چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تلخی و شیرینی نوروز سینما


تلخی و شیرینی نوروز سینما

اصالت تفکر یا اصالت گیشه مساله اکران این است

اکران نوروزی امسال سینماها پیرو جریان چند ساله اخیر، بیشتر در اختیار فیلمهایی در ژانر کمدی قرار داشت. البته دو فیلم از پنج اثر به نمایش درآمده در گونه ملودرام طبقه بندی می شوند، اما به هر حال باز هم این فیلم های شبه کمدی هستند که درصد بیشتری از سهم اکران نوروزی را اشغال کرده اند. از سویی متاسفانه بیشتر آثاری هم که به عنوان فیلم کمدی در سینمای ما ساخته می شوند از رعایت الفبای درام نویسی ناتوان هستند و از دید ساختاری نیز انتظارها را برآورده نمی کنند. با اینکه اکران نوروزی به دلیل حضور فیلم درخشان اصغر فرهادی و نیز فیلم جنجالی مسعود ده نمکی که حاشیه هایش به کمکش آمده اند، رونقی خوب و چشمگیر را در گیشه تجربه کرده است، اما با بررسی کیفیت روایی و ساختاری فیلم های روی پرده، می توان گفت به جز "جدایی نادراز سیمین" دیگر فیلم ها چنگی به دل نمی زنند.

"جدایی نادر از سیمین" از دید مضمون در راستای کارهای پیشین سازنده اش، چه مجموعه موفق "داستان یک شهر" و چه کارهای سینمایی اش از "رقص در غبار" تا "درباره الی..."، قرار می گیرد و جدا از اینکه با یک داستان دراماتیزه قدرتمند و درگیر کننده روبه رو هستیم، دغدغه های اجتماعی فرهادی در جای جای فیلمنامه اش موج می زند. فرهادی در "جدایی نادر از سیمین" همان نگاه اخلاق گرایانه ای را دارد که ردپای پررنگ آن در "چهارشنبه سوری" و "درباره الی..." نیز به خوبی دیده می شد. رویکرد فرهادی به ناهنجاری های اخلاقی همانند دروغ، خیانت و پنهانکاری در "جدایی نادر از سیمین" نگاهی تلویزیونی و گلدرشت نیست; بلکه به خوبی در تار و پود قصه تنیده شده است.

این اخلاق گرایی موجود در فیلمنامه متاثر از هوشمندی فرهادی با پیش رفتن داستان آرامآرام شکلی دراماتیزه به خود می گیرد; به گونه ای که هم خط قصه را با اوج و فرودهایی مناسب پیش می برد و هم اینکه شخصیت های داستان را به کنشمندی و تصمیم گیری و امید وارد آزمون های اخلاقی دشوار و پیچیده می کند و آنها خود به خود از قالبی تیپیکال بیرون آمده و شکل و شمایل شخصیت هایی نمایشی را به خود می گیرند.

نکته دیگر درباره فیلمنامه جدایی نادر از سیمین" این است که فرهادی درباره شکاف فرهنگی و اعتقادی پدید آمده میان طبقه های جامعه شهری هشدار می دهد. در سکانس های معرکه دادگاه و حتی در سکانس هایی همانند بازسازی صحنه دعوا در راهروی خانه نادر (پیمان معادی) و نیز سکانس مدرسه ترمه (سارینا فرهادی) که حجت (با بازی درخشان شهاب حسینی) با سیمین (لیلا حاتمی) و خانم قهرایی (مریلا زارعی) جدال کلامی دارد، نمود باورهای نادرست طبقه های گوناگون جامعه نسبت به دیدگاه های یکدیگر به خوبی نمایان است.

در این چند سکانس حجت پیوسته نادر و آدمهایی از جنس او را که نماینده طبقه متوسط جامعه هستند، سرزنش می کند که چرا درباره آدم هایی از سنخ او نادرست داوری می کنند و گمان دارند که او اعضای خانواده اش را آزارمی دهد و با آنها بدرفتاری دارد. اما همین حجت در یکی از دو سکانس دادگاه به کنایه به نادر که موضوع قسم خوردن را در برابر بازپرس (بابک کریمی) پیش می کشد، می گوید: "چقدر هم شماها اهل خدا و پیغمبرین...!"; که این نشان می دهد همین حجت که از داوری نادرست آدم های طبقه بالاتر نسبت به خودش شکایت دارد، خود دیدگاهی یکسویه و تیپیکال نسبت به همان آدمها دارد. فرهادی برای بیان این دغدغه اجتماعی و فرهنگی خود حتی به همین میزان نیز بسنده نمی کند و با نگاهی بی طرفانه، این تنگ نظری های طبقاتی باب شده در جامعه شهری را بازهم در کشمکش های میان شخصیتها باز می کند; نخست در صحنه راهروی دادگاه که قهرایی از سمیه (فرزند حجت و راضیه) درباره احتمال دعوای پدر و مادرش کندوکاو می کند و سپس در صحنه دعوای نادر با سیمین در آشپزخانه که نادر از سیمین می خواهد این احتمال را در نظر داشته باشد که ممکن است راضیه (ساره بیات) پس از دعوای آن روز از سوی همسرش کتک خورده باشد.

