پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

قربانی داوری به عدل


قربانی داوری به عدل

به مناسبت شهادت شهیدثانی پانزدهم رمضان

از سخنانی که دانشمندان بزرگ اسلامی در ستایش از مقام معنوی و اخلاقی ایشان گفته اند و وی را ستوده اند به خوبی مقام و مرتبه والا و شخصیت عظیم علمی، اخلاقی و معنوی او معلوم می شود و زندگینامه و تاریخ روشن و سراسر افتخار شهید نیز خود گواهی صادق بر این مطلب است.

شهید ثانی در اخلاق اسلامی، زهد و تقوا، طهارت و تعالی روح، دانش و حکمت و اخلاص و پاکی نیت به درجه یی رسیده بود که به گفته بعضی از بزرگان تا مرز عصمت پیش رفته بود.

آن یگانه عصر فردی بسیار فروتن، خوش اخلاق و خوش برخورد بود به گونه یی که دیگران در همان دیدار و برخورد نخست شیفته اخلاق پیامبرگونه او می شدند و مهر و محبت او در دل های پاک و باصفا جای می گرفت.

شهید در مجلس و جمع یاران همانند پیامبر اکرم بود. بی توجه به اینکه موضعی خاص را در جمع دوستان و دیگران به خود اختصاص دهد بالا و پایین مجلس برای او یکسان بود.

وی کارهای شخصی و بسیاری از امور مربوط به اداره منزل را خود انجام می داد و در این قبیل کارها دوست نمی داشت دیگری او را یاری دهد و بار او را بر دوش کشد. حتی برای تهیه سوخت منزل، به صحرا و جنگل می رفت و هیزم و بوته هایی را جمع آوری کرده، بر استری می نهاد و به خانه می برد. و این در زمانی بود که آن شهید بزرگوار در اوج شهرت علمی و موقعیت اجتماعی قرار داشت و از جایگاه و محبوبیت اجتماعی ویژه یی برخوردار بود.

● ولادت و مقام علمی

شیخ زین الدین فرزند نورالدین علی عاملی جبعی شامی، معروف به ابن الحجه و مشهور به شهید ثانی، از استوانه های دین و اعاظم علمای امامیه است.

ولادت ایشان در یکی از روستاهای جبل عامل در جبع در سال ۹۱۱ ق بوده است. پس از وفات پدرش و اخذ علوم و فنون ادب در سال ۹۲۵ به شهر میس سفر می کند و به حوزه درسی شیخ علی بن عبدالعالی کرکی ملحق می شود. در سال ۹۳۳ به کرک می رود و از محضر استادانی چون شیخ علی میسی و سید حسن صاحب المحجه البیضا کسب فیض می کند. در سال ۹۳۷ به دمشق مهاجرت می کند و به درس فلسفه شیخ شمس الدین محمدبن مکی شرفیاب می شود و کتب حکمت اشراق سهروردی، طب و غایه المقصد را فرا می گیرد. سپس در سال ۹۴۶ راهی عتبات مقدسه عراق می شود و از علمای آن دیار کسب فیض کرده و به درجه اجتهاد نائل می شود و بعد از آن در سال ۹۵۱ به بعلبک سوریه رفته و تولیت مدرسه نوریه به او واگذار می شود. مرجعیت تامه این عالم بزرگوار تقریباً از سال ۹۴۸ بوده است.

شهید ثانی تا سال ۹۵۵ در بعلبک ماند و به انجام وظایف سرگرم بود، ولی اشتیاق به موطن و دیدار خویشاوندان و دوستان او را بر آن داشت که به شهر خود بازگشته و در آنجا مقیم شود. لکن از لابه لای نوشته های ابن العودی چنین استنباط می شود که انگیزه مراجعت او عبارت از احساس فشار شدید و مراقبت جاسوسان و بدخواهانی بود که او را در تنگنای روحی می آزرد.

ابن العودی می گوید؛ «تاریخ مراجعت شهید به جبع، پایان نقطه فرصت امنیت و سلامت او از حوادث ناگوار بوده... که آن بزرگوار مرا از آن آگاه ساخت، و در منزل من واقع در جزین در حال اختفا از دشمنان و بدخواهان به سر می برد. علت این فشار شدید، اقبال و توجه فزون از حد مردم به شهید ثانی بوده است که همزمان با اقامتش در بعلبک از آن برخوردار بود، و حسودان و بدخواهان نمی توانستند این همه حیثیت و احترام و شهرت را در شهید ثانی تحمل کنند.»

