چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

نقد فیلم کافه ترانزیت


نقد فیلم کافه ترانزیت

از ۱۱ آبان ۱۳۸۴, کافه ترانزیت, ساخته کامبوزیا پرتوی در تهران و چند شهرستان ایران بر روی پرده رفت

فیلم محصول مشترک ایران و فرانسه است و همزمان با ایران قرار است در کشورهای امارات، کانادا، انگلستان، و تا چندی دیگر در یونان و آمریکا به نمایش درآید. طی روزهای اول نمایش در تهران، این اثر، به لطف تبلیغات گسترده و مؤثر آن، با استقبال نسبتاً خوب تماشاگران نیز روبرو شده است.این فیلم در جشنواره فیلم فجر سال ۱۳۸۳ در هشت رشته نامزد دریافت جایزه بود و در نهایت موفق شد سیمرغهای بلورین بهترین فیلمنامه (کامبوزیا پرتوی) و بهترین بازیگر نقش اول زن (فرشته صدرعرفایی) و جایزه اول بین المذاهب را از آن خود کند. در نهمین جشن سینمای ایران در شهریور ۱۳۸۴ که تا حد زیادی از سلیقه ها و سیاستهای جشنواره فیلم فجر دنباله روی شد، این فیلم باز هم جوایز بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کرد. تاکنون این فیلم به جشنواره های تورنتو، نیویورک، شیکاگو، تسالونیکی یونان و ریودوژانیرو برزیل راه یافته است.

خلاصه داستان


نقد فیلم کافه ترانزیت
با آن که شخصیت عمومی ریحان به خوبی پرداخته شده است، برای تأکید بر زحمتکش و ستمدیده بودن ریحان، انگار حتماً می بایست صحنه ناموجهی از گِل لگد کردن و مالیدن ریحان نیز به نمایش درآید

پرتوی، فیلمنامه نویس


نقد فیلم کافه ترانزیت
کارگردانی پرتوی ساده، ولی نه ساده انگارانه است. اگر قابها چندان ممتاز نمی نماید، در عوض بازی درون قاب تابع اصولی فکرشده است

پرتوی، کارگردان

کارگردانی پرتوی ساده، ولی نه ساده انگارانه است. اگر قابها چندان ممتاز نمی نماید، در عوض بازی درون قاب تابع اصولی فکرشده است.از ویژگیهای اجرا، که البته قابل تصور است که در دکوپاژهای نوشته شده پرتوی در فیلمنامه نیز آمده باشد، استفاده فراوان ازصدای off (خارج از قاب) است. آن چه که این عامل را مطلوب جلوه می دهد این است که به رخ کشیده نمی شود و تنها در توجه فنی به فیلم برملا می شود. اساساً از امتیازات کار پرتوی این است که حضور کارگردان در طول اثر پوشیده می ماند.استفاده از صدای off کاملاً از تفکر کارگردان برمی خیزد که، وقتی صدا خود مابه ازاء تصویری در ذهن تماشاگر دارد، لازم است که تصویر همراه آن حالا چیز دیگری باشد و بار تازه ای به اثر اضافه کند.در عین حال، با آن که شخصیت عمومی ریحان به خوبی پرداخته شده است، برای تأکید بر زحمتکش و ستمدیده بودن ریحان، انگار حتماً می بایست صحنه ناموجهی از گِل لگد کردن و مالیدن ریحان نیز به نمایش درآید. البته که دستها و پاهای ظریف زنانه و دخترانه ای که با خشونت گِل درگیر است و گلوله های بزرگی را مردانه بر دیوار می نشاند، تأثرانگیز است، با این حال، با وجود گرافیک بصری جذاب، این فصل با کل اثر بی ارتباط می نماید. چنان که روایت سوزناک "سویتا" از سرگذشت غم انگیز خود نیز، کارکردی جز جلب ترحم و بازی با احساسات رقیق تماشاگر ندارد.از طرفی، آن چه که موجب رونق کافه ریحان می شود، غذاهای خانگی و حس ناپیدا، ولی جاری زنانه در کافه است. اما بیش از آن که آن را در حس و حال و فضاسازی اثر ببینیم، در گفتگوها درمی یابیم. در چنین نقاطی است که قوت نگارش بیش از پرداخت اجرایی اثر رخ می نماید.