جدا از دیدگاه های جامعه شناختی نویسنده و کارگردان "جدایی نادر از سیمین" نسبت به شخصیت هایش و دنیای آنان، فیلمنامه این اثر از دیدی دراماتیک نیز حرف های زیادی برای گفتن دارد. فرهادی پیرو الگویی روایی که در "چهارشنبه سوری" و "درباره الی..." استفاده کرده، در یک سوم ابتدایی "جدایی نادر از سیمین" موقعیت ها، رویدادها و حتی کنش ها و رفتارهایی در ظاهر ساده و گاه پیش پا افتاده را مطرح و تعریف می کند و سپس از همانها در پرده دوم داستان فیلم اش بهره می گیرد و این دستمایه ها را بستری برای ایجاد کشمکش هایی درگیر کننده (برای مخاطب) و پیشبرنده (برای داستان) می کند تا کاراکترهای فیلمنامه از وضعیت متعادل پیشین بیرون بیایند و به رفتارها و واکنش هایی دراماتیک دست بزنند تا داستان در پرده میانی اش لحظه ای گریبان مخاطب خود را رها نکند.

باز هم می توان از خوبی ها و ویژگی های دراماتیک "جدایی نادر از سیمین" گفت و نوشت که البته در حجم و حوصله این یادداشت نمی گنجد. اما اگر بخواهیم در جایگاه داوری میان فیلم فرهادی با دیگر کارهای اکران شده در نوروز امسال بنشینیم، می توان ادعا کرد که این فیلمها در برابر واپسین ساخته اصغر فرهادی و حتی به خودی خود حرفی برای گفتن ندارند. تهمینه میلانی با اینکه در کارهای پیشین اش حرف هایی دهان پرکن، گلدرشت و البته کمتر نمایشی در باب مشکلات اجتماعی موجود و غیرقابل انکار می زد، اما همواره به عنصر داستان گویی نیز توجهی ویژه داشت. به نحوی که فیلمهای او با وجود ایرادهای آشکار روایی به دلیل توسل میلانی به تمهید مهم و تاثیرگذار قصه گویی با عامه مخاطبان خود پیوند ذهنی بدی برقرار نمی کردند. اما در "یکی از ما دو نفر" که میلانی نوروز امسال به روی پرده سینماها فرستاده، همان اندک ویژگی های مثبت فیلمنامه های پیشین او نیز به چشم نمی خورد. در "یکی از ما دو نفر" از ابتدا تا پایان نمی فهمیم که مشکل و مساله سارا (السا فیروزآذر)، چیست؟! هدف دراماتیکی که فیلمنامه نویس برایش تعریف کرده، چیست؟ قرار است در کشمکش های تخت و بدون گسترش و جذابیت میان او و کاراکتر مهندس بابک امانی (بهرام رادان) با چه دغدغه نمایشی و یا دیدگاه اجتماعی همذات پنداری کنیم؟

از آن بدتر چرا داستان در پرده میانی اش پیش نمی رود و همواره با موقعیت هایی ایستا و کاراکترهایی منفعل همانند مهرداد صنعتی (دانیال عبادی)، مهندس شایان (پیام صالحی) و آرزو فیروزی (آنا نعمتی) روبه رو هستیم که داستان کم اوج و فرود فیلم را نمی توانند جلو ببرند. این می شود که میلانی با استفاده از الگوی امتحان پس داده "آتش بس" (که آن هم ضعف های دراماتیک ویژه خودش را داشت) در قالب و قواره ای جدی تر نمی تواند به آن موفقیت مورد نظرش برسد و فیلم به یک ملودرام بی حس و حال تبدیل می شود که حتی در آن از همان دغدغه های رو و آشکار همیشگی سازنده اش نیز کمتر نشانه ای وجود دارد. وضعیت "زنها شگفت انگیزند" (مهرداد فرید) و "سه درجه تب" (حمیدرضا صلاحمند) از دید توجه به الگوها و قاعده های درام نویسی به مراتب بدتر از فیلم تهمینه میلانی است. این دو فیلم حتی از گفتن دو خط داستان ساده نیز ناتوان هستند و فیلمنامه های هر دو در حد همان ایده دراماتیک ابتدایی شان باقی مانده اند و دست و پا می زنند.