● شاگردان

شهید همان طور که استادان زیادی داشته و از آنان بهره های فراوانی برده است شاگردان فراوانی نیز تربیت کرده و از آنچه خود در طول سالیان دراز و با سختی های فراوان آموخته، به دیگران نیز انتقال داده و کسان زیادی را از سرچشمه زلال دانش خویش سیراب ساخته است، تنی چند از معروف ترین شاگردان دانشمند و دست پروردگان وی به این قرارند؛

۱) سید نورالدین علی عاملی جبعی (پدر صاحب مدارک که داماد شهید بوده است.)

۲) سیدعلی حسینی عاملی جزینی (مشهور به صائغ)

۳) شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی

۴) محمد بن حسین ملقب به حر عاملی مشغری (جد پدری صاحب وسائل الشیعه )

۵) بهاءالدین محمد بن علی عودی جزینی (معروف به ابن عودی )

● تالیفات

شهید ثانی نویسنده یی زبردست و بسیار پرکار بود و با اطلاعات علمی وسیعی که در علوم مختلف به ویژه در فقه داشت توانست در مدت عمر کوتاه خود (۵۵ سال) آثار علمی و بسیار ارزنده یی را در موضوعات مختلف به جامعه و فرهنگ اسلامی عرضه بدارد و بر میراث پربار اسلامی بیفزاید. شهید بیش از ۷۰ کتاب و رساله در موضوعات گوناگون نوشته است که دو کتاب شرح لمعه و مسالک وی در فقه، و منیه المرید در اخلاق و تعلیم و تربیت از جمله مهم ترین آنهاست.

کتاب های ذیل نیز از جمله آثار معروف وی است؛

اسرار الصلوه، البدایه فی الدرایه، البدایه فی سبیل الهدایه، تمهید القواعد الاصولیه و العربیه، حاشیه ارشاد، حاشیه تمهید القواعد، حاشیه القواعد، حاشیه مختصر النافع، رساله فی صلاه الجمعه، روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان، کشف الریبه عن احکام الغیبه، مسالک الافهام فی شرح شرایع الاسلام و ده ها اثر دیگر.

● شهید ثانی در کلام اندیشمندان

شهرت شهید ثانی جهان اسلامی آن روز را فرا گرفت تا آنجا که تدریجاً منزلت علمی او و نیز مقام اجتهادش مورد قبول و اعتراف همگان بوده، آن هم در حالی که هنوز بیش از ۳۳ سال از عمرش را پشت سر نگذاشته بود. در اینجا نمونه هایی چند از اعترافات علمای بزرگ را راجع به مرحوم شهید ثانی می آوریم؛

۱) ابن العودی جزینی که یکی از شاگردان ممتاز شهید ثانی است، این طور بیان می کند؛ «شهید ثانی از خصلت های کمال، محاسن و نخبه هایی را واجد بوده و قامت شخصیت او با انواعی از مفاخر کمال آراسته بوده، و کالبد او به جان و روح فرازمندی می بالید که خویشتن را در جوار او می یافت. او شیخ و بزرگ و جوانمرد این امت و مبدأ و منتهای فضائل بوده است... لحظه یی از عمرش را جز در کسب فضیلت مصروف نداشت. اوقات شبانه روزی خود را چنان برنامه ریزی می کرد که وی را در تمام لحظات سودمند افتد.»

۲) علامه شوشتری نیز در کتاب مشهورش المقابیس می نویسد؛ «شهید ثانی، افضل متاخرین، اکمل متبحرین، نادره پسینیان، یادگار پیشینیان، مفتی همه طوایف اسلامی، راهنمای دینی مردم به راهی پایدار و صراطی مستقیم، مقتدای شیعه و نور شریعت بود که سخنان بزرگان از برشمردن مزایا و استیفای حق او در بیان فضائل پرارزشش نارسا است. و گفتار خردمندان و اندیشمندان سترگ، در گزارش مناقب و خصلت های بلندش بسی ناچیز و حیرت گونه می باشد. در بلندای فضل و کمال و سعادت در لابه لای شخصیت خود، میان مراتب علم و عمل و شکوه و جلال و شهادت، گردهمایی برقرار ساخت؛ و او در سایه لطف نهان و آشکار خداوند متعال، بسی موفق و موید بوده است.»

۳) شیخ حر عاملی صاحب کتاب نفیس وسائل الشیعه نیز می گوید؛ «موضع و موقعیت شهید ثانی در فقه و علم و فضل و زهد و عبادت و تقوا و تحقیق و تبحر و عظمت مقام و شکوه منزلت و جامعیت فضائل و کمالات، مشهورتر از آن است که آنها را بازگو کنیم. محاسن و اوصاف پسندیده اش بیش از حد احصا و شمار است و مصنفات و آثار علمی او مشهور و بر سر زبان ها است.»