دورشدن از کودکان

پرتوی، فیلمسازی است که همچون بسیاری از همقطاران خود مانند عباس کیارستمی، مجید مجیدی، مرضیه برومند، کیومرث پوراحمد، ابراهیم فروزش ... اعتبار خود را از سینمای کودک گرفته، ولی حالا بزرگ شده و از دنیای کودکان فاصله گرفته است. با این همه، همچون برخی از آنها هنوز زبان کودکانه آثارش را حفظ کرده و الفبای فیلمسازی اش از آن نوع می آید.شاید هم از این روست که گاه از ایجاز فیلم عدول می کند و توضیحات خود را مکرر می کند. و چنین است که با وجود ظرافت پرداخت و پیچیدگی مفاهیم، قصه اش روان و ساده و صریح تعریف می شود.

نظری بر ارکان فیلم

مرد یونانی، در لحظه ای نامنتظر به ریحان نزدیک می شود و با فارسی دست و پاشکسته ای می گوید: "من تو را دوست دارم." ریحان به او چشم می دوزد، با نگاهی مرکب از حیرت، خشم و غیرت، دلسوزی، حیا و ... عشق. بی تظاهر و اغراقی. چیزی که با هدایت دقیق ناخودآگاه، در آنی تکرارناپذیر در بازیگر شکفته می شود. چنین لحظاتی بازی ظریف و کنترل شده فرشته صدرعرفایی را شایسته توجه کارشناسان کرده است. هرچند با پرهیز از درشت نمایی و تظاهر، بازی صدرعرفایی روندی واقع گرایانه و مستند یافته است، با این همه در نهایت کار بازیگری، خط سراسری نقش، در پاره ای نقاط دچار گسستگی، و درنتیجه فراز و فرود می شود. به نظر می رسد پیوسته بودن نقشهایی که در پس سیما، در عمق جریان می یابد، در سینمای ایران دست نیافتنی است.طراحی چشم نواز و دلنشین، و در عین حال واقع گرایانه فرهاد فارسی از دیگر امتیازات فیلم است. او به درستی از موقعیت و جغرافیا و ابزار در اختیارش، استفاده بهینه و موجه می کند و تا حد زیادی با اندیشه و شیوه کلی فیلم همراه می شود.در آثاری چون کافه ترانزیت، همراهی و هماهنگی تمام عوامل با اندیشه کارگردان، بیش از پیش ضروری به نظر می رسد. با این همه، دستیابی به چنین هماهنگی در عمل، بسیار دشوار و دور از دسترس است. ظاهراً روشهای نوظهور ارتقاء کیفیت صدا در سینمای ایران، که مطلوب بازارها و فستیوالهای جهانی است، هنوز برای صدابرداران و تدوینگران صدا نامأنوس و محل مشق است. از این منظر، پرداخت کلی صدا و توزیع آن در باندهای مختلف و حفظ واقع گرایی، هنوز به مرحله پختگی نرسیده است.

نماهای گمشده

هرچند شاید فیلم موجود، منظور سازنده را به طور مطلوب منتقل می کند، با این همه رد و اثر قیچی ممیز در فیلم آشکار است و حس جاری و پیوسته فیلم را در پاره ای لحظات تحت تأثیر قرار داده است؛ تأثیری که شاید بتوان در حسرتهای نویسنده ـ کارگردان اثر دریافت.

شناسنامه فیلم

فیلمنامه نویس و کارگردان: کامبوزیا پرتوی

تهیه کنندگان: امیر سماواتی، بهروز هاشمیان فیلمبردار: محمدرضا سکوت

تدوین: جعفر پناهی

طراح صحنه و لباس: فرهاد فارسی

صدابردار: محمد مختاری

صداگذاری و ترکیب: پرویز آبنار

بازیگران: فرشته صدر عرفایی، پرویز پرستویی

محصول: ایران و فرانسه