مهرداد فرید که کیفیت کارش فیلم به فیلم افت می کند، در"زنها شگفت انگیزند" به سراغ دستمایه کلیشه ای چند همسری رفته و با اینکه در جاهایی باری فانتزی به رفتارها و کنش های شخصیت هایش می بخشد تا فضای داستانی فیلم اش کمتر شکلی کلیشه ای داشته باشد، اما به ساده ترین قاعده های فیلمنامه نویسی نیز وفادار نبوده و پرده میانی فیلمنامه اثرش خالی از رویدادها، موقعیت ها و کشمکش های لازم است و این می شود که مخاطب نمی داند که باید در داستان به دنبال چه دستاویزی برای نزدیک شدن به کاراکترهای شبه کاریکاتوری و تیپیک فیلم باشد.

در"سه درجه تب" نیز همانند فیلم مهرداد فرید و البته بسیاری از آثار سینمای بدنه، با ایده نخستین خوبی روبه رو هستیم که پتانسیل های دراماتیک لازم را دارد. اما متاسفانه در اینجا نیز باز همان نگاه بازاری و گیشه پسند نسبت به داستان و شخصیت ها کار دست فیلم داده و به جای اینکه فیلمنامه نویس و کارگردان بر مثلث عشقی میان کریم (رضا عطاران)، الهام (الهام حمیدی) و سهیل (امیرعلی دانایی) مانور دهد و داستان خود را پیش ببرد، به افزودن داستانک هایی بیهوده و بدون کارکرد با محوریت کاراکترهایی اضافی همانند رحیم (علی صادقی) و باباکوهی (محمدرضا شریفی نیا) رو میآورد که اگر آنها را از دل داستان بیرون آوریم، خللی در روند خط روایی فیلم پدید نمیآید.

اما بی شک سومین بخش از تریلوژی "اخراجی ها" از دید کیفی ضعیف ترین فیلم روی پرده است. در این فیلم مسعود ده نمکی با داعیه ساختن یک کمدی سیاسی قصد دارد تا با محوریت برخی کاراکترهای شناخته شده دو قسمت پیشین، رویدادهای این روزهای جامعه را به باد انتقاد بگیرد، اما نتیجه کار او بدون اغراق چیزی در مرز فاجعه است! "اخراجیها ۳" ترکیبی است از صحنه ها و سکانس هایی شبیه به کلیپ های ماهواره ای و آیتم های نمایشی کهنه تلویزیونی در دو دهه پیش که بدون هیچ منطق روایی، پشت سرهم ردیف شده اند و اگر بسیارشان را از داستان حذف کنیم و یا جابه جا کنیم، اتفاقی در کلیت فیلمنامه پدید نمیآید.

ده نمکی حتی به شخصیت های دو فیلم پیشین خود نیز وفادار نبوده و کاراکترهایی همانند بایرام (اکبر عبدی) و بیژن (امین حیایی) که پیرو انتظار مخاطب باید شخصیت هایی محوری و پیش برنده باشند، به حاشیه رفته اند و اگر آنها نیز از داستان کنار گذاشته شوند (البته اگر بتوان یک خط داستانی دراماتیزه و درست برای این فیلم پیدا کرد)، اتفاقی برای واپسین بخش از سه گانه ده نمکی نمی افتد.

این در حالی است که داستان بیشتر پیرامون کشمکش انتخاباتی مهندس اکبر دباغ (رضا رویگری) و صالح محبی (محمدرضا شریفی نیا) می گذرد که دراین خط قصه نیز با مجموعه ای از لودگی ها و رفتارهای تمسخربرانگیز روبه رو هستیم که حتی نیش و کنایه های یک سویه و نچسب سازنده اش نیز نه تنها باری دراماتیک به داستان بی اوج و فرود فیلم نمی بخشد، بلکه به دلیل نبود نگاهی عمیق و درست در پس آن سبب دافعه در مخاطبی می شود که هنوز رویدادهای اجتماعی و سیاسی دو سال اخیر را فراموش نکرده و با آنها درگیری ذهنی دارد.

جدا از آمار کارکرد فیلمها در گیشه، بدون تردید و از دیدگاهی کیفی- هنری، اکران نوروزی امسال بدون نمایش "جدایی نادراز سیمین" ضعیف و بی حس و حال می شد که نمی توانست جایی برای خود در حافظه ماندگار تاریخ سینما دست و پا کند. فیلم فرهادی، تنها به رعایت الگوهای درست و موفق در فیلمنامه نویسی توجه نکرده و دیدگاه های انتقادی سازنده اش در باب موضوعات اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی ذهن تماشاگر را درگیر خود می کند و به اندیشیدن وامیدارد; و این درست جنبه تمایز "جدایی نادر از سیمین" با دیگرآثار به نمایش درآمده دراکران نوروزی است که خالی از هرگونه دیدگاه های عمیق انسانی، فرهنگی و اجتماعی هستند و حتی از روایت چند خط داستان درست و حسابی نیز ناتوان به نظر می رسند.

نویسنده : امیررضا نوری پرتو



همچنین مشاهده کنید