها دوست دارند سرگرم شوند. آیا تماشاگران آن سال ها تنها به فکر فرار از واقعیت بودند؟ اما امروز چطور؟ گرچه امروز دیگر با یک سکه ۵ سنتی نمی توان ۲ تا فیلم دید، اما قیمت بلیت های سینما در حدی نیز نیست که باعث شود خانواده ها لزوما به سینما پشت کنند. موزیکال، یکی از ژانرهای محبوب دوران رکود اقتصادی در سال های۱۹۳۰ بود و مردم درمانده آمریکا با دیدن «فرد آستر» و «جینجر راجرز» در فیلم ها و شنیدن آهنگ های فراموش نشدنی «کول پورتر» و «جرج گرشوین» شاد می شدند. صدا تنها از سال۱۹۲۷ به سینما آمده بود، اما در اوایل دهه۱۹۳۰ رقص و آواز دنیای سینما را در اختیار گرفته بود و به تماشاگران فرصت می داد بطور موقت هم که شده ذهن خود را از مشکلات خود پاک کنند. به اعتقاد «لئونارد مالتین» منتقد فیلم، از آن زمان تاکنون شرایط خیلی تغییر نکرده است. او می گوید: «به همین دلیل است که امروز تماشاگران از هر چیز که به خاورمیانه مربوط می شود گریزان هستند و دسته دسته به دیدن فیلم هایی مانند «چی وووا بورلی هیلز» و «اره۵» می روند.»

اشاره به مجموعه «اره» یکی دیگر از ژانرهای محبوب دوران رکود اقتصادی را به یاد می آورد: ژانر هراس. در دهه۱۹۳۰ بود که هیولاهای استودیو یونیورسال از راه رسیدند و کاری کردند که نشان آن هنوز هم دیده می شود. «بلا لوگوسی» به نقش «دراکولا»، «بوریس کارلوف» به نقش «فرانکنشتین» و «مومیایی» و «لان چنی جونیر» به نقش «مرد گرگ نما» پس از ۸۰ سال هنوز هم محبوب طرفداران سینمای وحشت هستند.

«مالتین» می گوید: «قطعا بین واقع گریزی فیلم های ترسناک سال های۱۹۳۰ و نمونه های بسیار افراطی امروز ارتباطی وجود دارد. فرانکنشتین، دراکولا و بقیه رفقا تماشاگران را به دنیای گوتیک و کاملا بی شباهت به دنیای خودشان می بردند که این قطعا یکی از مهمترین دلایل موفقیت آنها بود.» اگر یک تفاوت میان تماشاگران عصر رکود اقتصادی و سینماروهای امروز وجود داشته باشد، این است که تماشاگران سال۲۰۰۸ به نظر از هر چیز که یادآور اتفاقات واقعی دنیا باشد گریزان هستند. تمام فیلم هایی که با جنگ علیه تروریسم و خاورمیانه ارتباط دارند از «اجرا» گرفته تا «در دره اله»، «تلفات بس» و «مجموعه دروغ ها» یکی پس از دیگری در گیشه شکست می خورند و نیویورک تایمز گزارش داده تولید فیلم های با موضوع «وال استریت» یا دنیای مالی یا متوقف شده و یا فیلمنامه آن در حال بازنویسی است. و این دقیقا برخلاف فیلم های تلخ و بسیار موفق دهه۱۹۳۰ شامل «من یک زندانی فراری هستم» مروین لروی و «دشمن مردم» ویلیام ولمن است که در رئالیسم اجتماعی و برگرفته از موضوع های روز غوطه ور بودند. مهر در ادامه می نویسد: آنچه بین امروز و آن روزها تفاوت ایجاد کرده، تلویزیون است. وقتی هر روز از تلویزیون شاهد بمباران و اخبار نگران کننده از «وال استریت» هستید، دیگر چرا باید ۱۰ دلار بدهید و همین داستان ها را روی پرده بزرگ ببینید؟

همین مسئله است که ما را دوباره به موزیکال بازمی گرداند که نشان داد یکی از محبوب ترین ژانرهای سال۲۰۰۸ است. «ماما میا»! و «موزیکال دبیرستانی»۳ در هر شرایط اقتصادی دیگر موفق می شد، اما به هر حال از تمایل تماشاگران به فرار از واقعیت چیزی کاسته نشده است.