۴) شیخ یوسف بحرانی نیز در کتاب حدایق این گونه از شهید ثانی تمجید کرده است؛ «شهید ثانی در میان دانشمندان شیعه از برجستگان و روسا و اعاظم فضلا و ثقات، برشمار است. عالمی است عامل، و محققی است موفق و موشکاف، و زاهد و پارسایی است مجاهد که محاسن و اوصاف حمیده اش فزون تر از آن است که به شمارش درآید، و فضایلش بیش از آن است که کسی بتواند کاملاً آنها را غوررسی کند.»

۵) علامه تفرشی مولف کتاب مشهور نقدالرجال آورده است؛ «شهید ثانی از دانشمندان موجه و آبرومند شیعه و از رجال مورد اعتماد است که در خزانه خاطر خویش مایه های فراوانی از علم را اندوخته، و سخنانش پاکیزه از لغزش ها بوده است. شاگردان برجسته یی را پرورد، و کتاب های نفیس و جالبی را تالیف کرد، و به خاطر تشیع در قسطنطنیه به شهادت رسید.»

۶) مرحوم خوانساری نیز در روضات الجنات می نویسد؛ «تاکنون، یعنی حدود سال ۱۲۶۳ ه. ق، در جمع دانشمندان بزرگ و برجسته شیعه کسی را به یاد ندارم که از لحاظ شکوه شخصیت، سعه صدر، خوش فهمی، حسن سلیقه، نظام و برنامه تحصیلی، کثرت استادان، ظرافت طبع، معنویت سخن و پختگی و بی نقص بودن آثار علمی به پای او برسد بلکه این استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهی و قرب منزلت، چنان می نمایاند که تالی تلو معصوم است، یعنی بلافاصله در رده پس از معصومان پاک قرار دارد.»

۷) حاج میرزا حسین نوری محدث بزرگ و استاد مرحوم شیخ عباس قمی می گوید؛ «شهید ثانی در جمع متاخرین، فاضل ترین علما و کامل ترین دانشمندان متخصص به شمار می آید، وی نادره دوران و شخصیت شگفت انگیز پسینیان، و یادگار بزرگان پیشین، و مفتی همه طوایف اسلامی و راهنمای مردم به صراط مستقیم، و مقتدای شیعه و“ بوده است.»

۸) علامه مامقانی هم در کتاب تنقیح المقالش می نویسد؛ «شهیدثانی، دارای محفوظاتی سرشار و نیز پاکیزه گفتار بوده است. و کتاب ما اگر چه در جهت شرح حال دانشمندان تالیف نشده است، بلکه صرفاً رجال حدیث در آن گزارش می شود، لکن از امثال این استاد بزرگوار، سطری و گوشه یی از شرح حال آنها را به منظور تبرک و تیمن در این کتاب یاد می کنیم.»

۹) علامه امینی صاحب کتاب مشهور الغدیر درباره ایشان گفته اند؛ «شهید ثانی از بزرگ ترین حسنات و عطایای روزگار و سرشارترین بحر مواج علم، و زیور دین و آیین اسلام، و استاد فقهای سترگ، و آشنا و مانوس بادانش و متخصص در علوم و دانش های باارزش از قبیل؛ حکمت، کلام، فقه، اصول، شعر، ادب، طبیعی، و ریاضی بوده است. آنچه که ما را از زحمت تعریف این استاد بی نیاز می سازد شهرت جالب و شگفت آور او در تمام این علوم می باشد. لذا به تعریف و شناساندن نیازی نداریم، چون مقام و منزلت علمی و اخلاقیش روشن تر از هرگونه تعریفی می باشد. و هر چه درباره او می گویند، کوتاه تر از گام های بلندی است که او در این رهگذر برداشته و پایین تر از اوج شهرت او می باشد. درود خداوند بر او، خدایی که از میان نعمای وافرش چنین نعمتی والا را بر خلق ارزانی داشته، و او نیز به نوبه خود، کرم و احسان خود را به مردم افاضه کرده و دانش های توفیق آفرین و رهایی بخش و علومی که نیاز جامعه را برآورده می سازد در میان امت رواج داده و بدان ها رونق بخشیده است.»

● شهادت شهید

روزی دو نفر برای قضاوت و حل موضوعی که با هم اختلاف داشتند نزد شهید می روند و شهید ثانی هم نظر خود یعنی حکم شرعی و فقهی آن را بیان می کند. روشن است که به قول معروف هیچ وقت دو نفر که نزد قاضی رفته اند هر دو راضی بر نمی گردند. بالاخره یکی حاکم و دیگری محکوم می شود. در اینجا فردی که قضاوت و حکم شهید علیه وی تمام شده بود با ناراحتی زیاد به سراغ قاضی شهر «صیدا » می رود که فردی بسیار متعصب و سیاه دل و از قاضیان درباری بنام و معروف بود. او در آنجا از شهید ثانی و نحوه قضاوت وی شکایت می کند. قاضی معروف هم ماموری را برای دستگیری شهید به «جبع» می فرستد اما او موفق به دستگیری شهید نمی شود. از این سبب نامه یی به سلطان روم می نویسد و در آن نامه یادآور می شود که در اینجا مردی شیعی مذهب پیدا شده و از مرام و مکتب تشیع تبلیغ می کند و مردم را گمراه می کند، سلطان سلیم هم ماموری را برای جلب و دستگیری شهید به زادگاه او «جبع» می فرستد و از وی می خواهد شهیدثانی را زنده نزد وی ببرد. شهیدثانی پس از اطلاع از این موضوع صلاح می بیند مدتی از «جبع» دور شود و مخفیانه زندگی کند.

بنابراین به طور ناشناس به سوی مکه حرکت می کند اما ماموران در بین راه به وی دست می یابند و او را دستگیر می کنند و از وی می خواهند همراه آنها به اسلامبول (مرکز حکومت عثمانی ) برود. شهید ثانی از ماموران درخواست می کند اجازه بدهند وی سفر ناتمام خود را به پایان برده، برای آخرین بار کعبه دل ها و قبله آمال، خانه خدا را زیارت کند و حجه الوداع خویش را به جای آورد آنگاه همراه آنان به هر کجا می گویند، برود. ماموران درخواست وی را پذیرفته، شهید، خانه خدا را زیارت می کند و بعد به سوی اسلامبول حرکت می کنند.

وقتی به دهکده یی به نام «بایزید» در نزدیکی قسطنطنیه (اسلامبول) می رسند، در بین راه پیش از آنکه وارد شهر شوند مردی به آنان برخورد می کند و گویا با مامور دستگیری شهید سابقه آشنایی داشته است. او با مامور درباره شهید گفت وگو می کند که کیست و چه کاره است و او را به کجا می برد. آن مامور هم ماجرا را برای وی بیان می کند. آن فرد شیطان صفت و دیوسیرت در گوش مامور زمزمه می کند که اگر شهیدثانی را زنده به درگاه سلطان ببرد به موجب کوتاهی و سهل انگاری که نسبت به دستور سلطان داشته است (اجازه دادن به شهید برای زیارت خانه خدا) مواخذه می شود. افزون بر این او در آنجا (اسلامبول) دوستان و یارانی دارد که ممکن است در بین راه یا هنگام ورود به شهر وی را شناخته، او را از چنگ وی آزاد کنند، و تازه جان خود مامور نیز در معرض خطر قرار می گیرد. بنابراین بهتر است او را همان جا کشته، سر وی را نزد سلطان ببرد. آن مامور سنگدل و سیاه دل نیز تسلیم سخنان شیطانی آن فرد می شود و همان جا در پانزدهم رمضان سال ۹۶۵ هجری قمری در کنار دریا آن فقیه بزرگ و عالم ربانی و مرد خدا را به شهادت می رساند و دست ناپاک خود را به خون یکی از بهترین و پاک ترین فرزندان اسلام و قرآن آلوده می سازد.

سپس سر مبارک شهید را از تن جدا کرده، در ظرفی نهاده، روانه درگاه سلطان سلیم می شود و پیکر پاک و مطهر شهید را همان جا روی خاک در ساحل دریا رها می کند.

گفته شده در آن شب گروهی از ترکمن ها که در آن نواحی بودند، می بینند انواری از آسمان پایین می آید و بالا می رود، پس از جست وجو به پیکر بی سر و غرقه به خون شهید ثانی برمی خورند و بدون اینکه آن را بشناسند و هویت او را تشخیص دهند، آن بدن پاک را همان جا به خاک سپرده، گنبد کوچکی نیز بر مزار او می سازند. آن مامور و قاتل جنایتکار نیز وقتی به دربار عثمانی می رسد به جای پاداش به سبب تخلف از دستور سلطان سلیم که به وی سفارش کرده بود شهید را زنده نزد وی بیاورد، بی درنگ به سزای جنایت بزرگ خود رسیده، اعدام می شود.

سیدمحمد ناظم زاده

محقق و نویسنده حوزه علمیه قم و مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی

منابع؛

۱- مفاخر اسلام، علی دوانی، امیرکبیر، تهران

۲- ریاض العلما، عبدالله افندی، ترجمه محمدباقر ساعدی، آستان قدس رضوی، مشهد

۳- روضات الجنات، محمدباقر خوانساری، ترجمه محمدباقر ساعدی، کتابفروشی اسلامیه، تهران

۴- آداب تعلیم و تربیت در اسلام، شهیدثانی، ترجمه محمدباقر حجتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران